اسفندیار رحیم مشائی، مشاور و یار غار دکتر احمدی نژاد در یک برنامه تلویزیونی از خصلتها و سجایا و صفات خوب دکتر! تعریف کرد و توضیح داد که احمدی نژاد چقدر باهوش و با استعداد است و همیشه شاگردی درس خوان بوده و بسیار کم رئیس جمهور پیدا میشود که مثل او اینهمه امتیاز و مزایا داشته باشد.
حالا چرا رحیم مشائی اینقدر از احمدی نژاد تعریف می کند و چه نقشه ای توی سرش است مسئله مورد نظر ما نیست. اما اینهمه تعریف و تمجید از پروفسور! که حالا دیگر همه ی دنیا از مشخصات و توانمندیهاش و ایضا خالی بندیهاش با خبرند و شنیده اند که او چقدر به راحتی دروغ می گوید و خالی می بندد، آدم را به یاد داستان خر ملا نصرالدین می اندازد.
می گویند که ملا نصرالدین خرپیر و مریضی داشت که دیگر نمیتوانست کارهای ملا را انجام بدهد و ملا را اینور و اونور ببرد و به مقصد برساند. بنابراین تصمیم گرفت که این خر را بفروشد و خر جوانتر و قویتری بخرد. خر را به بازار برد و تحویل دلال بازار خر فروشها داد تا برایش بفروشد. دلال که احتمالا از اعقاب همین رحیم مشائی بوده، افسار خر را گرفت و آنرا به وسط میدان برد و شروع به تعریف از خر کرد:
- آهای ملت بشتابید که غفلت موجب پشیمانی است. ببین چه خری آوردم. در تمام عمرش شاگرد اول بوده! چه سمی، چه دمی، عجب گوشی. بار می بره مثل فیل. چهارنعل میره مثل اسب عربی. جفتک می زنه مثل قاطر. غذاش به اندازه نصف یه خر معمولیه. روزی بیس ساعت هم که ازش کار بکشی عین خیالش نیس. روزا فقط آب میخوره. سالم و سرحال مثل پلنگ. سالی دو دفعه می زاد. بیا که حراجش کردم. قیمتش ده هزار دینار بوده اما صاحبش میخواد بره مسافرت و میده تش پونصد دینار. بشتابید که صاحبش آتیش زده به مالش.....
ملا با شنیدن این تعریفها و توصیفها از خرش، به سرعت خودش را به دلال رساند و در حالی که پولهایش را می شمرد با هیجان گفت:
- حالا که این خره اینقدر خوبه خودم میخرمش. بفرما اینم پولش
و حالا اینگونه می گوید دلال خر فروش؛ رحیم مشائی
این تحفه که احمدی نژاد است
الحق که چقدر باسواد است
از نسل انیشتن است گویا
خورجین خرش پر از مداد است
در راس نوابغ جهان است
استاد بزرگ اقتصاد است
محمود اگر دهان گشاید
بازار سخنوران کساد است
تنها نه معلم کلام است
در طب و نجوم اوستاد است
گیرم که نوبل نبرده ایشان
این حق کشی از سر عناد است
ساندیس نخورده در جوانی
ساندیس خورش ولی زیاد است
با اینهمه دانش و مزایا
یک نکته از او مرا به یاد است
در خالی بندی چون بنی صدر
گویی که دچار اعتیاد است
شادند اگر همه وزیران
زان روست که او همیشه شاد است
شاد است که دکتریم ماها
هرچند که دکترای باد است
شادیم از این حقوق مشدی
چون کیسه رهبری گشاد است
او رشوه نخورده است هرگز
عمریست خوراک وی سالاد است
رشوه ندهد به خاطر رای
چون دشمن رشوه و فساد است
محمود و شکنجه! وای! هرگز
او حامی عشق و عدل و داد است
اعدام و قصاص و کورکردن
میراث امام ....نده یاد است
آن هاله ی نور دور کله ش
خود حاصل عشق و اعتقاد است
افسوس که گفته های بنده
شد بهر شما اساس خنده
----------------------
وبلاگ نوشته ها و اشعار حسین پویا
http://hosseinpooya.blogspot.com/