دو مجاهد اشرفی دیگر سیرک رسوای خامنه ای ـ مالکی را افشاء می کنند

 به روشنگری مجاهدان خلق رسول کریمدادی و مه لقا کریمدادی توجه فرمایید:

رسول کریمدادی
درست در بحبوحه حمله جنایتکارانه واشغال نظامی بیمارستان اشرف که منجر به مجروح شدن دهها تن از ساکنان آن شد، رژیم، مزدوران وپادوهای وزارت اطلاعات رو جلوی درب اشرف جمع کرده بود که این عمل جنایتکارانه رو حمایت میکردند، میمون وار روی دکل بلندگو رفته بودند، فیلم وعکس میگرفتند و اظهار شادمانی می کردند. این هماهنگی بین وزارت بدنام اطلاعات و کمیته سرکوب اشرف، در سفارت بدنام آخوندها در بغداد انجام شده بود. یکی از این گماشته های وزارت نجاست، که اون هم از این عمل جنایتکارانه داشت حمایت میکرد اظهار خوشحالی می کرد، خودش رو پسر من معرفی میکنه درصورتیکه هیچ نسبتی با من نداره. چون مزدور خودفروخته رژیمه و مایة ننگ ماست.
خامنه ای دژخیم و جلاد بعد از رسوائیش در ضلع جنوبی اشرف و شکست مفتضحانهاش در بیمارستان اشرف جنون گاوی گرفته بود درست 2 روز بعد از این جست وخیزهای میمون وار، برای اینکه به نیروهای ریزشی، و مزدوران سیرک ولایت جلوی درب اشرف، روحیه بده دست به اعدام مجاهد قهرمان، علی صارمی زد. که این جنایت هم، یک واقعیت رو نشون میده، فرزند مجاهد قهرمان علی صارمی اکبر صارمی یک مجاهد اشرفیه که ما به وجودش افتخار میکنیم و برای آزادی مردم ایران با هم هم سوگند هستیم. الان سئوال اینه که خمینی جلاد دژخیم چرا دست به این کارها میزنه؟ بعد از حمایت های گسترده عراقی وبین المللی از اشرف بخصوص قطعنامه 25 نوامبر پارلمان اروپا و کنفرانس بین المللی پاریس و دولت شراکتی عراق که دست این جنایتکاران را از عراق کوتاه میکنه خامنه ای دژخیم به وحشت افتاده و میخواست اقداماتی سرکوبگرانه جدیدی رو علیه اشرف اقدام کنه. ولی من از همین جا به ولی فقیه طلسم شکسته دژخیم میگم، تو هیچ غلطی نمی تونی بکنی ما از سانت به سانت اشرف دفاع میکنیم چون اشرف کانون استراتژیک نبرده و مثل همه اشرفی ها میگم بیا! بیا! بیا!

مه لقا کریمدادی
همین طور که پدرم گفت ولی فقیه طلسم شکسته از یک طرف در گرداب بحرانهای داخلیش فرو رفته و از طرف دیگه تحت فشارهای بین المللی قرار داره و هر روز آبروش بیشتر میره و رسواتر میشه و جنون برش داشته و یکی از همین حرکات جنون آمیزش حمله وحشیانهاش به بیمارستان اشرف در 5 دیماه بود.
خامنه ای جنایتکار علاوه بر حمله به بیمارستان اشرف در5 دیماه، جست و خیزهای میمون وارش رو هم اضافه کرده و از آخرین فرصتها داره استفاده میکنه که مرهمی بذاره بر زخم هاش، زخم های عمیقی که ناشی از ضربات اشرف و مقاومت چه در صحنه عراق و چه به لحاظ بین المللیه تا اینطوری به نیروهاش روحیه بده.
 البته باید بگم هیچ غلطی نمی تونی بکنی و معلومه که پیشرفتهای مقاومت که این روزها شاهدش هستیم خوب به خال خورده و معلومه که از همین اشرف به عنوان کانون استراتژیک نبرد چقدر واهمه داره برای اینکه خوب میدونه که همین اشرفه که خشت به خشت شما جرثومه های پلید و فساد و تباهی رو از ایران زمین پاک می کنه.
حالا هرچه میخوای از هر مدلی که میخوای مزدور بیار جلوی درب اشرف که صبح تا شب برات زوزه بکشن ولی بدون که هیچ خللی در عزم و اراده ما مجاهدین بوجود نخواهی آورد و دجال بازی به اسم خانواده دیگه به ته خط رسیده و عمرش تموم شده و ما مجاهدین عزم مون جزمه که ترا سرنگون بکنیم و تا آخرش هم ایستادیم.
 صحنه های ضرب و شتم برادرانمون در بیمارستان رو و چهره های خون آلودشون رو که میدیدم، و از طرف دیگه جست وخیز بوزینه وار بریده مزدوران یا بهتر بگم سرسپردگان مفلوک آخوندی رو که اون وحوش رو تشویق و همراهی میکردند و از جمله بریده مزدوری به اسم مهران، که ادعا میکنه برادر منه که البته هیچ نسبتی با من نداره، از آن طرف در چهره های برادرانمون من جز وطن پرستی، آزادیخواهی و شرافت نمیدیدم و در چهره های شما مزدوران جز فلاکت و بدبختی و ذلت نمیدیدم. آخوند بیچاره و کمیته سرکوبش، با شکنجه و سرکوب و اعمال محدودیت های پزشکی میخواد ما را از مقصد آزادی دور بکنه و به ولی فقیه طلسم شکسته و پابه گور میگم که فکر نکن با اعدام خانواده واقعی ما مجاهدین مثل علی صارمی میتونی چند صباحی به عمرت اضافه بکنی. واقعیت اینه که علی صارمی از سمبلهای ایستادگی ملت ما برای کسب آزادی بود و اون ایستادگی ستایش‌انگیزش رو از اشرف الهام میگرفت اشرف که الهامبخش ایستادگی مردم ما برای سرنگونی همین آخوندهاس و برای همین هم هست که اینهمه از اشرف ترس و هراس داره.
 البته از همه این تشبثات و جنایتها میشد فهمید که پوزه ولی فقیه ارتجاع خوب به خاک مالیده شده و دم موش ولایت در جلوی درب اشرف خوب طناب پیچ شده.
من به عنوان یک اشرفی و از جانب همه اشرفی ها میگم که پیام خون علی صارمی و مهدی فتحی به عنوان سمبل ایستادگی اشرف هر دو یک مضمون دارن. مجاهدش چه در 6 و 7 مرداد زیر تیر و تبر و دشنه و یا مثل علی صارمی در زندان و یا مثل مهدی فتحی که در زیر شکنجه های طولانی مدت بدلیل عدم رسیدگیهای پزشکی، هیچ فرقی با هم نمیکنند مثل کوه ایستادن، تا پوزه ولی فقیه ارتجاع را به خاک بمالند. و منتظر اون روز باش که ارتش آزادیبخش دمار از روزگار شماها در بیاره و به قول مسئول اول سازمان پر افتخار مجاهدین ما زن و مرد جنگیم بجنگ تا بجنگیم.