عصر ایران نوشت:
جعفر محمدی، وزیر راه و ترابری هم به جمع وزرای برکنار شده پیوست تا تعداد اعضای کلوپ استیضاحی ها به 5نفر برسد: 2 وزیر راه، 2 وزیر کشور و یک وزیر بهداشت.
1شاید گفته شود که چه اشکالی دارد نمایندهای ابتدا خواهان استیضاح شود و سپس با شنیدن توضیحات وزیر یا فرستادگانش قانع شود و امضایش را پس بگیرد؟
ظاهراً حرف درستی است و واقعاً هم امکانش متصور است اما دو نکته:
الف) اگر این موضوع هرازگاهی رخ دهد و یک استثنا باشد، میتوان آن را پذیرفت ولی وقتی به یک رویه ثابت تبدیل میشود، جای شائبهدارد.
ب) آقا یا خانم نماینده، مگر قبل از امضای طرح استیضاح نمیتوانسته توضیحات وزیر یا فرستاده وزیر را بشنود؟ امضای یک طرح، در اصل بهمعنای تصمیم کارشناسانه یک نماینده است. حال این چه تصمیم کارشناسانهای است که با یک تلفن یا چند دقیقه صحبت ”غیرعلنی و خصوصی“ عوض میشود؟! آیا آقایان و خانمهای نماینده درباره سایر طرحها و لوایح نیز اینگونه تصمیم میگیرند؟!
در همین استیضاح آقای بهبهانی، تعدادی از نمایندگان امضا کننده طرح امضای خود را پس گرفتند. جا دارد هیأت رئیسه اسامی آنها را اعلام کند و آنان نیز به مردم بهطور شفاف توضیح دهند که چه شد امضا کردند و چه شد که پس گرفتند؟
مردم حتماًً حق دارند بدانند که پشت پرده چهها گذشته و البته اجمالا خیلی چیزها هم معلوم است!
آنچه در جلسه استیضاح از زبان برخی نمایندگان شاخص مجلس مطرح شد، بسیار تکان دهندهتر از اصل موضوع یعنی ماندن یا رفتن بهبهانی بود.
در واقع حامیان وزیر راه و ترابری بسیار کوشیدند اینگونه وانمود کنند که علت اصلی استیضاح صرفاً سقوط هواپیما بوده است اما آنچه در جلسه استیضاح گذشت نشان داد که مفاسد بسیار بزرگ دیگری در این مجموعه بزرگ دولتی وجود دارد که بهطور جدی باید تحت رسیدگی قرار گیرد؛ از جمله:
- کلنگ زنی پروژههایی که اساساً بودجهای ندارند: این کار یعنی خرید محبوبیت قلابی توسط وزیر با استفاده از اعتبارات عمرانی سالهای آینده و درگیری سازی وزرای راه بعدی با تعهدات ایجاد شده قبلی.
- افتتاحهای نمایشی: بهعنوان مثال، زاکانی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی اسلایدهایی را عرضه کرد که نشان میداد در آستانه استیضاح، در هوای سرد و برفی و بدون زیرسازیهای لازم، اتوبان تهران - پردیس آسفالت ریزی میشد. این نمایش بدان معناست که چند ماه بعد، آسفالت اتوبان بالا میآید و کنده خواهد شد و میلیاردها تومان از جیب مردم صرف بازسازی آن خواهد شد.
همچنین میتوان به افتتاح نمایشی خط آهن شیراز- اصفهان و موارد دیگری از این قبیل پرداخت.
- واگذاری شبهه انگیز سازمان توسعه راههای کشور: آن طور که زاکانی گفته است این سازمان میلیاردها تومان (نه ریال) کمتر از ارزش واقعی خودش فروخته شده است.
- به کارگیری افراد غیرمتخصص در پستهای تخصصی مانند گماردن افرادی با مدرک تحصیلی پزشکی عمومی و معارف اسلامی در رأس دانشکده صنعت هوایی!
-…
هر کدام از موارد فوق به تنهایی کافی است تا وزیر و سایر مسئولان ذیربط نه تنها برکنار، بلکه محاکمه شوند چه آن که میلیاردها تومان حیف و میل صورت گرفته، قطعاً از جیب شخص وزیر نبوده بلکه از کیسه ملتی است که خیلیهایشان برای درمان عزیزان خود، لنگ چند صد هزارو چند میلیون تومان هستند و یا برای سیر کردن شکم زن و بچه شان واقعاً مشکل دارند؛ آن وقت وزیری برای اینکه چند صباحی را بیشتر در مسند قدرت بماند، اقدام به آسفالت ریزی در شرایط محیطی 12 درجه سانتیگراد زیر استاندارد میکند و این در حالی است که بهعنوان یک استاد دانشگاه رشته عمران میداند که این کار یعنی دور ریزی منابع مالی و لزوم بازسازی مجدد جاده در چند ماه آینده با صرف هزینههای میلیاردی دیگر.
وزیر استیضاح شد ولی آیا نباید تکلیف میلیاردها تومانی که در جریان واگذاری سازمان توسعه راهها مجهول مانده مشخص شود؟
آیا کسانی که افراد غیرمتخصص را در رأس دانشکده صنعت هوایی قرار دادهاند و کسانی که علیرغم عدم تخصص شان این سمتها را پذیرفتهاند، نباید پاسخگو و در صورتی که هنوز در رأس کارند، برکنار شوند؟!
جلسه 12بهمن مجلس شورای اسلامی، فقط جلسه استیضاح وزیر راه و ترابری نبود بلکه پردهبرداری از فجایعی بود که در وزارتخانهای رخ داده و میدهد که مستقیما با جان و مال و معیشت مردم سروکار دارد.
با صرف رفتن بهبهانی، مشکلات و معضلات و فجایع این وزارتخانه، از بین نخواهد رفت.