گزارشاتی از تظاهرات 25 بهمن از تهران

 گزارش اول از تهران: ما مرتب به تیم های مختلف تقسیم می شدیم. در حین گریز چند بار یکدیگر را گم کردیم. از انقلاب تا مترو سرسبیل را دویدیم. تماما گاز اشک آور میزدند؛ چند بار مرگ را به چشم دیدم؛ اما از پا نمی ایستادیم و باز می دویدیم. وقتی به سرسبیل رسیدیم , کف میزدیم که چنین راهی را آمدیم!
امروز بیشتر کارمان شده بود روشن کردن سیگار و دودکردن در مقابل صورت مردم که گاز روی آنها تاثیر نگذارد.

گزارش دوم از تهران: نیروی انتظامی به جوانی حمله ور شده بود و قصد دستگیری او را داشتند که مردم تهاجم کردند و نگذاشتند. این جوان در این کش و واکش از ناحیه پا, مجروح شد.
گزارش سوم از تهران: عملکرد نیروهای امنیتی در صحنه، چند پارامتر قابل توجه داشت: امکانات لباس شخصی ها بیشتر از اونیفرم پوش ها بود, قدرت شان کمتر بود, پلیس در خیلی از موارد کاری نمیکرد و یا اصلا جلو نمی آمد و مردم حتی برایشان شعار تشکر می دادند.

گزارش چهارم از تهران: مسیر امام حسین تا آزادی خیلی طولانی بود و مردم نمیتوانستند سمت آزادی بروند. در مسیر, یک آخوندی را گیر آوردم و آنقدر او را زدم که دیگر صدای سگ می داد!
بقیه مردم هم دیگر همه چیز را کنار گذاشته بودند, از آن طرفش هم همه صحنه را دست گرفته بودند.

گزارش پنجم از تهران: مردم با لباس شخصی ها درگیرشده بودند و یک جا میخواستند لباسهای آنها را در بیاورند که یک آخوند پا در میانی کرد و قسم خورد و از مردم درخواست کرد این کار را نکنند!
مردم در خیابان جمهوری یک بسیجی را گیر آوردند و حسابی گوشمالی اش دادند
دست آخر, آن بسیجی مجبور شد از صحنه فرار کند. در صحنه مردم دوربینهای لباس شخصی ها را میگرفتند و می شکاندند.

گزارش ششم از تهران: از ساعت 1بعد از ظهر تا 10شب در خیابان جمهوری با بسیج درگیر بودیم. در آنجا دو نفر با دوربین بطور مستمر از صورت مردم عکس و فیلم میگرفتند و به این وسیله میخواستند مردم را بترسانند ولی وقتی تعداد جمعیت بیشتر شد, مردم ریختند و این دو نفر را حسابی کتک زدند و دوربین هایشان را هم زیرپا له کردند.