س. شما تحلیلتان از قیامی که دوشنبه در ایران صورت گرفت چیست ؟ نقش نمونه های تونس و مصر چه بوده است ؟
این قیام علامتی از یک شروع جدید است به سمت تغییر دمکراتیک در ایران. البته که جنبشهای تونس و مصر روی جوانان ایرانی تأثیر داشته است, جوانانی که قبل از آن هم در سال 2009 یک جنبش اعتراضی براه انداختند که با خونریزی سرکوب شد. شعار اصلی مشخصاً «مبارک, بین علی , نوبت سید علی»! بود. اما دو تفاوت وجود دارد که باید روی آن انگشت گذاشت. در میدان تحریر, مصریها خواستار رفتن مبارک شدند و تا آخر این خواسته ایستادند. انچه که امروز ایرانیها در خیابانها میخواهند سرنگونی رژیم است. تظاهرکنندگان عکسهای ولی فقیه خامنه ای را آتش زدند. آنها خواستار جمهوری ایرانی و نه اسلامی شدند. آنها شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه دادند, یعنی پایان ستون فقرات این سیستم. مردم ایران یک تغییر چهره نمی خواهند, بلکه تغییر نظام را میخواهند. تفاوت دوم در نحوه سرکوب بطور خاص شدید در ایران است. از اولین تظاهرات, حکومت به سمت مردم شلیک میکند, هزاران نفر را از روز دوشنبه تا کنون دستگیر کرده است. اگر رژیم پا بر جا است تنها به خاطر درجه سرکوب است.
س. آیا میتوان انتظار یک تحول به سرعت مصرو تونس را داشت ؟
فکر نمی کنم, چرا که خواسته ها عمیقتر است و سرکوب شدید تر. و رژیم تنها تجربه سرکوب ندارد بلکه متوصل به دجالگری نیز میشود. بحدی که امروز در تهران برای کسی که خودش کشته است تشییع جنازه ترتیب داده است. حکومت ادعا میکند که جوانی که دوشنبه بوسیله گلوله کشته است یک طرفدار رژیم بوده است در حالیکه همه کس میداند که این دروغ است. فکر میکنم که متأسفانه مردم ایران قیمت بسیار سنگین تری باید بپردازند.
اما خواسته ها انقدر قوی هستند که همه چیز امکان پذیر است : نباید فرموش کرد که مردم در سال 2009 دست به تظاهرات زدند و حال دوباه امروز علیرغم هشدارهای دولت در خیابانها هستند. روزهای این رژیم به شمارش افتاده است. رژیم هیچ شانسی ندارد که از سرنوشت خودش بگریزد. این پارامتر خارجی است که نقش تعیین کننده ای خواهد داشت. بستگی به واکنش جامعه بین المللی دارد. رژیم تاکنون بدون تنبیه مانده است : این رژیمی است که در جهان رکوردار اعدام به نسبت جمعیتش میباشد, اما هیچ دولتی نیست که روابط خودش را مشروط به توقف این جنایات کرده باشد. در سال 2009 غرب و بطور خاص آمریکا از تظاهرکنندگان حمایت نکردند.
س. در این رابطه, اوضاع تغییر کرده است, هیلاری کلینتون دوشنبه به «شجاعت» این تظاهرکنندگان ایرانی درود فرستاد. چرا ایالات متحده امروز تصمیم گرفت است که آشکارا حمایت کند ؟
فکر میکنم که فهمیده است که این رژیم دیگر نخواهد پایید. ولی باید صریح تر باشند. تنها به گفتار اکتفا نکنند و دست به یک حمایت عملی بزنند. بطور مثال آمریکا هنوز مجاهدین خلق را یک سازمان تروریستی میداند بر خلاف اروپا در حالیکه میداند که این اتهام دروغ است. آمریکا باید دست از سیاست مماشات که دهها سال است در قبال رژیم ملاها دنبال کرده است بردارد. این وضعیت به نفع محافل تجاری و در خدمت منافع آمریکایی در مذاکرات بر سر هسته ای بود. با نگه داشتن مجاهدین در لیست تروریستی آمریکا امیدوار بود ایران در زمینه هسته ای عقب نشینی کند. امروز این مواضع دیگر قابل حفظ نیستند.
س.آیا به نظر شما نخست وزیر میر حسین موسوی و رئیس سابق مجلس مهدی کروبی رهبران معتبری برای این مخالفین هستند ؟
این ها در پس خواسته های مردم هستند. آنها از داخل خود رژیم بر آمده اند و اصل آن را زیر سوال نمی برند , و جوانان به آنها گوش فرا نمی دهند. بلکه مردم از شکافی که در درون رژیم پیش آمده برای سرنگونی تمامیت رژیم استفاده میکنند. موسوی و کروبی در حاشیه این جنبش هستند. نمایندگان رژیم با این وجود خواستار مرگ آنها شدند : رژیم آنقدر ضعیف است و آنقدر وحشتزده است که حتی کسانی را که در اساس تمامیت آنرا زیر سوال نمی برند نمی تواند تحمل کند.
س. به صفت شورای ملی مقاومت شما فعالانه در این جنبش اپوزیسیون شرکت دارید. روابط شما با تظاهرکنندگان ایرانی چیست؟ آیا اقدامات دیگری مد نظر است ؟
بله البته, این جنبش ادامه خواهد یافت. تاریخها و قرارها مقرر خواهند شد. و با جوانان ایرانی که شبکه های قدرتمندی ایجاد کردند و از 29 ژانویه که فراخوان برای تشدید اعتراضات در ایران صادر شد, فعال هستند در ارتباط هستیم. آنها بوسیله انترنت و تلویزیونهای ماهواره ای قادرند که سانسوری که در ایران هست را دور بزنند و از سوی مجاهدین خلق که در حال حاضر سازمان اپوزیسیونی است که از همه بهتر سازماندهی شده است حمایت میشوند. چنین چهارچوبی ضروری است : با این درجه از سرکوب, هیچ اقدامی نمی تواند بدون سازماندهی شکل بگیرد.
مصاحبه از دوروته بلامی