به نظر من جامعه بینالمللی مسئولیت زیادی در قبال بهکارگیری ضعیف قانون در این بیعدالتی که انجام شد دارد. ما باید شاهد موضعگیریهای بیشتری از سوی دولتهایی که جهان را رهبری میکنند می بودیم…
آنچهکه ما از دولت آمریکا میخواهیم این است که کاری را انجام دهد که سرانجام در بریتانیا و اروپا اگرچه فرسایشی ولی انجام شد و مجاهدین بهعنوان خانواده سازمانهای بینالمللی شناخته شده، مورد قبول قرار گیرد. آنچهکه مجاهدین انجام میدهند منطقی است. فقط برای یک لحظه در نظر بگیرید که اگر یک تغییر رژیم در ایران در اثر یک انقلاب مردمی صورت گیرد باید دولت جایگزینی وجود داشته باشد. واقعی نیست که سراغ گروهی رفت و آنها را بهعنوان سیاستمداران مسئول پذیرفت، درحالیکه بهآنها برچسب غیرواقعی و مسخره تروریستیبودن را زد. مطمئناً اگر تغییر رژیمی در ایران باشد ایالات متحده احتیاج به دوستانی دارد که آنها خود در راه رسیدن به این تغییرات دموکراتیک سهیم بودهاند… من یک اشاره به نقل کوتاه از لرد فلیپس در زمانیکه ریاست دادگاه استیناف را داشت و الان ریاست دادگاه عالی قضایی است بنمایم. وی گفت این موضوعی است قابلنظردادن و متأسفانه پروسه تصمیمگیری در این مورد بهمراتب کمتر از استانداردهایی است که قوانین اجتماعی مشخص کرده و مادون انتظارات عموم مردمی است که تحت تأثیر این قوانین اجتماعی قرار میگیرند.
او در همین قضاوت تأکید کرد که تصیمیم وزیر خارجه در عدم قبول خروج مجاهدین از لیست یک انحراف، غیرمنطقی، بیدلیل و ناشی از عدم صداقت وزیر خارجه بوده است. این پروسه قضایی طی شده در انگلستان است که در دسترس عموم قرار دارد و البته با جزئیات در اختیار دولت آمریکاست. همه اتهاماتی که امکان بهکار بردن آنها علیه مجاهدین بود زده شد. تمامی این اتهامات یک بهیک بررسی شد و هر مادهیی که بیان شد از طرف دادگاه باطل اعلام شد.
زمانیکه در آمریکا بودم وکلای آمریکایی را زیر فشار قرار دادم که نمونهیی مجزای آنچهکه در دادگاه انگلیس بیان شد، منهای اتهاماتی که از طرف رژیم ایران مطرح شده است و توسط دو دادگاه عالی انگلیس هم رد نشده باشد برای من مطرح کنند، اما آنها نتوانستند موردی را مطرح نمایند. حالا من یک دوست ایالات متحده هستم، من یک وکیل حقوق هستم و به قوانین آنها احترام می گذارم، همانطوریکه فکر میکنم آنها هم به قوانین ما احترام میگذارند، اما من انتظار دارم و همانطور که مستقیماً به وکلای آنها گفتتم همان استاندارهای حقوقی را که ما در بریتانیا نسبت به دولتمان انجام دادیم آنها نیز در ایالات متحده انجام دهند. ولی تاکنون آنها موفق به انجام چنین کاری نشدهاند. چه دلیلی وجود دارد که آنها نتوانستند اینکار را بکنند؟ بهنظرم لرد کلارک حرف خوبی در این مورد زد: مماشات.
برای سالیان همانطورکه شما شنیدهاید دولت بریتانیا و ایالات متحده آمریکا با ملایان و احمدینژاد مماشات کردهاند برای اینکه یک اعتقاد احمقانهیی وجود داشت که اگر آنها را تحتفشار قرار ندهند، وضعیت بهتر خواهد شد. ولی صادقانه باید گفت که چه چیزی از تحت فشار قرارندادن آنها حاصل شده است؟ چه شواهدی دال بر پیشرفت از تحت فشار قرارندادن آنها وجود دارد؟ چیزی که الان هست این است که این رفتار یک روش ثابت سالانه با احمدینژاد شده است. بر خی دولتهای غربی با او مماشات میکنند و سعی میکنند به او اطمینان دهند که چیزهاییکه اتفاق میافتد باعث دلخوشی ملایان شود و او با مصونیت دپیلوماتیک به آمریکا میرود و یک سخنرانی غیرمنطقی در سازمان ملل انجام میدهد. پرداخت احمدینژاد به غربیها مسخرهکردن آنهاست. من فکر میکنم که این رفتار باید متوقف شود، آیا شما موافقید؟ روشنترین راهی که دولت آمریکا میتواند این علامت را بدهد این است که بهخواستهای آنها مبنی بر باقیگذاشتن نام مجاهدین در لیست تروریستی پایان دهد و این یک کارزار قانونی و آزاد برای اینکار باشد.