جمشید پیمان - بهار خوب و خوش آیین بیاید

خوشا روزی که فروردین بیاید
گــل آلالـه و نـسریــن بیاید

زمستان گجسته دل بمیرد
بهار خوب وخوش آیین بیاید

نماند دیده ای غمبار و گریان
به لب ها خنده ی شیرین بیاید

شود اهریمن از کاشانه بیرون
خجسته پیک مهر آیین بیاید

به شب های سیاه میهن من
هزاران خوشه ی پروین بیاید

دوباره مـهـر تابان بـرفروزد
مه رخشنده ی سیمین بیاید

کلاغ زشت و ناموزون گریزد
به دشت آسمان، شاهین بیاید

چمن بوسد دوباره دامن سرو
درخـت بـیـد بـا آذیـن بیاید

گلستان وطن فرخنده گردد
همه دشت و دمن رنگین بیاید

بپوشد مام میهن جامه ی سرخ
زمـان فـتـح فـرجـامـیـن بیاید