من از تمامی مردان و زنانی صحبت میکنم که در کشورهایی بهسر میبرند که امروزه در معرض وزش بادهای انقلاب قرار دارند. مردان و زنانی که سالها زیر یوغ یک دموکراسی ظاهری بهبند کشیده شده بودند. کسانیکه مورد تأیید غربیهایی بودند که ظاهراً به این نتیجه رسیدهاند که ما، همه ما در اینجا، نیاز به دموکراسی و نهتنها به نان داریم، نیاز به آزادی و نه روغن و شکر داریم.
خانم رئیسجمهور زمان پاسخدادن به سؤالتان فرا رسیده است. بالاتر، من از فریادها و اشکهای مادران صحبت کردم، و از خودم پرسیدم آیا ما نقش دیگری بهجز این نداریم که ایفا کنیم؟ ما در این دوران دهساله اگر بخواهم از عبارت خواهرمان حبیبه استفاده کنم، برای ما موضوع نهزندگیکردن بلکه زندهماندن بود. ما اینک، همه ما، زنان مسلمان، زنان عرب، زنان الجزایری، زنان مغربی، همه زنان در مرکز همه بحثهای مربوط بههویت قرار داریم. درحالیکه یک کلمه، تنها یک کلمه، باید محور مبارزات ما را تشکیل دهد: همبستگی. حرکت بهجلو و دمیدن در توفان تغییر. چیزی که قبل از هرچیز نگرش خودمان بهخودمان را تغییر خواهد داد. در نگاه دیگران و در نگاه غربی، رساندن این پیام، به همه، که فراتر از هر چیز، رو در روی تمامی اشکال بنیادگرایی، ما خواهان «بودن» هستیم.