افشاگریهای یکی از ساکنان اشرف درمورد کارشکنیهای ضد انسانی کمیته سرکوب وعوامل نوری مالکی

مجاهد اشرفی امیر مزرعه کارشکنیهای ضد انسانی کمیته سرکوبگر و عوامل نوری مالکی در معالجه ضروری بیماری حاد قلبیش را افشاء میکند.

امیر مزرعه به سیمای آزادی 16 اسفند گفت:  من به عنوان یک بیمار قلبی میخوام یک نوع ازشکنجه که عوامل رژیم بر علیه ما اشرفیان به کار میگیره بازگو بکنم. این بار و این شکنجه و با ا ستفاده از بیماری و اونهم به کثیف ترین نوع و ضدبشری ترین نوع و درواقع جنایتکارانه ترین نوع آن یعنی به گرو گرفتن دارو و درمان بخصوص در رابطه با مریض نفرات مریض که مریضیهای سختی دارند, میخوان با این شیوه اونها را به کرنش و تسلیم وابدارند. اما هیهات هیهات که مجاهد خلق را نشناخته اند .

پروسه مریضی من با کمیته سرکوب اشرف و بیمارستان عراق جدید مدت یکسال و نیم هست که ادامه داره علیرغم تمام کارشکنی ها و در واقع رفت و آمدهای که انجام گرفته آخرین بار سه ماه قبل من به دکتر متخصص مراجعه کردم دکتر متخصص تشخیص داد من نیاز به عمل باز قلب دارم به دلیل گرفتگی سه تا ازرگهای قلبم اما بعد ازگذشت این سه ماه هنوز هیچ جواب مشخصی به من داده نشد .بیماری من از سال 1386 در واقع رخ داد دوبار تا الان سکته من کردم که بار اول سکته من زمانی بود که هنوز دولت عراق و کمیته سرکوب اشرف هنوز حفاظت اشرف را به عهده نگرفته بود علیرغم اینکه سکته ام خیلی شدید بود اما به دلیل اینکه امکانات پزشکی در دسترس بود و ما به صورت آزادانه میتوانستیم به اونها دسترسی پیدا بکنیم من در بهترین بیمارستان و زیر نظر بهترین دکتران متخصص قرار گرفتم بر همین اساس زود معالجه شدم و حالم بهبود پیدا کرد و مرخص شدم بار دوم متأسفانه زمانی سکته کردم که در واقع حفاظت اشرف توسط دولت عراق و کمیته سرکوب بود و حفاظت اون به دولت و در واقع میتونیم بگیم به رژیم سپرده شده بود چرا؟

هم کمیته سرکوب و هم دولت مالکی و هم حفاظتی که وجود داره به اسم حفاظت اشرف و هم بیمارستانی هم که الان به اسم عراق جدید دراشرف دایر کردن همة اینها خط و خطوط رژیم و ولی فقیه رو در اشرف اجرا میکنند و بر علیه ما اشرفیان به کار میگیرن بر همین اساس نه تنها به من اجازه ندادن به من که برم بیمارستان یا مرا ببرن بیمارستان حتی اجازه ندادن که دکترهایی که قبلا وارد میشدن برای معالجه ما و دارو به دست من برسه بعد از مراجعات و فشارهای بین المللی و فعالیتهایی که انجام گرفت اینها مجبور شدند که من را بفرستند بغداد و به بیمارستان اما نحوه فرستادن چگونه بود ازلحظه که به من قرار داده شده تا لحظه ای که من رو فرستادن بیمارستان 6 ماه طول کشید هر بار هم من رو میبردن بغداد یا یک روز بعد از قرار یا زمانی میرسیدیم که ساعت اداری بیمارستان تموم شده و فقط پزشک یا همان دکتر کشیک توی بیمارستان بود که دیگر هیچکاری از دستش بر نمی آمد و انجام نمیداد, بر همین اساس ما را میبردن بغداد و دوباره بر میگردوندند تا اینکه بگن ما نفرات اشرف یا بیماران اشرف رو به بیمارستان میبریم.

یکبار هم وقتی که در آخروقت بیمارستان در آخرین لحظاتش رسیدیم دکتر متخصص اون بخش که میبایست من رو معالجه میکرد به نفرات اکیپ ما که ازطرف همین بیمارستان عراق جدید که در واقع شکنجه گاه عراق جدید برای اشرفیان هست و برای ما هست, گفت شما بایستی سر زمان مشخص و سر ساعت مشخص بیایید نمیتونید هر وقت شما خواستید بیماران را بیارید ولی هیچ ترتیب اثری بعد برای مراجعات ما ندادند. بر همین اساس همیشه ما با تأخیربه بیمارستان میرسیم یا روز بعد از قرار داده شده میرسیم و هیچ وقت قرارهای ما سر موعد مشخص اجرا نمیشد این از این ازیک طرف از طرف دیگه وقتی فشارها بالا رفت فشارهای بین المللی بالا رفت و ما شکایت کردیم یکبار من را سرقرار بردند سرساعت با تأخیرسه چهار ساعته من رو بردند اما چه نوع بردنی ما هفت نفر در یک آمبولانس بودیم علیرغم اینکه خود آمبولانس برای یک نفر جا داشت چون یک تخت داشت بقیه داخل اون آمبولانس هفت تا صندلی پلاستیکی گذاشتند که با هر ترمز همه نفرات به همدیگه میخوردن و میافتادن ازصندلی با سرعت 140  و یا شاید هم 150 توی جاده ها حرکت میکردند و یک دفعه هم ترمز میکردند که ما چندین بار سرهامون به همدیگه میخورد این در مسیر .

موقعی که از آمبولانس ما پیاده شدیم ما را به خط به صورت ستونی, ستون یک کردند در حالیکه هفت نفر بودیم 9 تا 10 مأمور دوطرف ما سلاح به سمت ما ما را به سمت بیمارستان میبردن وقتی هم که وارد سالنهای بیمارستان شدیم با همین شیوه و با همین روش ما را جابجا میکردن که حتی اون بیماران عراقی که دربیمارستانها بودند به حالت تعجب به ما نگاه میکردند که اینها کی هستند که آوردن و چرا آوردند و این کار ادامه داشت وحتی تو اتاق و مطب پزشک که بایستی ما را معاینه بکند من که یک بیمار قلبی بودم وقتی که دو طرف من سرباز بود و وارد مطب دکتر شدیم دکتر از نفرات همین مأمور یا همون حفاظت گفت شما زندانی آوردید, جنایتکار آوردید برای ما وقتی من در لحظه بهش گفتم ما مجاهدین ما مجاهد خلق هستیم و اینها به دستوررژیم دارند این کار را میکنند خود دکتر خیلی بهم ریخت و در لحظه به همین مأمورین گفت شما حق ندارید وارد مطب من به این شیوه و با سلاح وارد بشید و اونها را بیرون کرد این شمه و یک چیز کوچک از اینها در رابطه با ما اشرفیان هست اما فراتر از اینها, اینها پیش برندة خط رژیم در اشرف هستند چرا؟ به من میگفتند تو میتونی همین الان که اینجا آوردیمت بری دیگه برنگردی اشرف تو آزادی برو ما هر جای میخواهی میبریمت و کثیف ترین و مستهجن ترین تصویرها را که روی موبایلهاشون گذاشتن به من نشون میدادن وقتی من بهشون توپیدم که شما حفاظت ما هستید یا عامل رژیم میگفتن نه ما میخواستیم میخواهیم به زندگی, زندگیتون رو ازدست ندید چرا موندید اینجا چرا زندگیتون رو ازدست دادید گفتم شما بهشون شما عامل رژیم هستید شما درواقع کثیفتر از پاسدارها هستید اگر یکبار این حرف را به ما بزنید دیگر اینجا نخواهیم اومد به بیمارستان در بغداد هم نخواهیم اومد که اونها اونجا عقب نشینی کردند بر همین اساس اینها با این کارها فکر میکنند که ما را و اراده مون رو سست بکنند اما هیهات هیهات که اینها با مجاهدین خلقی روبرو هستند که از همه چیزشون گذشتن ما زن و زندگی و تمام خانه و خانواده را کنار گذاشتیم برای اینکه خلقمون رو آزاد بکنیم پس این فشارها و این تلاشهایی که میکنید بیهوده است نه مریضی و نه فشارهای دارویی و نه فشارهای پزشکی نمیتونه اراده ما را سست بکنه اراده ما را قویتر عزم مارا جزمتر و جنگ ما را صدبرابر تر خواهد کرد پس کورخوندید هنوز مجاهد خلق را نشناختید مجاهد خلق درلحظه سختی عزم جزمتر و با صلابت تر و قویتر خواهد ایستاد پس بجنگ تا بجنگیم ما میگیم بیا بیا بیا مالکی که هیچ خود ولی فقیه اش بیاد ولی فقیه اش که هیچ خمینی ازگورش بیاد پس مرگ بر خامنه ای لعنت برخمینی