کنگره نیز هم در کادر حزب دموکرات و هم در کادر حزب جمهوریخواه فعال بوده است. این کنفرانسها این حقیقت را منعکس میکنند که هرکس که متعهد بهحقوقبشر است صرفنظر از تمایلات یا تعهدات انتخاباتیش باید در نهایت موضع مشابهی را اتخاذ کند.
درمورد بحث پیش روی ما، در ماه ژوئیه موضوع ایران در کمیته حقوقبشر سازمان ملل متحد در ژنو مطرح خواهد شد. جای شگفتی است که رژیم ایران البته از روی دورویی پیمان حقوق مدنی و سیاسی را امضا کرده است. در راستای جلسه ژوئیه که عموم به آن دسترسی خواهند داشت و در محل «کاخ ملتها» برگزار خواهد شد و علاقه زیادی در رابطه با مسائل ایران وجود دارد، بدونشک درمورد نقض فاحش آزادی بیان، نقض فاحش حق حفاظت از شکنجه و بدرفتاری، ممانعت از حق اجتماع، نقض حقوق زنان و مداخله در حقوق خانواده سؤالاتی مطرح خواهد شد. یکی از تجربیاتی که مرا تحتتأثیر قرار داده است ملاقات با خانوادههایی است که برادران، خواهران، مادران و پدران خود را در زندانهای رژیم ایران تحت شکنجه و اعدام از دست دادهاند.
با توجه به نقش مهم ژنو بهعنوان خانه صلیب سرخ که علیه تخلفات در زمینه حقوق انساندوستانه تلاش میکند، اما این قوانین درمورد ساکنان اشرف بهطور فاحش نقض شده است. ارتش آمریکا و سایرین موقعیت افراد حفاظتشده تحت کنوانسیون چهارم ژنو را برای ساکنان اشرف بهرسمیت شناختند تا با آنها رفتار مناسبی شود، که بر اساس معیارهای ماده مشترک سوم کنوانسیون ژنو مورد حفاظت قرار گیرند. اما در عوض ما شاهد محدودیتهای پزشکی، بلندگوهایی که مخل استراحت میشوند، ممانعت از ورود و خروج به کمپ اشرف و ممانعت از ملاقاتهای خانوادگی در تناقض با تضمینهای موجود در کنوانسیون چهارم ژنو که از حقوق غیرنظامیان حفاظت میکند بودهایم. یکی از پیشنهادهای من این است که تلاشهایمان را وسیعتر کنیم. یعنی به بانکیمون، دبیرکل سازمان ملل، مراجعه شود تا بیانیههایی از طرف او و کمیسیونر عالی حقوق بشر، کنفرانس اسلامی، اتحادیه عرب، انجمن ملل آسیای جنوب شرقی، گروه77 و کشورهای عضو جنبش غیرمتعهد صادر شود.
این نباید تنها یک نگرانی آمریکای شمالی، اروپایی و ایران باشد، بلکه باید یک موضوع جهانی باشد. و به هر گروه منطقهیی باید رجوع شود تا دیدگاههای مناسب خود را در این زمینه در کمیته حقوقبشر و سایر نهادها بیان کند. من قطعاً امیدوارم که این امر در خط مقدم سیاست آمریکا جای خود را خواهد گرفت. بسیار هیجانانگیز است که مردم را در خیابانهای آفریقای شمالی در حال رقمزدن یک انقلاب میبینیم. تحولاتی که هیچکس نمیتوانست آنها را پیشبینی کند و بزرگترین طنز تاریخ خواهد بود که ایران نیز دستخوش چنین تغییراتی نشود.. سرنوشت و روند تحولات نشان میدهد که این لحظهیی است که ایران باید آزاد شود.
اگرچه پرزیدنت اوباما بهخاطر دیدگاهش در رابطه با رفتار آمریکا در گذشته در کشورهای جهان سوم کمی محتاط عمل کرده است اما فکر میکنم در این مورد رقیب سابق رئیسجمهور، یعنی هیلاری کلینتون مشاوره خوبی به وی خواهد داد. در حقیقت اگر آمریکا در چنین شرایطی سکوت اتخاذ کند کاملاً با سابقه و اعتبار آمریکا در تناقض خواهد بود.
من به پرزیدنت اوباما اعتماد دارم که صدای خود را با لفظ واضح بلند خواهد کرد، چیزی که موقعیت حاضر آن را طلب میکند.
و بالاخره اجازه بدهید بهکسانی که در میان ما به رئالپولتیک اعتقاد دارند بگویم که در این موقعیت بسیار با دیدگاههای جان بولتون موافقم، کسی که فرماندار دین اکثر مواقع با او مخالف است اما در این نقطه ممکن است مثل من موافق باشد. دیدگاهی که میگوید آینده ایران در کانون امنیت غرب و شرق قرار دارد. رژیم فعلی ایران مخرب است در رابطهاش با کره شمالی و دولتهای دیگری که از اشاعه تسلیحات اتمی حمایت کرده و آنرا ادامه میدهند. صلح در خاورمیانه رقم نخواهد خورد مگر اینکه نقش رژیم در حمایت از حزبالله و حماس مورد بازبینی قرار گیرد. بنابراین حتی از دیدگاه سختسرترین آدم مثلاً هنری کیسینجر هم، تغییر رژیم ایران در مرکز روند استقرار امنیت در خاورمیانه و ممانعت از گسترش تسلیحات اتمی است که به مرحله بسیار خطرناکی رسیده است.
و در آخر سه سؤال در اینجا مطرح خواهم کرد. سئوال اول: آیا تا زمانیکه اشرف در خطر است آمریکا باید در حقیقت تمامی نیروهای خود را از عراق خارج کند؟
دومین سؤال: آیا تا زمانیکه شهروندان اشرف تحت بدرفتاری قرار میگیرند، آیا شرکتهای نفتی میتوانند در عراق بهکار ادامه دهند؟ ما در رابطه با رژیم ایران به این حقیقت پی بردهایم که تحریمهای نفتی بسیار مؤثر است. شرکتهای نفتی دفتر مرکزی دارند، مدیرعامل دارند و نسبت بهافکار عمومی حساسیت نشان میدهند. و میتوان پرسید که آیا تا زمانیکه رژیم ساکنان اشرف را مورد اذیت و آزار قرار میدهد میتوان در عراق بهتجارت پرداخت؟ من فقط میگویم که این سؤالی است که هرکس که اینجا نشسته است میتواند بر روی آن تأمل کند و به راههای مؤثر برای ایجاد تغییر برسد.
سومین سؤال: آیا تا زمانیکه رژیم ایران بهسرکوب مردم خود و تولید تسلیحات اتمی ادامه میدهد شرکتهای نفتی میتوانند در ایران فعالیت کنند؟ اقداماتی شکل گرفته است که تحریم گازوئیل علیه رژیم ایران اعمال شود تا رفتار ملایان را تغییر دهد. اما قطعاً این موضوع باید به هماناندازه که پیرامون مسأله اتمی است در رابطه با حقوقبشر مردم ایران هم باشد. باید درمورد سرنوشت اشرف پس از ترک آمریکا از عراق قاطع بود. منظور من این نیست که این سؤال را پیش روی فرماندار دین بگذارم بلکه اینکه ما همه روی آن تأمل کنیم. بنابراین به مسائل اقتصادی و انزوای سیاسی که میتواند گریبانگیر رژیمی شود که اینقدر ناپسند عمل میکند نیز فکر کنید. این رژیم نباید عضو هیچ سازمان منطقهیی یا شورای حقوقبشری باشد تا وقتیکه به حقوقبشر مردم ایران و ساکنان اشرف احترام نگذارد باید واقعاً منزوی شود.
رژیم فعلی ایران نهتنها مردمی را که مستقیماً بر آنها حکومت میکند بلکه مهاجرین را نیز تحت ظلم قرار میدهد. تا زمانیکه رژیم تغییر نیابد، هیچ ایرانی ـ آمریکایی، ایرانی ـ کانادایی، ایرانی ـ نروژی یا ایرانی ـ فرانسوی در واقعامر آزاد و رها نخواهد شد. بهترین آرزوها را برای شما و همچنین خانم رجوی دارم.