خلیل پور شافع از ممانعتهای پزشکی توسط کمیته سرکوب در اشرف میگوید

مجاهد اشرفی خلیل پورشافع در بستر بیماری ممانعت های ضد انسانی از معالجات پزشکی توسط کمیته سرکوبگر و عوامل نوری مالکی را این چنین افشا میکند.

من خلیل پورشافع هستم یکی از ساکنین اشرف هستم که مبتلا به مریضی سرطان به مدت یک سال هست، هستم.

قرار بر این شد که بعد ازتشخیص دکتر متخصص جهت این عمل به بیمارستان بغداد بروم. متأسفانه از آنجایی که کمیته سرکوب اشرف هستند، نتوانستیم به این بیمارستان دستیابی پیدا کنیم. قرار بر این شد که همین عمل را در اشرف در همین بیمارستانی که اینها اسمش رو عراق جدید گذاشته اند ولی از نظر من یک شکنجه گاه بیش نیست در همین جا انجام بدم. بعد از عمل اول رفتم پیش دکتر متخصص چک مجدد شدم. دکتر تشخیصش این بود که این عمل درست انجام نشده و بایستی مجدداً دوباره عمل انجام بدم. برای عمل دومم قرار بر این شد که دوباره به بغداد بروم ولی باز با همین کارشکنی هایی که کمیته سرکوب ایجاد کردند مواجه شدم. مجدداً تصمیم گرفته شد که همین عمل را در همین اشرف انجام بدم. بعد از عمل دوم قرار بر این شد که یک بار دیگه نزد پزشک متخصص به بغداد بروم تا چک نهایی بشم که آیا این مریضیم رفع شده یا نه؟ وقتی به دکتر متخصص مراجعه کردم دکتر تشخیصش این بود که هنوز آثار این مریضی در بدنم وجود داره و بایستی برای رفع این از یدتراپی یعنی از کپسول مخصوص استفاده بکنم. قراری که بهمون داده بودند بعد از مدتها، برای استفاده از خود کپسول به بغداد بروم. روزقبلش به بیمارستان عراق جدید، همین که گفتم زندانی بیش نیست مراجعه کردم به مسئول بیمارستان، که قرارم را تعیین تکلیف کنم که چه روزی برای قرار به بیمارستان بروم. من که برای خودم قرارم مشخص بود چون که خودم برگه قرارم را از دکتر گرفته بودم و از بیمارستان آورده بودم بنابراین دیدم که کار شکنی هایی که ایشون می کنند ما را سر می دونند.

به چه حقی با جانها انسانها به این شکل رفتار می کنید؟! درکجا لباس پزشکی کسانی که به تن دارند مثل یک شکنجه گر با بیمارشان رفتار می کنند؟!

از همین جا به ولی فقیه ارتجاع ومزدوراش مالکی در عراق میگم که اگر شما فکر می کنید با دسترسی به این اهرم پزشکی می تونید خللی در ما مجاهدین در اشرف در راستای رسیدن به پیروزی خللی ایجاد کنید پاک در اشتباهید! ما پوزه همین ولی فقیه و مزدورانش چه از نوع ایرانی و چه از نوع عراقی رو در جلوی همین درب اشرف پایدار پوزه شون را به خاک خواهیم مالید

میخوام از همین جا به نیروهای سازمان ملل، یونامی و به همین نیروهای امریکایی که حفاظت مون رو به عهده داشتن، اعلام کنم چرا چشم تون رو به این جنایتهایی که در حق اشرفی ها می شه بستین؟! و هیچ اقدامی نمی کنین؟! مگر شما سلاح مون رو نگرفته بودین و تعهد نداده بودین که حفاظتمون رو بر عهده بگیرین؟! مگر حفاظت ما بر عهده شما نبود؟! چرا این شکنجه گاه رو تعطیل نمی کنین درش رو تخته نمی کنین؟! به چه دلیلی به تعهد خودتون پشت میکنید؟!

متأسفانه بارها خودم این رو به ارگانهای بین المللی، به سازمان ملل، به یونامی نامه نوشتم و بهشون اطلاع دادم نامه اش پیش خودم هست میتونم بهتون نشون بدم  این نامه یی که خودم برای یونامی نوشتم چند مورد از این نامه ها را با تاریخ مشخص که از قبل براشون فرستاده بودم برای شما قید میکنم.

قرار بر این شد که من به بیمارستان بغداد مراجعه کنم. من ساعت 5 صبح به همین شکنجه گاه به مسئول بیمارستان به همین مسئول زندان مراجعه کردم بهش گفتم که قرارم امروزه شما در جریانش هستیدبایستی به بیمارستان برم ولی ایشون طوری تنظیم کرده با ما که ساعت 11 صبح ما از اینجا حرکت کردیم وقتی که رسیدیم به بیمارستان دیدیم که ساعت کار بیمارستان تموم شده دکترها هم رفتند ما بدون نتیجه به اشرف برگشتیم.

تاریخ بعدی، در 6/12/2010 قرار بر این شد که مجدداً به بغداد برم من با چندین از بیماران دیگر باز صبح زود به بیمارستان مراجعه کردم که قرارمون را برقرار کنن. ولی جوابی که از این مسئول بیمارستان گرفتم این بود که امروز به دلیل نبودن حفاظت همین فوج نمیشه تردد کرد. بنابراین بدون نتیجه باز برگشتم.

تاریخ بعدی تاریخ 27/1/2011 یعنی همین سالی که الان توش هستیم بود بنده به بیمارستان بغداد مراجعه کردم به پزشک متخصص، پزشک متخصص قراری که به من داده بود برای 9 فوریه 2011یعنی همین تقریباً دو هفته پیش بود و بایستی در این تاریخ برای استفاده از این دارو، کپسول مربوطه به بیمارستان بغداد به پزشک مراجعه می  کردم. نامه یی که خودم توسط دکتر تو بغداد گرفته بودم با مهر بیمارستان و امضای پزشک مربوطه آوردم و به مسئول این شکنجه گاه تحویل دادم. قرار بر این شد که من در این روز به بغداد مراجعه کنم برای درمانم ولی صبح زود که به بیمارستان مراجعه کردم با این مواجه شدم که رفتن ما به بغداد کنسل شده. به مسئول بیمارستان مراجعه کردم علت کنسل شدن رو خواستم که بدونم چیه؟ بهش گفتم تو که در جریان مریضی من هستی من مریضیم خطرناکه من بایستی حتماً به این پزشک مراجعه کنم این تأخیرداره این 9  ماهه به تأخیر افتاده من بایستی 9 ماهه پیش میرفتم ولی امروز به چه دلیلی این قرارمون رو کنسل کردید ایشون گفتند یکی از بیماران دیروز کارتش رو دیر آورده ما نتونستیم این رو تنظیم کنیم این قرار کنسل میشه. بنابراین من بهش گفتم اشکالی نداره میشه همون یک مریضی که کارتش رو دیر آورده به شما داده رفتن اون روکنسل کنید ولی ما بقیه را بذارید بریم ولی جوابی که بعد از نیم ساعت برگشت بهمون داد این بود که گفت چونکه ساعت خیلی دیر شده امکان ترددنیست و حفاظتی  که از گردان آمده بود برای بردن شما برگشت رفت. دیگه نمی تونید برید. یعنی دروغهایی که این شکنجه گر در این شکنجه گاه بلافاصله بعد از نیم ساعت بهمون ارائه میده بی حد و حسابه.

بذارید من از اینجا به عنوان یک بیمار، بیمار مجاهد، به عنوان یک اشرفی از اشرف پایدار و سرفراز و سربلند خطاب به این خامنه ای دجال ومزدورش مالکی و دم و دنبالچه هاش در این عراق بگم که اگر شما فکر کردین، اگر فکر کردن ذره یی با این کارتون، می تونید در ایستادگی مون در برابر آزادی، دربرابر حق و حقوق این خلق ستمدیده خَشی وارد کنید سخت در اشتباهید. هیچگاه نخواهید تونست! اون که خمینی بود اون که اون دجال بقول خودتون بزرگ همه شما بود این آرزو رو به گور برد شما که انگشت کوچکه اینهم نمیشید. انگشت کوچکه این کفن پاره شده هم نمیشید. و هیچگاه نخواهید به این نقطه رسید. این آرزو رو به گور خواهید برد