جمشید پیمان ـ تبریک نوروز نود

مـی رسـد نــوروز

شوخ و شنگ و شاد و شورانگیز

می نشیند در نگاهم

مهربانی های چشم نرگس شیراز

از هوای صبح فروردین

می شود جان و دلم لبریز

 

خاطرم پُر می شود

از جهان خوب خوبی ها

می کشم رخش خیالم را

تا افق های همیشه سبز  بابلسر

می روم تا آسمان آبی کرمان

می نشینم روبه روی خنده ی گلزار خرّمشهر

می فشارم دست گرم مهربانی های آبادان

می زنم سر ، از صمیم جان

به گیلان و ری و تـبـریـز

 

روز آغاز بهار ست وُ دلم سرشار می گردد

از صفای دلنشین زنده رود آشنا باجان

از سرود رنگ ها بر قالی نایـیـن

تازه می گردد مشامم از گُلاب قمصر کاشان

از شمال آرزوهای هزاران رنگ شیرینم

می وزد بر گلشن نوروزی ام باد عبیر آمیز

مـی رسـد نــوروز

 

با بـهتـرین درودها،فرا رسیـدن بـهـار و آغاز سال نــو را شادبـاش می گویـم .برای میهنم ایران ،آزادی و آبادی و برای مردم ایران تندرستی و بهروزی و پیروزی آرزو می کنـم.     جمـشیـد پـیـمـان ، فروردین یک هزارو سیصد و نود.