سیستمهای سیاسی و رهبری که در پاسخ دادن به آرزوهای مشروع ملت خودشان شکست میخورند، شکنندهتر میشوند نه با ثباتتر. فشارهای مردمی برای تحقق ارزشهای جهانشمول در جوامع مختلف، اشکال مختلفی به خود خواهند گرفت، ولی هیچ جامعهیی در برابر آنها مصون نیست. سیستمهای سیاسی کمی شبیه به دوچرخه هستند - - اگر پدال نزنیم، تمایل به سقوط دارند.
تصور دیرینه بسیاری از رهبران عرب این بود که به واقع تنها 2 گزینه سیاسی وجود داشته است - - مستبدینی که شما میشناسید و افراط گرایی اسلامی که از آن میترسید…
واقعیت مشکل آفرین این است که بسیاری از ما که در دهههای اخیر سیاست آمریکا در خاورمیانه نقش داشتهایم، بعضاً قربانی همین تصور شدهایم…
پاسخ صادقانه همچنین این است، به همان میزانی که حمایت از ظهور دولتهای شفافتر و پاسخگوتر، که سرانجام به شرکای قویتر و باثباتتری تبدیل خواهند شد در راستای منافع درازمدت ما است.این امر در کوتاهمدت احتمالاً بسیار بغرنج و آشفته خواهد بود. مانند سایر انتقالهای دموکراتیک در سایر بخشهای جهان، خطر تقویت مستبدین وجود دارد. خصوصاً اگر رکود اقتصادی ادامه پیدا کند و رهبران منتخب جدید در زندگی روزمره مردم بهبودهای عملی بهوجود نیاورند. انتقالهای موفق بسا بیش از تنها انتخابات است؛ باید موسساتی برای بررسی و تعادل ایجاد شوند و مطبوعات مستقلی وجود داشته باشد که نفرات را مورد حسابرسی قرار بدهد.
آسیب پذیریهای بسیاری جهت سو استفاده وجود خواهد داشت و در افراطگراهای درنده و آماده برای بهرهبرداری هیچ کمبودی وجود ندارد…
از نظر من، هیچ یک از اینها دلیل بر بدبینی نیست، گرچه این یک واقعیت است که خاورمیانه مکانی است که مشارکت یا تأیید به ندرت فاقد بدبینان میباشد. من در واقع دلایل قابل توجهی برای خوشبینی نسبت به آن چه در این منطقه در جریان است مشاهده میکنم. من سادهلوح نیستم و نزدیک به 3 دهه تجربه در خاورمیانه، من را نسبت به اکثر توهماتم عاری کرده است، ولی جای تردید نیست که اگر ما یک استراتژی جامع متفکرانه و محتاطانه بهکار بگیریم، فرصتهای بسیار واقعی در پیش روی ما قرار خواهند داشت.
از نظر من، کلید یک استراتژی موفق، ایجاد منافع مشترک با مردم و رهبران در منطقه - - و نیز شرکای ما خارج از آن - - در تعقیب یک برنامه ساده و مثبت است…
فراتر از منافع بدیهی ما در توسعه استقلال بیشتر انرژی و رهبری توسط قدرت الگوی دموکراسیمان، دستکم 4 عنصر اصلی برای چنین برنامه مثبتی وجود دارد.
اولین آن حمایت از تغییر مسالمتآمیز دموکراتیک است. ما در کشورهایی که گامهای قاطعی برای فاصله گرفتن از نظامهای قدیمی و به سمت دموکراسی بر میدارند، منافع بسیاری در انتقالهای باثبات داریم …
عنصر دوم، که با عنصر اول رابطه نزدیکی دارد، حمایت قوی از نوسازی اقتصادی است…
موفقیت انتقالهای سیاسی مستلزم نتایج قوی و عملی اقتصادی و ایجاد حس امید اقتصادی است…
سومین عنصر یک برنامه مثبت آمریکایی برای خاورمیانه، تجدید تعقیب صلح جامع اعراب و اسراییل است . وضعیت کنونی بین اعراب و اسراییل از سیستمهای سیاسی سختی (sclerotic political systems) که در ماههای اخیر فرو پاشیدهاند بادوامتر نیست…
عنصر چهارم منافع بزرگ و بادوام خودمان در امنیت منطقه - - در تقویت روابط با کشورهای شورای همکاری خلیج؛ در منع ایران از تولید سلاح هستهیی و راهاندازی یک مسابقه فاجعهبار تسلیحاتی منطقهیی؛ در عدم به فراموشی سپردن انتقال دموکراتیک حیاتی خود عراق و ادغام آن در جهان عرب است. ما باید در رابطه تهدیدی که رفتار ایران در چندین زمینه ایجاد میکند روشن بین و مصمم باشیم - - و در حمایتمان از آرزوهای شهروندان ایرانی برای آزادی و وقار، به همین میزان صریح باشیم. صرفنظر از هارت و پورتهای تهران، واقعیت این است که در هیچکجای منطقه جدایی بین حکومت کننده و حکومت شونده از ایران بیشتر نیست. این اوج ریاکاری رهبران ایران است که مدعی اشتیاق خود برای تغییرات دموکراتیک در جهان عرب هستند در حالی که مردم خودشان را بهطور سیستماتیک از چنین چیزی منع میکنند .
آقای رئیس، این یکی از آن لحظاتی است که در جریان وقایع انسانی بسیار نادر رخ میدهد. این [جریان] مملو از فرصتهای تاریخی و تله های بسیار بزرگ برای مردم در خاورمیانه و برای آمریکا است. این لحظهیی است که توجه و انرژی ما و حداکثر خلاقیت و ابتکار عملی که ما و شرکایمان در سراسر جهان توان ایجاد آن را داریم میطلب…