دانشجوی رشته ی حقوق دانشگاه اشرفی اصفهان و ورودی ۱۳۸۵ بودم که در تیرماه ۱۳۸۷ با محرومیت دو ترم از تحصیل مواجه شدم. اون حکم و محرومیت که از طرف خود دانشگاه اعمال شده بود، بعد از سه ماه تلاش به صورت تعلیق درآمد اما در طی همان روند، شهریور ماه ۱۳۸۸ به علل چندی که بعدها و در طی بازجویی در اداره اطلاعات اصفهان از موارد آن مطلع شدم و با دخالت مستقیم و غیر قانونی دستگاه امنیتی از دانشگاه اخراج شدم.
شما در دانشگاه دیگری هم تحصیل کردید، لطفاً در مورد وضعیت تحصیلی گذشته ی خودتون بگویید.
من سال ۱۳۸۱ در رشته ی اقتصاد دانشگاه زاهدان پذیرفته شدم، اما در سال ۱۳۸۳ دانشگاه را ترک کردم. هرچند این ترک صرفاً بر اساس میل شخصی نبود.
آیا در طی دوران تحصیلی در دانشگاه زاهدان از طرف مسئولین با مشکلی مواجه شدید که مجبور به ترک دانشگاه شدید؟
فضای شهر به خاطر بافت سنتی و همچنین مذهبی بسیار بسته بود، همچنین فضای ذهنی اصلاح طلب ها در آن سالها نیز پذیرای اندیشه ی چپ نبود. شاید هیچ دلیل واضح و روشنی نشود برای فشارهایی که آن سالها بر من وارد می شد آورد، اما فضای بسته و بافت دگم فکری و اعتقادی زاهدان در آن زمان من را مجبور به ترک دانشگاه در آن مقطع نمود.
در دانشگاه زاهدان با بعضی فعالان انجمن اسلامی ارتباط و در برخی فعالیت های انجمن اسلامی دانشگاه شرکت داشتم، اما هیچ گاه به طور جدی از طرف دانشگاه برای من مشکلی ایجاد نشد.
خب، شما با همین اندیشه ها وارد دانشگاه اصفهان شدید. لطفاً در مورد اخراجتون و دلایلی که منجر به اخراج شما از دانشگاه شد بیشتر توضیح بدهید؟
من در تیرماه سال ۸۷ بعد از امتحانات پایان ترم با حکم محرومیت از تحصیل به علت فعالیت های چپ گرایانه و تبلیغ گروه های الحادی و محارب (چپ)، به مدت دو ترم از تحصیل مواجه شدم. با پیگیری فراوان در ۲۰ شهریور ۸۷ این حکم تعلیق شد، اما یک سال بعد و در زمان ثبت نام، با این بیان که فایل شما به دستور اداره اطلاعات بسته شده است از ادامه تحصیل من در ترم آخر(ترم هفتم) ممانعت به عمل آمد. ابتدا بحث اخراج مطرح شد، بعد از نزدیک به ۸ ماه پیگیری، اردیبهشت ۸۹ به من اعلام کردند که همان حکم دو ترم تعلیق برای شما در نظر گرفته شده است. بنا بر این می بایست مهر ۱۳۸۹ قادر به ادامه تحصیل می بودم. اما در کمال شگفتی در سال جاری نیز از تحصیل من ممانعت به عمل آمد و اکنون ترم چهارم محرومیت از تحصیل و در حقیقت اخراج خود را در حالی طی می کنم که این محرومیت یا اخراج از یک سال قبل حتی بدون صدور هرگونه حکمی صورت گرفته است.
برخورد مسئولین دانشگاه در مواجه با مشکل شما چگونه بوده است؟
برخورد مسئولین دانشگاه تا کنون به طور معمول توأم با احترام و اندکی ترس بوده. ظاهراً طی یکی از نامه نگاری های من که متن دستنویس اون هنوز موجود و قابل مطالعه است، ایشان تلقی تهدید مسلحانه از سوی من را داشته اند. هرچند هنوز برای خود من این پرسش باقی مانده که این برداشت ابلهانه از کجای مطلب من صورت گرفته.
آیا فکر می کنید وزارت اطلاعات نقش اساسی در کنترل دانشگاه دارد؟
خب به شکل واضحی اطلاعات و دستگاههای امنیتی نقش اساسی در کنترل دانشگاه دارد. مثلاً در همین مورد حکم من، دانشگاه مکرر اعلام میکرد برای پیگیری حکم به ستاد خبری اطلاعات اصفهان مراجعه کنم و تا زمانی که اطلاعات اجازه ی ثبت نام صادر نکند، دانشگاه اجازه ثبت نام ندارد. از طرفی در دانشگاه ما فردی به نام "حمید امامی" نماینده مستقیم و در اساس مأمور رسمی وزارت اطلاعات در دانشگاه است.
نحوه ی بازجویی شما در وزارت اطلاعات چگونه بود؟
من در مرداد ماه سال ۸۹، به وزارت اطلاعات اصفهان احضار شدم، طبق گفته ی بازجو قرار بود در طی ۹ روز این بازجویی انجام بشه، اما من فقط در سه روز این بازحویی ها شرکت کردم، روز اول ۱۳ ساعت و روزهای بعد ۶ ساعت، در مجموع به حدود ۴۰۰ سوال پاسخ مکتوب دادم.
در طی بازجویی برخورد بدی صورت نگرفت، اما با بازجوی پرونده در چندین مرحله درگیری لفظی پیش اومد که طبیعی بود. کیفیت بازجویی هم که قابل تصور است.
سؤال ها در مورد فعالیت ها و ارتباطات روزمره، گرایشات ایدئولوژیک، جریانها و گروه های سیاسی چپ و نسبت من با اونها، فعالیت در زمینه برابری حقوق زن و مرد، و نیز مواردی پیرامون انتخابات اخیر ریاست جمهوری بود. مشخصا در همین نظام حقوقی حکومت اسلامی غالب این موارد اتهامی هیچ جنبه و اساس خلاف قانونی ندارند. منتها ایشان ضمن مجرمانه دانستن این موارد هر روز اتهامات جدیدی مطرح می کردند و از من می خواستند که این اتهامات را بپذیرم، اما پذیرش این اتهامات به معنی پذیرش و تایید هر نوع برخورد قضایی در آینده بود. و از طرفی چون این اتهامات را قبول نمی کردم، به بازجویی ادامه می دادند و البته هر روز می گفتند که شما در جلسات قبل نه تنها حقیقت را نگفتید بلکه دروغ هم گفتهاید.
وقتی جلسات بازجویی را بی اطلاع ترک کردید برای شما مشکلی پیش نیامد؟
تاکنون که مشکلی پیش نیومده. البته احضار به صورت تلفنی صورت می گرفت، پس از اون دور بازجویی ها تلفن همراهم رو خاموش و عملن بلا استفاده گذاشتم اما پر واضحه که میزان جرم یا فعالیت من در حدود همین محرومیت از تحصیل تعریف شده و بنا بر این از نظر ایشان نیازی به برخورد بیشتر نیست. ضمن این که در این مدت وبلاگ من که در طول بازجویی ها یکی از موارد استنادی ایشان بود نیز مسدود و حذف شد.
با توجه به اینکه شما به خاطر گرایش چپ از دانشگاه اخراج شدید آیا با گروه های چپ دانشجویی رابطه ی خوبی دارید؟
البته لازم می بینم پرسش شما رو از این جهت تصحیح کنم که طبق موارد اتهامی اعلام شده در روند بازجویی ها، یکی از علل برخورد و بالمآل اخراج، گرایش عقیدتی من بود و نه تنها علت آن. منتها راجع به پرسش شما باید اینگونه جواب بدم که در شرایط کنونی ما با واقعیتی به نام گروه دانشجویی چپ مواجه نیستیم. اما چنان چه منظور شما به چند سال پیش و به ویژه پس از شکل گیری چند گروه و جریان دانشجویی چپ در برخی دانشگاه ها برمی گردد، باید عرض کنم که من اصولن با هیچ جریان فکری و سیاسی تحول خواهی، چه رادیکال و چه با هر گرایش عقیدتی دیگری رابطهی بدی نداشته ام. در عین حال با هیچ یک از گروه های مورد نظر شما ارتباط ارگانیک و نزدیکی نداشتم. این موضوع (عدم ارتباط) به ویژه در رابطه با جریانات چپ دانشجویی به تلقی من بر خطاهای تاکتیکی، راهبردی و تئوریک این گروه ها برمی گردد.
جنبش چپ دانشجویی را چطور بررسی می کنید
همونطور که در پرسش پیشین اشاره کردم، جنبش چپ دانشجویی که متأسفانه هم اکنون موجودیت قابل محاسبه ای ندارد در متن خود دچار اشتباهات و نقاط ضعف تئوریک و راهبردی بسیاری بود. در این زمینه جز بحران معرفتی در گرایشات مشخص این گروه ها، می توان به انحرافات و درغلتیدن چندی از این گروه ها به دام سازمانها و احزاب بی مایه و روان پریشی اشاره کرد که همزمان در حال به نابودی کشاندن هر تحرک و جنبش چپ دانشجویی و احیاناً کارگری هستند. از سویی ضعف تاریخی و سنتی احزاب چپ در سازمان یابی این گروهها نیز مؤثر بود و خود موجبات آسیب پذیری این گروه ها هم از جهت سرخوردگی و جدایی اعضا و هم از حیث آسیب پذیری امنیتی را فراهم میکرد. این همه البته بر بستری اتفاق افتاد که ساخت فاشیستی حاکم در کنار قدرت سرکوب خود، چشم و گوش های ضد چپ و ظاهراً اپوزیسیون خود رو نیز چه در دانشگاهها و چه فضای رسانه ای پراکنده بود و در اختیار داشت.
با اینهمه جنبش چپ ایران در هر حوزه ای، مادام که در کنار خواست نزدیک شدن جامعه به ایده ها و نظرات خود، سعی در نزدیک کردن نظرات و تحلیل های خود به واقعیات جاری نکند، در وجودش بر همین پاشنهی بیثمری خواهد چرخید. جنبش دانشجویی نیز مستثنای از این مهم نیست.
اشاره کردید که هنوز هم در طی روند پیگیری پرونده ی خودتون هستید؟ لطفاً در مورد وضعیت فعلی و آخرین نتایج پی گیریها توضیح بدید
آخرین موردی که مراجعه و پیگیری داشتم به حدود یک ساعت بحث و گفتگو با رئیس دانشگاه و مسئول کمیته انضباطی طی هفته دوم اسفند برمی گرده که متاسفانه به رغم چهارمین ترم ممانعت از تحصیل حتی حاضر به صدور حکم انضباطی هم نشدند. تنها گزینه ای که مسئولین دانشگاه در برابر من قرار می دادند، امکان شکایت بردن به دیوان عدالت اداری بود که با توجه به طرفیت سازمان امنیت رژیم، یادآور مثل قدیمی "شکایت خدا را به حضرت عباس بردن" بود.
آیا فکر می کند هنوز خطر دستگیری شما را تهدید می کند
با توجه به کیفیت فعالیت های من، بعید می دونم.
و در آخر اگر حرف ناگفته ای مانده
واقعیت جامعه امروز ما رنج زندگی است. رنجی با طعم و زمینه ی بحران اقتصادی، بیکاری، سرکوب های ناشی از فقدان آزادی،دموکراسی و برابری در جامعه. واقعیتی که دامنگیر اکثریت قاطع جامعهی ماست. در چنین وضعیتی، این شکل برخورد با امثال من از این حیث که تاوان اعتراض و تن ندادن ما به وضعیت موجود است و نشان دهنده وجود حرکت و عصیان در فضای دانشگاه، امیدبخش و امیدوارکننده نیز هست. اگر سخن از پیگیری است، نه به معنای ناگواری خود حکم که در حقیقت پشیمانی از نفس اعتراض ماست، بلکه در واقع تلاش در جهت استیفای حقی است که در زمینهی سایر تلاش ها و اعتراضات ما قرار میگیرد. و اگر ناخوشایندی وجود دارد، از ساخت نکبت بار مستقری است که ریزترین منافذ حیات اجتماعی را مسدود و هر حرکت اجتماعی ولو با سطح اثرگذاری کوچک را به شدیدترین وجهی سرکوب می کند.
جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی