به گفته وی مهمترین رویداد سال۸۹ این است که ادبیات تعطیل شده است: "امیدوارم مسئله ممیزی که این روزها گریبان برخی از کتابها را گرفته است، به نوعی حل بشود. در حال حاضر یکسال است که رمان «کتاب بی نام اعترافات» را برای تجدید چاپ به ارشاد ارائه دادهایم اما هنوز جوابی نگرفتهایم کاری که می تواند در عرض یک روز یا حداکثر یک هفته انجام گیرد."
غفارزادگان که امسال با رمان مذکور جایزه متفاوت ترین رمان سال ۸۸ موسوم به جایره ادبی «واو» را از آن خود کرده است، درباره سرنوشت این کتاب گفت: "اگر می خواهند کتاب تجدید چاپ نشود رک و راست به آدم بگویند تا تکلیفش را بداند که بگذارد در اینترنت یا جایی دیگر چاپ کند این بهتر از آن است که آدم را سرگردان نگه دارند و جواب درست و حسابی ندهند."
وی با اعلام نارضایتی از وضعیت ادبیات در کشور نیز تصریح کرد: "همه مسائل پیش روی حوزه نشر باعث شده ادبیات این روزها حال و روز خوشی نداشته باشد. در حالی که بعید می دانم کسی از این مسائل سود ببرد الان اتفاق ها طوری رقم خورده که اصرار به تعریف جایگاه برای نویسنده دارند؛ فرقی نمی کند در حیطه جوایز خصوصی هم این موارد وجود دارد و این وسط چیزی که از بین می رود فرهنگ و ادبیات این کشور است."
نویسنده کتاب «شب ایوب» در مورد داستان یا رمان مهمی که سال ۸۹ به چاپ رسید، خاطرنشان کرد: "باید بگویم که چیز خاصی که ارزش توصیه کردن داشته باشد به ذهنم نمی رسد. بیشتر کارهایی که چاپ می شود بیشتر در حد شوخی است و برای این خوب است که ویترین مغازه ها را پر کند. متاسفانه جوانها با گذشتههای خود ارتباط ندارند و چیزی که بیشتر نمایان است، حاشیه است نه چیز دیگر اما ادبیات اصیل اینگونه نیست و کار خود را ساکت و آرام انجام می دهد."
وی در عین حال راه خروج از یکنواختی موجود در ادبیات داستانی را اینگونه ترسیم کرد: "کماکان باید داستان های کلاسیک بازخوانی شود مثلا کارهایی که آقای جعفر مدرس صادقی انجام داده اند، گرچه این هم کافی نیست نویسندگان باید با گذشته های خود ارتباط برقرار کنند که این مسئله کمک شایانی به آنها می کند."