سخن دوم – از تمام جهان که دارای قوه قضائیه هستندخواستار آنم قاتل فرزند بنده را که ستوان شناخته شده یی است به دادگاه و محاکمه فرا خوانده شود.
سخن سوم-امروز بنده تمام مردم جهان را که دارای ذره ای انسانیت و وجدان هستند چه مسلمان چه غیر مسلمان به قضاوت در برابر جنایت در حق مجاهدان و مخالفان چه در شهر اشرف و چه در زندانهای ایران، به کمک می طلبم چون گناه مجاهدان این است که دین را در تشت زرین سیاست و ریاست، پست و مقام، زر و زور قرار نداده اند.
اما سخن چهارم- به دولت آمریکا و پارلمان اروپا و دبیر کل سازمان ملل آقای بان کی مون می گویم: آنچه از دولت ایران و عراق چه در قالب سخن و چه در قالب اقتصادی بر شما میرسد اشک چشم من و همسرم و خون فرزندم است. من یک پلیس بیش نبودم سال 1364 پس از 2سال زندان، شکنجه و پس از 13 سال فعالیت شغلی بدون هیچ حق و حقوقی از شهربانی اخراج شدم و فرزندانم را با تنگ دستی و فقر بزرگ نمودم و اکنون این ظلمی که بر من شده، هیچ توجیهی ندارد.
این تنها سخن من نیست سخن تمام داغدارانیست که با شما در میان گذاشتم. به خود و چشمانتان اجازه ندهید تا دگربار شاهد فاجعه و قتل عام بیگناهان اشرف باشید، حتی اگر امروز نیز بگذرد فردا تاریخ، بی وجدانی را فریاد خواهد کرد.
در آخر امیدوارم این نامه در اخبار و رسانه های جهانی قرار گیرد هرچند که امروز دین و مذهب و انسانیت از بشریت دوری گرفته است و فاصله ی آن بسیار می باشد...
وصیتنامه مسعود حاجیلوئی از شهدای فروغ اشرف، قبل از پیوستن به مجاهدین
بسمه تعالی 4/11/84
به نام خدا، که بزرگترین و بهترین و الهام بخشترین کلمه می باشد. مطالبی است که انسان در تنهایی خود آنها را بازگو میکند.
امیدوارم که همیشه خانواده ام سالم و پرامید در کنار هم باشند و در مشکلات به هم یاری برسانند. عزیزان این دنیا دارای جذابیت و لذتها میباشد اما نه آنقدر که انسان را از انسانیت و دوست بودن دور کند، تا میتوانید مردم را از خود راضی نگه دارید و دوستداران مردم ضعیف باشید از مشکلاتی که قابل حل می باشند غمناک نباشید دوستداران اهل بیت رسول اکرم و مومنان چه مسلمان و چه مسیحی باشید به مردم خدمت کنید حتی در کوچکترین مقام، و اگر برای من اتفاقی افتاد و دستم از این دنیا کوتاه شد برای گناهانم طلب آمرزیدگی از درگاه حق کنید و از تمام کسانی که مرا میشناختند طلب حلالیت و بخشش بخواهید امیدوارم که خدانگهدارتان باشد.
مسعود حاجیلویی