مادری که برای جان دخترش در عراق نگران است

روزنامه تایمز لندن در مقاله ای به قلم ناتالی اونیل7 اردیبهشت نوشت:  به‌دنبال حمله‌ ای  خشونت‌بار در عراق، مادر پیری  از غم و اندوه خود، در حالی که برای جان دخترش نگران است، صحبت می‌کند.

فاطمه محمد 75ساله می‌گوید، درخانه‌اش در هندن وقتی که  در مورد دخترش مریم محمد، 49ساله که در کمپ اشرف مورد  حمله ارتش عراق قرار گرفته فکر می‌کند  ”یکسره گریه می‌کند ”.
در 8آوریل گزارش شد که ارتش عراق به غیرنظامیان  غیرمسلح در کمپ اشرف شلیک کرد، 34تن را کشت و صدها تن را مجروح کرد.
مدیر انجمن زنان  ایرانی -انگلیسی    در انگلستان لیلا جزایری می‌گوید: ”آنها با سلاحهای سنگین خودکار،   خودروهای زرهی و تفنگهای خودکار و نارنجک ها، به این کمپ حمله کردند، سرها و سینه‌های عزیرانمان را به قصد  کشتن هدف قرار دادند ”.
فاطمه می‌گوید وی تقریباً باشنیدن اخبار غش کرد با وجود این‌که دختر وی در این  حادثه زنده مانده بود، وی به‌خاطر فقدان ”آنها که  صدمه دیده  بودند ”سوگوار بود. 
کمپ اشرف به‌عنوان سمبلی از امید برای یک ایران دموکراتیک، تبدیل شده است که  در آن 3400تن از اعضای مقاومت ایران، سازمان مجاهدین خلق ایران (پی.ام.او.آی) از جمله دختر فاطمه، مریم  سکونت دارند.
این جنبش از دهه 1980در عراق مسقر بوده و آگاهی از نقض حقوق‌بشر در ایران را  ارتقا داده  و خواستار پایان دادن به آن‌چه که آن را ”محاصره غیرانسانی دوساله اشرف ”، سرکوب ساکنان و محدود نمودن مایحتاج از جمله دارو  می‌نامد، می‌باشد.
فاطمه در ایرن متولذ شد، اما  بعد از آن‌که اعضایی از  رژیم ایران فهیمدند که آنها هواداران پی.ام.او.آی می‌باشند، 25سال پیش  با همسر خود پدر محمد به واتفورد وی در هندون ، رفت.
این زوج با  دو پسر خود و مریم را که در انگلستان زندگی می‌کردند دیدار داشتند، تا زمانی که آنها تماسی تلفنی از یکی از دوستان خانوادگی خود دریافت کردند که  به آنها هشدار داد به ایران بازنگردند.
فاطمه گفت: ”ما خانواده ثروتمندی بودیم با یک آپارتمان 4 طبقه  ، 8 مغازه،   من یک خودرو آخرین مدل داشتم و ما زندگی خوبی داشتیم.
”اما پاسداران ایران هرآنچه داشتیم را مصادره کردند. دوست من گفت اگر برگردیم دستگیر خواهیم شد و این پایان کار خواهد بود ”.
  مریم درحالی که با مادر و پدر خود در هندون زندگی می‌کرد تصمیم گرفت که به جنبش آزادیبخش  پی.ام.او.آی در کمپ اشرف بپیوندد.
فاطمه گفت: ”مریم 20سال پیش اینجا را ترک کردـ وی همیشه شخصیتی داشت  که می‌خواست به مردم کمک کند“. وی به من گفت که او می‌خواهد درکشورش تغییر ایجاد کند و گفت باید برود ”.
  فاطمه آخرین بار 7سال پیش زمانی که از  کمپ بازدید  داشت با مریم دیدار کرد، و از آن پس وی تنها دو بار با دخترش صحبت کرده  است، زیرا که در کمپ اشرف محدودیت وسایل  ارتباطی وجود دارد.
فاطمه گفت: ”وی یک بار در سال 2008 تماس گرفت و بار دیگر در سال 2009 که به من گفت در آنجا بسیار خوشحال است و بهترین زندگی را دارد ”.
”وی در  آخرین تماس به من گفت که نگران نباشم ولی به‌عنوان یک مادر حتی درحالی که وی بزرگ شده  ولی هنوز بچه‌ام می‌باشم و من در مورد او نگرانم ”.
ایرانیان -انگلیسی که در این شهر زندگی می‌کنند در مورد این‌که کمپ اشرف ممکن است مجدداً مورد حمله قرار گیرد نگرانند.
خا نم جزایری گفت: ”ارتش عراق بخشی از این  کمپ را اشغال کرده است، باید کاری برای متوقف کردن این امر انجام شود ”.
با وجود این‌که راه رفتن برای وی سخت است، فاطمه تقریباً هر روز بهمراه صدهاتن از دوستان ایرانی ـ انگلیسی خود در  خارج از دفتر وزارت‌خارجه انگلستان و سفارت آمریکا در وست مینستر تظاهرات  نموده خواستار حفاظت از تبعیدیان کمپ اشرف می‌باشد.