اولویت شماره 1 آمریکا در خاورمیانه: تغییر رژیم در ایران

کریستین ساینس مانیتور 7 اردیبهشت درمقاله ای به قلم چاک فریلیچ - قیامهای مردمی که خاورمیانه را در بر گرفته‌اند، مهیج و ظاهراً ادامه‌دار هستند. پس از دههها عجز و عبور از مراحل سخت، کل سرزمین خاورمیانه دارد در مقابل چشمانمان تغییر می‌کند.

نظریه: وحشیگری ایران در برابر زنان باید غرب را شوکه کند و آن را به‌دنبال کردن تغییر رژیم وادارد.
برنامه هسته‌یی ایران: آیا تغییر رژیم راه متوقف کردن آن است؟
آمریکا از اعتراضهای ایران حمایت می‌کند؛ قانونگذاران ایران خواستار اعدام رهبران اپوزیسیون هستند
آیا اظهارات شدید اوباما برای کمک به معترضین ایران کافی است؟
با سر باز کردن سریع وقایع در سراسر منطقه، توجهات از روی ایران منحرف شده است. ولی ایران از تمامی عواملی که به قیامها در جهان عرب منجر شده - - و بسا بیشتر از آن - - برخوردار است.
جمعیت جوان در حال شکوفای ایران به گستردگی هرکجای دیگر در منطقه است و به واقع بسیار تحصیل کرده‌تر می‌باشد و در جهانی سازی و جامعه جهانی و گرایشهای سیاسی نقش بیشتری دارد. جوانان ایران، مانند جوانان بیقرار سایر بخشهای این منطقه، از همان بیکاری شوم، فقدان فرصت و سرکوب خفه‌کننده رنج می‌برند.
تغییر رژیم در ایران باید اولویت شماره یک در خاورمیانه امروز باشد و این موضوعی است که تمامی متحدین آمریکا، در منطقه و فراتر از آن، به واقع می‌توانند با آن موافق باشند. همه خواهان مشاهده رفتن رژیم ایران هستند. تغییر در ایران، منطقه را به‌عنوان یک تمامیت در سطوح سیاست، اجتماعی اقتصادی و استراتژیک نظامی تغییر خواهد داد. در واقع حاکی از خاورمیانه جدیدی خواهد بود.
بجای ادامه داشتن امیدهای واهی به تعامل با ایران، که دولت اوباما خودش به عدم کارایی آن اذعان می‌کند، آن چه ضروری می‌باشد یک تلاش تحت هدایت آمریکا، هم علنی و هم در پشت صحنه، برای ایجاد ترک در این رژیم است.
تغییر رژیم در ایران می‌تواند تنها از داخل، توسط مردم خودش صورت گیرد؛ نمی‌توان آن را از خارج برانگیخت، ولی می‌توان به آن کمک کرد و آن را تشویق و تغذیه نمود، و دلگرمی و حمایتی را که ممکن است آن را محتمل سازد ارائه نمود.
گامهای کلیدی برای ایجاد شکاف در رژیم
من نسخه مفصلی از این استدلال را در مقاله اخیری که در وبسایت مرکز بلتر هاروارد (harvard`s belter center) منتشر شد ارائه کردم. در زیر به چند اقدام کلیدی که فکر می‌کنم مشروع باشند اشاره شده است:
- رئیس‌جمهور اوباما باید مردم ایران را به روشنی به قیام علیه این رژیم فرابخواند، نه ابراز حمایتهای کم اشتیاق و غیرمستقیم برای تغییر که تاکنون ابراز شده است. این باید با بینشی از یک آینده جدید و بهتر برای ایران پس از تغییر رژیم، شامل یک رابطه سودمند با آمریکا ترکیب شود. آقای اوباما در ارائه چنین فراخوانی به نحو قابل فهمی محتاط است؛ ممکن است قیام وحشیانه سرکوب شود. ولی آزادی با ترس به‌دست نمی‌آید و شاید هیچ‌گاه فرصت بهتری وجود نداشته باشد. رهبری اخلاقی آمریکا برای جوانان ایرانی، که برخلاف رژیم، به‌طور معمول از آمریکا خوششان می‌آید و عمیقاً امیدوارند بادهای تغییر در منطقه در ایران هم بوزد، مهم است.
- تحریمهایی که هم‌اکنون به‌خاطر برنامه هسته‌یی رژیم بر آن اعمال شده‌اند باید شدیداً افزایش یابند و ویژگی سرکوبگرانه رژیم آن و اقدامات سختی که برای سرکوب اپوزیسیون به‌کار گرفته را شامل شوند.
تحریمهای جدی روی مردم ایران هم تاثیر خواهند گذاشت و نه تنها روی رژیم، ولی چنین اقداماتی برای ایجاد تغییر ضروری هستند. تغییر رژیم ممکن است دردناک باشد، ولی سرانجام به نفع مردم ایران خواهد بود.
- باید به گروههای اپوزیسیون در ایران، در هرکجا که مناسب باشد به‌طور مستقیم و مخفیانه در سایر موارد، حمایت مالی و مادی بسیاری کرد.
- باید از اشراف جوانان ایرانی به اینترنت و علاقه شدید معروف آنها به رسانه‌های اجتماعی، که تاثیرات مختل کننده سیاسی آنها اکنون مشخص شده استفاده شود. به‌عنوان مثال از طریق پر کردن ایران از آی پاد (ipads) و سایر دستگاههای اینترنتی به‌طور رایگان…
- ایران، لیبی نیست. ابعاد و تواناییهای اقدام متقابل آن حتی کوچکترین گزینه‌های نظامی، مانند منطقه پرواز ممنوع را غیرممکن می‌کند. ولی در صورت گسترش ناآرامی، ممکن است برخی اقدامات بسیار محدود محتمل باشند، مانند مختل کردن ارتباطات رژیم.
درخواست رهبری آمریکا در رابطه با ایران
اگر قرار باشد از رهبری آمریکا خواسته شود در ترسیم مسیر جدیدی برای منطقه کمک کند، زمان آن همین حالا است.
آمریکا صرف‌نظر از هر کاری که انجام بدهد مقصر شناخته خواهد شد؛ برخی مدعی خواهند شد که به قدر کافی دخالت نکرده و سایرین مدعی خواهند شد که زیاده روی کرده است . ایران موضوع اصلی و مکانی است که رهبری آمریکا می‌تواند در آن تاثیر داشته باشد.
این اقدامات شاید به ایجاد تغییر مطلوب در ایران موفق نشوند، ولی وجوه منفی آن در حد مینیم هستند. چطور می‌توانیم ناکامی در حتی تلاش برای بهره‌برداری از این فرصت را توضیح بدهیم؟
چاک فریلیچ معاون مشاور امنیت ملی در اسراییل بوده است. او اکنون یک کارمند ارشد برنامه امنیت بین‌المللی در مرکز علوم و امور بین‌المللی بلتر در دانشکده کندی هاورارد است.