در آمریکا نیز، یک دادگاه در ژوییه (تیرماه) گذشته به وزارتخارجه دستور داد این نامگذاری را مورد بازبینی قرار دهد. 9ماه بعد، این بازبینی هنوز در دست اقدام است و حامیان مجاهدین خلق در شگفت هستند که چرا تا این حد طول کشیده است. دولت کلینتون در سال 1997، زمانی که امیدوار بود بتواند باب گفتگو را با رژیم ایران، بگشاید، آنها را در این لیست گذاشت.
بعد از اینکه نیروهای عراقی در 8آوریل (19 فروردین)، به پایگاه مجاهدین خلق در شمال شرقی بغداد نزدیک مرز ایران، طی یک عملیات، حمله کردند، که به گفته ناوی پیلای، رئیس حقوقبشر ملل متحد، 34 کشته برجای گذاشت، فراخوان برای شتاب بخشیدن به پروسه از لیست خارج کردن، تسریع و تشدید شد.
خبرگزاری رویتر افزود:
در واشنگتن، جان کری، رئیس کمیته روابط خارجی سنا، این حمله را یک ”قتلعام ”نامید. نوار ویدئویی که توسط مجاهدین خلق بر روی شبکه گذاشته شد، تصاویر واضح دلخراشی از کشتهها و مجروحان، که برخی از آنها توسط نفربرهای زرهی زیر گرفته شده بودند را نشان میداد.
این حمله باعث شادمانی مقامات رژیم ایران شد. در ایران نیز این گروه، بهعنوان یک گروه تروریستی طبقهبندی شده است، و این، یکی از معدود مواردی است که واشنگتن و تهران بر روی آن اتفاقنظر دارند. در اینجا، کلمه روان گسیختگی به ذهن متبادر میشود. رژیم ایران یکی از 4 حکومتی است که آمریکا آن را حامی تروریسم نامیده است. هدف بیان شده مجاهدین خلق، خلعید از حکومت مذهبی ایران است. آیا در این تابلو، تناقضی وجود ندارد؟
در واکنش به خشونت 8آوریل (19 فروردین)، حامیان مجاهدین خلق، یک سمینار در واشنگتن ترتیب دادند که سخنرانان آن، طبیعت دو حزبی منتقدین این برچسب را برجسته کردند. این، نشستن رئیس پیشین شورای ملی دموکراتیک، یعنی هاوارد دین، لیبرال لیبرالها، در کنار رودلف جولیانی، شهردار سابق نیویورک، که یک محافظهکار پر و پا قرص است، یک امر معمول نیست.
در همان روز، یک برنامه مشابه در پاریس برگزار شد که سخنرانان آن، شامل الی ویزل، برنده جایزه صلح نوبل، ژنرال جیمز جونز، مشاور امنیت ملی پرزیدنت اوباما تا سال 2010، وسلی کلارک، فرمانده سابق ناتو، و مریم رجوی، رئیس جمهور شورای ملی مقاومت بودند. موضوع در هر دو برنامه، خارج کردن مجاهدین خلق از لیست، و حفاظت از 3400 ایرانی مستقر در اشرف بود. اشرف شهرک کوچکی که توسط نردهها و سیمخاردارهای امنیتی احاطه شده، ، بود.
هوارد دین که در واشنگتن صحبت میکرد گفت، حمله 8آوریل، موید آن است که دولت عراق در حال تبدیل شدن به ”یکی از اقمار حکومت ایران ”است، که از این نامگذاری برای توجیه ”قتلعام ”استفاده میکند. دین در نسبت دادن این حمله و حمله قبلی، که در ژوییه 2009 (مرداد 88)، یازده کشته در اشرف بر جای گذاشت، به مداخله روزافزون رژیم ایران، در شرایطی که آمریکا آماده میشود تا بیشتر نیروهایش را تا آخر سال از عراق بیرون بکشد، تنها نیست.
رویتر سوال میکند بعد از این چه اتفاقی خواهد افتاد؟
شما نیاز نیست فرد بدبینی باشید تا حملات بیشتر، خونریزی بیشتر، و یک بحران انسانی دیگر را پیشبینی کنید. تا پایان سال 2008، آمریکا مسئول امنیت اشرف بود و ساکنان آن از استاتو یا موقعیت ”اشخاص حفاظت شده ”تحت کنوانسیون ژنو برخوردار بودند. وقتی که آمریکا کنترل اشرف را به دولت عراق تحویل داد، این وضعیت تغییر کرد، آن هم در حالی که دولت عراق تضمینهای کتبی برای رفتار انسانی با ساکنان اشرف داده بود.
به نظر نمیرسد آنچه بر روی کاغذ نوشتهاند، ارزشش را داشت. حمله عراقیان در 8آوریل، یک روز بعد از آمدن رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا به بغداد، برای گفتگو با نخستوزیر نوری مالکی رخ داد. یکی از موضوعاتی که گیتس مطرح کرد، مداخله رژیم ایران در منطقه بود.
رویتر در ادامه افزود:
موضوع اشرف و برچسب زدن به ساکنان آن، بعد از اینکه انتقال مسئولیت این کمپ، در تلگرافی در فوریه 2009 از سفارت آمریکا در بغداد، بهوضوح توضیح داده شد، آمریکا را در یک وضعیت ناخوشایندی قرار میدهد. در این تلگراف با مُهر محرمانه که توسط ویکیلیکس منتشر شد، آمده بود اقدام خشن عراق، آمریکا را در یک ”وضعیت دشوار و چالش انگیز ”قرار خواهد داد.
”ما، یا از اعضای یک سازمان که در لیست قرار دارد، در برابر اقدامات نیروهای امنیتی عراق حفاظت میکنیم و ریسک نقض توافقنامه امنیتی با عراق را میپذیریم، یا اینکه حفاظت از مجاهدین خلق در برابر یک بحران انسانی را نمیپذیریم، که در نتیجه، منجر به محکومیت بینالمللی هر دو، یعنی دولت آمریکا و دولت عراق میشود ”.
این موضوع، سؤالی را ایجاد میکند. چگونه آمریکا نمیتواند از مخالفان غیرمسلح ایرانی که با یک دیکتاتوری در نبرد هستند، حفاظت کند، اما برای حفاظت از لیبیایی ها در درگیری میان شورشیان مسلح و یک دیکتاتوری، وارد جنگ میشود؟
برخلاف شورشیان لیبیایی، که چندان شناخته شده نیستند، این ایرانیان در اشرف، در 6سالی که این کمپ تحت کنترل ارتش آمریکا بود، تماما در معرض چک و کنترل بودند و پیشینه آنها چک شده است.
فهم این موضوع ساده نیست که برای حفاظت کردن از یک گروه منطقی وجود داشته باشد، اما برای حفاظت از گروه دیگری چنین منطقی وجود نداشته باشد.