سینا دشتی ـ اندرز نامه فرخ رژیم نگهدارکیانوری نژاد طبسی قمی

 در پاسخ به نامه " این درد مشترک ..." اسانلو از زندان
خدمت دوست گرامی اقای منصور خان گل سلام میدانم چند وقتی است اهل و عیال را ندیده اید و این البته خیلی سخت است، اما راستش را بخواهید علتش این لجاجت شماست که قدری زیاده روانه است بیماری قلبی هم سبب علت است لذا خواست و شاید فرمان من که به عنوان درخواست مطرح میشود این است که دست از لجاجت برداریداین دنیا جیفه گذراست ، حیف شأن شماست که در بند باشید یعنی ممکن است خرده گیران نابخرد بهانه بگیرند که اگر این لجاجت شما ، مبارزه است پس کار من چیست ؟ منهم تلاش میکنم که زمینه های فکری و فلسفی و سیاسی و تجاری مشی جدید مبارزاتی که آنرا بنده " مبارزات بیدردانه" نام نهاده و نهادینه کردم ، را توی حلقوم این چشم دریده ها فرو کنم در ضمن میخواستم به مجید توکلی و هم بندیهایش هم بگویید اعتصاب غذا را بس کنند، آدم بر اثر اعتصاب غذا گرسنه اش میشود و این با اصول بیدردانه که ما آنرا میخواهیم در اقصی نقاط گیتی، بر پا کنیم أسا سا نمیخواند.

 منصور گل ! مبارزه نا بیدردانه نشان از تعصب و جمود دارد ، تفکر بنده مثل ژله ، سیال است . نقطه سخت و سفت ندارد ، تمامیت خواه و حداکثر طلب نیست ، از هر لرزشی بهره مند و در هر ظرفی ، جاگیر میشود . به مزاج مومن و کافر میسازد و از هر رنگ سبز و سرخش فراوان است.
منصور جان دیگر موهایت ریخته ، آنها هم که باقیست، یکدست سفید شده، دندانهایت هم تعریفی ندارد ، احتمالا چربی خون هم داری ، ول کن بحث این سندیکاها را و کذا وکذا البته خیلی وقت صرف ارشاد و نصیحت گوئی کردم ، دست و قلمم هم خسته شد ، قبل از این کلام داهیانه آخر راجع به لجاجت مجاهدین در اشرف و ضرورت ارشاد انها در طرد رهبری سازمانشان که به انها دستور داده که آرمان داشته باشند خیلی. ردیه ی زیبائی نوشتم تقریبا چند صفحه A4، آخر سفارش اقای مصلحی بر اساس تعداد سطر است، واقعا فکر نمیکردم کلام زرد ابه رنگ بنده ، قدر زعفران قیمت داشته باشد. البته در مورد مجاهدین یک راحتی وجود دارد و چند تا مشکل راحتی این است که نصیحت ترک اشرف را میتوان در کاغذ دفاع از حق حاکمیت دولت برادر و همسایه و خیلی رفیق گرمابه ی عراق پیچید اما چند مشکل کوچولو هست اول اینکه این مجاهدین از بس در انزوا ی بیابان بوده و لیست جلوی آنها را گرفته اصلا یادشان رفته بیدردی را، آخر به من و شما چه ربطی دارد کسی کلیه اش را به قروشی و یا دیناری بفروشد وخرج شکم سیری ناپذیر چهار مفنگوی سر سفره اش بکند ، مگر پدر ما از این کارها کرد ؟ چهارتا کاغذ مینوشت برای فرمانداری نظامی و از حزب منحله اعلام برایت کرد و تمام .
حالا اگر زن و بچه مردم از خانه بیرون میزنند به من چه؟ثانیا : مگر چه میشود که از هر سه جوان یکی بیکار و دو تا فقیر و در معرض اعتیاد باشند، تقصیر پدر ومادرشان است که آنها را تربیت نکرده اند" تربیت نا اهل را چون گردکان بر گنبد است " شیخ شیراز میگوید. شیخ بنده هم میگوید تو بیا توی بی بی سی بگو اصلا و ابدا مجاهدین گرد باشند، اینها مکعبی هستند ، خط کشی دارند. با بالا و پائین و راست و خیلی راست و جماعت فنر گرا و بخش نرم تن و ...واصلا در شهر اشرف سینما و کافه کنار رودخانه نیست و بازار بورس هم ندارد، این چه شهری است که بازار بورس ندارد  که هیچ ادم نمیتواند در ان پشت اینترنت معامله day trade انجام بدهد . اینها همه باعث اولیه درد آوری و در مشی بیدردانه ما محکوم است. من بارها وقتی برای رفع قولنج عمه جان تابستانها به شمال و زمستانها به کیش سفر میکنم به بچه های ندید بدید در و همسایه که یکجوری به آدم نگاه میکنند که آدم زهره ترک میشه، بارها گفتم نکند مثل ما نادردانه مبارزه کنید که برای گرفتن قولنج باید سه هزار کیلومتر سفر کنید، حالا سر وکله زدن با سفارت و فرم پر کردن واسم چند نفر را نوشتن تو سرش بخورد ، مهم نیست، ولی یک کمی فشار است .   

خلاصه طولانی شد ، خسته ام شد بس کنید دیگر، حال گیری نکن دیگه!
فرخ رژیم نگهدار کیانوری نژاد طبسی قمی