و برای اولین بار عراقیان غمگینانه برای مردمی گریستند که البته عراقی نبودند اما مدت ربع قرن را چون پناهنده در خاک عراق زندگی کردهاند، به این خاک پاک عشق ورزیده و از آب دو نهرش نوشیدهاند و هوای معطر آن را همراه با بوی گیاهان تازه روییده استشمام کرد هاند. هوایی که در جمعه خونین بوی باروت برآمده از سلاحهای یاغی ارتش نوری مالکی را با خود به همراه آورد.
در سپیده دم روز جمعه مردم عراق از خواب برخاستند تا بر صفحات کانالهای تلویزیونی شاهد صحنههایی از سفره خونی باشند که نیروهای مالکی در قرارگاه اشرف برپاکردند. جایی که 3400 پناهنده ایرانی مخالف حکومت ملایان در آن ساکنند.
سربازان باران گلوله را بر پیکر پناهندگان بیسلاح میبارند و زرهی های هاموی هر کس که جسارت دشمنی با امپراطوری جرم و جنایت و خالق تروریزم یعنی علی خامنهای را دارد را به زیرچرخ میگیرد. این زنان و مردان که بهترین برگزیدهترین و ممتازترین افراد با فرهنگ ایران را نمایندگی میکنند روی در روی آلت قتاله ای که قرارگاه اشرف را نشانه رفته است میایستند. آنان این قرارگاه را چون دژی برا ی مقاومت و اساسی برای پیش رفتن در مسیر دموکراسی و بر هم زدن بساط ددان فاشیسم دینی حاکم بر ایران برگزیدهاند .
مردم عراق از کشتاری با خبر شدند که بیانگر اوج وحشیگری و سادیسم رژیم ولایتفقیه و حقارت و پستی مزدوران برنشسته بر تخت حکومت عراق بود. این حادثه وحشتناک مردم عراق را بر آن داشت تا به وضعیت کشورشان بعد از خروج نهایی نیروهای اشعال گر آمریکایی و تسلیم حاکمیت به رهبران سپاه پاسداران تأمل کرده و بیندیشند. چه اتفاقی روی خواهد داد. آیا سرنوشت ما عراقیان جدا از سرنوشت این ایرانیان اپوزیسیون آنچنانکه ماهوارهها پیکرهای به خون غلطیده شان را نشان داد خواهد بود.
34 کشته در میانشان پیکر 8 زن که اغلب آنها یا آثار گلوله و یا ضربات باتوم و اجسام تیز بر سر و جسمشان است، بیش از 300 مجروح که اکثر شان در وضعیت خطر ناکی بهسر میبرند، و عده ای که نیروهای مهاجم آنها را دستگیر کرده و در مرکز پلیس استان نگهداشتند و بهرغم اینکه همه آنها در حین حمله مجروح شده بودند اما آنها را در حال خونریزی در سلول رها کردند.
بیاد نمیآورم که نیروهای اسراییلی چنین جنایتی تا این درجه قساوت و بیرحمی علیه برادران مسلمان فلسطینی ما مرتکب شده باشند همچنانکه صربهای بوسنی هم عملی مشابه این جنایت را علیه مسلمانان انجام ندادند. تنها حادثه مشابه این جنایت کشتار فرقهگرایانهای بود که نیروهای سپاه قدس در پایتخت بغداد بعد از انفجار سامراء بهراه انداختند ، و حالا این حمله به اشرف و قتل و جراحت دهها تن از ساکنانش همان ایام سیاه که خیابانهای عراق به خون رنگین بودند را در اذهان عراقیان تداعی میکند.
روز شنبه عراقیان روزنامه را خواندند تا اجساد قربانیان حمله به قرارگاه اشرف را مشاهده کنند. عکسهای خونین شبیه اجساد فرزندانشان که دوربینهای پزشک قانونی قبل از گذاشتن در سرد خانه از آنها گرفته بود. و الآن این عکسها هر عراقی را به یاد روزی میاندازد که هر عراقی با قلبی مالامال از اندوه و حسرت میرفت تا جسد فرزند یا برادرش را بگیرد.
مردم عراق با تمام وجود شان با این پناهندگان که واقعه کربلا در قرارگاهشان تکرار میشود اظهار همدردی میکنند بهخصوص که این مجاهدین حتی به نیابت از مردم عراق که از بلایای طاعون کشنده ایران در عذابند علیه شیاطین عمامه بهسر ایران میجنگند. و امروز ساکنان اشرف 34 شهید فدای برادران عراقی خود کردند همانهایی که قسم خوردند تا در غمها و شادیها و در سختیها و گشایشها در کنار هم باشند.
شاید که تقدیر چنین خواسته تا این مجاهدان ایرانی به خاک عراق پناهنده شوند و تحت حمایت مردمی قراربگیرند که آرزوی واحد شان همان براندازی بت ولایتفقیه است و مسیر مبارزاتی آنان در مواجهه با دشمن واحد یکی شود.
امروز مردم عراق بهخوبی در میابند که شهدای قرارگاه اشرف شهدای عراق هستند. و خون پناهندگان ایرانی با خون قربانیان عراقی که نیروهای اطلاعاتی ولیفقیه یا میلیشیاهای وابسته به او آنها را ترور کردند در هم آمیخت. آنگاه که این فاجعه وجدان بیدار هر عراقی را لرزاند، و قلبهای پاکشان را بخون نشاند هر اشرفی به یک عراقی و هر عراقی به یک اشرفی تبدیل شد»