روز جمعه گزارشات ازایران حاکیست که خامنهای به احمدینژاد التیماتوم داده است که: یا بازگشت حیدر مصلحی وزیر اطلاعات که دوهفته پیش توسط احمدینژاد اخراج شد را بپذیرد یا بهعنوان رئیسجمهور استعفا دهد.
اقدام خامنهای برای بازگرداندن یک وزیر اخراجی کابینه توسط احمدینژاد نشاندهنده مداخله بیسابقه رهبری مذهبی در امور بخش انتخاب شده دولت است و رئیسجمهور ـ نه اینکه برای اولین بار باشد ـ آشکاراً با اختیارات خامنهای با رد کردن حضور در جلسات کابینه مخالفت کرده است.
همزمان احمدینژاد و هواداران وی تحت حملات مخربی ازجانب روحانیان محافظهکار و متحدان سیاسی رهبر عالی در پارلمان قرار گرفته است که به نظر میرسد اقداماتی را برای استیضاح رئیسجمهور دوباره زنده میکند.
متحد کلیدی احمدینژاد و جانشین انتخابی وی در ریاست جمهوری، اسفندیار رحیم مشائی این هفته متهم به ”جادوگری ”شد و روز پنجشنبه فرمانده قدرتمند سپاه پاسداران حمایت خود را از خامنهای اعلام و هشدار داد که ”انحرافات ”و پرداختن به ”جن وپری وشیاطین ”تحمل نخواهد شد .
انتصاب مجدد مصلحی بعد از این که احمدینژاد وی را بهخاطر وفاداری وی به خامنهای و جاسوسی چهرههای سیاسی اخراج کرد، به سادگی آخرین پوشال بود ـ شکاف بین رهبر عالی و رئیسجمهوری که وی از او تاحد امکان درنمایش انتخابات سال 2009 حمایت کرد از آن پس نمایان شده است.
احمدینژاد بهطور یکنواختی به سمت چالش با این قدرت روحانی و اثبات خود حرکت کرده است.
انقلاب سال 79 تعادل ناموزنی بین قدرت روحانیان و اختیاراتی که از نهادهای منتخب مانند ریاست جمهوری و پارلمان بود، ایجاد کرد که حرف آخر را همیشه رهبر عالی و منتصبین وی میزدند.
خامنهای نه تنها قدرت اجرایی را، بلکه آخوندهایی را که باید تصمیم بگیرند، چه کسی برای انتخابات شرکت کند و آیا قوانین منطبق با اصول اسلامی هستند را، در دست دارد.
این رئیسجمهور کسی است که به نظر میرسد امیدوار بود که بتواند اختیارات خود را به هزینه روحانیت توسعه دهد، که به نظر میرسد پا از حد خود فراتر گذاشته، بر این شرط بندی کرده بود که از دیدگاه خامنهای، این رئیسجمهور بزرگتر از آن است که بتوان شکست داد ـ با وجود این، رهبر عالی بهطور جبران ناپذیری به اختیارات موضع خود که قرار است فراتر از سیاست انتخاباتی باشد، آسیب زده با حمایت علنی از احمدینژاد در منازعه انتخابات ژوئن 2009، امیدوار بود که از حمایت پایگاه رئیسجمهور مردمی، برای تقویت حمایت خود بهرهبرداری کند.
برکناری احمدینژاد ممکن است یک شرمساری عظیم و همچنین بهطور بالفعل خطرناک باشد . اما احمدینژاد به نظر میرسد به خامنهای بیش ازحد فشار آورده است که اکنون این ولی فقیه است که واکنش نشان میدهد.
اما این یک جنگ بر سر سیاست یا فلسفه حکومت کردن نیست بلکه جنگ قدرتی است درون نخبگان محافظه کار کوته فکر میباشد.