سینا دشتی ـ اندر مضرات رمالی و منافع سرسختی

سردمداران حکومت  خیلی وجیه المله و محبوب در عالم کائنات از انجا که در اندرونی دچار مختصر دعوای پدر و پسر و یا مرید و مراد و یا لوطی و عنتر شده اند ، محتاج هستند که قر قدرت بدهند و باد پهلوان پنبه ای در گلو که یا ایها المدعی ، بدانید و آگاه باشید که ما بر هر چه می گذرد در محیط و محاطمان آگاه هستیم خیلی و باز هم خیلی همه را سر کار گذاشته ایم و بیا و ببین که ابواب  جمعی گمنام ما با سران مخالف خوان، محفل و مجمع داشته و با وزرا و وکلا و سفرا و امیران و بازرگانان و صاحبان دیوان فرنگ و عجم و کرد و عرب و دموکرات و نیمه جمهوریخواه و و قاطر چیان و معرکه گیران و شیادان و مار گیران بازار سیاست و... نشست و برخاست کرده بسیار و همه را سر کار گذاشته و باعث تفرح خاطر و خنده بسیار مقام عظما بوده و الان فقیه  می داند گربه کدام خانه موش کدام خانه را خورده و بیا و ببین!
نوار پشت نوار و صفحه پشت صفحه از شیطنت این روزمزد وزارت بسیار خوشنام در صفحات اینترنت موجود و بازار شایعه داغ خیلی که  مصلحی دانا و تواناست ! و احمدک سه سه بار نه بار غلط کرد ....
اما در این طرف هستند ناظران و عالمان که در خرده گیری به عیاران و پهلوانان و مبارزان و مجاهدان بلاد خرده می گیرند که حصار قلعه بسیار محکم گرفته و بالا بلند کشیده اید. دمخور دیگران نمی شوید و از معاشرت با عام و خاص پرهیز می کنید! و شاکی که نفس گرم پند!  ایشان بر آهن سرد اراده ی مقاومین اثر ندارد. حال با این بازار مکاره در مقابل دیدگان، سئوال این است که در و دروازه گشودن و بر داشتن مرز و نشان و شاخص راه أیا عاقبت به خیری دارد یا نشست کردن در تالاب وزارت فخیمه در پیشانی اش نوشته شده؟ سهل است که قلم جفا بر تن بی پناه کاغذ گذاشت و تیغ انتقاد بر تن مقاومتی کشید که از سر تا پایش خون چکان، زخمیانش را هر روز تمام کش می کنند و بیمارانش را از علاج و درمان محروم. عزیزانش را در خانه و خیابان می ربایند و در  شکنجه خانه های امن و بی نشان محبوس می کنند. به صد حیلت سخیف از استیفای حقوق قانونی اش تا می توانند جلوگیری می کنند و تا دستشان می رسد از ریختن سنگ در راه و بر سرشان کوتاهی ندارند. در این چنین معرکه ای که آتش از آسمان می بارد ، آیا نباید به مراتب بیشتر به مراقبت از حصار و خطوط فاصل پرداخت تا أشیانه ی پاک عقابان، از دستگرد و پلشتی  اهریمن صفتان حاکم مصون باشد.
در این دوران و حکومت دستار به سران بد طینت، ساده لوحی و تذبذب باعث آتش به دامن ریختن و مار در آستین پروردن است. مراقبت از مرزهای سیاسی و طرد قاطعانه مراوده و مغازله و معامله با کل حاکمیت حرامیان، شرط مقدم حراست و راهسالاری از کاروان آزادیخواهی است. وزغ رنگ شده ی  اطلاعاتی تنها در محیط نمناک و مخلوط و تاریک به سر می برد و ابو عطا می خواند. در زیر نور خورشید است که   نخل رشد می کند.
فاعتبرو یا اولابصار