ایران آسیب‌پذیر در خاورمیانه ناآرام

سایت شورای روابط خارجی -26 خرداد  -مصاحبه ای  با ری تکیه  همکار  عالیرتبه برای مطالعات خاورمیانه، سی.اف.آر. (شورای روابط خارجی) داشت .
ری تکیه متخصص ایران در سی.اف.آر می‌گوید:«اکنون ایران تقریباً از تظاهراتهای منطقه در امان خواهد ماند، اما  درهرحال نمی‌تواند یک ”جزیره مستبد باثبات ”باقی بماند.

تکیه می‌گوید محمود احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور، هواداران را از خود ناخشنود کرد، هم‌چنین رهبر سابق اش، سید علی خامنه‌ای رهبر عالی  را که رئیس‌جمهوری می‌خواهد ”که بدون شکایت یا اعتراض به قدرت وی تن بدهد“.
 ”تکیه ”هم‌چنین اشاره کرد که چون ایران به‌شدت در تلاش است که از بقا رژیم سوریه اطمینان حاصل کند، ”(ایران) از دشمنی مردم سوریه برخوردار شده است  ”.
وی می‌گوید، اگر ”اسد برود ”ایران یک قدرت آنتاگونیستی در همسایگی خود خواهد داشت.
تکیه می‌گوید، آمریکا می‌تواند از فرصت سیاست آسیب‌پذیر ایران استفاده کند.
وی اشاره می‌کند ”ایران خودش را یک مستبد  در منطقه می‌یابد، منطقه‌ای که جاذبه سیاسی اش در حال تغییر  است...
    ایران دارای یک رئیس‌جمهوری است که می‌لنگد و رژیم از رأی دهندگانش  منزوی شده است. با این وجود، رژیم در قدرت باقی می‌ماند. من نمی‌توانم باور داشته باشم، در انتها داستان،   ایران  بتواند  کشوری آباد و  باثبات  ولی مستبد   در منطقه در حال تغییر، جایی که  مردم بیش از بیش درحال آگاه شدن به حقوق‌شان می‌باشند و درتلاش برای به‌دست آوردن حقوق‌شان می‌باشند،   باقی بماند…
بنا براین، چیزی که در ایران شروع شد، من شک دارم به ایران درهمان نقطه برگردد. من فکر نمی‌کنم ایده اعتراض مردمی در جمهوری اسلامی به کناری  گذاشته شده  باشد. چه چیزی ماشه آن را خواهد کشید، من نمی‌دانم…
این غیرقابل امکان برای پیشگویی کردن است. 
صحبتهای زیادی درباره تنشها بین محمود احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور و آیت‌ا... خامنه‌ای وجود دارد
آیا این واقعاً یک شکاف بین این رهبران است؟
مجله تایم نوشت، آیا خامنه‌ای آبرویش را  در میان   گذاشت که اعلام کند احمدی‌نژاد دوسال پیش به‌طور مشروع برنده انتخابات شده است؟
با فرض این واقعیت  که احمدی‌نژاد اکثریت حمایت اردوی اصول گرایان  از دست داده  است و   بعد از این‌که وی بدون شک حمایت  اصلاح‌طلبان را نیز از دست  داده بوده بود  و بافرض انتخابات تقلبی  اش،     وی دیگر  هیچ حمایت مردمی  ندارد.
این یک شکاف است و این واقعی است. احمدی‌نژاد یک سیاستمدار با جاه‌طلبی های محدود است. وی در پروسه تلاش می‌کند که کنترل بزرگتری را دراصلاحات ایران به‌دست بیاورد…
فقط در جمهوری اسلامی، دفتر ریاست جمهوری ضعیف و زیردست است. قدرت اصلاحات در دست رهبر عالی می‌باشد… تنها چیزی که برای وی برای مقابله با رهبر عالی باقی مانده است قدرت شخصیت خود اوست. به استثناء این‌که زمانی که شخصیت با قدرت نهادینه شده مقابله می‌کند قدرت نهادینه شده معمولاً برنده می‌شود.
به نظر می‌رسد که احمدی‌نژاد محدودیت موقعیت اش را به‌رسمیت شناخته است، وی محدود، منزوی و ضعیف شده است.  وی به نظر می‌رسد دوره خود را  به  شیوه‌ی دو رئیس‌جمهور پیشین، محمد خاتمی و  اکبر افسنجانی  با قرار گرفتن در  موضعی به حاشیه رانده شده  و غیرمهم،   به پایان ببرد.   
احمدی‌نژاد مداوما تلاش کرده که از جانشینی یکی از متحدینش اسفندیار رحیم مشاعی کسی که رئیس دفترش بود، اطمینان یابد امری که  دیگر امکان پذیر نیست. چه کسی برخواهد خاست و ریاست جمهوری را به‌دست می‌گیرد؟
آگاهی از آن سخت است. ولی رهبر عالی یک رئیس‌جمهور مطیع می‌خواهد، کسی که به قدرتش تسلیم گردد بدون شکایت یا اعتراض…
هنگامی‌که رهبری ایران به شرایط در خاورمیانه امروز نگاه می‌کند آیا این احساس را می‌کند که موضوعات در حال حرکت به نفع  آنهاست و یا باعث نگرانی است؟
من شک دارم که آنها اهمیت کمتری از یکدیگر داشته باشند. خاورمیانه ناآرام و سیستم متحدینش در ناپایداری است. ایرانیها تقریباً در آرامش هستند وقتی که منطقه نا آرام و با مسایل داخلی مشغول شده‌اند و دیگر نیازی به بسیج علیه ایران نیست. به هرحال ظهور قدرت مردم چیزی نیست که آنها با آرامش و مثبت به آن بنگرند. اگر جاذبه سیاسی خاورمیانه از استبداد به نمایندگان دموکراتیک تغییر کند، نیازی به برتری آنها نیست…
و چیزی که در سوریه اتفاق می‌افتد اگر نگوئیم  بر روی ثبات داخلی آن ـ    می‌تواند روی سیاست خارجه ایران تاثیر مسلمی بگذارد.
  ایران به‌شدت به نجات رژیم بشار اسد،   وابسته است. و این شایعه وجود دارد که وی در مشورت دادن به رژیم سوری که چگونه تظاهراتها را خفه کند، وجود دارد .
ایران خودش معامله بزرگ را سرمایه‌گذاری کرد در تلاش برای خفه کردن رسانه شبکه‌های اجتماعی که برای بسیج مخالفان سیاسی استفاده شده است. و آنها این تجربه را به سوری ها  می‌دهند. این گزارشات به نظر می‌رسد معتبر به گوش می‌رسند. به هرحال جمهوری اسلامی از دشمنی مردم سوری مطمئن است و همچانکه از خصومت رژیم جانشین که نظرگاه عمومی در داخل سوریه را منعکس می‌کند.
بنابراین این یک قمار است که خانه اسد حفظ گردد. اگر خانه اسد ازبین برود، آنها به نظر می‌رسد که قدرت  خصومت آمیزی  برای (احقاق) حقوق فوری شان خواهند داشت. 
به  گمان من جانشین رژیم اسد روابط متفاوتی با ایران خواهد داشت. هرچه ایرانیان به رژیم اسد  وابسته بودند این رابطه سرد یا خصومت آمیز خواهد بود.
ایران دارای یک برنامه اتمی با ثبات، درحال رشد می‌باشد…
من می‌گویم که ایران کشوری است با ارزش های غنی. ما باید متمرکز گردیم روی یک معامله بزرگ بر روی ذخایر اقتصادی با یک سیاست تحریم که بیشتر از آن‌چه که ابتدا مردم فکر می‌کردند، موفق خواهد بود.
ولی من اضافه می‌کنم که ایران هم‌چنین آسیب‌پذیر است در این حقیقت که این دولت مورد احترام نیست و توسط مردم خودش تحقیر شده است، پس آسیب‌پذیری های سیاسی دارد که یک نفر می‌تواند تلاش کند که از آن به‌عنوان فشار روی سیستم  استفاده کند.
مضافاً ، ایران خودش را به‌عنوان یک مستبد در منطقه  شناسانده، کسی که جاذبه سیاسی اش تبدیل به اعتراض علیه آن تبدیل شده است-که این اهرمی است که  قدرت های غربی می‌توانند  از آن استفاده کنند. فرصتهایی و جود دارد که ما می‌توانیم با تلاش کشف کنیم. 
ایرانیان تغییر ات منطقه را می‌بینند و در وسط این تغییرات، آنها نمی‌خواهندقدرتی باشند که آنرا  به آمریکا واگذار کنند. آنها فکر می‌کنند که سیاست نافرمانی به آنها اجازه خواهد داد که بر روی عقاید عمومی تاثیر بگذارند همان‌گونه که آنها به‌طور واقعی در موضوع اتمی مخالف تسلیم شدن به آمریکا می‌باشند.
پس چشم‌انداز میانجی گری سیاسی  تضعیف شده  است . برداشت ایرانیان    درست یا غلط،   این است که بهترین منفعت در تاثیر‌گذاری روی عقاید عمومی در منطقه، مخالفت با موضوع اتمی، بجای سازش با جامعه بین‌المللی بر سر آن می‌باشد.»