تقیه اشاره کرد که ایران خودش را رژیمی استبدادی، در منطقهای میبیند که جاذبه سیاسی به سمت دمکراسی مردمی تغییر میکند و این اهرم و فشاری است که نیروهای غربی میتوانند به آن متوسل شوند
در زیر متن گفتگو با تقیه میآید: ...
... احمدینژاد و خامنهای
س: تلویزیون الجزیره صحبت زیادی از تنش بین احمدینژاد و خامنهای میکند. آیا بعد از آنکه خامنهای شهرتش را بر سر اعلام احمدینژاد بهعنوان برنده قانونی انتخابات گذاشت در عمل بین این دو رهبر شقه بهوجود آمده است؟
ج: بله شقه است و این شقه واقعی است. احمدینژاد فردی سیاسی است که جاهطلبی بیاندازهای دارد. او بهشدت در تلاش برای رسیدن به تسلط بیشتر بر مؤسسات ایران است. این را در تلاشش برای برکناری وزیر اطلاعات حیدر مصلحی که عهدهدار وزارتخانه پر تضادی در یک دولت پلیسی مثل ایران است دیدیم، اقدامی که خامنهای آن را خنثی کرد. احمدینژاد بهصورت فزایندهای میخواهد از طریق تسلط بر مؤسسات اصلی و نصب عوامل خود در آنها، جمهوری اسلامی را وارد پرستش شخصیت احمدینژاد دیکتاتور کند... با توجه به این حقیقت که احمدینژاد بسیاری را از جبهه محافظهکاران کنار گذاشته است و اصلاحطلبان را با تقلب در انتخابات حذف کرد از حمایت مردمی گستردهای برخوردار نیست...
س: حالا چه میشود؟
ج: احتمالاً احمدینژاد با محدودیتهایی که در منصبش روبهرو میشود منزوی و ضعیف میشود. و احتمال دارد که دورهاش به همان شیوه دو رئیسجمهور سابق محمد خاتمی و اکبر رفسنجانی با گزش و تحقیر به پایان برسد. احمدینژاد شخص جاهطلبی است و تلاش میکند که بازگردد ولی معتقدم بدون حمایت خامنهای هر کوشش دیگر او مثل اردک لنگ میماند
س: آیا نظری در مورد اینکه چه کسی رئیسجمهور آینده انتخابات تابستان 2013 میشود دارید؟
آنچه بهنظر میآید احمدینژاد تلاش کرد تا جانشینی اسفندیار رحیم مشایی که یکی از متحدانش و رئیس یکی از ارکان دولتش است را تضمین کند. ولی این ممکن بهنظر نمیرسد. آیا او ارتقاء مییابد تا ریاست را بهعهده بگیرد؟ سخت است که بدانیم. ولی خامنهای رئیسجمهوری مطیع و سر به راه میخواهد که بدون شکوه و اعتراض به سلطه او تن بدهد. به همین دلیل رئیسجمهور آینده ایران هرکه باشد باید موافق با این معیارها باشد که حقارتش به درجه ذلت و پستی برسد.
س: وقتی رهبران ایران به اوضاع خاورمیانه نگاه میکنند آیا امور بنفع آنان سیر میکند یا مایه نگرانیشان است؟
ج: بنظرم آنها در دو سطح تلاش میکنند. خاورمیانه ناآرام است. و نظم آن در حال تغییر مستمر است. ایرانیان وقتی که کشورهای منطقه ناآرام هستند و در امور داخلی خود درگیر هستند از اینکه ضرورتاً بر علیه ایران بسیج نمیشوند راحت هستند. اما ظهور نیروی مردم امری نیست که به آن با دیده خوشبینی و راحتی نگاه کنند. و اگر قطببندی سیاسی در خاورمیانه از حاکمیت فردی به دمکراسی تغییر کند، چنین تحولی ضرورتاً به نفع آنان نیست.
ایران و سوریه
س: سوریه به صفت متحد سرسخت ایران و علویون که شاخهای از مذهب شیعه در کشوری با اکثریت سنی است سالهاست در سوریه حکومت میکنند. ایران قادر است تا از طریق سوریه سازمان مسلح شیعی حزبالله را در لبنان مسلح کند تا قدرتی در خاورمیانه باشد. نظر شما چیست؟
ج: سوریه عامل قدرت ایران در دریای مدیترانه است و آنچه در سوریه رخ میدهد تأثیرات روشنی در سیاست خارجی ایران دارد. ایران با تمام قوا برای بقای رژیم بشار اسد میکوشد. و در مشورت دادن به رژیم سوریه در چگونگی سرکوب تظاهرات درنگ نکرد. کما اینکه ایران به تلاش برای سرکوب رسانهها و شبکههای ارتباط جمعی سوریه که برای بسیج مخالفان سیاسی بهکار گرفته میشود اقدام کرد و برحسب گزارشهای موثق، آنها این تخصصها را به سوریه منتقل کردند، و به این صورت جمهوری اسلامی دشمنی مردم سوریه و هر رژیمی که جایگزین رژیم فعلی بشود که طبعاً آرای عمومی کشور را منعکس خواهد کرد را برای خود خریده است. لذا روی باقی ماندن خانواده اسد قمار میکند و اگر خانواده اسد برود حکومتی که بر سرکار بیاید دشمن ایران خواهد بود...
... س: اگر در دولت آمریکا بودی در این شرایط حاضر مشورت صحیح و درست چه بود؟
ج: مایلم که بگویم ایران کشوری است که دارای نقاط ضعف بزرگی است. خیلیها بر روی نقاط ضعف اقتصادی آن با سیاست تحریمها متمرکز هستند که بیشتر از آنچه بعضیها معتقدند موفق بوده است. ولی من مایلم که اضافه کنم ایران همچنین بهدلیل اینکه حکومتش از اعتماد مردم برخوردار نیست آسیبپذیر است و به همین دلیل این نقطه ضعف سیاسی است که میتوان آن را بهعنوان عامل فشار بر رژیم بهکار گرفت. و در منطقهایکه قطببندی سیاسی به سمت دمکراسی مردمی تغییر میکند، بهطور فزایندهای ایران خودش را رژیمی مستبد مییابد و این اهرم و فشاری است که نیروهای غربی میتوانند به آن متوسل شوند. فرصتهایی وجود دارد که بنابه وسعمان تلاش میکنیم تا آنها را کشف کنیم.
س: اوباما کمپین انتخاباتیش را شروع کرده است. آیا امکان دارد که اتفاق درامی در سال آینده رخ بدهد؟
ایرانیها میبینند که منطقه تغییر میکند و در این باد تغییر، نیرویی وجود ندارد که مطیع ایالات متحده باشد. آنها معتقدند که سیاست مقابله جویی به آنها امکان تأثیرگذاری روی افکار عمومی، و روی مقاومت ایالات متحده در برخوردش با موضوع اتمی را میدهد.
این بدین معنی است که چشمانداز میانجیگری دیپلوماتیک به کنار میرود. تصور ایران چه درست باشد و چه غلط بر این اساس است که بالاترین منفعت برای تأثیر بر افکار عمومی در منطقه و بر تودههای عرب، بر ایستادنش در مقابل جهان بهجای همکاری با جامعه بینالمللی در قضیه اتمی است.
نویسنده و مشاور در شورای روابط خارجی