قیام سوریه، وضعیت این کشور بعد از سخنرانی بشار اسد

گزارشی از تلویزیون سی ان ان، برنامه آندرسون کوپر- مجری: حالا که رژیم سوریه بالاخره اجازه می‌دهد تا برخی از خبرنگاران به کشورش وارد بشوند، اما هنوز در تلاش است تا حقیقت را پنهان کند. اما حقیقت چه می‌باشد، حقیقت این است که هزاران نفر جان خود را در خطر می‌اندازند تا داستان واقعی را به جهان بررسانند، چون آنها شاهد مرگ  بسیاری از دوستان خود بوده‌اند و دروغهای بیش از حد را برای سالیان پیاپی شنیده‌اند. مردم بر این باورند که مقاومت علیه دیکتاتور مرگبار سوریه بیش از حد به پیش رفته و به هیچ دلیلی نباید متوقف شود.

امروز مخالفان سرکوب شدید بشار اسد، دوباره بهای سنگینی را پرداختند، در مناطق نزدیک به دمشق از همه جا بدتر بود. گروههای حقوق‌بشری اعلام کردند که امروز 6تن در دو محل مختلف کشته شدند.
ما تصاویر از منطقه نزدیک به دمشق به‌دست آورده‌ایم که در آن شلیک و استفاده از گاز آشک آور نشان داده می‌شود. امروز در سراسر کشور 10نفر کشته شدند و ده‌ها نفر زخمی‌شده‌اند. از شروع قیام در سه ماه پیش، بیش از 1600 (هزاروشش صد) نفر کشته شدند. اما همان‌طور که ما قبلاً هم گزارش کرده بودیم مردم به هر قیمت به خیابانها سرا زیر می‌شوند. در برخی از شهرها شعار می‌دهند که ”میکروبها خواهان سرنگونی رژیم حاکم هستند“.
بشار اسد دلیل این قیام را ویروس و میکروب دانسته است و گفته که این کار 64400 (شصت چهار هزار چهار صد) یاغی خلاف کار می‌باشد. اصلاً گفتن چنین چیزی مسخره است. این ایده که 640 (شش صد وچهل) یاغی مسلح در یک کشور پلیسی، آن هم مانند سوریه که به‌شدت سرکوب می‌کند، بتوانند به‌طور آزادانه عمل کنند مسخره می‌باشد، چه رسد به64400 (شصت و  چهار هزار چهار صد). این کشور پلیسی حتی به مردمی که با رژیم حاکم نمی‌جنگند و فقط در تلاش هستند تا به ترکیه فرار کنند هم شلیک کرده است.
مقامات ترکیه می‌گویند نزدیک به 12000 (دوازده‌هزار) پناهنده سوری در ترکیه پناه گرفته‌اند. بسیار دیگر هم در مرز می‌باشند. نیروهای امنیتی سوری مزرعه های آنها را سوزانده‌اند و یکی از نانوایهای که به این اردوگاها نان می‌رساند را نابود کرده‌اند. امروز اتحادیه اروپا ابراز نگرانی عمیقی به‌خاطر فعالیتهای نظامی در مرز سوریه ترکیه کرد، و خواهان خویشتنداری حداکثر کرد.

به یاد داشته باشید که بشار اسد همین چند روز پیش یک سخنرانی بسیار مهمی را بیان کرد و از پناهندگان خواست تا به خانه خود باز گرداند. او در این باره گفت، ”می‌گویندکسانی  که به آنها (پناهندگان)   می‌گویند  دولت از آنها انتقام خواهد گرفت، من به آنها قول می‌دهم که این حقیقت ندارد. ارتش به‌خاطر حفاظت از آنها و حفاظت از کودکان آنها در آن مناطق حضور دارد“.
خوب شاید که او این حرف را به حمزه 13ساله که توسط نیروهای امنیتی در یک تظاهرات ربوده شد، مورد شکنجه قرار گرفت،   و.  …   او را قطع کردند و به‌عنوان پیام تهدید و ترس جسد او به خانواده‌اش بازگردانده شد، بگوید.
اما علامتها حاکی از آن است که این تهدیدات و ترس دیگر کارایی ندارد.
از موقعی که رژیم حاکم اجازه ورود به خبرنگاران خارجی را داده است، آنها شروع به خیمه‌شب بازی کرده‌اند و تظاهراتهای حمایت از دولت ترتیب داده‌اند، خبرنگاران را به محلات بازار برده‌اند که در آن کلاه های با عکس دیکتاتور سوریه بر روی آنها بفروش گذاشته‌اند. اما کاری که دولت انجام نمی‌دهد این است که، اجازه نمی‌دهد تا خبرنگاران یا مطبوعات حتی یک ذره هم  به وقایع واقعی این کشور نزدیک شوند.
ما در این برنامه با یک از تظاهرکنندگانی که چندین تن از دوستان او کشته شده‌اند مصاحبه خواهیم کرد. اما اول با خبرنگار سی.ان.ان آروا دیمن (arwa damon) که در دمشق می‌باشد در تماس هستیم تا او به سوالات ما در مورد وقایع سوریه پاسخ بدهد. او تلاش بسیار سختی می‌کند تا کار خود را در سوریه پیش ببرد. 
شما به ما گفتید که دیشب تلاش بسیار کردید تا از دولت سوریه اجازه دریافت کنید تا به محل تظاهرات ضد حکومتی بروید، من حدس می‌زنم که آنها به شما این اجازه را ندادند.
خبرنگار آروا دیمن : نه باید بگویم که آنها چنین اجازه را ندادند. من در خواستهای مشخصی درباره رفتن به محلات مشخصی را کردم که آنها اجازه ندادند . ما اسامی محلاتی را دادیم که قبلاً در آنها تظاهراتهای ضد حکومتی صورت گرفته بود و فعالان به ما گزارش کشته شدن تظاهر کنندگان توسط نیروهای امنیتی سوری را داده بودند. اما کل روز به ما جواب رد دادند.
آنها در عوض ما را به یک تظاهرات کوچک حامیان دولت بردند و در حالی که ما از آن تظاهرات گزارش تهیه می‌کردیم، خبرهای در مورد تظاهراتهای ضد حکومتی در دیگر نقاط پایتخت و استفاده از سلاح دریافت کردیم. ما به‌طور مشخص درخواست کردیم تا برویم و کار خود را انجام بدهیم و از محل واقع گزارش تهیه کنیم. اما آنها به ما پاسخ دادند که شما اجازه  ورود به آن محلات را ندارید.


مجری: پس واضح است که دولت سوریه می‌خواهد خبرهای که به‌دست شما می‌رسد را تحت کنترل داشته باشد. با در نظر گرفتن این موضوع آیا شما می‌توانید از مردم خبر دریافت کنید و یا مردم می‌توانند به‌طور آزادانه با شما صحبت کنند؟ چون وقتی که دوربین باشد و یک مأمور دولتی، خوب مردم حرفهای که می‌زنند در طرفداری از دولت می‌باشد، البته باید هم گفت که هنوز در سوریه افراد بسیار هستند که از دولت حمایت می‌کنند.
خبرنگار : بله درست است، رژیم سوریه هنوز  حمایت دارد و باید گفت که از نظر عظمت تظاهراتهای سوریه حتی نزدیک به عظمت تظاهراتهای مصر هم نمی‌باشند. اما وقتی که ما در خیابانها با مردم صحبت می‌کنیم به‌طور مداوم تحت مراقبت دولت می‌باشیم، ماموران دولتی همیشه همراه ما هستند.
ما تاکنون فقط کمی از وقایع که دارد در سوریه صورت می‌گیرد را مشاهد کردیم.
امروز ما را به یک مسجد در محل قدیمی شهر بردند، که یک دفعه چند صد نفر از مسجد بیرون آمدند و شعارهای حمایت از دولت سر دادند. آنها هم‌چنین می‌گفتند که تمامی اتفاقاتی که دارد در داخل سوریه رخ می‌دهد یک توطئه  طراحی شده بین‌المللی می‌باشد. آنها ادعا می‌کردند که تظاهر کنندگان توسط آبهای سمی آلوده شده‌اند که باعث شده تا آنها این طور رفتار کنند و خشونت‌آمیز شوند ! هم‌چنین ادعا می‌کردند که باندهای مسلح میان تظاهر کنندگان وجود دارند که خودشان به تظاهر کنندگان شلیک می‌کنند و بعد تقصیر را بر روی نیروهای امنیتی می‌اندازند. یک زن که از مسجد آمده بود، حتی به ما گفت که آنها هزار پناهنده که به ترکیه پناه برده‌اند، که من خودم با آنها مصاحبه ترتیب داده بودم، پناهنده نیستند، بلکه گروگان هستند و آنها هم بخشی از این توطئه برای بزیر کشیدن دولت می‌باشند.
مجری :  قطعاً ! با تشکر، آروا دیمن خبرنگار سی.ان.ان از دمشق، لطفاً مواظب خودت باشد. دو روز بعد از سخنرانی بشار اسد در دانشگاه دمشق و این‌که او قول به تشکیل یک کمیته گفتگو ملی داد، اوباش، نیروهای امنیتی و غیرو به خوابگاه دانشجویان دمشق حمله کردند و صدها نفر را با خود بردند . یک دانشجو که از ما خواست تا اسم او را در برنامه نیاوریم، داستان این ماجرا را برای ما بیان می‌کند.
سؤال از سوی مجری:  در مورد اتفاقی که در دانشگاه دمشق رخ داد چه چیزی  می‌توانید  به ما بگویید؟
دانشجوی سوری : چیزی که اتفاق افتاد این بود که نیروهای امنیتی به ساختمان خوابگاه دختران حمله کردند و برخی از دختران دانشجو را با خود بردند. دختران دانشجو ترسیدند و به دانشجویان پسر در مورد این موضوع اطلاع دادند و برخی از بچه‌های دانشجو جمع شدند و رفتند به ساختمان مربوطه و از دختران حفاظت کردند. بعد از آن شبه‌نظامیان مسلح که ما به آنها ”گروهای مرگ ”می‌گویم آمدند، تعداد آنها میان 60 تا 70نفر بود، آنها برق دانشگاه را قطع کردند، به ساختمان مربوطه حمله کردند و هرچه که در روبه‌روی خود دیدند را نابود کردند. آنها دربها، کامپیوترها و پنجرها را همه را شکستند.
آنها باتونهای برقی با خود داشتند و با تمام قوا به دانشجویان ضربه می‌زدند، وقتی که دانشجویان به زمین می‌خوردند آنهارا بازداشت می‌کردند تا به زندان ببرند و در آنجا بیشتر شکنجه و بازجویی شوند.
  مجری : من شنیده‌ام که برخی از افراد که مجروح شدند به بیمارستان نظامی‌فرستاده شدند و نه بیمارستان معمولی.
دانشجو : البته دلیل آن هم این است که هیچ بیمارستان معمولی نیست که بتواند به افراد مجروح رسیدگی کند، چون نیروهای امنیتی به آنها دستور داده‌اند که هیچ‌کس که مجروح شده است را درمان نکنند و نپذیرند.
آنها را به بیمارستان نظامی که تحت مراقبت شدید می‌باشد می‌برند و در آنجا آنها شکنجه هم می‌کنند.
مجری : آیا تو می‌ترسی؟
دانشجو : البته که می‌ترسم. چیزی  که  بیش از هرچیز مرا می‌ترساند این است که نزدیک به 200  تن از دانشجویان هم کلاسی من هنوز تحت بازداشت هستند و دارند آنها را شکنجه می‌کنند . هیچ سازمان حقوق‌بشری نیست که نظارت بر اتفاقاتی که دارد می‌افتد داشته باشد، پس این موضوع بسیار ترسناک است.
مجری : باید بسیار شجاع باشی تا صدای خود را برسانی، چرا داری صدای خود را می‌رسانی و این خطر را به‌جان می‌پذیری؟
دانشجو: چون دانشجویان که دوست من بودند اکثر کتکها را خورده‌اند، چیزی که بر سر من آمد نسبت به آنها هیچ محسوب می‌شد. از نظر من  وحشتناک ترین اتفاقی بود که می‌توانست بی‌افتد.
آن شبه‌نظامیان مسلح هیچ ارزش انسانی ندارند، آنها هیچ احساس گناه نمی‌کنند، هیچ خدا را بنده نیستند و از هیچ‌کس نمی‌ترسند.
مجری : حتماً که خودت می‌دانی که رژیم حاکم دارد می‌گوید که تظاهر کنندگان یاغیان و باندهای مسلح هستند. شما چه می‌خواهید و به چه امید بسته‌اید؟
دانشجو: خوب ما به انقلاب امید داریم، به آزادیهای خود و دموکراسی، شرایط فعلی سخت است. اما ما مصمیم هستیم و به‌کار خود ادامه خواهیم داد، ما تا به اینجا آمده‌ایم.
مجری : پس شما خیلی جلو رفتید تا بخواهید الآن متوقف شوید؟
دانشجو : بله درست است. قیام خیلی به جلو رفته است، بسیار از افرادی که ما می‌شناختیم کشته شده‌اند، پس ما دیگر نمی‌توانیم متوقف شویم. غیرممکن است.
مجری: خیلی ممنون که با ما صحبت کردی، مواظب خودت باش.