در میان غوغاهای رسانهای آلوده به سیاست، قتل عامی آرام و بیسر و صدا در کمپ اشرف که 3400 پناهنده ایرانی وابسته به سازمان مجاهدین خلق ایران در آن حضور دارند در جریان است و این افراد از وحشیگری ملایان حاکم بر ایران به عراق فرار کردهاند واکنون مبارزه شان به این نقطه رسیده است، روزی نیست که جهان چهره جدیدی از نقض هایی که دولت مالکی مرتکب میشود را فاش نسازد یکی از این نقضهای برجسته برگ سیاه قتلعام 8آوریل است که منجر به کشته شدن 36تن و جراحت بیش از 300نفر از آنها شد، آنها هنوز از محاصره ظالمانهای که از دو سال ونیم پیش علیه شان اعمال شده است رنج میبرند. از زشتترین چهرههای این محاصره، محاصره پزشکی و جلوگیری از رفتن ساکنان بیمار به بیمارستانها جهت معالجه میباشد با این هدف که این انسانها در برابر ملایان تسلیم شوند و کوتاه بیایند ولی به جهان ثابت شده که ساکنان اشرف کسانی هستند که پرچم سرور و آقای خودشان امام حسین (ع) یعنی پرچم هیهات منا الذله را برافراشتهاند و از حق قانونی خودشان برای دفاع از کرامت و آزادی مردمشان کوتاه نخواهند آمد.
یکی از ابعاد این حماسه خاموش مجروحین قتلعام 8آوریل هستند که درد و رنجها و ظلمی را که در حقشان اعمال میشود را تحمل کردهاند. به گفته پزشکان اگر این مجروحین هرچه سریعتر درمان میشدند تعداد شهدا کمتر از 36نفر میشد یکی از بیماران که بعد از تحمل دو ماه درد و رنج به شهادت رسید منصور حاجیان 52ساله بود، او دومین شهید خانواده ما است. برادر اول او در سال 1981 ”1360 ”در شهر تبریز واقع در شمال غرب ایران بهدلیل مشارکت در تظاهرات مسالمتآمیز اعدام شد.
منصور بهدلیل اصابت گلوله به سینهاش مجروح شده بود و این گلوله از بدن او گذشته و ریه او را پاره کرده بود و از کمرش خارج شده بود و همین باعث شد خون زیادی از او برود، او به بیمارستان بدنام کمپ که معروف به بیمارستان عراق جدید که به شکنجهگاه معروف است منتقل گردیده شد. بهدلیل نبود پزشک متخصص پرستاران اقدام به بخیه محل جراحت کردند امری که برای او پیامدهای وخیمی داشت که باعث عفونی شدن محل جراحت که گلوله به آن اصابت کرده بود شد.
منصور حاجیان در سال 1960 ”1339 ”در یک خانواده متوسط در جنوب تهران متولد شد و بعد از مشارکتش در قیامهای مردمی که منجر به سرنگونی رژیم شاه در سال 1979 ”1357 ”گردید به صفوف مجاهدین خلق پیوست، بعد از شروع موج اعدامهای خمینی در سال 1981 ”1360 ”که تا سال 1985 ”1365 ”ادامه داشت به مبارزه مخفی روی آورد وقتی دستگیر شد به مدت دو سال در زندان مخوف اوین بود و تحت شکنجههای وحشیانه قرار گرفت ولی هیچ یک از اسرار سازمان را لو نداد. در سال 1987 ”1366 ”که خواست از کشور خارج شود برای بار دوم دستگیر شده و مدتها در زندان بود تا اینکه توانست فرار کرده و به صفوف ارتش آزادیبخش بپیوندد تا مبارزهاش را در آنجا ادامه دهد.
شهید منصور در روز 11ژوئن امسال بهدلیل نبود امکانات و عدم رسیدگی های عمدی که کمیته سرکوب اشرف آنها را انجام میدهد فوت کرد امری که برگ دیگری بر کارنامه سیاه دولت مالکی افزود.
همرزمانش در صفوف مجاهدین خلق همواره منصور را با توصیفاتی مانند مبارزی استوار، صمیمی، متواضع و فعال که خستگی برایش معنا ندارد معرفی میکنند و او همواره فضای مهر و محبت را بین دوستانش منتشر میکرد امری که باعث شده بود او بهعنوان سمبل نشاط و سرزندگی در بین آنها شناخته شود.
از درخشانترین صفحات زندگی او ایستادگی در برابر نیروهای مالکی بود که در 8آوریل با دستان خالی در برابر آنها سینه سپر کرد و درد و رنج جراحت را به مدت دو ماه تحمل کرد.
متاسفانه قید و بندهای ضدانسانی علیه اشرف به حدی رسیده است که باعث میشود مجروحین و بیماران هرچه بیشتر در معرض فوت قرار بگیرند، زیرا کمیته سرکوب اشرف محدودیتهایی علیه حقوقبشر کمپ وضع کرده و دولت عراق و شخص مالکی در آن مشارکت دارند و آنها مسئول تمامعیار شهادت منصور حاجیان و دیگر مجروحین و فوت بیماران میباشند، محرومیت بیماران و مجروحین از دستیابی به خدمات پزشکی از بارزترین نمونههای جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت محسوب میشود و بهعنوان قتلعام بهشمار میآید و مسئولین این کار باید هرچه سریعتر تحت تعقیب قرار گرفته و محاکمه شوند».
واع
2011-06-24