بحرانی که این دو پیشبینی کردهاند به انتخابات سال اینده برای مجلس بعدی شورای اسلامی مربوط میشود.
هیچیک از ۲۴ مورد انتخاباتی را که در ۱۰۰ سال گذشته در ایران برگزار شده است نمیتوان انتخاباتی آزاد و منصفانه توصیف کرد، و بهمین دلیل ایران هیچگاه به یک دموکراسی مبدل نشده است.
هدف از برگزاری انتخابات در ایران بیشترایجاد تعادل و توازن در قدرت بوده است، که در آن حد نتایجی سودمند داشته است. آنچه تازگی دارد تلاش یک جناح برخوردار از بیشترین قدرت برای حذف جناحهای دیگر است.
آیتالله علی خامنهای، ولیفقیه، که پیشتر مجبور بود قدرت را با رؤسای جمهوری و مجلس هائی متفاوت تقسیم کند اکنون معتقد است درموقعیتی قرار دارد که میتواند قدرت را تحت کنترل انحصاری خود در آورد.
سالها پیش خاتمی شکایت میکرد که درسیستم خامنهای، رئیسجمهور، چیزی بیش از یک عمل کننده نیست. خامنهای اکنون سعی میکند مقام ریاست جمهوری را به سطح یک دستنشانده صرف تنزل دهد. اما احمدینژاد خاتمی نیست، و ممکن است حاضر نشود بدون جنگ صحنه را ترک کند.
خامنهای شورای نگهبان دوازده نفری تحت سلطه ملاها را در کنترل دارد که باید قبل از انتخابات کاندیداها را دست چین کند. بهمین جهت ولیفقیه میتواند کاندیدائی افراد مشکوک به وفادار بودن به احمدینژاد را وتو کند.
اما انتخابات در جمهوری اسلامی، در سطح ملی، توسط وزارت کشور، و در سطوح محلی، توسط استانداری ها برگزار میشود، و این مکانیسمی است که کماکان در کنترل احمدینژاد و دستیاران اوست.
در همین حال اسفندیار رحیم مشائی، استراتژیست ارشد احمدینژاد نیز پنج سال گذشته را در تلاش ایجاد شبکهای از حامیان در سراسر کشو رسپری کرده است. بهمین جهت شکل بخشیدن به مجلسی صد درصد تحت کنترل خامنهای، ممکن است به آسانی امکان پذیر نباشد.
برگرفته از سایت صدای آمریکا 19 تیر