کوشش معکوس و کودکانه تریتا پارسی درلجن مال کردن شهرت مخالفان اصلی ایرانی مجاهدین خلق بهعنوان یک گروه ”تروریست ”حاکی از استیصال برای قرار دادن دروغ پشت دروغ برای ساختن یک سد مجازی علیه شکوفایی رشدیابنده حمایت از ام.ئی.کی در واشنگتن و سراسر جهان میباشد.
البته، این غیرقابل انتظار نیست. پارسی رئیس شورای ملی آمریکایی ایرانی (نیاک) یک گروهی است که وسیعا یک ”لابی غیررسمی ” برای تهران در واشنگتن است.
شخص پارسی از طرف زیر کمیته اداره مالی فدرال سنا تحت تحقیقات میباشد که ”افشا شد که میلیونها دلاری که از صندوق فدرال توسط نیاک دریافت شده است برای مقاصد مشخص شده استفاده نشده و وی به نمایندگی از طرف رژیم، بهعنوان یک سازمان غیردولتی ایرانی عمل میکند ”.
در سال 2009 بعد ازبرملا شدن مکاتبات داخلی خود گروه بر اثر حکم دادگاه، افشا شد که نیاک ممکن است قوانین لابی را نقض نموده و از پرداخت مالیات فرار کرده باشد.
بنابه گزارش واشنگتن تایمز، ”متخصصین اعمال قانون که بعضی از مدارک را بررسی کردند، که به تایمز توسط موکلین این دادخواست، داده شده، میگویندایمیلهایی که بین پارسی و ـ جواد ظریف ـ سفیر ایران در سازمان ملل در آنزمان بوده و بررسی عمیق قانون وضوح لابی کردن، ـ سندی را نشان داد که این گروه بهعنوان یک لابی اعلام نشده و شاید متهم به نقض کننده قانون مالیاتی، قانون ثبت نمایندگان خارجی و قوانین وضوح لابی کردن، باشد ”.
در اکتبر 2006، پارسی به سفیر رژیم ایران در ملل متحد ایمیل فرستاد. این ایمیل یکی از یک سری پیام های طولانی بین دو طرف، افشا نمود که پارسی چگونه بهعنوان یک واسطه بین مقامات رژیم و چندین عضو کنگره برای یافتن حمایت از این رژیم در کنگره کار کرده است: پارسی نوشته بود ”تعداد بیشتری از آنها که به این ملاقات تمایل دارند، وجود دارد ”.
”از جمله بسیاری از دموکراتهای قابل احترم. بنابه دلایل مختلف، آنها مستقیماً با شما تماس خواهند گرفت“.
کمپین شدید لابی کردن پارسی برای روابط بهتر با رژیم است و همچنین برای جلوگیری از برداشتن نام گذاری ام.ئی.کی که هیچ ربطی به منافع مردم ایران ندارد، میباشد.
فراتر از این، انگیزه اصلی وی برای اطمینان از این بود که منافع رژیم با نگهداشتن ام.ئی.کی درتنگنا و تحت فشارهای پایدار، حفظ گردد.
حقیقت این است که در مناسباتهای مختلف، مقامات رژیم در ملل متحد برای نشان دادن منافعی که از تلاشهای وی در واشنگتن میبرند، مقالات پارسی را تحت عنوان، عالی ترین خدمت، ستودهاند.
حقیقت این است که رژیم ایران درگیر یک کمپین چند میلیون دلاری برای بیاعتبار کردن ام.ئی.کی میباشد. این بهدلیل ترس از دست بالا داشتن پایگاه اجتماعی در داخل ایران و کاستن از فعالیتهای این سازمان در غرب است .
یک گزارش وال استریت ژورنال 7 مه 2008، گفت، بنابه گزارش چندین دیپلومات که در این گفتگوها دخالت دارند ”مقامات ایرانی برای سالیان است که سرکوب ام.ئی.کی را بهعنوان اولین اولویت در مذاکرات با دولتهای غربی درباره برنامه اتمی تهران و سایر موضوعات مشخص کرده است“.
و چگونه پارسی به راحتی از این حقایق بنیادی درباره این پرونده چشمپوشی میکند:
اصلی ترین انگیزه در پشت لیستگذاری وزارتخارجه جلب رضایت ملاها بود.
بهعنوان نمونه، درسپتامبر 2002، مارتین ایندیک دستیار وزیر برای امور خاور نزدیک در دوران دولت کلینتون به نیوزویک گفت ” در کاخ سفید تمایل به گشایش گفتگو با دولت ایران بود. مقامات ارشد دولت دیدند که سرکوب ام.ئی.کی که ایرانیان روشن ساخته بودند که آنها را تهدید اصلی میدانند، یکی ازراههای انجام این کار است ”.
بنابه گزارش واشنگتن پست در ژوئیه 2010، دادگاه استیناف واشنگتن دی.سی آمریکا ”فرمان داد که وزارتخارجه لیستگذاری سازمان مجاهدین خلق ایران را بهعنوان یک سازمان تروریستی خارجی مورد بازبینی قرار بدهد و قویاً پیشنهاد نمود که نامگذاری باید ملغی گردد.
حکم ماه ژوئیه اذعان میدارد، ”برخی از گزارشات [وزارت خارجه] ، گنجانده شده درتحلیل وزیر، در ظاهر نشاندهنده شک و تردیدهایی در مورد صحت اطلاعات حاوی آن میباشد ”.
بنابه گزارش نیویورک تایمز در 2004، بعد ازیک تحقیقات جامع 16ماهه از تک به تک اعضای ام.ئی.کی در عراق توسط 7 آژانس مختلف آمریکا، از جمله وزارت خارجه، دولت آمریکا اعلام نمود که ”هیچ پایه ای برای اتهام به هیچ عضوی از این گروه (ام.ئی.کی) در نقض قانون آمریکائیان وجود ندارد“.
بنابه (گزارش) نیویورک تایمز دیل.ال.دیلی مقام ارشد ضدتروریسم خود وزارت خارجه، مشورت داد کهام.ئی.کی را از لیست در سال 2008 خارج کنند، ولی وزیر خارجه وقت کاندولیزا رایس این پیشنهاد را رد کرد .
درژوئن، 2008 انگلستان ام.ئی.کی را از لیست ترور بعد از فراخوان یک دادگاه ویژه که این ممنوعیت را خودسرانه دانسته بود و دادگاه استیناف انگلستان گفت که حتی مواد طبقهبندی شده و مخفی نظریه دولت مبنی بر این کهام.ئی.کی در تروریسم دخالتی ندارد، را تقویت نمود.
اتحادیه اروپا همچنین تصمیم گرفت که این گروه را از لیست تروریستی خود در ژانویه 2009 بعد ازاینکه دادگاه دراولین دادخواست فوری حکم کرد که شواهد ”بهاندازه کافی ” برای توجیه ادامه نام گذاری ام.ئی.کی اثباتی نیست، خارج کرد.
حقیقت این است که برچسب تروریسم علیهام.ئی.کی به چالش کشیده شد، بیاعتبار گشت و باد آن خالی شد، نه توسط ”لابی هایی ”که پارسی کودکانه ادعا میکند، بلکه توسط بالاترین سطح دادگاههای بینالمللی و قضات، نه فقط درآمریکا، بلکه همچنین در اتحادیه اروپا و انگلستان، مگر اینکه پارسی میخواهد مدعی گردد که این قضات همچنین حقوق بگیران ام.ئی.کی بودند.
این بسیار خندهدار است که ببینی پارسی کسی که درگیر کمپین شدید لابی کردن برای جلوگیری از خروج ام.ئی.کی از لیست است، مقامات برجسته سابق آمریکا را در حمایت از ام.ئی.کی که شامل سه رئیس ستاد نیروهای مشترک، دو رئیس سابق سیا و یک مدیر سابق اف.بی.ای و نه مقام سابق وزارت خارجه، یک دادستان کل و اولین وزیر امنیت کشور را متهم کند که ضرورتاً حقوق بگیران ام.ئی.کی میباشند! آیا پارسی شخص خودش را میهنپرستتر و محافظ تر نسبت به منافع امنیت ملی آمریکا میداند تا افرادی مانند ژنرال جیمز جونز، ژنرال هوگ شیلتون و ژنرال وسلی کلارک.
وزیر تام ریچ دریک سخنرانی در مقابل دهها هزار نفر در پاریس در 18ژوئن، 2011 گفت که ”در کل دورانی ”که وی در واشنگتن خدمت میکرده است، ”ما تهدیدات و سازمان های تروریستی، اشخاص یا گروههایی که امنیت کشور را مورد تهدید قرار میدادند را دنبال میکردیم، امنیت ایالات متحده امریکا هرگز یکبار، نه یکبار هرگز و حتی، حتی، حتی در یک لیست ام.ئی.کی بهعنوان تهدید برای ایالات متحده آمریکا ظاهر نشده است. آنها یک سازمان تروریستی نیستند“.
ولی، پارسی فکر میکند که شواهدش بر همه این اطلاعات امنیت ملی برتری دارد. وی از یکی از ”منابع اش ”، یک گزارش رد شده بهوسیله رند علیهام.ئی.کی لاف میزند.
ولی وی عمداً فراموش کرده که یادآوری کند، شخصی که مباشرت به گردآوری آن گزارش کرده است جیمز دوبینز بود، کسی که یک متخصص رهبری کننده ”کمپین برای یک سیاست جدید آمریکا درباره ایران ” (سی.ان.ا.پی. ای) میباشد که توسط حدس بزنید چه کسی؟ شخص پارسی ایجاد شده است!
غیرضروری است برای یادآوری، یک کتاب 134صفحهای در ژانویه 2010 چاپ شد یک مجموعه از شواهد، مدارک و بیانیه هایی که با غرضمندی ”رند ”و ادعانامههای با سوءنیت تولید شده بود.
قسمت مرکزی دستور کار نیاک منصرف کردن مخالفان خارج کشور از صحبت علیه رژیم میباشد. کسانی که صحبت کنند، مارک میخورند -حدس بزنید -بعنوان ”جنگافروزان ”.
درحقیقت، درژانویه 2008، دراثنای یک جلسه در کاپیتال هیل، هنگامیکه سؤال شد که چرا نیاک و پارسی درباره کشتار در ایران ساکت هستند و چرا آنها از صحبت درباره نقض حقوقبشر در ایران امتناع میکنند، شخص پارسی گفت ”نیاک یک سازمان حقوقبشری نیست. این درحیطه کارشناسی ما نیست“.
این حتماً نیست. این حتماً نیست (نقض حقوقبشر) هنگامیکه از رژیم ایران دربیاید، ولی بنوعی نیاک بهعنوان متخصصترین درباره این موضوعات هنگامیکه بهام.ئی.کی برگردد، صحبت میکند.
بنابه آمار
در یک نامه اوت 2006 به سفیر رژیم ایران در ملل متحد، پارسی رابطه و همکاری نزدیک با مقام رژیمی در زمینه بازکردن مقداری فضای نفس کشیدن سیاسی برای رژیم درواشنتگن“مینویسد ”امیدوارم همه چیز خوب باشد که شما ازتهران برگشتید“. پارسی برای جواد ظریف نوشت و اضافه میکند ”من عاشق این هستم که شانس دیدن طرح (ازتهران) را داشته باشم یا جزئیات بیشتری را بفهمم“.
آیا این جای تجعب است، که در یک نامه داخلی از مدیر پروژه نیاک، پارسی وی را نسبت به رفتن به ایران که خطری تهدید نمیکند مطمئن سازد زیرا ”نیاک دارای یک نام خوب در ایران است“. وی اضافه میکند ”درحقیقت من معتقدهستم که دوتن از اعضای شور مان درحالیکه ما درحال صحبت هستیم در ایران هستند. ! “
در آنجا به هرحال یادآوری نشده است که آن دو عضو شورا با چه آموزش ممکنی برگشتهاند.
علی اصغر تسلیمی فارغ التحصیل از دانشگاه نیویورک در رشته مهندسی مکانیک، یک فعال حقوقبشر، یک سرمایهگذار مستقل بانک میباشد. برادر کوچکتر آقای تسلیمی دراوایل 1980 توسط رژیم ایران اعدام گشت، وی 19ساله بود.