در 8آوریل 2011، نیروهای عراقی به کمپ اشرف حمله کردند، 36 ساکن را کشتند و 345تن دیگر را مجروح ساختند. صحنههای این اقدام غیرانسانی جهان را شوکه کرد. موجی از محکومیتها توسط سیاستمداران و سایرین بهدنبال صورت گرفت.
کمپ اشرف خانه 3400 عضو اپوزیسیون اصلی ایران، مجاهدین خلق است. بسیاری از ساکنان، زندانیان سیاسی در ایران بودهاند، که از سالها زندان جان سالم بدر برده و قبل از دستگیری مجدد و اعدام، به عراق پناهنده شدند. حدود 1000تن از ساکنان اشرف زن هستند.
یک نظریه قابلتوجه در میان افراد آشنا با این وضعیت، این است که نامگذاری تروریستی مجاهدین خلق توسط وزارتخارجه آمریکا راه را برای حملات عراق، تحت حمایت ایران، به این کمپ هموار کرده است.
دادگاهها و دولتهای اروپایی، پس از سالها بازنگری دقیق، اتهامات تروریستی علیه این گروه را بیاساس ارزیابی نمودهاند و آن را از لیستهای مربوطه خود حذف کردهاند. موضوع قابلتوجه اینکه، گروههایی که تاریخاً بهعنوان شبکههای نیابتی برای رژیم ایران عمل کردهاند، یک کارزار مستاصلاًنه شیطانسازی علیه مجاهدین خلق راه انداختهاند. هر فرد آگاهی نسبت بهنحوه عملکرد افکار عمومی و رسانههای جهان، باور اینکه این یک کارزار هماهنگ شده علیه مجاهدین خلق، با وجود اثر انگشت تهران در سراسر آن نمیباشد را بسیار سادهلوحانه تلقی خواهد کرد. در زیر به چند نمونه اشاره شده است:
1- مسعود خدابنده و همسرش آن سینگلتون، که طبق اسناد دادگاه در انگلیس، تعدادی از وبسایتهای تحت حمایت مالی ایران، که به تلاش برای بدنام کردن اعضای مجاهدین خلق اختصاص دارند را اداره میکنند، به حملات جدیدی بر این سازمان دست زدهاند و در 2ماه گذشته بهطور میانگین هر هفته 2 تا 3 مقاله علیه مجاهدین خلق منتشر نمودهاند. در ماه آوریل، درست قبل از حمله عراق به کمپ اشرف، این مرد و زن برای توصیه به دولت عراق برای بستن کمپ اشرف، به عراق سفر کردند.
2- طی 8 هفته گذشته، پرس تی. وی (تلویزیوین انگلیسی زبان رژیم ایران، مستقر در انگلیس)، برنامههای خود علیه مجاهدین خلق را افزایش داده است (ام.کا.او واژه تحقیر آمیز مورد استفاده تهران برای مجاهدین خلق (ام.ای.کی) است). برنامههای آنها طیفی از مصاحبهها با مقامات ایرانی تا هر ”کارشناس“ بینالمللی، که حاضر باشد در عوض پول این گروه را یک تروریست بنامد، شامل میشوند.
3- نیاک (niac) (شورای ملی ایرانیان آمریکاییان) و رئیس آن، تریتا پارسی، بهطور هیستریک علیه احتمال خارج کردن مجاهدین خلق از لیست، به انتشار، بلاگ، تولید صفحات وب، توئیت و کار روی فیس بوک دست زدهاند . آنها صفحات وب روی وبسایتهای خود را به ایجاد کانال جدیدی برای توزیع مقالاتی که همان مسائل منتشر شده روی وبسایتهای وزارت اطلاعات و امنیت ایران را تکرار میکنند، اختصاص میدهند. آنها حتی وبسایتهای جدیدی تولید کردهاند که به این هدف اختصاص دارند. تریتا پارسی در 8 هفته گذشته، صدها توئیت با افراد بسیاری را صرف ابراز نگرانی نسبت به احتمال خارج کردن مجاهدین خلق از لیست کرده است. او حتی به یک اقدام بیسابقه (دست کم در دوایر سیاسی واشنگتن) برای عکس برداری از فعالیتهای مخالفان ایران در واشنگتن دی. سی، از جمله آنهایی که در جلسات استماع کنگره در رابطه با این موضوع شرکت کردند، دستزده است. امری که احتمالاً امنیت و حفاظت آنها را به خطر بیاندازد.
با توجه به روابط پارسی با تهران، این کار بهطور خاص نگرانکننده است. نیاک احتمالاً میخواهد ما باور کنیم که سابقه درازمدت آنها در طرفداری از اهداف دوستانه ایران، هیچ ربطی به عجله آنها به سمت یک هدف دوستانه دیگر تهران ندارد.
در هفتههای اخیر علیه تجدیدنظر در مورد خارج کردن مجاهدین خلق از لیست استدلالهای طویلی کرده است . استدلالهای وی، بهنحو غیرتعجب آوری، مشابه استدلالهای پارسی و پرس تی. وی هستند! عجب تصادفی! سهیمی، زیر پوش نوشتارهای آکادمیک، قویاً از اجازه رژیم ایران برای پیشبردن برنامه هستهیی جاهطلبانهاش حمایت کرده است.
نیازی به گفتن این نیست که تمامی نهادها یا شخصیتهای فوق، برای انتشار مجدد این پیامها، با تنوع اندک بهمنظور ایجاد فرض که این پیام خود آنها است، دائره کوچکی از دوستان و عوامل خودشان را دارند.
سپس، پیامهای آنها با پشتیبانی ماشین گسترده سیبری سپاه پاسداران در داخل ایران، که بلاگرها و توئیتگران و کاربران فیس بوک خودش را دارد، بهمنظور ایجاد این تصور دروغین که این یک موضوع عمومی است، بهطور گسترده توزیع میشوند.
آیا ما باید باور کنیم که این کارزار ناگهانی علیه مجاهدین خلق (دست کم با 50 مقاله، 100 بلاگ، 2 سایت جدید، 4 وبسایت، 1000 توئیت، 20 ایمیل گسترده ناشناس در 8 هفته) تنها یک تصادف است؟ یا کارزار هماهنگی است با هدف ممانعت از خارج شدن مجاهدین خلق از لیست، که مرکز آن در تهران قرار دارد؟ شما تصمیم خودتان را بگیرید .