کنفرانس بین المللی در پاریس - تغییر درایران، حمایت از مقاومت ممانعت از جنایت علیه اشرف

روز چهارشنبه 29تیر2011(20ژوئیه2011) در یک کنفرانس بین المللی درپاریس، که با حضور رئیس جمهور برگزیده مقاومت برگزارشد، نمایندگان مجلس ملی فرانسه، دولتمردان، سیاستمداران وحقوقدانان برجسته از آمریکا، اسپانیا، بلژیک و سوئیس پیرامون «حفاظت از اشرف، حمایت ازمقاومت و ضرورت تغییر درایران» سخنرانی کردند و نظریه های حقوقی دربارة حفاظت اشرف، مسئولیت دولت آمریکا، و تحقیق ومحاکمة بین المللی جنایتکاران علیه بشریت درحمله به اشرف ارائه شد.

دراین کنفرانس، زندانی سیاسی از بند رسته صادق سیستانی که نزدیک به 18سال در زندانهای دیکتاتوری آخوندی تحت فشار وشکنجه بود، پیرامون جنایات دژخیمان خامنه ای درزندانها به ادای شهادت پرداخت. وی که در تلاش برای رسیدن به اشرف سه بار دستگیر شده بود، درحالی که محکومیت ده ساله داشت، اخیرا موفق به فرار از زندان شد و توسط ستاد اجتماعی مجاهدین در داخل کشور به خارج منتقل گردید.

 

فرانسوا کلکومبه، بنیانگذار سندیکای قضات فرانسه
 خانم رئیس جمهور، افتتاح این جلسه برای من مایه افتخار است.  من کمیته فرانسوی برای یک ایران دموکراتیک را نمایندگی میکنم. به دوستان آمریکایی، بلژیکی، اسپانیولی مان و…که به تمام راز و رمز کار فرانسویها آشنایی ندارند، میگویم این کمیته توسط یک وزیر سابق، آلن ویوین، یک سناتور به نام ژان پیر میشل و خود من که نماینده و قاضی بودم و تعداد زیادی حقوقدان و شخصیتهای سیاسی فرانسوی تشکیل شد. 
ما به طور بسیار خاص و با دقت، خودمان را وقف  دنبال کردن پرونده های قضایی متعدد کردیم، این پرونده ها  مانع اقدام وکار سازمان مجاهدین خلق ایران می شدند. ما موفقیتهایی داشتیم، باید این را بگویم که با جدیت و سرسختی وکلا این موفقیتها به دست آمد، موفقیتهایی که به دست آمد در واقع حول موضوع مهمی بود که به رسمیت شناخته شد، ولی بدون زحمت نبود.
حالا این موضوع گذشت:  باید که چرخش رو به آینده باشد و البته با درس گرفتن از آنچه که گذشت.
اول اینکه هنوز چیزهایی برای انجام دادن مانده است. من رو به دوستان آمریکایی ام میگویم: الان توپ در زمین آنهاست، زیرا مبارزاتی که آنها برای پیشبرد کارشان دارند، خیلی نزدیک به مواردی است که ما برای پیشبرد کارمان داشتیم.
شرکت پارلمانترها خیلی مهم است، و تعداد زیادی از آنها اینجا هستند، اگر چه آنها به خاطر کارهای کشورشان برنامه بسیارفشرده یی دارند و وقتشان پر است، فکر می کنم که ما به این پارلمانتر ها خیلی مدیون هستیم. وقتی که آنها برای یک مسأله میگذارند، کاملاً ضروری است، مسأله یی که برای فرانسویان میتواند دور از دسترس به نظر آید. الان ما چند باز تاب از این کار داریم. و بعد، تعهد  ترقی خواهانه  حقوقدانها است.
 و بهترین حقوقدانان زمان ، و ما یک اسپانیولی اینجا داریم که اخیراً یک پیروزی بزرگ به دست آورده است… الان آن را به شما توضیح خواهم داد، چیزی که، البته، رویه قضایی خواهد شد، همان طور که ما آن را در زبان حقوقی میگوییم؛ یعنی این یک پایه و مقدمه یی است که روی آن می توان بنا کرد، و به اصلاح وضعیت اشرف کمک میکند.
و بعد، موارد دیگری البته وجود دارد، به دوستان انگلیسی مان  فکر می کنم که خیلی زد و خورد کردند تا این کار را بکنند که پارلمان انگلستان وحتی قضات اروپا روی موضوع لیست گذاری تمرکز بکنند.
بالاخره، ما  بیانیه یکی از بهترین حقوقدانان میدان کارزار را هم خواهیم  داشت که در مورد وضعیت اشرف، یک قضایی داده است.
همه این موارد برای مردم و حتی برای سیاستمداران به نظر می رسد قدری دور از دسترس باشد. این یک اشتباه است، این خیلی مهم است گهگاهی چیزهای مطمئنی داشته باشیم که بتوان روی آن تکیه کرد، چیزی که از قبل از کار شما میدانم، فکر می کنم شایسته تبریک است و برایش باید کف زد ، پیشنهاد می کنم همین حالا دست بزنید.
و بالاخره، قبل از اینکه رشته سخن را به دوستان آمریکایی مان بدهیم، از خانم رئیس جلسه، آن ماری لیزن میخواهم نقش خودشان را ایفا کنند، ایشان که رئیس افتخاری سنای بلژیک است، وزیر امور اروپایی، گزارشکر ویژه سازمان ملل متحد بوده است، و خیلی با شهامت به این کمیته متعهد شده است. آن هم در زمانی که آشکار نبود، ایشان آن را با شهامت انجام دادند، وانگهی بارها با این شهامت که بعضی وقتها زنان در سیاست دارند، به نظرمی رسد که باید بگوییم این قرن ، قرن آنهاست! به خصوص  که به زودی و با خرسندی کامل یک خانم رئیس جمهور در رأس ایران هم خواهیم داشت.
اکنون ، خانم رئیس جلسه، شما بفرمایید.

آن ماری لیزن، رئیس افتخاری سنای بلژیک
آن ماری لیزن:  متشکرم آقای کلکومبه

دوستان عزیز، برای من مایه افتخار است که ریاست این کنفرانس بسیار مهم را در کنار چنین سخنرانان برجسته یی از آمریکا و اروپا برعهده داشته باشم. ما از کشورهای مختلف و با تفکرات سیاسی گوناگون به اینجا آمده ایم اما یک موضوع مشترک ما را گردهم آورده است: احترام به حقوق بشر و حکومت قانون.
ما خانم رجوی را به سنای بلژیک به طور رسمی و غیررسمی دعوت کردیم و کار بسیار دشواری بود. و قبل از این که امروز به اینجا بیایم با سنای بلژیک تماس گرفتم و گفتم به این ارتباط ادامه خواهم داد و آنها گفتند: «اوه، ما از همان  اولین ملاقات، یک درب امنیتی اضافه کرده ایم»! این به آن معنی است که آنها چه احساس و  توجهی به این موضوع دارند.
در این چارچوب است که ما همه برای حمایت از حقوق ساکنان اشرف متحد شده ایم. امروز پرونده اشرف به یک موضوع جهانی بشردوستانه تبدیل شده است و من امیدوارم بتوانیم نهادهای بین المللی ذیربط را متقاعد کنیم که حقوق و موقعیت پناهندگی آنان را اعلام کنند. این هدف امروز ما است. برخی از این نهادها و مشخصاً کمیسر عالی پناهندگی سازمان ملل متحد، مسئول تعیین موقعیت هستند و ما باید در این زمینه به موفقیت دست یابیم چراکه مهم است و مطمئناً شما ماجرای سربرنیتسا را دنبال میکنید. در سربرنیتسا یک قتل عام صورت گرفت. و در آن زمان فهم آن مشکل نبود که چه اهدافی علیه مسلمانان در آنجا دنبال میشود. به خصوص علیه مردان.
بسیار واضح بود که چه اتفاقی افتاد. عکس العمل سازمان ملل متحد که  ما مسئولیت آنجا را برعهده نداشتیم و عقب نشینی کردیم، واکنشی بسیار بد بود. آنچه ما میخواهیم به آمریکا بگوییم این است که یک طرز فکر مشابه میتواند در نیروهای آمریکایی هم شکل بگیرد که بگویند: خوب، ما دیگر مسئول آنجا نیستیم و از قبول هرگونه مسئولیتی در اشرف معذوریم. این چیزی است که ما میخواهیم به آمریکا بقبولانیم. در این راستا، ضروری است قویاً این ایده آمریکا در رابطه با جابجایی ساکنان اشرف در داخل عراق را رد کنیم. همچنین یکی از اهداف ضروری، تأمین فوری امنیت برای ساکنان اشرف از طریق اعزام یک تیم سازمان ملل متحد به آنجاست که به طور شبانه روزی نظارت داشته باشد. پس ما می گوییم اول تعیین استاتو از طرف سازمان ملل متحد و دوم اعزام یک تیم و سپس مسئولیت نیروهای آمریکایی در میان است چراکه بدون حضور آنها تأمین حفاظت واقعی امری بسیار مشکل است.
عدم موفقیت در این زمینه بسیار ناگوار خواهد بود همانگونه که برای هلند در سربرنیتسا واقع شد. و هلند به همین خاطر در دادگاه محکوم شد. بنابراین، ما تلاش خواهیم کرد که این سطح بالا از مسئولیت حفاظتی را گوشزد کنیم چراکه این نیروهای آمریکایی بودند که هنگام برعهده گرفتن کنترل این منطقه به آن متعهد شدند. مطمئنم که سخنرانان ما تمام این موضوعات را مورد اشاره قرار خواهند داد. علاوه بر موضوعات دیگری که ممکن است مناسب بدانند. من در اینجا میخواهم به طور خاص از بنیاد فرانس لیبرته که در اینجا با ماست تشکر کنم. تا آنجا که من به یاد می آورم این ایمان خانم میتران بود که در اروپا نیز گسترش یافت. بنابراین، از شما به خاطر حضورتان در این جلسه سپاسگزارم.
برای من مایه افتخار است که اولین سخنران جلسه را معرفی کنم. خانم مریم رجوی رئیس جمهور منتخب شورای ملی مقاومت ایران.
خانم رجوی رهبری تلاشهای مردم ایران برای تغییر رژیم و برقراری دموکراسی در ایران را برعهده دارند. تریبون را به ایشان واگذار میکنم.


مریم رجوی


خانم رئیس!
خانم ها، آقایان!
حضور شخصیت‌های عالیقدر و صاحبنظران و حقوقدانان  برجسته امروز برای من فرصت مغتنمی است تا برای حفاظت از جان ساکنان  اشرف و برای جلوگیری از یک کشتار مجدد مسئولیتها و همچنین تعهدات قانونیآمریکاو مسئولیتهای جامعة بین المللی را خاطرنشان کنم.
یک هفته بعد از گردهمایی بزرگ مقاومت ایران در ویلپنت پاریس بانکدار مرکزی تروریسم در تهران یک نمایش تمسخرانگیز بنام «اجلاس ضدتروریسم» ترتیب داد و ملایان در آنجا دیکتة قبلی خود به حکومت عراق برای بستن اشرف و سرکوب اپوزیسیون  ایران را مجدداً به روز کردند.
متعاقباً وزیر اطلاعات رژیم اعلام کرد؛ «مقامات عراقی قول داده اند بزودی اقدامات خوبی» در این زمینه انجام میدهند.
بعد از آنهم سفیر عراق در تهران با همان فرهنگ ملایان اعلام کردکه حکومت عراق با خروج آمریکاییها دیگر نمیتواند از «خشم» عراقیها «علیه گروهک منافقین» جلوگیری کند!
در 9تیرماه، الزمان‌ بین‌المللی از پیام خامنه‌ای در مورد اشرف و سوریه به سفیرآمریکاخبر داد که توسط طالبانی منتقل شده بود.
دو روز بعد اظهارات حیرت انگیز سفیرآمریکادر بغداد را شنیدیم که گفت ساکنان  اشرف باید فراموش کنند که بخشی از این جنبش  بوده‌اند و باید از اشرف به محل دیگری در  داخل عراق بروند که کمی امن‌تر و کمی دورتر باشد!
ژنرال شلتون چند روز پیش در واشنگتن ایدة متلاشی‌کردن  مجاهدین را شرم آور توصیف کرد وگفت :چنین اظهاراتی فاقد هرگونه منطقی است  و انتظار می رود که سفیرآمریکادارای این شهامت اخلاقی باشد که تعهدات قبلی آمریکا را درک کند....
23 سال پیش در همین ایام  خمینی همین انتخاب را در برابر زندانیان  ما در سراسر ایران گذاشت. انتخاب بین ندامت و تسلیم یا زندگی در جایی که کمی امن‌تر باشد! 30هزار نفر، تکرار میکنم 30هزار نفر به «حیات خفیف و خائنانه»  تن ندادند و بر سر دار رفتند. نگاه کنید : چند هزار از اسامی  و تصاویر و عکسهای آنها در این کتابها چاپ شده است.

به این کتابها نگاه کنید چند هزار از اسامی و تصاویر و عکسهای آنها در این کتابها چاپ شده است. از زندانیانی که حاضر نشدند ندامت کنند و فقط به همین دلیل به چوبههای دار سپرده شدند. اینها اسامی چند هزار از آنهاست یا کتابی که 20هزار از اعدامشدگان را فقط جمعآوری کرده با اسم یا با تصویر.
از شاهدان آن صحنهها نزد ما امروز یکی به تازگی آمده است: برادرم صادق سیستانی اینجاست که بعد برای شما صحبت میکند.
پرزیدنت سارکوزی در 14ژوئیه گفت : «هر دیکتاتوری که خون میریزد باید در مقابل دادگاه جَزای بین المللی پاسخ دهد.....»
بله! دادگاه اسپانیا در حکم اخیر خود جنایتکاران را فراخوانده است.
بله دادگاه اسپانیا در حکم اخیر خود جنایتکاران را فراخوانده است.
بر شما و بر وکیل گارسه مبارک، بر ساکنان اشرف و بر مردم ایران و عراق مبارک
راستی در موضوع اشرف صورت مساله و اصل موضوع چیست؟
چندهزار نفر به مدت 25سال بیابانی را با پول و کار و زحمت خود به شهری زیبا تبدیل کرده‌اند و هیچ مزاحمتی هم برای هیچکس ندارند واقعیتی که همین چند روز پیش 525 هزار نفر از اهالی 18سال به بالای منطقه یعنی بیش از 60درصد از رأی دهندگان  استان  دیالی به آن گواهی داده‌اند.
اما اگر بپرسید اصل موضوع چیست؟ میگویم؟
فاشیسم دینی در ایران این جنبش و مقاومت ما برای آزادی را دینامیزم تغییر در جامعة ایران و همچنین تهدید سرنگونی خود میداند.
زیرا وجود‌‌ یک آلترناتیو‌ دمکراتیک بخصوص در شرایطی که جنگ‌ قدرت در بالای‌ رژیم‌ ملاها تشدید شده  و سقوط دیکتاتور‌ سوریه متحد‌ استراتژیک‌ آنها در چشم انداز نزدیک قرار دارد،  به سرنگونی این رژیم راه می برد.
پس به هر قیمتی و از هر طریقی میخواهند اپوزیسیون ‌ سازمانیافته را متلاشی و نابود کنند و با کارزار‌ شیطان‌سازی و پمپاژ‌ اطلاعات‌ گمراه‌کننده علیه مجاهدین که 32 سال است ادامه دارد، به آن امداد ‌میرسانند.
جنایتها و فجایع علیه اشرف تحت عنوان‌ حق‌ «حاکمیت» دولت‌ عراق صورت میگیرد.  حاکمیتی که با بهایی گزاف و سنگین از سویآمریکابه این دولت پیشکش شده است. واقعیتی که بارها فرماندار هوارد دین به آن اشاره کرده است.
اما جامعة بین المللی نمیتواند به بهانة «حاکمیت» دست به اقدام‌ بازدارنده نزند. همچنین دولت‌آمریکانباید به بهانة قرارداد‌ امنیتی با عراق از مسئولیت هایش شانه خالی کند.
پرزیدنت اوباما همین امسال در اواخر‌‌ مارس گفت؛  نمیتواند از مسئولیتهایآمریکاچشم بپوشد و  منتظر‌‌ تصاویر‌ کشتار و گورهای جمعی بنشیند و اقدام بازدارنده نکند زیرا این؛ خیانت به ارزشها و هویت‌‌ آمریکاست.
حالا سوال اینجاست که برطبق کدام موازین حقوقی و اخلاقی وقتیآمریکابا دولتی قراردادی منعقد می‌کند تعهداتش در قبال طرف‌های دیگر  ناپدید می‌شوند؟
باید تاکید کنم کهآمریکادر قبال ساکنان  اشرف مسئول است: 
زیرا؛ وضعیت کنونی اشرف ناشی از اشغال عراق است. ساکنان  اشرف همة سلاحهای خود و حتی سلاحهای حفاظت فردی‌شان را تحویل نیروهای امریکایی دادند.
نیروهای آمریکایی با تک تک آنها توافقنامه‌ای امضا کردند که حفاظتشان را تا تعیین تکلیف نهایی به عهده میگیرند.
بنابراین دولتآمریکابلحاظ حقوق بین‌الملل و بلحاظ اخلاقی و انسانی مسئولیت دارد که حفاظت آنها را تضمین کند.
اما متأسفانه تمام این تعهدات و مسئولیتها  زیرپا گذاشته شده است.
-در فوریة 2009آمریکاحفاظت اشرف را به دولتی واگذار کرد که می‌دانست  اشرف را سرکوب میکند.
-در ژوییة 2009 بعد از اولین قتل عام و اثبات عدم صلاحیت دولت عراقآمریکاباید مسئولیت حفاظت ساکنان اشرف را طبق مادة 45 کنوانسیون  ژنو پس میگرفت اما این کار را انجام نداد!
-برای جلوگیری از کشتار 19فروردین که به قول کمیسر عالی حقوق بشر «همه از مدتها پیش بیم‌ چنین فاجعه ای راداشتند» و آن را ابراز کرده بودند، اقدامی نکرد.
-نیروهایآمریکاتا چند ساعت قبل از حملة 19فروردین در اشرف حضور داشتند و از چند روز قبل مستمراً در جریان  آماده سازیهای ارتش عراق برای حمله بودند ولی هیچ اقدامی نکردند.
-آمریکا هیچ کاری برای رفع محاصرة ضدانسانی اشرف بویژه در زمینة پزشکی در دو و نیم سال گذشته انجام نداد.
ـ بجز 7 مجروح از پذیرش سایر مجروحان  وخیم حملة 19فروردین در بیمارستان  آمریکایی نزدیک به اشرف خودداری کرد.
ـ و وزارتخارجه حتی از انتشار گزارش هیات امریکایی که از اجساد شهیدان در اشرف بازدید نمود ممانعت کرد.
رئیس کمیتة نظارت و تحقیقات کنگرةآمریکاروهرا باکر در جلسة استماع 7 ژوییه گفت:«تسلیم شدن آمریکاو مقام‌هایآمریکادر این جنایت هم بخشی از ماجراست. پوشاندن‌ خلاف‌کاری غیرقانونی است».
-امروز هم در حالیکه جامعة جهانی در تلاش و تکاپو برای یافتن یک راه‌حل صلح آمیز برای اشرف است و ساکنان‌ اشرف به سختی به راه‌حل پارلمان‌ اروپا متقاعد شده و آن را پذیرفته اند و در حالیکه بسیاری از طرفها مُجدانه برای تحقق آن تلاش میکنند سفارتآمریکابجای کمک به این راه حل عملاً در مقابل آن قرار گرفته و بدون‌ تأمین هیچگونه حفاظتی خواهان‌ جابجایی ساکنان‌ اشرف در داخل عراق است.
این در حالی است که همه برای سومین بار  هشدار میدهند که این بار و اینکار استقبال از یک فاجعة انسانی‌ دیگر است.

دوستان عزیز،
دیروز دبیر کل ملل متحد در گزارش خود به شورای امنیت با اظهار نگرانی بخاطر از دست رفتن جان انسانها در اشرف گفت:« من از مقامات عراقی خواستار خودداری از استفاده از قهر و ارائه تضمین برای دسترسی ساکنان کمپ به کالاها و خدمات هستم»
-دبیرکل اضافه کرد: « من تمام طرفهای درگیر را تشویق می کنم تلاشهای خود برای بررسی راه کارها را  شدت بخشیده  و به یک راه حل مورد اجماع دست یابند راه حلی که درعین احترام به حاکمیت عراق با قانون بین المللی حقوق بشر و اصول انساندوستانه همخوان و منطبق باشد.به این منظور من به کشورهای عضو فراخوان میدهم به اجرای هر ترتیباتی که برای حکومت عراق وساکنان کمپ  قابل قبول باشد، کمک کنند و از چنین راه حلی حمایت و برای آن تسهیلات فراهم کنند»

اجازه میخواهم، با اعلام قبول همه ملاحظات دبیر کل ملل متحد از طرف ساکنان اشرف،  در انطباق کامل با آنچه که دبیر کل ملل متحد خواستار شده ، ترتیبات و راه حل واقعی و عملی را اعلام کنم. شرط کلیدی موفقیت، در این رابطه قبول مسئولیت از جانب آمریکاست و اینکه حداقل قیمت را برای حفاظت از جان انسانهای بی گناه و بیدفاع ، که با یکایک آنها موافقتنامه حفاظت تا فرجام نهایی امضا کرده است،بپردازد:
1-اعلام حمایتآمریکاو اتحادیه اروپا از راه حل پارلمان اروپا برای انتقال ساکنان اشرف به کشورهای ثالث
2- تامین و تضمین حفاظت اشرف توسط امریکا،اتحادیه اروپا وملل متحد بویژه کمیساریای عالی حقوق بشر و همچنین کمیساریای عالی پناهندگی ملل متحد تا انتقال همه ساکنان.
3-استقرار دائم ناظران  ملل متحد در  اشرف تا پایان انتقال.  
4-تحقیق در مورد جنایت 8 آوریل تحت نظر ملل متحد برای ممانعت از تکرار فاجعه.
5-وادار کردن دولت عراق به تبعیت از فراخوان دبیر کل ملل متحد برای پایان دادن به هر گونه استفاده از زور و خشونت وپایان دادن به محاصره ضد انسانی و شکنجه روانی وبیرون بردن افراد مسلح از داخل اشرف .
در انتها میخواهم تکرار کنم: بله اشرف اکنون در انظار مردم ایران آزمایشگاه همان ارزشهای جهانشمولی است که رئیسجمهورآمریکا خود را به آن متعهد کرده است، شاخصی که مردم ایران با آن قضاوت میکنند که آمریکا در طرف کیست. در طرف دیکتاتوری ملایان حاکم بر ایران و عوامل آن در عراق یا در طرف آزادیخواهان و مردم ایران
با تشکر از همه شما
متشکرم


آن ماری لیزن: سخنران بعدی ما خوان گارسه، یک وکیل برجسته بین المللی است. او با موفقیت پروسه قضایی در اسپانیا درمورد جنایات صورت گرفته علیه ساکنان اشرف توسط نیروهای عراقی را به جریان انداخت. آقای گارسه بفرمایید.

خوان گارسه، حقوقدان ارشد بین‌المللی، مشاور سالوادور آلنده


«خانم رجوی، دوستان عزیز، همکاران ارجمند،
من با احساس مسئولیت باید به شما بگویم که داریم تلاش بزرگی را به عمل می آوریم، تا از وقوع کشتار در اشرف جلوگیری شود و کسانی که پیش از این طی حملات سالهای 2009 و 2011 مرتکب جنایت شده اند، باید در این باره و اعمال شکنجه مداوم روی تمام ساکنان حساب پس بدهند و پاسخگو باشند.
ما در وضعیتی هستیم که راه حل مسأله به عوامل بسیاری بستگی دارد ـ برخی از این عوامل پیش از این عنوان شد ـ اما حقوق و قضا نیز برای جلوگیری از جنایت و احیاناً در صورتی که جلوگیری ممکن نشد، برای مجازات مسئولان نقش مهمی ایفا می کنند.
دولت کنونی عراق با اصرار، منکر هر گونه حقی و هر گونه موقعیت حقوقی برای ساکنان اشرف است که این غیرقابل قبول است. استاتوی آنها مشخصاً اشخاص حفاظت شده به موجب کنوانسیون چهارم ژنو است. این کنوانسیون را عراق، اسپانیا و بیش از صد کشور دیگر امضا کرده اند. کنوانسیون به تمام دول امضا کننده صلاحیت قضایی جهت پیگرد تخلفات سنگین را میدهد.
دادگاه اسپانیا یک پرونده تحقیق را پیرامون نخستین کشتارها در ژوئیه 2009 گشوده و ژنرال الشمری را که فرماندهی نیروهای مهاجم در ژوئیه 2009 را به عهده داشته احضار کرده تا برای ادای توضیح و دفاع از خود در قبال اتهامات و مدارکی که به دادگاه ارائه شده در برابر دادگاه حاضر شود. اما وی نیامده است.
سپس یک اخطاریه دوم صادر و ابلاغ شده اما دولت عراق پاسخ داده: «ما صلاحیت رسیدگی دادگاه اسپانیا را قبول نداریم و همکاری نخواهیم کرد».
دادگاه اسپانیا گفته است که دادگاه عراق اولویت دارد: یعنی «به ما مدارکی نشان دهید که خودتان دارید تحقیق می کنید» و در این صورت طبعاً دادگاه عراق است که باید کار تحقیق را ادامه دهد. اما همانطور که میدانید هیچ پرونده تحقیقی در عراق باز نشده است.
به این ترتیب دادگاه اسپانیا کار و راه خود را ادامه میدهد. پس از مشاهده مدارک گرد آوری شده درباره حمله ماه آوریل، دادگاه پذیرفته پرونده تحقیق را به ژنرال فرمانده نیروها، یک سرهنگ دوم و یک سرگرد که به ساکنان حمله کرده و سی و پنج تن از آنان را کشتند، گسترش دهد.
علاوه براین، از آنجا که مدارکی در دست داریم که نشان میدهد این حمله با موافقت و به دستور نخست وزیر انجام گرفته، تحقیقات به نخست وزیرعراق نیز تسری یافته است.
البته نخست وزیر به دلیل سمت خود در قبال دادگاههای خارجی مصونیت دارد و دادگاه اسپانیا هم تا زمانی که او در سمت خود باقی است، این مصونیت را محترم می شمارد. لذا احضاریه ماه اکتبر جهت ادای توضیح برای سه افسری که نیروها را فرماندهی می کردند، صادر شده است. اما روزی که نوری مالکی دیگر درسمت نخست وزیری یا وزیر خارجه نباشد، مصونیتش پایان یافته و باید دربارة این جنایات پاسخگو باشد و حساب پس بدهد.
دادگاه کیفری بین المللی همواره بر این نکته تأکید دارد که دادگاههای کشورهای عضو که باید در امر اعمال و اجرای حقوق بین الملل همکاری کنند و دادگاه اسپانیا نیز در راستای همین همکاری عمل می کند. به طوری که وقتی تصمیم دادگاه اسپانیا را در نظر می گیریم، باید آن را نه صرفاً از نقطه نظر یک کشور واحد نگریست، بلکه به عنوان کشوری دید که در مجموعه یی از معاهدات همکاریهای بین المللی متعهد شده است، به نحوی که چنانچه روزی دادگاه اسپانیا حکم به بازداشت مسئولان جنایات مرتکب شده در اشرف بدهد، درصورتی که دادگاههای عراق خود رسیدگی لازم را به عمل نیاورده باشند، حکم بازداشت طبعاً به دیگر کشورها ابلاغ خواهد شد و مشکل بتوان تصور کرد آقای مالکی به کدام کشور خواهد توانست، سفر کند… زیرا بلافاصله بازداشت و برای محاکمه یی با تمام ضمانتهای لازم در برابر دادگاه قرار خواهد گرفت.
در همان حال نکته مهم دیگری که باید خاطر نشان کرد این  است که دادگاه اسپانیا تصمیم گرفته از دبیرکل سازمان ملل متحد بخواهد مجوز ادای شهادت از سوی دستیار دبیرکل، مأمور در هیأت امداد ملل متحد در عراق (یونامی) در دادگاه را صادر کند.
این نکته بسیارمهمی است زیرا نقش یونامی در عراق را تقویت و تحکیم می کند. یونامی در چندین مورد تلاش کرده محدودیتهای سنگین تحمیل شده بر ساکنان اشرف را لغو کند. اما تلاش آن به گفتگو بین ناشنوایان تبدیل شده است. اکنون، آنچه که یونامی در باره این امتناع [عراقیها] از اجرای قانون بین الملل در عراق، و در نتیجه در اشرف، میداند، می تواند به عنوان شهادت علیه مسئولان این تخلفات دردادگاه مطرح گردد.
به طوری که از این پس هر بار که نماینده یونامی به مسئولان عراقی مراجعه و آنها از همکاری لازم با او برای محترم شمردن حقوق ساکنان اشرف خودداری کنند، نقش یونامی از نظر افزایش امکان آن جهت ادای شهادت و ارائه مدارک این امتناع به دادگاه اهمیت فزاینده یی می یابد.
اما نهایتاً مسئول ترین ارگان از جنبه بین المللی به لحاظ مراعات حقوق بین الملل در مورد اشرف با تمام تبعات احتمالی آن، شورای امنیت ملل متحد است. از این نقطه نظر، باید با تلاش بیشتر از شورای امنیت خواست که تدابیر حفاظتی منطبق با سیر تحول حقوق بین الملل و تعهدات ملل متحد از سال 1995 را معمول دارد.
در این مورد امروز می توانم رسماً اعلام کنم که یک عضو پیشین، یک رئیس پیشین دادگاه عدالت بین الملل، آقای بجاوی در یک گزارش حقوقی خطاب به دبیرکل سازمان ملل متحد، ضمن توضیح تعهدات، امکانات و اختیارات ملل متحد برای متوقف ساختن کشتارهای فزاینده در اشرف ، به وی پیشنهاد کرده است تا طرحی را در ده ماده به شورای امنیت ملل متحد ارائه کند که من دراینجا به اختصار عنوان می کنم، زیرا چند ماده از طرح را خانم رجوی پیش از این مورد اشاره قرار داد:
اول: از عراق خواسته شود به نحو درخور ملاحظهیی در داخل اشرف حضور نیروهای نظامی و پلیس را کاهش دهد.
دوم: یک کمیسیون سازمان ملل متشکل از پنج عضو را مأمور انجام یک تحقیق کامل و مستقل در باره وضعیت واقعی موجود در کمپ نماید؛
سوم: از دبیرکل خواسته شود هم زمان مشاور ویژه خود را برای جلوگیری از نسل کشی فعال کند و به وی مأموریت بدهد که به طور خاص از هر گونه عملی که بیانگر تدارک نسل کشی باشد، جلوگیری کند.
چهارم: تمدید مدت مأموریت یونامی که از وضعیت اشرف آگاهی دارد و حضورش در بغداد میتواند پایگاه پشتیبانی مؤثری هم برای کمیسیون تحقیق ملل متحد و هم برای مشاور ویژه دبیرکل جهت پیشگیری از نسل کشی باشد؛
پنجم: در کادر یونامی یا مستقل از آن، اقدام به تشکیل یک گروه نظارت دائم به صورت یک تیم کوچک سه تا پنج نفره نماید که مأموریت اصلی شان اطلاع فوری هر گونه نقض وخیم حقوق بشر به سازمان ملل متحد باشد؛

ششم: برای انطباق با گزارشهای واصله از ارگانهای فوق، و همچنین به عنوان یک اقدام پیشگیرانه در میان مدت جهت حفاظت از کمپ اشرف، ایجاد یک نیروی امنیتی مأمور مراقبت کمپ از طریق اعزام یکصد تا دویست کلاه آبی سازمان ملل متحد در برنامه قرار گیرد؛
هفتم : درصورت اقتضای شرایط و وضعیت، گامی فراتر بردارد و   نظیر آنچه که در مورد کوزوو، کامبوج، کرواسی یا تیمور شرقی انجام شد، به تأسیس یک ساختار اداری غیرنظامی بین المللی و موقت مبادرت کند که مدیریت کمپ را  تا زمان  بسته شدن احتمالی آن برعهده بگیرد.
هشتم : درصورت لزوم کمپ اشرف از استاتوی خود گردانی موقت نظیر و ضعیت جزایر در دریای بالتیک برخوردار شود و روز بسته شدن قطعی کمپ زمین آن به مالک عراقی باز گردد؛
نهم : سازماندهی عزیمت داوطلبانه ساکنان به کشورهایی که قبلاً پذیرای آنها شده اند و فراخوان به دیگر کشورها جهت تشویق آنان به پذیرفتن بقیه ساکنان.
و بالاخره (دهم)، ایجاد یک صندوق مشترک با استفاده از کمکهای داوطلبانه با هدف تأمین هزینه این عزیمتها و نیز تأمین غرامت ممکن و مشروع ساکنانی که اموالی را در کمپ اشرف برجای می گذارند.
این طرح در ده ماده هم اکنون در اختیار دبیرکل ملل متحد قرار دارد. اکنون مسأله اینست که حمایتهای لازم را برای آنکه شورای امنیت ملل متحد آن را مورد ملاحظه قراردهد، به دست آوریم . به این ترتیب کار و تلاش بزرگی پیش رو داریم که با همکاری شمار بیشتری از افراد تلاش خواهیم کرد آن را پیش ببریم. متشکرم.»

آن ماری لیزن: با تشکر از استاد گارسه. هم اکنون یک آواز اسپانیولی از گروهی از هنرمندان اشرف را می شنویم، به افتخار استاد گارسه به خاطر پیروزی قضایی که کسب کردند.

آن ماری لیزن: شما البته متوجه شدید که نوازندگان این آهنگ ساکنان اشرف بودند ولی ما واقعا اروپایی هستیم، زیرا بین ایتالیا و اسپانیا، کمی شک وجود داشت. و اروپا، در نهایت یعنی همین
از سخنران بعدی مان آقای هوارد دین دعوت می کنم سخنرانیشان را شروع کنند.
 ایشان رئیس حزب دموکرات از سال 2005 تا 2009 و قبل از آن برای 12 سال فرماندار ورمونت بود.


 
 

هوارد دین، رئیس حزب دموکرات آمریکا2004 ـ 2009
هوارد دین: میخواهم از خانم رجوی به خاطر رهبری فوق العاده شان تشکر کنم. میخواهم از آقای گارسه به خاطر طرحش، طرح 10 ماده یی اش تشکر کنم. من فکر می کنم این، همان کاری است که باید بکنیم.
غالبا وقتی برای کنفرانسها به اروپا می آیم، این نکته مورد علاقه ام را عنوان میکنم که اروپاییها همیشه از آمریکاییها انتقاد میکنند که ما بدون فکر کردن عمل می کنیم !
 البته ما هم مایلیم به اروپا بیاییم چون آنها همیشه بدون عمل کردن فکر می کنند!
حالا ما کمتر از 6 ماه وقت داریم که عمل کنیم.
زمان عمل، همین حالاست. من با نظرات خانم رجوی در مورد همدستی در این تراژدی توسط آمریکا موافقم. در واقع سیاست آمریکا در این بخش از جهان برای 60 سال گذشته فاجعه بار بوده که با کودتا علیه نخست وزیر مصدق شروع شد. اگر در آن زمان چنان اتفاقی نمی افتاد، ما با آنچه امروز مواجهیم، مواجه نبودیم.
آمریکا در طول سالیان  عادت داشته که از رهبران دموکرات حمایت نکند و این تجربه یی دردناک  است که باید درسهای زیادی از آن بیاموزیم. 
به یاد داریم که در سال 2003 تعدادی علیه فرستادن نیروهایمان به عراق اعتراض کردند. یکی از دلایل اعتراض خود  من در سال 2003 این بود که می گفتم برنده جنگ در عراق بین آمریکا و صدام حسین، رژیم ایران است و این دقیقاً همان چیزی است که اتفاق افتاد. آمریکا امروز 5000 تن از سربازان شجاعمان را قربانی کرده است تا بتوانیم یک متحد رژیم ایران را در نخست وزیری عراق داشته باشیم تا  به جنایات جنگی علیه افراد بیگناهی دست بزند که توسط آمریکا به آنها تضمین حفاظت داده شده است.
دولت آمریکا مسئول آن چیزی است که در اشرف اتفاق می افتد و ما مسئول خواهیم بود چه قبول کنیم و چه نکنیم. به خاطر دخالت ما در عراق آقای مالکی نخست وزیر است و چون آقای مالکی نخست وزیر است، 34 شهروند غیر مسلح که گناهی غیر از مخالفت با حکومت خودکامه مذهبی در وطن شان ندارند توسط افرادی کشته شدند که از آموزش و تجهیزات ما استفاده کردند و برای انجام این قتلها روی خود را آن طرف برگرداندند. ژنرال وسلی کلارک، که فرمانده عالی ناتو بود و در همان سالی که من برای ریاست جمهوری کاندیدا شدم او هم کاندیدا بود، اخیرا گفت «من جنایت جنگی را وقتی که ببینم تشخیص می دهم و این که (دراشرف رخ داده) یک جنایت جنگی است». نخست وزیر  عراق حالا به خاطر کار بزرگ آقای گارسه و سایرین در اسپانیا، به اتهام جنایتکار جنگی تحت پیگرد است. و وقتی نخست وزیر عراق پستش را ترک کند که گفت در پایان این دوره این کار را می کند، بهتر است به همان جایی برود که طی این سالیان تحت حکومت ملاها سپری کرده است، چرا که در غیر اینصورت ما به او اتاق و غذای مجانی در لاهه می دهیم. نخست وزیر عراق نوری المالکی که محاکمه جنایی اش را به اتهام ارتکاب جنایت جنگی انتظار می کشد، یک جنایتکار جنگی است، آنچه در اشرف اتفاق افتاد یک جنایت جنگی است وآمریکاموظف است در مورد آن کاری صورت دهد.
این کشور، کشور ما، باید  قرار داشتن مستمر در طرف اشتباه تاریخ  را در این منطقه ازجهان متوقف کند. ما میتوانیم راهی را که هلندیها در سربرنیتسا انتخاب کردند، انتخاب کنیم، یا می توانیم به خاطر حقوق بشر بایستیم.آمریکاکشور بزرگی است چون همواره برای حقوق بشر ایستاده ایم.  این فرصت ماست. ما این دولت عراق را مستقر کردیم و می توانیم تراژدی در اشرف را متوقف کنیم.
ثانیاً، یکی از بهانه هایی که نخست وزیر مالکی برای ارتکاب جنایت جنگی وحشتناکش در اشرف به کار می برد این است که مجاهدین در لیست هستند. ما قول دادیم که آنها از لیست حذف می شوند و ما قول دادیم کهآمریکااز آنها دفاع میکند، آنها که خشونت را رد کرده اند، یک نیروی دموکراتیک در کشوری هستند که هیچ نوع دموکراسی ندارد.
ما اینجا یک التزام داریم. و دادگاهها در همه جا ازجمله در آمریکا گفته اند که مجاهدین یک سازمان تروریستی نیست. زمان آن است که امریکا با فرانسه و انگلستان و اسپانیا و اتحادیه اروپا همکاری کند و مجاهدین را از لیست خارج کند، سازمان مجاهدین از آغاز به دلایل سیاسی در این لیست قرار داده شد.
مارتین ایندیک یکی از معتبرترین دیپلوماتها در آمریکا و فوق العاده مطلع درباره خاورمیانه دو هفته پیش در استماع روهراباکر شهادت داد که در سال 1997 مجاهدین به یک دلیل در لیست تروریستی قرار داده شد، نه به این دلیل که آنها تروریست بودند بلکه به این دلیل که آمریکا میخواست به سمت به اصطلاح مدره ها در دولت ملاها نزدیک شود و این به ما کمک می کرد با آنها صحبت کنیم. اشتباه است که ما 3400 نفر را 14 سال بعد به خاطر اینکه در سال 1997 اشتباه کردیم به مرگ محکوم کنیم.
سازمان ملل متحد اینجا باید نقشی خود را بازی کند. ما زمان نداریم که تک به تک همه نفرات را بررسی کنیم که ببینیم هر نفر در اشرف پناهنده هست. ما کمتر از 6 ماه داریم تا زندگی آنها را نجات دهیم و اگر سازمان ملل موقعیت پناهندگی گروهی به اشرف ندهد، سازمان ملل متحد هم مسئول آنچه که بعد از ژانویه ، در اشرف اتفاق می افتد خواهد بود.
این یک فراخوان نزدیک نیست و تصمیم دشواری نیست. سؤال این است: آیا دولت من و کشور من برای آنچه درست است می ایستد یا اینکه از نظر سیاسی مصلحت گرا هستند و معتقد به  شیرینی گرفتن از رژیمی هستند که هیچ مدره ای در آن نیست. من از کشور بزرگی می آیم، من بسیار به کشورم افتخار می کنم. من نمی خواهم به نقطه یی برسم که کمتر به رئیس جمهورم و کشورم افتخار کنم.
بسیار روشن است که چه چیزی باید صورت گیرد. افراد اشرف باید منتقل شوند ولی نه به نقطه دیگری در داخل عراق که به منزله حکم اعدام برای 3400 نفر است. آنها باید بتوانند به اروپا و کانادا و آمریکا و سایر کشورها بروند. ما، امریکا، ارتشآمریکاباید حفاظت آنها را تضمین کند چون ارتش عراق که متحد ما بود حالا ناقض حقوق بشر است، ما باید این کار را بکنیم. آنها باید تا قبل از پایان سال منتقل شوند. ما باید آنها را از لیست خارج کنیم تا بهانه مسخره سیاسی دیگری برای انجام ندادن کاری که باید بکنیم نباشد و ما باید بایستیم و اعمال این رژیم را محکوم کنیم.
من نمیدانم چرا دولت ما درباره آنچه مالکی انجام داده است یعنی قتل 36 شهروند بیگناه صحبت نکرده است. من نمیدانم چرا دولت ما درباره این واقعیت که نیروهای رژیم ایران از طرف ملاها برای حمله به مردم کردستان، به کردستان عراق تجاوز کرده اند، صحبت نکرده است. ما باید به کشور خود برگردیم. ما نمیخواهیم نیروهای ما بعد از یکم ژانویه بمانند ولی بگذارید عراق را با شرافت ترک کنیم نه اینکه دممان را روی کولمان بگذاریم و برویم، ما اشتباهات کافی در این بخش از جهان برای مدتهای زیادی کرده ایم. بگذارید با افتخار برویم و بگذارید برای حقوق بشر بایستیم.

آن ماری لیزین: متشکرم آقای فری. حالا سراغ وکلا می رویم که درباره تعهدات سازمان ملل متحد و جامعه بین المللی در مورد اشرف بشنویم.  اولین آنها ورا گولاند دباس است. او استاد تحصیلات عالی موسسه حقوق بین الملل و مطالعات و پیشرفت بین المللی در ژنو است. بفرمایید.

 

ورا گولاند دباس، نظریه پرداز و استاد حقوق بین الملل(انستیتوی بین المللی ژنو)
متشکرم. بعد از این همه سخنرانان شیوا که قبل از من بودند و خانم رجوی، آنچه من برای شما خواهم گفت خشک و تکنیکی به نظر خواهد آمد.
از من خواسته شد که یک نظریه حقوقی در مورد افراد اشرف و حقوقشان و التزامات سایرین نسبت به آنها بر طبق قانون بین المللی ارائه کنم.
در واقع بسیار مهم است که روی چارچوب حقوق بین الملل تاکید کنیم. حقوق بین الملل، البته می تواند بهخاطر سیاست و غیره کنار گذاشته شود، ولی حقوق بین الملل یک زبان جهانی شده و در هر مذاکره ای با جامعه بین المللی، به طور اساسی آن زبان بین المللی بکار برده میشود. حتی سی.ان.ان و الجزیره هم به عناوین و اصطلاحات قانون بین الملل اتکا می کنند.
این چارچوب چیست؟
اول از همه میخواهم به موقعیت حفاظت شده ساکنان اشرف توجه بدهم.
 آنها حفاظت شده هستند. موقعیت «حفاظت شده» بسیار مهم است چون همان طور که گفتم از این موقعیت حفاظت شده، حقوق و تعهداتی، ناشی میشود. 
آنها در سه مورد حفاظت شده هستند.
آنها افراد حفاظت شده تحت کنوانسیون چهارم ژنو هستند. آنها حفاظت شده به عنوان خارجیانی هستند که به طور درازمدت در عراق ساکن بوده اند.
آنها به عنوان پناهنده حفاظت شده هستند.
 همچنین کل کمپ اشرف در تمامیتش طبق قانون بین الملل یک موقعیت حفاظت شده دارد.
 آنچه که مایلم روی آن به طور مشخص تأکید کنم ،مسئولیت همه کشورها به خصوص آمریکا، اتحادیه اروپا و ملل متحد به موجب قانون بین المللی است. زیرا در این شرایط، قوانین و استانداردهایی که زیربنای این چارچوب حقوقی است، موضوع نگرانی کل جامعه جهانی است. ما تحولاتی در قانون بین المللی دیده ایم که بر اثر آن برخی استانداردهای بنیادین ـ که به دلیل منافع و ارزشهای کل جامعه جهانی بنیادین هستند ـ مورد توجه قرار گرفته و در نتیجه مورد نگرانی برای هر کشور و به طور خاص برای ملل متحد است.
من به طور خلاصه در مورد این موقعیتها صحبت می کنم.
اول از همه،  موقعیت افراد حفاظت شده طبق کنوانسیون چهارم ژنو. من فکر می کنم شما در مورد آن بسیار شنیده اید. شما شنیده اید که در سال 2004موقعیت افراد حفاظت شده توسط ارتش آمریکا به آنها داده شد. معنایش این است که کنوانسیون چهارم ژنو در این مورد نقش دارد و مطرح است، یعنی به طور مشخص ممنوعیت جابه جایی فردی و جمعی و همینطور اخراج از خاک عراق.
حالا اگر کسی این فرض را عنوان کند که کنوانسیونهای ژنو دیگر اعمال شدنی نیستند- چون گاه  بحثهایی در این زمینه مطرح میشود که بدلیل عدم وجود درگیری مسلحانه در عراق، کنوانسیون چهارم ژنو خاتمه یافته است. اما دراین صورت هم، کنوانسیون چهارم ژنو خودش بندهایی دارد که نشان می دهد کماکان پابرجاست. از جمله پیرامون استرداد یا تجدید اسکان فرد حفاظت شده بعد از تاریخ خاتمه خصومتها، که این بندها حاکی از تداوم اعتبار کنوانسیون ژنو است.
همچنین مهم است تأکید کنیم که تضمینهای دیپلوماتیکی که عراقیها به آمریکا دادند، درعمل وجود ندارند. شما از این تضمینها مطلع هستید و من نقل می کنم که وزرات خارجة آمریکا تضمینهای انسانی درباره کمپ اشرف داده ازجمله این که هیچ یک از ساکنان به اجبار به کشوری که دلایل مشخص وجود دارد به خاطر عقاید سیاسی و نظیر آن مورد آزار و شکنجه قرار گیرد، منتقل نخواهند شد. مهم است که تأکیدکنیم آمریکا کماکان این مسئولیتها را طبق کنوانسیون ژنو حتی بعد از انتقال کمپ به مقامات عراقی برعهده دارد. آنها نمیتوانند در واقع با هیچ توافقنامه یی این مسئولیت را رها کنند مگر اینکه قاطعانه مطمئن شوند حفاظت ادامه خواهد داشت. بعلاوه ما اخیراً دیده ایم که دولتها از تضمینهای دیپلوماتیک برای فرستادن افراد ظاهراً مظنون به کشورهایی که در آن با شکنجه مواجه می شوند، استفاده کرده اند. و دادگاه حقوق بشر اروپا در این مورد بسیار شفاف بوده است. نمی توانید پشت تضمین دیپلوماتیک مخفی شوید. و شما درصورتی که بدانید این افراد، یا کشوری که این تضمینهای دیپلوماتیک را داده، به آن احترام نخواهد گذاشت.
دومین موقعیت حفاظت شده، تحت عنوان خارجیان مقیم یک کشور است که این موقعیت منطبق است بر قانون حقوق بشر. چون قانون حقوق بشر علاوه بر قانون انساندوستانه اعمال می شود.  در زمان دولت سابق عراق، افراد اشرف از بعضی حقوق به دست آمده، حق مالکیت و نظیر آن بهره مند بودند و عراق امضاکننده کنوانسیون حقوق سیاسی و مدنی و نیز حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. بر این اساس میخواهم از اظهارات عام کمیته حقوق بشر، نقل قول کنم خارجیها حق تضمین حیات دارند و نباید مورد شکنجه واقع شوند. در واقع برخی از حقوق ریشه یی وجود دارد. آنها حق آزادی حرکت و انتخاب مسکن و همینطور حق آزادی عقیده، بیان و مذهب را دارند. آنها همچنین بر طبق قوانین مختلف بین المللی علیه اخراج، حفاظت شده هستند. اینها قوانین مطلق نیستند ولی قطعاً به افراد اشرف اطلاق می شود.
به علاوه ، عراق تعهداتی طبق قطعنامه شورای امنیت دارد که چنانکه میدانید بر چارچوبی تاکید کرده که بر اساس آن حقوق بشر همه افراد در عراق باید تضمین شود و شورای امنیت بعداً برخی مجامع و سازمانها از جمله دبیرکل را منصوب کرد که این چارچوب حقوق بشری را با اطمینان کافی برقرار کنند.
و سوم اهمیت موقعیت پناهندگی است. این فوق العاده مهم است. آنها به وضوح طبق تعریف مندرج در قانون اساسی عراق، قانون اساسی سابق و جدید و همینطور طبق قانون عرفی بین المللی تعریف پناهنده را دارند. اگرچه عراق امضا کننده کنوانسیون موقعیت پناهندگی 1951 نیست. آنچه جالب است این است که دولت عراق اظهارات شدیداً متناقضی گفته است. از یک طرف، همان طور که میدانید تهدید کرده اشرف را ببندد، تهدید کرده که از همه راههای ضروری برای خلاص شدن از ساکنان کمپ استفاده کند و شبیه به آن و در همان حال موقعیت حقوقی مجاهدین را به عنوان افرادی که از حق پناهندگی سیاسی برخوردارند تأیید کرده است. آخرین اظهارات از طرف نماینده عراق در مقابل شورای امنیت بود که یک دولت را طبق قانون بین المللی متعهد می کند.  شما می توانید از آن برای تضمین اینکه عراق به تعهداتش احترام می گذارد استفاده کنید. یکی از مهمترین این موارد ، اصل نان رفولمان در بطن موقعیت پناهندگی است که طبق آن شما نمیتوانید کسی را به جایی برگردانید که خطر واقعی برای زندگی یا آزادی وجود دارد یا ممکن است به خاطر نژاد، مذهب و غیره مورد آزار قرار گیرد. اصل نان رفولمان فقط یک اصل عرفی نیست بلکه یک اصل بسیار مهم و بسیار بنیادی در قانون بین المللی است.
نهایتاً در مورد موقعیت حفاظت شده، موقعیت خود کمپ است که یک موقعیت ویژه دارد، ابتدا طبق قانون عراق و طبق قانون بین الملل موقعیت خودمختار دارد. حملات نظانی به کمپها و مسکنهای پناهندگی به روشنی طبق قانون پناهندگی و طبق قانون انساندوستانه، غیرقانونی است.
حالا در مواجهه با تهدید تجدید حملات علیه افراد اشرف، در مواجهه با همه اظهاراتی که صورت گرفته و شما امروز از سخنرانان ما شنیدید، ضروری است که مسئولیت کل جامعه بین المللی را برجسته کنیم. و اینها فقط حرف نیستند، آنچه می خواهم اشاره کنم این است که این بر زمینه حقوقی استوار است. به عبارت دیگر شما می توانید جامعه بین المللی را پاسخگو بدانید.
ابتدا مسئولیت عراق طبق قانون بین الملل، این چیزی است که ما آن را مسئولیت دولت در انجام همه کارهایی میدانیم که نقض تعهداتش  طبق قانون عرف بین الملل است و عمل عراق در کمپ اشرف می تواند نقض جدی قانون توسط یک دولت در تعهداتش طبق استاندارد عام و مطلق قانون بین المللی تلقی شود. استانداردهای مطلق، استانداردهای بنیادینی هستند که تحت هیچ شرایطی رها نمیشوند
مسئولیت همه کشورها در مورد جنایات جنگی، جنایت علیه بشریت، برخی موارد نقض حقوق بشر نظیر ممنوعیت شکنجه و نظیر آن همة کشورها را موظف به همکاری برای تضمین ن عدم نقض آنها می کند. جالب  است که دادگاه در پرونده بوسنی علیه صربستان در مقابل دادگاه بین المللی، وظیفه جلوگیری از نقضها را برجسته نمود و بعد در مورد سربرنیتسا صحبت کرد و دادگاه به طور مشخص گفت این تعهد برعهده کشورها یی است که توانایی تأثیر گذاری بر شرایط را دارند. روشن است که آمریکا توانایی تأثیر گذاری در عراق را دارد.
اندیشه حاکمیت قانون و مسئولیت حفاظت حالا جنبه های عمده در روابط بین المللی شده است به عبارت دیگر این مسئولیت وجود دارد و من نقل قول می کنم «این مسئولیت حفاظت است، یک قانون بین المللی در حال ظهور» مسئولیت استفاده از راههای مناسب دیپلوماتیک و انساندوستانه و سایر راههای صلح آمیز برای کمک به حفاظت از جامعه در مقابل نسل کشی، جنایات جنگی، پاکسازی قومی و جنایت علیه بشریت از طریق شورای امنیت. و نه تنها کل سازمان ملل متحد، نه تنها شورای امنیت بلکه کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد مسئولیت دارند. فراخوانی وجود دارد که کمیساریا،  پناهندگی جمعی اعطا کند و مایلم اشاره کنم که در طول جنگ 2003 وقتی بسیاری از عراقیها از عراق فرار کردند، کمیساریا از همه کشورها خواست که شناسایی گروهی بکنند به عبارت دیگر برای پناهندگان عراقی وارد مرحله شناسایی تکی بر اساس فوریتی که وجود داشت نشوند، بر این اساس که گروههای بسیار زیادی هست.
آدم تعجب می کند که چرا دستور کار یونامی نمی تواند گسترش یابد، بگذریم که همین حالا گسترش یافته است. این دستورکار می تواند گسترش یابد تا حفاظت بیشتر اشرف را شامل شود ولی البته یونامی باید خودش را محافظت کند که توسط نیروهای ارتش آمریکا حفاظت میشد، شورای امنیت می تواند از کشورها بخواهد که حداقل نوعی حفاظت به یونامی بدهند و به وضوح افراد اشرف در دستور کار دفتر کمیساریای عالی پناهندگی سازمان ملل قرار می گیرند.
بنابراین من اینجا به صحبتم خاتمه میدهم. صرفاً میخواهم بگویم اگرچه ممکن است ظاهراً نقل قول از قوانین و تعهدات باشد ولی بسیار مهم است نه تنها به خاطر همه قوانین، بلکه منظورم این است امتناع رایج به بهانه این که قوانین نمیتوانند اعمال شوند یا عراق حق حاکمیت دارد و در نتیجه حق اختیار داخلی دارد، درست نیست. زیرا اولا این دیگر موضوع حق اختیار داخلی نیست و عراق نمیتواند اصل عدم دخالت را عنوان کند. حقوق بشر و همه این نقض حقوقها دیگر به عنوان بخشی از منطقه تحت اختیار داخلی به رسمیت شناخته نمی شوند. شما همچنین می دانید که حتی اگر قانون بین المللی نتواند اعمال شود، بسیار مهم است که این حقوق را زنده نگه داریم. بسیار مهم است که این حقوق را تصریح کنیم و از آنها البته به عنوان یک جنبه از مکانیزمهای دیپلوماتیک و سیاسی که آنها را به کار می گیرد استفاده کنیم . بسیار متشکرم.

ژان فرانسوا لوگاره، شهردار منطقه یک پاریس
تأکید داشتم که حتماً حضور خودم را ابراز کنم. ولو برای چند دقیقه. این همبستگی عمیق من نسبت به نبردی است که شما به پیش می برید. تا بگویم ما هر کجا که باشیم، چه منتخب مردم، چه از مسئولین، چه شهروند ساده، باید شرایط دردآور شهر اشرف را افشا کنیم و همشهریان و رسانه ها را در این مورد به سؤال بکشیم، توجه آنان را جلب کنیم، هر چقدر که میتوانیم، تا اینکه این شرایط دردآور روزانه و رفتار غیرانسانی با آنها خاتمه یابد.
بسیار مفتخرم که توانستم در شهرداری منطقه یک، که از این محل خیلی دور نیست، یکی از اولین جلسات را برگزار کنم و به اعلام حمایت 5 هزار شهردار که فراخوانی را امضا کردند، کمک کرده باشم. فکر می کنم که این موفقیت خوبی بود. ولی باید از این هم فراتر رفت. شما مشاهده می کنید، خانم رئیس جمهور که این فراخوانها بی ثمر نبوده است و می بینم که همبستگی با شما هر چه گسترده تر و هر چه قویتر می شود.
من همیشه برگزاری این جلسات و بسیج آن را تحسین میکنم. این فقط یک بسیج در افزایش عدد نیست، بلکه بسیج نیروی اعتقاد است، مسئولیت پذیری و بسیج آگاهی همه آنهایی که در این نبرد مشارکت دارند.
من با این کلام خاتمه می دهم که یکی از زیباترین کلمات زبان فرانسه، کلمه مقاومت است. این کلمه برای ما فرانسویان با یکی از غرور انگیزترین صفحات تاریخ نزدیکمان تلاقی می کند، و شما می دانید که مقاومت، ارزشهای جمهوری را از نو پایه ریزی کرد، چه از راست باشیم، یا از چپ، هر اعتقادی که داشته باشیم، به مقاومت احترام می گذاریم، چرا که مقاومت خیلی از چیزها را توضیح میدهد.
مقاومت، یعنی مقاومت در برابر ستم، خشونت و بی عدالتی؛
مقاومت، به اشتراک گذاشتن ارزشهایی است که قادرند بالاترین جایگاه را به ارزشهای بشریت ببخشند. پس به این ترتیب، همه با هم حول کلمه مقاومت که شما تجسم آن هستید، از امید، نیرو و اعتقاد به مقاومت دفاع کنیم.
متشکرم


آن ماری لیزن: سخنران بعدی ما آقای لویی فری رئیس  پیشین اداره تحقیقات فدرال آمریکاست و همان طور که می توانید حدس بزنید آگاهی زیادی در مورد مسایل امنیت ملی دارد. آقای فری بفرمایید.

 

لوئیس فری، رئیس اداره تحقیقات فدرال1993 ـ 2001
خیلی تشکر میکنم از خانم رجوی و همکارانم در این جلسه. خانمها و آقایان، برای من مایه افتخار است که دراین بعد از ظهر درجمع شما باشم. اجازه بدهید موافقت کامل خودم را با سخنان بسیار شیوا و قوی فرماندار هوارد دین ابراز کنم. ما به اینکه آمریکایی هستیم مفتخریم. ما به کشور خود عشق می ورزیم اما در عین حال کشور ما اشتباهات مهلکی را در این منطقه مرتکب شده است، اشتباهات مرگباری که زندگی افراد را به مخاطره می اندازد و همین اشتباه را در قبال اشرف و در سیاستی که دنبال میکنیم نیز مرتکب شده است. من اخیراً در لندن بودم و فرزندان خود را به موزه جنگ انگلستان بردم. شما هم ممکن است از آنجا بازدید کرده باشید، جایی که مخفیگاه زیرزمینی نخست وزیر انگلستان در زمان جنگ جهانی دوم بود و این مرا به یاد مبارزه شجاعانه خانم رجوی و همچنین شما و همکارانتان انداخت. مبارزه یی که نه تنها در فرانسه بلکه قطعاً در  جبهه مقدم در ایران و حالا هم قطعاً در اشرف جریان دارد. جملات نخست وزیر انگلستان در دوران جنگ را به شما تقدیم میکنم، در حالی که میدانم به چنین توصیه یی نیاز ندارید. او میگفت: «هرگز، هرگز، هرگز تسلیم نشوید». و به نظر من شما این نبرد برای آزادی را رهبری میکنید. و به زودی بعد از لغو نامگذاری مجاهدین، من و همکارانم در آمریکا مشتاقانه از شما در آنجا استقبال خواهیم کرد. و می خواهیم شما را به مرکز اف.بی.آی در واشنگتن ببرم و آنجا را به شما نشان بدهم.
ما اکنون در فرانسه هستیم. و من از نمایندگان مجلس فرانسه به خاطر پذیرفتن ما در این جلسه تشکر میکنم.  فرانسه گهواره آزادی عامل الهام بخش و روح حیات بخش به آمریکای نوپا در دورانی بود که برای رهایی در چندین جنگ میرزمید. به طور خاص آخرین جنگ آن در این کشور و نقاط دیگر اروپا. مردمی که علیه خشونت، تروریسم و تروریسم دولتی مبارزه میکردند شعارهایی را مانند «آزادی» و دیگر کلمات معروف هم ردیف آن روی دیوار مینوشتند.
در ایران شعارنویسی با مضمون «ما هستیم» است. یعنی ما هستیم، ما آزادیم و ما به یاری شما نیاز داریم. این کمک اکنون باید از ایالات متحده آمریکا نشأت بگیرد. اگر یادتان باشد چرچیل همچنین میگفت که میتوان به آمریکاییها اتکا کرد که بالاخره تصمیم صحیح را انتخاب کنند، اما بعد از اینکه همه راههای ممکن دیگر را طی کرده باشند. در رابطه با وزارت امور خارجه و دولت ما و تصمیم بد آنها و تاثیر مرگبار آن در قبال مجاهدین و کمپ اشرف، پس از 14 سال،  دیگر هیچ امکان منطقی وجود ندارد. ضمناً هوارد دین و من روز شنبه در فاصله بسیار کوتاهی از وزارت امور خارجه بودیم. ما از وزارت امور خارجه خود میخواهیم که نامگذاری مجاهدین را لغو کند، از ساکنان شجاع کمپ اشرف حفاظت به عمل آورد و از جنگجویان آزادی در ایران حفاظت و حمایت کند؛ به خصوص از سازمان مجاهدین در راستای فعالیتهای رهبری کننده اش ، به عنوان تنها سازمان معتبر و مصممی که در جستجوی آزادی در آن کشور است. و به همین خاطر است که رژیم ایران هر کاری را که توانسته، انجام داده، چه به طور مستقیم وچه به طور غیرمستقیم از طریق مزدورانش در عراق، تا جنگجویان آزادی و رهبری آنان را تضعیف کند و ازمیان بردارد.
رئیس اطلاعات مرکزی آمریکا اخیراً در بغداد بود. شما ممکن است نقل قولی را از او شنیده باشید که امروز فکر میکنم همکاران ما در وزارت امور خارجه که یک سال است مشغول بررسی این موضوع  هستند، باید به آن توجه کنند و آن را درک کنند. آنچه رئیس اطلاعات مرکزی آمریکا به مالکی گفت و آنچه ما به وزارت امور خارجه میگوییم  و من امیدوارم از انگلیسی خوب ترجمه شود این است که: « زود باش و تصمیم بگیر»!
و ما الان هم از فرماندار دین شنیدیم که تصمیم نامگذاری مجاهدین یک تصمیم خلص سیاسی بود و هیچ مبنایی در حقیقت ندارد، هیچ مبنای حقوقی هم ندارد.  وزارت خارجه مشغول اتلاف وقت است و در اثر این تأخیر طولانی جان بسیاری از افراد را در معرض خطر قرار داده است. میدانید که حکم دادگاه درست یک سال پیش روز شنبه اعلام شد. دادگاه استیناف در واشینگتن این موضوع را مجدداً به وزارت امور خارجه احاله داد و گفت، اولاً شما حق دفاع این سازمان را که در قانون اساسی تضمین شده است، نقض کرده اید. ثانیا شما اکثریت قضات دادگاه را قانع نکرده اید که منابع مورد استناد شما برای نامگذاری این گروه، منابع معتبری هستند. بنابراین، بروید و تصمیم را بازبینی کنید و به سازمان مجاهدین هم فرصت بدهید تا اطلاعات و منابع شما را رؤیت کند.
این کار هنوز انجام نشده است. بعد از یک سال، آنچه ما از وزارت امور خارجه دیده ایم عبارت است از تأخیر، ابهام، مانع تراشی، ایجاد محذوریت و عدم تصمیم گیری. این تصمیم دشواری نیست. این تصمیمی است که اگر حقایق و قانون را مبنای آن قرار دهیم بسیار ساده است. فاکتهای پرونده بسیار واضح هستند. آنها خشونت را رد کرده و تسلیحات خود را به نیروهای آمریکایی تحویل داده اند. گزارشهایی را که اهمیت حیاتی دارند در مورد آنچه رژیم تهران به آن برنامه انرژی اتمی میگوید هم در آمریکا و هم در کشورهای دیگر افشا کرده اند. همه فعالیتهایشان در راستای قانون بوده است. برنامه ده ماده یی خانم رجوی یک برنامه شیوا و عالی حقوق بشر و احترام به آزادیها و حقوق زنان و پیروان مذاهب است که نه تنها در ایران بلکه در بسیاری از نقاط جهان هنوز مراعات و محترم شمرده نمی شوند.
وقتی نام سازمان مجاهدین در سال 1997 در لیست قرار گرفت، من در آن زمان ریاست اف.بی.آی را برعهده داشتم. شاید بدانید که اف.بی.آی مسئول تحقیقات ضدتروریسم در خارج از مرزهای ایالات متحده است. این یکی از مسئولیتهای ماست. ضمناً هیچکس از وزارت امور خارجه با ما، پیرامون لیست گذاری این سازمان نه مشورت کرده و نه حتی نظرخواهی کرده است. وقتی ما مدیر وزارت امور خارجه را پذیرفتیم، این تنها سازمانی لیست گذاری شده یی بود که ما در اف.بی.آی هیچ نیرویی را به آن اختصاص ندادیم چون میدانستیم نیازی به تحقیق در مورد آن نیست. بنابراین، میتوانید تصور کنید که یک سازمان توسط وزارت امور خارجه نامگذاری شده، اما هیچکس در مورد آن تحقیق نمیکند.
این مسأله در سال 1997 بود. حالا ما از آن مقطع فاصله زیادی گرفته ایم. حقایق و قانون ابداً هیچ سازگاری با نگاه داشتن نام این سازمان درلیست ندارند. و خیلی رک بگویم که مهمل بافی و گیجی وزارت امور خارجه و برخی از سفرای آن به شدت حیرت آور است. جملاتی مثل «سازمان خود را منحل کرده و نقل مکان کنید». این حرف معادل این است که کسی در دهه 1930 بگوید مناطق مسکونی ورشو درلهستان  باید برچیده شود و یهودیهایی که در آنجا هستند محل خود را ترک کرده، به نقطه دیگری بروند! آمریکا نه تنها بار مسئولیت اخلاقی بلکه مسئولیت حقوقی و به قول وکلا قراردادی را هم دراین رابطه به دوش میکشد که حفاظت 3400 تن ساکنان کمپ اشرف را برعهده بگیرد. این تعهدی است که پای آن امضا شده است. این قول دولت آمریکا و ارتش ما بود. کسانی که پای این قرارداد را امضا کردند صد در صد آن چه که قرار بود، عمل کرده اند. ما نمیتوانیم از این نکته چشم پوشی کنیم و روی خود را برگردانیم. ما مسئولیت اخلاقی برای این کار داریم. این ایده که ما میتوانیم کمپ را حرکت داده یا کنیم مطلقاً غیرقابل درک است.
در سال 1997 که لیست گذاری صورت گرفت، اف.بی.آی مشغول اجرای تحقیقات در رابطه با بمبگذاری های 1996 در استان شرقی عربستان سعودی یعنی برجهای خُبر بود. در این برجها انفجار صورت گرفت. 19 نظامی آمریکایی که ضمناً مشغول اجرای طرح پرواز ممنوع علیه صدام حسین بودند در آنجا کشته شدند. بنابراین ما پرونده تحقیقات را گشودیم. و چیزی نگذشت تا پس از تلاش زیاد و تحقیقات خارج از آمریکا به این نتیجه رسیدیم که گروه حزب الله که این حمله را انجام داد و 19 آمریکایی را کشت توسط سپاه پاسداران رژیم ایران پشتیبانی مالی، آموزش، عضوگیری و حفاظت میشدند. این یک عملیات کلاسیک سپاه رژیم بود. اگرچه آنها اعضای حزب الله عربستان بودند، اما در دره بقاع آموزش دیده بودند. پاسپورتهای آنها از طریق سفارت رژیم در دمشق تأمین شده بود. و ژنرال شریفی در سپاه رژیم آن را طراحی و اجرا کرد.
ما همه این شواهد و مدارک را جمع آوری کردیم و نزد مشاور امنیت ملی در آمریکا بردیم. به مشاور امنیت ملی آمریکا گزارش داده شد که این عملیات توسط سپاه پاسداران و در رژیم ایران برنامه ریزی، طراحی و اجرا شد. واکنش او در آن زمان، حتی برای من که مدتی در واشینگتن بودم، بسیار تعجب برانگیز بود . او پرسید که «چه کسی در این باره اطلاع دارد؟» و من جواب دادم « تعداد زیادی از آن اطلاع دارند، و بسیاری از افراد نیز وقتی مطلع خواهند شد که ما این اتهامات را دنبال کرده و کیفرخواست تهیه کنیم، که یکی دو سال طول کشید و نام رژیم ایران در آن کیفرخواست برده شده ، ولی هنوز آنچه لازم است، علیه 14 فردی که مرتکب جرم شدند به مورد اجرا گذاشته نشده است.
نکته اینجا است که آمریکا در آن زمان تمایل نداشت واقعیتی را که در ایران وجود داشت بپذیرد. درست مثل امروز که نمیخواهد واقعیتی را که در عراق میگذرد، بپذیرد. همانطور که فرماندار دین به درستی گفت در عراق یک دست نشانده رژیم تهران مشغول ارتکاب جنایات جنگی است و تنها نیروی معتبر و جدی برای ایجاد تغییر و برقراری آزادی در ایران را سرکوب میکند. چیزی که باید متوقف شود. ما باید بسیار سریع عمل کنیم. با کمال احترام به وکلا و قضات،  من خودم یک قاضی فدرال در آمریکا بودم،  حرکت قانون بسیار آهسته است. با توجه به تاریخ عقب نشینی نیروهای آمریکایی از عراق ما زمان زیادی نداریم. تمام دادگاهها، ازجمله دادگاه آمریکا، در این باره عمل کرده اند، دستور داده اند، و به سیاستگذاران و سیاستمداران آنچه را که باید انجام دهند ابلاغ کرده اند. درخواست ما هم این است که به آنچه که باید انجام دهند عمل کنند، عمل صحیح را انجام دهند، یعنی چیزی که در چارچوب تعهدات اخلاقی و حقوقی آنها می‌گنجد.
پس آنها باید نام مجاهدین را از لیست حذف کنند. آنها باید از طریق فراهم کردن همه ابزارهای لازم از ساکنان کمپ اشرف حفاظت کنند. و مهمتر اینکه ، آنها باید در آینده از سازمانهای آزادیخواه و جنگجویان آزادی، به ویژه سازمان مجاهدین، یعنی کسانی که در معرض خطر هستند، حمایت به عمل آورند.
من بسیار افتخار میکنم که یک آمریکایی هستم. من همچنین اصلیت ایتالیایی دارم و برای همین هم ترانه ایتالیایی «پرواز» را میشناسم. من از دولت خودم ـ و نه کشورم ـ بسیار ناراحتم. چراکه ما خیلی عقب هستیم و از این موضوع به دفعات گذشته ایم. و ما امیدواریم که دیگر از آن نگذریم. دست به عمل زدن برای آمریکا ضروری است. چه خوب بود که از دادگاه دستورات بیشتری ابلاغ میشد، چه در واشینگتن، چه در اسپانیا و چه در پاریس. اما این عمل کردن یک ضرورت اخلاقی برای رهبران است. و نیازمند شهامت اخلاقی است. همچنان که نیازمند عمل کردن در اسرع وقت است. و ما قویاً از وزارت امور خارجه میخواهیم دست به عمل بزند چراکه انجام ندادن این کار صرفاً دست روی دست گذاشتن نیست. در فقدان یک اقدام، همانطور میشود که مالکی همین دو هفته پیش در حرفهایش به هیأت کنگره آمریکا در بغداد گفت، به این مضمون که: دولت خود شما مجاهدین را به عنوان سازمان تروریستی نامیده است، پس چه انتظاری از من دارید؟
بنابراین، این نامگذاری تبدیل به مجوز کشتار و مجوز ارتکاب جنایات جنگی شده است. و نگرانی من این است که دوباره تبدیل به ابزاری برای کشتار و اعدام افراد بیگناه شود. پس این روند باید متوقف شود. آمریکا باید اقدام کند. دولت و رهبران ما باید اقدام کنند. و ما باید به تلاشهای جدی خود در آمریکا ادامه دهیم. در اینجا فقط دو تن به نمایندگی از آمریکا حضور دارند. اما، همانطور که خانم رجوی و بسیاری از شما میدانید این فقط یک موضوع سیاسی نیست. یک جمع فراحزبی دور هم گرد آمده اند تا در این رابطه تلاش کند. که شامل رؤسای پیشین اطلاعات مرکزی آمریکا، وزیر پیشین دادگستری، مشاور پیشین امنیت ملی رئیس جمهور آمریکا، وزیر امنیت داخلی، سه رئیس قبلی ستاد مشترک ارتش آمریکا، ژنرالها، سفرا و متخصصین ضد تروریسم میشود.
آیا فکر میکنید چنانچه ما برای حتی یک ثانیه فکر میکردیم که این سازمان نیات و  طرح  و پتانسیل عمل تروریستی داشته باشد، در اینجا این سخنان را ارائه میدادیم؟ آمریکا باید اقدام کند. متشکرم.

آن ماری لیزن: در اینجا باید رشته سخن را به آقای دیونس دو سژور نماینده مجلس بدهم. وی شهردار آژن و در عین حال یکی از سخنگویان این تعداد زیاد شهردار هم محسوب می شود.

 

ژان دیونیس سژو،  نماینده مجلس ملی فرانسه
ژان دیونیس دو سژور: خانم رئیس جلسه، خانم رئیس جمهور رجوی، قبل از هر چیز باید بگویم من در اینجا هستم چون شما فعالان بسیار خوبی دارید، به خصوص کسانی که ـ در اینجا باید به آنها درود بفرستم - ساعتها در نزدیکی مجلس حضور می یابند، در سرما، در هوای خوب، در هر شرایطی آنها فعالان بسیار خوبی هستند، و همچنان که آقای شهردار گفت مقاومین واقعی هستند، و اگر ما امروز در اینجا هستیم به خاطر اعتقادات مبارزه طلبانة آنهاست و من درخواست می کنم برایشان کف بزنید.
بدین ترتیب آنها کارشان را در قبال نمایندگان مجلس فرانسه انجام داده اند. باید به همکارانم هم درود بفرستم.
میخواهم در اینجا به سه نکته کوچک اشاره بکنم.
قبل از هر چیز، محکوم کردن آنچه در 8 آوریل 2011 رخ داد، زمانی که 2500 سرباز عراقی به شکل بیرحمانه یی وارد یک قرارگاه شدند، باید وقایع را با همان ترسناکی که رخ داده اند بیان کرد، آنها 36 تن را کشته و 346 تن را مجروح کردند. این جنایات نباید بدون کیفر بماند. ما افتخار داریم در دورانی زندگی میکنیم که چنین جنایاتی بدون کیفر نمی ماند. این سوگندی است که ما باید با هم یاد کنیم. ما باید این سخت گیری و پیگیری را در خود داشته باشیم و بگوییم: آنچه روز 8 آوریل 2011 در اشرف رخ داد بدون کیفر نخواهد ماند.
نکته دوم: چه کار باید کرد تا از تکرار 8(وقایع) آوریل 2011 احتراز شود. مایلم نقطه نظر یک نماینده مجلس را در این مورد ابراز دارم. این درست است که امروزه دوران ما دوران تصمیمات چند جانبه است. دوران امروزه حاوی یک مأموریت است، مأموریتی برای ملل متحد قبل از همه. بدین ترتیب این کار باید قبل از هر جا در سازمان ملل متحد دنبال شود.
پس از آن، ملل متحد باید بازوی نظامی خود را داشته باشد. در اینجا باید کشورهایی که در جریان وضعیت قرار دارند بار مسئولیت خود را به‌دوش بکشند. من خوشحالم و به خود می بالم که فرانسه مسئولیت خود را برای پیش بردن دموکراسی در ساحل عاج و لیبی در چارچوب یک مأموریت سازمان ملل متحد به دوش کشید و همین کار را کرد.
من امیدوارم و فعالیت خواهم کرد که همان راه در پیش گرفته شود: یک مأموریت بین المللی، قبل از هر جا در سازمان ملل متحد. بعد لازم است با توجه به این که آمریکا در عراق در شرایطی است که می تواند دست به عمل بزند، مسئولیت خود را به عهده بگیرد.
مایلم به دوستان آمریکایی مان سلام کنم که رنج راه را برای حضور در اینجا بر خود هموار کرده اند. می خواهم به آنها بگویم که در چارچوب چنان ماموریتی، کشور بزرگی مانند کشور آنها، که همیشه در کنار دموکراسی قرار داشته، باید در مورد اشرف فعال شود.
و بالاخره برای حسن ختام به سخنان آقای شهردار گریز می زنم. باید از طریق شما به این مقاومین در عراق درود فرستاد. من اغلب به دستیارم میگویم که روزی، خانم، شما را فرا خواهند خواند، و شما در نقطه یی در دولت قرار خواهید گرفت، در شورای ملی ایران جدیدی که در راه است. ما در این مورد مطمئن هستیم: تاریخ این را به ما خواهد آموخت.
بدین ترتیب باید شما این ایمان را بیش از پیش در خود تقویت کنید، در حالی که توفان دموکراسی‌خواهی این بخش از جهان را زیر و رو می کند، مدیترانه را، هر چند ایران از مدیترانه فاصله دارد.
مدیترانه امروز، بعد از خانه تکانی بزرگ سه ماهه اول سال، بسیار سرشار تر  است. به همین دلیل باید قلبمان را سرشار از امید کنیم. از دعوت شما متشکرم، به حمایت ما مطمئن باشید

آن ماری لیزن: حال پیشنهاد میکنم به حقوقدانان باز گردیم. سخنران بعدی ما آقای وکیل فرانسوا سراست. او مدیراجرائی کمیته بین المللی حقوقدانان برای دفاع از اشرف است و نظر حقوقی خود را برای ما بازگو خواهد کرد.

 

فرانسوا سر، مدیر اجرایی کمیته بین المللی حقوقدانان در دفاع از اشرف
خانم رئیس، خانمها و آقایان، من شاید بتوانم نوعی سنتز از آنچه که آقای هوارد دین «تفکر» فرانسوی و «عمل»  آمریکایی نامید، ارائه دهم.
در مورد «تفکر» فرانسویها ـ و همین طور بلژیکیها ـ از من خواسته شده نکات و ملاحظات یکی از دوستان قدیمیمان، پروفسور اریک داوید، را برایتان بگویم که مانند خانم پروفسورکه هم اکنون صحبت کرد، درحال تدوین یک نظر مشورتی درباره وقایع 8 آوریل 2001 از دیدگاه حقوق بین الملل است.
او طبعاً به دفعات همان طور که اینجا هم گفته شد، استاتوی اشخاص حفاظت شده، پناهنده سیاسی، استاتوی ناشی از سکونت طولانی مدت در خاک عراق را خاطرنشان کرده است و خشونتهایی را که از ژوئیه 2009 علیه ساکنان اشرف اعمال شده، نه تنها از طریق اعمال جنایتکارانة ماههای ژوئیه آن سال و آوریل امسال، بلکه از طریق حملات مستمر، شکنجه، محاصره پزشکی و خشونتهای مستمر اعمال شده علیه یک جماعت غیرنظامی یادآورشده است. محاصره پزشکی در چندین مورد به درگذشت برخی ساکنان اشرف به دلیل  ممانعت از اقدام درمانی لازم منجر شده است.
پرسشی که او مطرح کرده و مستقیماً با پرسشهایی که خانم پروفسور مطرح ساخته ربط پیدا میکند این است که ماهیت حقوقی رویارویی بین نیروهای عراقی و ساکنان کمپ اشرف که یک جمعیت غیر مسلح محسوب می شوند، چیست؟
باید به این سؤال پاسخ داد که درگیری بین نیروهای عراقی و ساکنان اشرف از نوع یک منازعه مسلحانه بین المللی است یا داخلی؟
او طبعاً با استناد به اصول حقوق بین الملل نتیجه می گیرد که با توجه به استاتوی مجاهدین، این امر منازعه مسلحانه بین دو طرف یک معاهده نیست، زیرا مجاهدین را نمی توان یک کشور یا حکومت دانست. درعین حال این یک منازعه مسلحانه غیر بین المللی نیز نبوده، زیرا در این باره شکی نیست که ساکنان کمپ اشرف از سال 2003 در کادر موافقتنامه یی با مقامات آمریکایی خلع سلاح شده بودند.
با این توصیف، او معتقد است که حقوق بین الملل انساندوستانه در مورد کمپ اشرف قابل اعمال است و همانطور که هم خانم رجوی و هم خانم پروفسور چند بار یادآوری کردند اجرای ماده 45 کنوانسیون ژنو مسئولیتی را به عهده مقامات آمریکایی به ویژه در کادر انتقال مسئولیت حفاظت کمپ اشرف به مقامات عراقی، میگذارد. انتقال مسئولیتی که چنانکه امروز می بینیم در شرایطی صورت گرفته که تعهد داده شده از سوی مقامات عراقی محترم شمرده نشده است. زیرا اَعمال خشونت باری روی داده که آنها را عملا ًبه همدست و مباشر تبدیل کرده است.
در این چارچوب پروفسور داوید یک سؤال دوم را مطرح میسازد که عبارت است از پیامدهای تحلیل اول و چگونگی اعمال و اجرای حقوق بین الملل. در این راستا،  مجموعة فاکتهای واقع شده در اشرف را از زاویه اساسنامه دادگاه کیفر بین الملل بررسی میکند، درعین حال که به حقوق بین الملل عرفی نیز نظر دارد تا مشخص سازد آیا ملاکهای مادی جنایت عمدی و زمینه سازی شده طبق قرائن فراهم بوده تا بتوان مجموعه اعمال ارتکابی مقامات عراقی در کمپ اشرف را جنایت علیه بشریت همراه با قتل، انتقال اجباری جمیعت، محروم کردن از آزادیهای فیزیکی، اعمال شکنجه عمدی در یک چارچوپ زمینه سازی شده براساس قرائن و تعرض سنگین به یک جماعت غیرمسلح تلقی کرد.
هیچیک از استدلالات دولت عراق امروز قابل قبول نیست و پروفسور داوید حتی اضافه میکند که این جنایات از آنجا که حقوق بین الملل نظامی نیز در این مورد قابل اطلاق بوده، می تواند جنایت جنگی محسوب شود.
و نظر مشورتی خود را با این نتیجه گیری پایان می دهد که امروز هر دولتی تعهد دارد و خود را متعهد می سازد.
فقط اشاره کنم که دادگاه لاهه چند هفته پیش چه گفته، که خانم رجوی هم در یکی از کنفرانسهای مطبوعاتی خود به آن اشاره کرده است: خانم رجوی امروز بهترین وکیل مدافع ما است. می گوید سربازان هلندی که به عنوان ناظران سازمان ملل متحد در جریان محاصره سربرنیتسا در سال 1995 فرستاده شده بودند، نتوانسته اند از غیرنظامیان مسلمان در برابر خطر یک حمله صربهای بوسنی محافظت کنند. بنا به این حکم، دولت هلند مسئول مرگ این افراد بوده، زیرا کلاه آبیهای هلندی، که این نکته به نظر من بسیارمهم است، نمی بایست این مسلمانان را به نظامیان صرب در بوسنی تحویل می دادند.
این خلاصه وضعیتی است که پیش روی ما قراردارد. خیلی صریح بگویم، مأموریت و مجوز سازمان ملل متحد حتماً ضروری است و اینکه کشوری مانند ایالات متحده که بر وضعیت مسلط است، باید دست به اقدام بزند.
مایلم یک نکته آخر را هم درباره وجه فرانسوی اقدامات قضایی مان بگویم. همه از تصمیمی که قضائیه فرانسه گرفته آگاهید که مدتهای طولانی به ارزشهای این جمهوری با وارد کردن مجاهدین در لیست و مقابله با حکم دادگاه لوکزامبورگ خیانت کرد و از سال 2003 خانم رجوی و دوستانش را در مراجع فرانسه تحت پیگرد قرار داد. فرانسه چند ماه پیش از زبان دادستان پاریس و قاضی تحقیق ترویدیک استاتوی دیگری را [برای مجاهدین] به رسمیت شناخت که این بار نه استاتوی شخص اخراج شده بود و نه پناهنده سیاسی، بلکه عبارت بود از استاتوی رزمنده مقاومت!
امروز قضات فرانسوی به روشنی میگویند مجاهدین هرگز به مردم غیرنظامی در ایران حمله نکرده اند، که همواره و نهایتاً کسانی را هدف قرارداده اند که شکنجه می کردندو اینکه عملیات مقاومت همواره در پاسخ به اعمال ناشی از یک تروریسم دولتی بوده است. قضات به این ترتیب عمل و حرکت مقاومت ایران از جمله نوع مسلحانه آن را مورد تأیید قرار داده اند! با این حال میدانیم که امروز اشرفیها بدون سلاح هستند.
صحبتم را با این حرف تمام می کنم که امروز ما برای دست زدن به اقداماتی که برشمردم درموضع بسیار مساعدی هستیم. به نظر من ما باید در این راستا وارد عمل شویم تا بتوانیم بازگشت نیروهای آمریکایی جهت تأمین حفاظت از اشرف را به دست آوریم».
آن ماری لیزین:آفرین آقای سر به خاطر این پیشنهاد قاطع که امیدوارم ثمربخش باشد.

آن ماری لیزین: مایلم یک مهمان ویژه، یک زندانی سیاسی که توانسته از ایران بگریزد را معرفی کنم آقای صادق سیستانی. او تا الان 18 سال را به خاطر حمایت از مجاهدین در زندان بوده است. او مجدداً توسط رژیم ملاها به زندان بیشتر محکوم شد ولی توانست کشور را ترک کند و امروز او برای اولین بار بعد از فرار از ایران اینجاست.

 

صادق سیستانی: زندانی سیاسی با سابقه 17 سال و 8 ماه زندان
با درود به قهرمانان شهر اشرف، مجاهدان سرفراز آزادی ایران
من صادق سیستانی، هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران از استان گلستان در شمال ایران هستم.
نمیدانم چطور احساسم را برایتان بیان کنم که چقدر آرزو داشتم در این لحظات در خاک اشرف بودم. من سه بار قصد رفتن به اشرف را کردم که هر بار موفق نشدم و بار آخر هم دستگیر شدم. من یک نمونه از مردم ایران هستم.
خواهر مریم عزیز، هر وقت شما را در سیما میدیدم همه درد و رنج مردم ایران را در شما میدیدم و از طرف دیگر البته امید همه مردم شما هستید و برادر مسعود که سالیان دل در گرو او داشته ام. درود بر برادر مسعود.
من حدود 17 سال از عمرم را در زندانهای رژیم خونخوار آخوندی گذراندم و سه ماه قبل در حالیکه مجدداً به 10 سال زندان محکوم شدم، موفق به فرار از ایران شدم.
اولین بار در سال 1361 در شهر خودم کردکوی دستگیر شدم و زیر شکنجه و بازجویی قرار گرفتم. در آن زمان من دانشآموز 18 سالهیی بودم و به جرم خواندن و توزیع نشریات مجاهدین خلق مدت دو سال و نیم در زندان بودم. از شهر کوچک ما بیش از 50 نفر از مجاهدین اعدام شده و صدها نفر به جرم هواداری از سازمان مجاهدین زندانی بودند.
در یک اتاق زندان که ابعاد آن 4 متر در 4 متر بود تعداد زیادی زندانی بودیم که نه محلی برای خواب و نه حتی هوا برای تنفس (داشتیم) و فاقد توالت بود. سالها آسمان شب را ندیده بودم و شب در سلول با یک چراغ روشن باید میخوابیدیم.
بار دوم خرداد 1372 دستگیر شدم و حدود 13 سال تا اواخر 1384 یعنی در دوره دوم ریاست جمهوری رفسنجانی، تمام دوران ریاست جمهوری خاتمی و بخشی از دوره احمدی نژاد در زندان بودهام.
یکی از جرائم من قصد رفتن به قرارگاه اشرف بود. من در تهران دستگیر شده و در زندان کمیته زیر شدیدترین شکنجهها قرار گرفتم. مرا با کابل فشار قوی که انتهای آن لخت بود بارها شکنجه کرده به طوریکه زیر شکنجه بیهوش میشدم. در اثر شکنجه چشم راستم پارگی پیدا کرد و بسیاری از دندانهایم شکست و بیماریهای مختلف داخلی پیدا کردم. و النهایه به جرم فعالیت به نفع سازمان محکوم به اعدام شدم که بعد از سه سال این حکم تبدیل به حبس ابد شد.
در این دوره از زندان که اساساً دوره ریاست جمهوی رفسنجانی و خاتمی بود من شاهد بودم که چطور رژیم آخوندی تلاش کرد تا نمایندگان سازمانهای بینالمللی را فریب دهد. وقتی آقای موریس کاپیتورن گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل برای بازدید از زندان آمد فقط اجازه صحبت با 4 نفر را به او دادند که به جای دو نفر از زندانیان سیاسی، دو نفر زندانی عادی را با اسم زندانیان سیاسی به نزد او بردند. در دوران خاتمی که آقای لویی ژوئنه یکی از گزارشگران سازمان ملل برای بازدید آمده بود، دهها پاسدار را به جای زندانی سیاسی وارد بند ما کرده و به جای زندانیان سیاسی به او نشان دادند. اما رژیم هرگز به مقامات سازمانهای بینالمللی اجازه نداد که با ما زندانیان سیاسی هوادار مجاهدین در زندان ملاقاتی داشته باشد تا جهان از آنچه که در زندانها بر سر مجاهدین و مبارزین میگذشت، آگاه شود.
آخرین باری که من دستگیر شدم در سال 2009 بود که در مسیر رفتن به شهر اشرف در شهر مرزی مریوان دستگیر شدم و به زندان 209 اوین منتقل شدم. در این دوران که مصادف با انتخابات دور دوم احمدینژاد بود شاهد بودم که عده کثیری از دانشجویان و مردم بعد از خرداد 1388 دستگیر شدند که بسیاری از آنها جرمشان هواداری از مجاهدین خلق بود که عدهیی از آنها هنوز در زندانهای رژیم آخوندی به سر میبرند.
در تابستان 1388 در زندان اوین بودم که خبر حمله اول به قرارگاه اشرف را از طریق زندانیان جدید شنیدم و متوجه شدم که رژیم نه تنها در داخل کشور اقدام به دستگیری و اعدام مجاهدین میکند بلکه از ترس سرنگونی در عراق هم به مجاهدین بی سلاح حمله کرده و به کشتار آنها پرداخته است. همه زندانیهای سیاسی که در اوین بودند از قهرمانیهای اشرفیها در شگفت بوده و خامنهای که دستور این جنایات را داده بود، لعنت میکردند. در آوریل 2011 من در یک شرایط ویژه توانستم از زندان بگریزم و سپس از کشور به طور مخفیانه خارج شدم. من بعنوان یک زندانی سیاسی که 17 سال در زیر شکنجه و فشار این رژیم ضدبشری قرار داشتهام، از همه شما به خاطر حمایتتان از مردم و مقاومت ایران صمیمانه متشکرم. من به نمایندگان از زندانیانی که هنوز در زنجیرند از دولتها و سازمانهای حقوق بشری و شخصیتهای سیاسی میخواهم که در مقابل جنایت این رژیم در داخل خاک ایران و در زندانها و همچنین در مقابل جنایت علیه بشریت در شهر اشرف سکوت نکرده و به سیاست مماشات و همکاری با این رژیم جنایتکار از طریق قرار دادن اسم سازمان مجاهدین در لیست تروریستی پایان دهند.
سلام و درود به قهرمانان شهر اشرف که مقاومت و پایداری تمام مردم ایران را در مقابل رژیم ضدبشری آخوندی را نمایندگی میکنند.
راه و رسم اسرف این روزها راه و رسم جوانان کشورم ایران است.
سقوط ملاها حتمی است. آزادی برای مردم ایران دور نیست.

آن ماری لیزن: پس از این شهادت تکاندهنده و عمیق، حال به آخرین بخش برنامه کارمان برای امروز عصر می رسیم، با سخنرانان فرانسوی که افتخاری برای فرانسه نیز هست. این واقعیت دارد که ما بسیار از نقش ایالات متحده صحبت می کنیم، اما میتوان گفت که در فرانسه نیز همواره پشتیبانی گسترده یی از این آرمان وجود داشته است. یکی از نخستین حامیان آن ایو بونه است، استاندار افتخاری، مدیرسابق د.اس.ت و پارلمانتر پیشین. رشته کلام را به او می سپارم.

ایو بونه: رئیس پیشین اطلاعات فرانسه
متشکرم آن-ماری. می دانی که فرانسویها بسیار از تعریفهایی که دوستان بلژیکی از آنها می کنند، خوششان می آید. من پیش تر نمی روم. چون ما آنقدر پسرعمو و دخترعمو هستیم که بزودی قراراست خواهر و برادر شویم.
از همان ابتدای مقاومتی که اکنون بیش از سی سال عمر دارد، مسعود و مریم رجوی یک نبرد مضاعف را انتخاب کردند که هم یک مبارزه داخلی علیه ستمگر و شکنجه گر و هم مبارزه یی بیرون از مرزهای ایران بود. و احتمالاً اشتباه خواهد بود اگر بخواهیم این دو مبارزه را از یکدیگر متمایز کنیم. اما در شرایطی که اکنون قرارداریم و با توجه به نقشمان که عبارت است از همراهی، مدد رسانی و همچنین دوست داشتن این مقاومت، اینجا باید به مریم رجوی تبریک گفت که توانسته تا این حد کلام مقاومت را در صحنه بین المللی منتقل کند. به نظرم خوب است نکته یی را یاد آوری کنیم که خانم رجوی امروز موقعیت یک رهبر را دارد، زیرا از سوی مراجع و نهادهای متعددی دعوت شده از جمله به سنای بلژیک از سوی آن ماری لیزین. تصور می کنم حتی از او در واتیکان هم استقبال شده که برخلاف آنچه عده یی ممکن است تصور کنند، اصلا دولت کوچکی نیست. اما او همچنین تصمیم گرفت مبارزه را در وجه حقوقی نیز پیش ببرد، یعنی در عرصه حق و حقوق و دفاع از حقوق و در این مسیر جز موفقیت نصیبی نداشته است.
از چند سال پیش، به خصوص از آن روزهای شوم و سیاه ژوئن 2003 او موفق شده جایگاه حقوقی مقاومت ایران را ارتقا دهد که جایگاه حقوقی یک جنبش مقاومت است، یعنی درست نقطه مقابل جایگاه یک جنبش تروریست. این عنوان «تروریست» را بگذاریم برای کسانی باشد که شایسته اش هستند، یعنی جمهوری اسلامی ایران.
من سخنان بسیارعالی دوستانمان به خصوص حقوقدانان و همچنین اهل سیاست را شنیدم و به طور خاص از اظهارات آقای فری - که اگر بسیار مسن تر بود یا من اگر بسیار جوان تر بودم، میتوانست همقطار من باشد، استفاده کردم، زیرا من با «قاضی وبستر» سر و کار داشتم که احتمالا می شناخته اید ـ امیدوارم حالش خوب باشد ـ و با بیل کیسی هم کار کرده ام که متأسفانه فوت کرده است. باید بگویم امروز مایلم تا آنجا که به من بر می گردد، درباره موضوع مورد بحث صحبت کنم و بخصوص موضوعی که سزاوار توجه دقیق ما است، زیرا هرگز نباید در برابر مشکلات میدان را خالی کرد، و آن مسأله جابه جایی احتمالی کمپ اشرف است.
اولین نکته یی که میخواهم بگویم این است که به نظر شخص من، از آنجا که چندین بار به اشرف رفته ام، اشرف همان جا که هست جایش بسیار خوب است، به خصوص که به قدر کافی به جمهوری اسلامی نزدیک هست که باعث کلافگی آنها شود ـ من اینجا از به کار بردن یک لفظ قدری بی ادبانه که فکر می کنم همه متوجه شدند، خودداری کردم ـ خلاصه منظور آن همسایه عزیز آن سوی مرز ما است! اما بدیهی است، به خصوص اگر مقاومت این را بپذیرد ـ که به نظر من شرط اولیه است ـ این اسباب کشی را میتوان مد نظر قرارداد. اما این اسباب کشی به جای دیگر چند پیش شرط دارد.
پیش شرط اول این است که کمپ اشرف باید کاملاً تمام حقوق خود را باز یابد، با احترام کامل به حرمت و کرامت اشخاص و شأن و کرامت مقاومت ایران. لذا باید از طرح اروپا که از سوی پارلمان اروپا در استراسبورگ تصویب شده، اگرچه کامل نیست، حمایت کرد، زیرا قبل از هرگونه انتقال، چه به سوی اروپا چه به سوی آمریکا، پیش شرط حفاظت از ساکنان را منظور می کند.
به نظر من باید درباره این طرح خیلی روشن صحبت کنیم : اصلاً و به هیچوجه مطرح نیست که عده یی را که در حال رنج و درد کشیدن هستند و به طور روزمره مورد بدرفتاری قرار دارند و امروز از تمام حقوقشان بهره مند نیستند، به جای دیگری منتقل کرد. انسانها کالا نیستند که با این وضع بخواهند منتقلشان کنند، بلکه شهروندانی هستند با تمام حقوق خود و شهروندانی استثنائی هم هستند، از این رو که انتخاب کرده اند حرف خود را به صورت مادی از طریق فدا کردن جانشان در یک جنبش مقاومت بزنند.
این واقعاً اولین نکته اساسی است که باید درنظر گرفت.
بعد باید به ملاحظاتی پرداخت که ماهیت و جنبه اضطراری و فوری دارند: این عادی و طبیعی نیست که هنوز در اشرف تعدادی زخمی باشند که به رغم نمونه بودن بیمارستان اشرف، نمی توان امروز در شرایط عادی به آنها رسیدگی درمانی کرد، نه به خاطر کمبود پزشک، بلکه به دلیل فقدان امکانات، نبود دارو، نبود تجهیزات، به این دلیل که نابودشان کرده اند و من از این بابت تعجبی نمیکنم.
همچنین به نظر من باید این را به روشنی تمام گفت و با این تئوری بی معنی یا این پیشنهاد به کلی غیر واقع بینانه که میگوید ساکنان کمپ اشرف پراکنده شوند یا به کمپ دیگری در داخل عراق منتقل شوند و به هیچ وجه قابل قبول نیست، باید مخالفت کرد.
اینجا کسی باید به من توضیح دهد که به چه دلیل این عمل ناهنجار مشروع است که مثلاً آنان را در وسط یک بیابان مستقر کنند. این حرکتی نادرست و بی پایه است. احتمالاً تله یی است که برای ساکنان اشرف گسترده اند به این صورت که آنها را به نقطه دیگری بفرستند تا سرفرصت و به راحتی متفرقشان کنند.
اینجا از حق و حقوق بسیار صحبت شد. شما خانم پروفسور، خود با عباراتی دقیق این را بیان کردید. من علاقمند بودم شاگرد شما بشوم، اما نگرانیم اینست که برای این بحث کمی دیرشده باشد. شما گفتید حقوق اشرفیان، حقوق ایرانیان، حقوق ایرانیان عضو مقاومت خارج باید حفظ شود. این حقوق حفظ شده است، زیرا همان طور که هم اکنون گفتم خانم مریم رجوی انتخاب بردن مبارزه به عرصه حقوقی را به عمل آورده است.
در پایان صحبتم مایلم دو نکته را اضافه کنم.
اول اینکه مایلم چند کلمه درباره دوستان اسپانیایی مان بگویم که به ما اغلب در زمینه دفاع از حقوق درس می دهند. دموکراسی آنها شاید از ما جوانتر باشد، اما باید صادقانه بگویم که بسیار زنده تر از دموکراسی ماستاما این هم هست که دوستان اسپانیایی ما نباید تنها بمانند و نباید یک استثنا در اروپا باشند که هم به رژیم مالکی حمله کنند و هم فراتر از آن به حکومت ایران. امروز نباید فراموش کرد که پنج تن از سران رژیم ایران ـ که از دانه درشتها هم هستند ـ هدف حکم جلب بین المللی صادره از سوی اینترپل قرار دارند. کسی از این موضوع هیچوقت صحبتی نمی کند. اما آقای رفسنجانی، همان آقای لیبرال بزرگ، هدف یک حکم جلب بین المللی قراردارد. چرا حکم را اجرا نمی کنند؟
دومین نکته که می خواهم بگویم این است که کار جا به جایی کمپ اشرف به هر جا که بکشد، جای واقعی ساکنان اشرف و جای واقعی مقاومت ایران، در ایران است و به آنجا است که آنها باید باز گردند، نه برای تداوم نبرد خودشان، بلکه به خاطر خیر و مصلحت همه و اینکه برای ثبات تمام منطقه خاور نزدیک، یک دموکراسی واقعی بنا کنند. متشکرم».

آن ماری لیزن: الان رشته سخن را به آقای عبدالطیفو علی، وکیل و نماینده مجلس ملی فرانسه از استان مایوت می سپارم.

عبدالطیفو علی، نماینده مجلس ملی فرانسه
خانم رئیس جمهور مریم رجوی، خانم رئیس افتخاری سنای بلژیک، شخصیتهای برجسته یی که از ایالات متحده آمده اید، حضار محترم اروپایی، خانمها و آقایان! برای من بسیار مایه دلگرمی و حسن استفاده است که در این مکان در کنار شما حضور دارم. من یکی از اولین امضاکنندگان بیانیة اکثریت نمایندگان مجلس ملی بودم. این نمایندگان که از همه گروههای سیاسی پارلمان می باشند، از دولت فرانسه خواهان به رسمیت شناختن مقاومت ایران علیه دیکتاتوری مذهبی حاکم در ایران و حفاظت ساکنان اشرف شدند.
من خوشحالم از اینکه ابتکار ما از حمایت حدود سی پارلمان در سراسر جهان برخوردار شد. این ابتکار پارلمانی در شرایط کنونی خاورمیانه و بهار عربی حائز اهمیت خاصی می باشد، زیرا نمایندگان یادآوری می کنند که: «رژیم ایران مانع اصلی دموکراسی در منطقه است و تلاش میکند قیامهای آزادیبخش منطقه را به سوی بنیادگرایی اسلامی منحرف کند».
به عنوان یک نماینده مسلمان در پارلمان فرانسه، میتوانم شهادت دهم که مقاومت ایران به عنوان پادزهر بنیادگرایی اسلامی، از سمپاتی زیادی در بین جامعه مسلمانان برخوردار است. در این شرایط، ضروری است که با تکیه بر شجاعت تحسین برانگیز ایرانیان، جلوی عقاید سلطه طلبانه و روشهای وحشیانه ملاها را گرفت.
به همین خاطر است که نمایندگان مجلس ضمن تصریح بر شکست سیاست مماشات در قبال این رژیم، و با رد هرگونه دخالت نظامی خارجی، حمایت خود را از راه حل سوم پیشنهاد شده توسط خانم مریم رجوی، رئیس جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت ایران که خواهان یک تغییر دموکراتیک به دست مردم ایران و مقاومت سازمانیافته اش است، ابراز می کنند.
با هدف نابودی این مقاومت سازمانیافته بود که نیروهای عراقی، به دستور ملاها، روز 8 آوریل به کمپ اشرف حمله بردند. از چندین ماه قبل، پارلمانترهای فرانسوی نسبت به خطرات یک کشتار که ساکنان غیرنظامی کمپ اشرف در معرض آن بودند، به کاخ الیزه و وزارت امور خارجه هشدار داده بودند. تراژدی 8 آوریل گذشته متأسفانه به آنها حق داد.
دولت فرانسه وظیفه دارد که با استفاده از همه امکانات به یاری آنها بشتابد. به طور خاص باید از طرح پارلمان اروپا حمایت شود. به اعتقاد من باید از این طریق برای جلب افکار عمومی نه فقط در فرانسه، بلکه در سراسر جهان، به این تراژدی، اقدام کرد.
سازمانهای غیردولتی در سطح جهانی، مانند عفو بین الملل و فدراسیون بین المللی حقوق بشر، اخیراً نسبت به وخامت وضعیت اشرف، به ویژه در زمینه پزشکی هشدار داده اند.
بدین لحاظ، به عقیده من یک تصمیم فوری که جامعه بین المللی باید از آن حمایت کند، دادن موقعیت پناهندگی جمعی به ساکنان اشرف است، امری که تا شروع روند طرح اروپا، یک چتر حفاظتی بر روی کمپ ایجاد میکند.
به عنوان کلام آخر، فقط میخواستم بگویم «زنده باد مقاومت ایران».


آن ماری لیزن: آخرین سخنران ما آقای ژان فیلیپ مورر، نماینده استراسبورگ و عضو شورای استان بارن می باشد که در اینجا کمیته پارلمانی برای ایرانی  دموکراتیک را نمایندگی می کند. آقای مورر بفرمایید.

ژان فیلیپ مورر،  نماینده مجلس ملی فرانسه
ژان فیلیپ مورر: خانم رئیس جمهور، مریم رجوی، دوستان عزیز، خوشحالم که در اینجا برای شما صحبت میکنم. همان طور که شما می گفتید به عنوان نماینده مجلس ملی، ولی در عین حال به عنوان یک استراسبورگی؛ استراسبورگ یکی از پایتختهای اروپا، مقر دادگاه اروپایی حقوق بشر.
اجازه بدهید قبل از هر چیز به مهمانان برجسته آمریکایی مان درود بفرستم. فکر میکنم یک تبادل نظر، به مناسبت این کنفرانس بین نمایندگان مجلس و رجال سیاسی دو سوی اقیانوس اطلس به خصوص از این نظر ضروری است که خاورمیانه در حال گذار از یک دوران پر تنش است و سرنوشت صلح و امنیت را در این منطقه حساس جهان رقم خواهد زد.
من در اینجا از جانب یک اکثریت بسیار بزرگ از همکارانم در مجلس صحبت می کنم، که متأسفانه بسیاری از آنها نتوانستند در کنفرانس امروز حضور پیدا کنند، چون همان طور که میدانید ما به تازگی وارد تعطیلات مجلس شده ایم. ولی این مانع از آن نمیشود که تعدادی از همکارانم در اینجا حاضر شوند و همچنین مانع آن نیست که به دلیل نگرانی چند ساله مان درمورد وضعیت انسانی ساکنان قرارگاه اشرف در حالت بسیج شده باقی بمانیم.
رئیس جمهور فرانسه، نیکولا سارکوزی، به مناسبت جشنهای 14 ژوئیه به درستی یادآوری کرد که فرانسه، کشور بزرگ حامل ارزشها، نمیتواند اجازه دهد بی گناهان قتل عام شوند. این قوت قلبی برای هزاران نماینده مجلس، حقوقدان، سازمان غیردولتی محسوب میشود که امروزه در سراسر جهان، کشورها و سازمان ملل متحد را به پذیرفتن مسئولیت در قبال ساکنان قرارگاه اشرف فرا می خوانند.
در جلسهیی در 18 مه گذشته در نزدیکی مجلس، با حضور خانم رجوی، رئیس جمهور منتخب شورای ملی مقاومت ایران، در بیانیه پایانی مان اعلام کردیم: «از طرح پیشنهادی هیأت پارلمان اروپا در رابطه با عراق استقبال می کنیم و آن را همخوان با فراخوان اکثریتهای پارلمانی میدانیم که برای حفاظت ساکنان اشرف صادر شده است. از نظر ما، هر گونه جابجایی ساکنان اشرف در داخل عراق صرفاً بهانه یی برای یک کشتار جدید است. ما از سازمان ملل متحد میخواهیم حفاظت ساکنان را بر اساس این طرح تضمین کند، یعنی یک تیم یونامی را در محل مستقر کند که توسط ارتش آمریکا حفاظت بشود». تکرار میکنم: «تحت حفاظت ارتش آمریکا».
بیانیه ما حتی فراتر رفته از دولت فرانسه میخواهد مقاومت علیه دیکتاتوری مذهبی در ایران را به رسمیت شناخته در پی ایجاد گفتگو با شورای ملی مقاومت ایران برآید.
در واقع، ما معتقدیم موضع هر دولت در قبال این اپوزیسیون، که امروزه بدیل دموکراتیک استبداد مذهبی حاکم بر ایران را تشکیل می دهد، یکی از معیارهای ارزشی است که از آنها دفاع می کند. به همان شکل، موضع دولت آمریکا در قبال حفاظت از ساکنان اشرف همچنان که درمورد خارج کردن نام سازمان مجاهدین خلق ایران از لیست وزارت خارجه آمریکا، یک معیار سنجش برای آمریکا و سیاست بین المللی آقای اوباما محسوب می شود.
قابل فهم است که هر کوتاه آمدنی ناشی از ضعف است، هر کوتاه آمدنی بیان کننده یک بن بست است. 3400 تن ساکن اشرف، 3400 مقاوم مسالمت جو هستند، 3400 وجدان بیدار، 3400 و جدان برانگیخته. پس به آنها بگوییم نه تنها، تنها نیستید، بلکه ما با شما هستیم وکارزار تازه شروع شده است. بسیار متشکرم

آن ماری لیزن: بدین ترتیب دوستان عزیز، از همه شما باید تشکر کرد و جلسه امروز را به پایان رساند. ولی چیزی به من می گوید که با قدرت شما و با قدرت خانم رجوی، ما باز همدیگر را خواهیم دید، امیدوارم نه چندان دیر، در پی پیروزیهای جدید.