حوادث روزافزون معادن کشور بهخصوص معادن استان کرمان مدتی است که افکار عمومی و رسانهها را بهطور جدی به خود مشغول کرده است. هر چند وقت خبر حادثهای برای کارگران که آه از نهاد همه بلند میکند و در نهایت بدون هیچ اقدام جدی از طرف مسئولان بهحال خود واگذاشته میشود و رسانهها میمانند و انتظار خبر ناگوار بعدی.
مطابق آمار بهطور میانگین، حوادث منجر به فوت در معادن کشور بالغ بر ۵۰ نفر در سال است. البته بهطور کلی نحوه اعلام این موارد فوت بر حسب میزان استحصال مواد معدنی است. براساس آمارهای رسمی وزارت صنایع و معادن، طی سال ۱۳۸۰ شاخص تولید به فوت در معادن کشور ۸/۲میلیون تن به ازای هر نفر بوده است و این میزان در سال ۱۳۸۱ به رقم ۸/۳ میلیون تن به نفر رسیده است که نسبت به سال ۸۰، ۳۶ درصد رشد داشته است.
در سال ۱۳۸۴ به ازای هر ۶ میلیون تن تولید مواد معدنی یک حادثه منجر به فوت در معادن داشتهایم که این رقم در سال ۸۶ به ۱۰ میلیون تن به ازای یک کشته و خوشبختانه در سال ۸۷ به یک کشته به ازای ۱۶ میلیون تن تولید رسید. این آمار چند سالی است که پر رنگتر به نظر میآید.
با نگاهی اجمالی به حوادث دهه های گذشتهاین مسأله آشکار میشود که با توجه به میزان استخراج از معادن؛ نسبت حوادث منجر به فوت کمتر شده است. ولی این مسأله را نیز باید در نظر داشت که توجه به مسائل ایمنی و رشد روزافزون فناوری در سالهای اخیر اثر قابل توجهی در کاهش حوادث معادن در سرتاسر دنیا داشته و انتظار کاهش حوادث با وجود افزایش استخراج امری بدیهی به نظر میرسد.
در این مجال به بررسی عوامل اثرگذار در روند رو به رشد حوادث معدنی در ایران (علی الخصوص در معادن کرمان) پرداختهایم اما این بار علاوه بر روال مرسوم که صرفاً از استانداردهای کشورهای پیشرفته سخن به میان میآید و این احساس را در اذهان ایجاد میکند که بالاخره صنعت آنها و در نتیجهایمنی شان قاعدتاً بالاتر از ماست و… به بررسی و مقایسهای داخلی نیز پرداختهایم و تلاش کرده ایم علل اساسی و ریشهای این حوادث را بررسی و راهحلهای ممکن را مرور کنیم. معدنکاری در جهان به دو روش سطحی و زیرزمینی صورت میگیرد. از جمله ویژگیهای معادن زیر زمینی، علاوه بر وجود پیچیدگی در طراحی، بالا بودن هزینهها و حادثه خیزی این معادن است.
معادن زیرزمینی زغالسنگ بیشترین سهم را در بد نام کردن این روش معدنکاری از منظر ایمنی دارند به گونهای که تونلهای این معادن را میتوان به تونلهای وحشت برای افراد حاضر در آن تشبیه کرد خطراتی که در کمین یک کارگر معدن، نشسته را میتوان اینگونه برشمرد:
۱_ حوادث: انفجار بیشترین سهم از حوادث معدنکاری و تلفات ناشی از آنها را به خود اختصاص میدهد. علاوه بر انفجار، معادن زغالسنگ بهدلیل وجود گاز در معدن با آتش سوزی نیز دست و پنجه نرم میکنند. همچنین در این میان ریزش ناگهانی معادن بر اثر عوامل مختلف از اثرات زمین شناختی گرفته تا بهرهبرداری نامناسب را نیز باید به مجموعهاین حوادث اضافه کرد.
۲_ بیماریهای شغلی که در مرحله دوم قرار میگیرند. یعنی بعد از اینکه توانستیم جلوی حوادث ذکر شده در بالا را بگیریم با عوامل بیماری زا مواجه میشویم که شامل اثرات گرد و غبار، گازهای معدن، صداهای ناهنجار، روشنایی نامطلوب، درجه حرارت، وضعیت های بدنی نامطلوب حین کار، حمل و جا بهجایی دستی بارهای سنگین و… هستند و بهتدریج و بهصورت مزمن تأثیرات نامطلوب خود را بر سلامت کارگران معدن میگذارند. سرطان ریه، مزوتلیوما، سرطان مثانه، بیماری لوسمی، سرطان خون، اختلالات دستگاه عصبی، نارسایی کلیه و صدمه دیدن عملکرد دستگاه تولید مثل بیماریهایی است که یک کارگر معدن را تهدید میکند و هرکدام از آنها به تنهایی قادر است تا عمر یک کارگر معدن را بسیار تا بسیار کوتاه کند. به همین دلیل میانگین سنی کشته شدگان در حوادث معدنی زیاد نیست چون عموما کسی که از حوادث فاجعهبار جان سالم هم به در ببرد، مطمئناً گرفتار یکسری از این بیماریها شده و به مرگی خاموش دچار خواهد شد، مرگی که در هیچ گزارش حادثهای ذکر نمیگردد.
طی چند سال گذشته حوادث معادن زغالسنگ در کرمان فاجعهبار بوده است. بهطوری که حادثه معدن بابنیزو (سال ۸۸ که منجر به کشته شدن ۱۲ نفر گردید) در مجلس شورای اسلامی نیز مطرح شد و اهمیت کار به حدی بود که مجلس تقاضای تحقیق و تفحص از حادثه انفجار معدن باب نیزو را به تصویب رساند و سرانجام نیز این معدن با دستور دادستانی تعطیل شد. طی دوسال گذشته حوادث معادن زغالسنگ کرمان به تنهایی سبب تنزل درجه امنیت فعالیتهای استخراج از معادن ایران شده است و این در حالی است که میزان زغالسنگ استخراج شده در این مدت نیز بسیار ناچیز بوده است.
در ادامه به برخی حوادث نزدیک به یکدیگر رخ داده در معادن زغال سنگ کرمان اشاره میکنیم:
۱- ۱۳/۱۱/۸۹ - مرگ ۱ معدنچی بر اثر ریزش در معدن همکار
۲- ۲۳/۹/۸۹ - مرگ ۴ معدنچی بر اثر ریزش در معدن هجدک
۳- ۲۳/۱۰/۸۸ - مرگ ۴ نفر در معادن هشونی، پابدانا و شگون
۴- ۱۶/۹/۸۸ - مرگ ۴ معدنچی بر اثر گاز گرفتگی در معدن هجدک
۵- ۱۸/۶/۸۸ - مرگ ۱ معدنچی بر اثر ریزش در معدن هشونی
۶- ۳۰/۱/۸۸ - مرگ ۱۲ معدنچی بر اثر انفجار در معدن بابنیزو
با یک حساب سطحی و مقایسه با آمار جهانی اینطور به نظر میرسد که اوضاع معادن زغالسنگ ما زیاد هم بد نیست. بهعنوان نمونه در مقایسه با کشور چین که جزو چند کشور دارای منابع عظیم زغالسنگ بوده (با ۱۶۰۰۰ معدن) و بیشترین آمار مرگومیر در معادن زغالسنگ جهان را داراست (۵۰۰۰ کشته در سال) ظاهراً اوضاع ما ایده آل هم هست اما نکته اینجاست که تولید سالیانه چین به یک میلیارد تن در سال میرسد در حالی که این میزان در کشور ما در بهترین حالت حدود ۲ میلیون تن در سال است. (بر مبنای آمار تلفات بر حسب استخراج) که با احتساب حدود ۲۵ کشته در سال ۸۸ میتوان به عدد ۱۲۵۰۰ کشته در ۱میلیارد تن رسید! (رقمی بسیار بیشتر از کارگران کشته شده در معادن چین)
جالب اینجاست که چین برای کاهش تلفات وافزایش ایمنی در معادن خود از سال ۲۰۰۳ برنامهای را تدارک دیده است که شامل تعطیلی بیش از ۶۰۰۰ معدن خطرآفرین و کم بازده بوده و از آن سال تاکنون حدود ۱۳ میلیارد دلار!
صرف تغییرات تکنیکی و ارتقای ایمنی در معادن زغالسنگ خود نموده است.
اینکه کارگران مشغول به کار در معدن حاضرند با این شرایط در این معادن کار کنند و اینکه حتی پس از فوت بستگان خود، تقاضای جایگزین شدن بهجای متوفی را داشته باشند، خود جای بسی تأسف است. یقیناً نبود فرصتهای شغلی مناسب در منطقه و عقبماندگی اکثر روستاهای مجاور معدن میتواند از مهمترین دلایل اجبار کارگران برای کار در اینگونه معادن باشد.»