شاید مالکی اینکار را انجام دهد

ایلاف- فرامنطقهای 3 مرداد در مقاله ای به قلم نزارجاف نوشت: مردی محکوم به اعدام بود وقتی از او خواستند آخرین خواسته‌اش قبل از اعدام را بگوید گفت می‌خواهد مادرش را برای آخرین بار ببیند، وقتی مادرآمد از او خواست زبانش را بیرون آورد تا آن را ببوسد، ولی وقتی مادر زبانش را بیرون آورد مرد به‌جای بوسیدن، زبان مادر را با دندانهایش برید و گفت این زبان بود که مرا به این روز انداخت...

... این حکایت را آوردیم درحالی‌که شبانه روز شاهد ”القائات ”و ”سفارشات شریرانه‌ای ”که رژیم ایران به گوش نوری المالکی نخست‌وزیر عراق می‌خواند هستیم که قطعاً در جهت منافع عراق و مردمش نیست و حتی برای حال و آینده خود مالکی هم آنقدر که برای منافع و اهداف رهبران رژیم ایران منافع درازمدت دارد سود ندارد و اگر خطوط کلی سیاست برنامه‌ریزی شده مالکی را پی بگیریم درمیابیم که او بر پایه‌هایی که به نفع عراق باشد تکیه ندارد و روشهایی را اتخاذ کرده که اهداف و نیات این رژیم بنیادگرا را اجابت می‌کند به‌طوری‌که انسان تصور می‌کند که عراق تنها منطقه کوچکی تابع آن رژیم است و بدون آن هیچ قدرت و توانایی ندارد!
وقتی به جنایت شنیعی که در 8آوریل گذشته بوقوع پیوست و 36 قربانی از افراد قرارگاه به‌جای گذاشت نگاه می‌کنیم، به‌رغم همه توجیهات زشت و مسخره که دولت نوری المالکی مطرح می‌کند، اقدامش به این جنایت مخالف با همه عرفها و قوانین بین‌المللی بوده است و ابدا قادر نیست که حتی یک طرف بین‌المللی بیطرف را قانع کند در حالی‌که ساکنان اشرف این جنایت را مستند کرده و به‌دقت و به‌طور حرفه‌ای آن را به تصویر کشیده‌اند که جایی برای توجیه یا فرار از آن باقی نمی‌گذارد. وحشیگری در این جنایت مستند به حدی است که هر انسان آزاده با وجدانی را عمیقاً متأثر می‌کند و او را از مهاجمینی که فاقد ساده‌ترین احساسات انسانی هستند بیزار می‌نماید، مهاجمانی که بی‌بهره از ویژگیهای معروف عرب هستند.
خانمی‌در کنفرانس اخیر در پاریس در مورد ابعاد قضایی در مورد مشکل اشرف شرکت کرد و فیلمی در رابطه با جنایت شنیع 8آوریل گذشته دید ولی رویش را برگرداند و گفت: خدایا این چیست؟ و در حالی که تأثر عجیبی در صورتش نمایان شد از من سؤال کرد: آیا این چیزی که می‌بینم حقیقت دارد؟ من به او کاملاً حق دادم که این سؤال را بکند چرا که رسانه‌های عربی از مسائل مربوط به رژیم ایران دوری می‌کنند به‌خصوص در موضوع مجاهدین خلق که با دیکتاتوری مذهبی می‌جنگند کما این‌که با دیکتاتوری شاه قبل از آن می‌جنگیدند. رسانه‌های عربی به‌صورتهای مختلف با رژیم ایران تعارف و همراهی می‌کنند و از مجاهدین حتی (لاتقربوا الصلاه) را نیز نقل نمی‌کنند [اشاره‌اش به‌نقل ناقص آیات قرآن برای اهداف خاص است. م] ، درحالی‌که تمام نظرات و طرحهای رژیم در مورد دشمنانش و اپوزیسیون فعال ایران و در رأس آن سازمان مجاهدین خلق که کابوس وحشت‌آور رژیم است را نقل و منعکس می‌کنند.
کنفرانس پاریس موضوع اشرف را از نظر قضایی بررسی کرد و روی جنایت 8آوریل با در نظرگرفتن عرفها و قوانین بین‌المللی دقیق شد و این امری است که به‌خصوص بعد از حکم دادگاه اسپانیا به احضار گروهی از مسئولان عراقی و در رأسشان نوری المالکی برای پاسخگویی در مورد این جنایت شنیع در برابر بشریت، شروع به یافتن بعد جدی می‌کند.
تأکیدات حقوقدانانی که در کنفرانس پاریس شرکت کرده بودند از حد طرحها و ایده‌های تئوریک غیرعملی فراتر رفت، در واقع تلاشهای واقعی در این راستا وجود دارد که در آن در مورد هیچ جنبه‌ای کوتاهی و سهل انگاری نخواهد شد. خطر هم‌چنان موجود و قریب‌الوقوع است و هم‌چنان‌که خونهای قربانیان سربرنیتسا ضایع نشد، خونهای کشتار ساکنان بی‌دفاع اشرف نیز بدون حسابرسی نخواهد ماند و نوری الماکی که امروز به‌دلیل منصبش از احکام و قوانین مصون است بهتر است به روزی که منصب نخست‌وزیری را ترک می‌کند فکر کند و این امر اجتناب‌ناپذیر است (اگر برای دیگری ادامه پیدا کرده است، به تو یکی نمی‌رسد)، و به‌ویژه درحال حاضر که رژیم دمشق متزلزل شده، پاییز رژیم ایران شروع شده است و نتایج و پیامدهای آن جیغ‌وداد بعضی گروههای سیاسی که گوش دنیا را به نفع روحانیان بنیادگرای تهران و قم پر کرده بودند خفه کرده است و باعث شده تا ناظران و تحلیل‌گران سیاسی به ابعاد ”وحشت و هراس ”سران رژیم ایران پی ببرند.
فرستادن نیروهای پاسداران انقلاب و حزب‌الله لبنان جهت پشتیبانی رژیم سوریه در مقابل انقلابیون صرفنظر از شش میلیاردی که با طیب خاطر ولی امر مسلمین به این رژیم دیکتاتوری غیرمشروع در حال سرنگونی داده شد، همراهی دولت مالکی و شخص نخست‌وزیر با تمایلات و ”نصایح ”و ”موعظه‌ها ”ی زشتی که تهران به گوشش می‌خواند تا به رژیم روبه سقوط دمشق کمک کند، علامت سؤال بزرگ دیگری است که بر پیشانی مالکی زده می‌شود و حقیقت جانبداری و عدم استقلال تصمیمات سیاسی در عراق را روشن می‌کند و حاکمیت عراق را نسبت به نفوذ فزاینده ایران در عراق در حلقه شک و تردید، و مالکی را بار دیگر در تنگنای پاسخگویی و حسابرسی قرار می‌دهد. حالا زمان مناسبی برای نخست‌وزیر عراق است که خودش را از امیال و هواهای غیرمسئولانه رژیم ایران دور نگه دارد و سیاستی مستقل‌تر و نزدیکتر به روح حاکمیت عراق را در پیش بگیرد. پیروزیی که هرکول امپراطور روم بر امپراطور پارس به‌دست آورد، بدون هوشیاری و سیاست حکیمانه و بر اساس تعقل امکان پذیر نبود، مالکی هم می‌تواند معجزه‌ای سیاسی خلق کند تا تاریخ از آن یاد کند و به همه جهان استقلال و بی‌طرفی شیعه عراق را از نفوذ مفرط رژیم ایران اثبات کند. به حق، اتخاذ چنین تصمیمی از طرف مالکی بسیار دشوار است تا حدی که به‌نظر غیرممکن می‌رسد، ولی در عین حال او مثل هدف قاتلی است که انتظار لحظه غافلگیری را می‌کشد و از آب دهان دشمن چشم‌پوشی می‌کند. و ما سؤال می‌کنیم: آیا مالکی اینکار را انجام می‌دهد و قبل از این‌که به‌خاطر پیروی و التزام به نصایح و توصیه‌های روحانیون مورد حسابرسی قرار بگیرد زبان آنان را قطع می‌کند؟ و آیا این بهتر از وضعیت آن مرد نخواهد بود که در لحظه ناامیدی مفرط این کار را کرد؟ اینها سؤالات مشروعی است که خود را مطرح می‌کنند و به‌دنبال پاسخهای شفابخش هستند!