فیلم - کنفرانس در کنگره آمریکا، سیاست آمریکا در قبال ایران و کمپ اشرف:دیدگاه کنگره

روز سه شنبه 26 ژوئیه برابر با 4 مرداد کنفرانسی در کنگره آمریکا پیرامون سیاست آمریکا در قبال ایران و کمپ اشرف و دیدگاههای کنگره با حضور ایلیانا رزلهتینن، رئیس کمیته خارجی کنگره آمریکا، قاضی تد پو، عضو کمیته خارجی کنگره آمریکا، عضو زیر کمیته تروریسم و منع گسترش تسلیحات کشتار جمعی، جان سانو نایب رئیس بخش محرمانه و عضو مدیریت اطلاعات مرکزی آمریکا و ریاست تیم رهبری کنندة شورای امنیت ملی در دولت جرج بوش، اندرو کارد، رئیس دفتر رئیس جمهور آمریکا 2001 – 2006، وزیر راه و ترابری  1992 – 1993، مایکل موکیزی ، وزیر دادگستری آمریکا 2007 – 2009، جان بولتون، معاون وزیرخارجه 2001 – 2005، سفیر ایالات متحده در سازمان ملل2005 - 2006 ، باب فیلنر، نماینده کنگره آمریکا نایب رئیس کمیته بازنشستگان نظامی، رئیس گروه پارلمانی حقوق بشر و دموکراسی در ایران، شیلا جکسون لی ، عضو ارشد کمیته قضایی و کمیته امنیت داخلی کنگره آمریکا، ترنت فرانکس، عضو ارشد کمیته قوای مسلح کنگره آمریکا، راسکو بارت لت، نماینده ارشد کمیته قوای مسلح کنگره آمریکا، دن لانگرین، رئیس کمیته مدیریت کنگره آمریکا، جودی چو عضو کمیته خارجی و کمیته قضایی کنگره آمریکا، پروفسور استیون اشنیبام وکیل مجاهدان اشرف، استاد دانشگاه جان هاپکینز و سناتور رابرت توریسلی، برگزار شد.

توجه شما را به متن نوشتاری این کنفرانس جلب میکنیم:

قاضی تد پو
عضو کمیته خارجی کنگره آمریکا
صبح بخیر. من تد پو هستم و ایالت بزرگ تگزاس را در کنگره، نمایندگی میکنم. بسیار خوشحالم که امروز اینجا درکنار شما و یک جمع از رزمندگان بسیار بسیار برجسته آزادی ـ من آنها را این طور می نامم ـ  هستم.
رزمندگان آزادی، نظیر کسانی که هم اکنون در این جمع حضور دارند. نظیر رزمندگان آزادی در آن سوی دنیا در کمپ اشرف هستند.
میدانید در سراسر طول تاریخ ملتها هر کس که به دنیا آمده و زندگی کرده، در عمق وجود خود طالب آزادی بوده است. ساخت و طبیعت ما این طور است. اهل هر جا که باشیم، چهره و قیافه مان هر طور که باشد، یا در هر برهه از تاریخ که زندگی کرده باشیم، این طور خلق شده ایم.
با این حال و متأسفانه اکثر مردمانی که تا کنون به دنیا آمده اند با آزادی زندگی نکرده اند. تحت سلطه و ستم یک حاکم بوده اند. نبرد برای آزادی پایان ناپذیراست. تنها دشمنان آن تغییر می کنند و امروز ما درگیر یک نبرد بزرگ برای آزادی در کنار دوستان، هموطنان و برای بعضی از شما، اعضای خانواده هایتان در کمپ اشرف، هستیم.
کمیته امور خارجی کنگره که من در آن خدمت می کنم، هفته گذشته به مسائل متعددی در زمینه روابط خارجی رسیدگی کرد. یکی از کارهایی که کمیته امور خارجی انجام داد و به نظر من بسیار برجسته بود، تصویب الحاقیه مربوط به قطعنامه شماره 2583  بود که اینجا روی دیوار نصب شده است. این الحاقیه با اعلام رأی شفاهی به اتفاق آرا در کمیته امور خارجی کنگره نمایندگان تصویب شد.
در اینجا میخواهم از رئیس کمیته ایلیانا رزلهتینن از ایالت فلوریدا و تمام اعضای کمیته امور خارجه اعم از جمهوریخواه و دموکرات که موضعی قاطع گرفته و به آن الحاقیه رأی دادند، قدردانی کنم.
این اقدامی مهم است به چند دلیل، زیرا سیاست و جهت گیری ایالات متحده را در ارتباط با مسأله کمپ اشرف مشخص میکند.
اول اینکه ایالات متحده در قبال حفاظت اشرف و حصول اطمینان از امنیت ساکنان کمپ اشرف متعهد است.
دوم اینکه کمیته امورخارجه در این الحاقیه اعلام میکند که کمپ اشرف و ساکنان کمپ اشرف نباید در جای دیگری در عراق بازاسکان داده شوند. باید همان جا که هستند بمانند.
و سوم، در الحاقیه گفته شده که یونامی و سازمان ملل متحد برای نظارت بر امنیت کمپ اشرف در کمپ حضور خواهند داشت. و اینها همه به نام حفظ صلح و حفاظت از کسانی که در آنجا ساکنند باید انجام شود. آن طور که من می نامم رزمندگان آزادی
اخیراً خود من و بعضی دیگر از اعضای کمیته امورخارجی کنگره به عراق رفتیم به چند دلیل، که یکی از آنها رفتن به کمپ اشرف و مشاهده مستقیم شرایط کمپ بود، زیرا گزارشهایی در دست داشتیم دربارة آنچه در این کمپ می گذرد و اینکه چگونه دولت عراق در حال سرکوب آزادی در آنجاست .
لذا با مالکی در نشستی شرکت کردیم که تقریباً دو ساعت طول کشید. در گفتگویی که با آقای مالکی داشتیم میخواستیم روایت طرف عراقی از ماجرای حمله به کمپ اشرف در ماه آوریل را بشنویم که درآن بیش از سی تن کشته شدند
آقای مالکی هم موضع رسمی عراق را به ما تحویل داد که تقصیر ساکنان کمپ اشرف بوده که همه آن افراد کشته شده اند، یعنی آن سی نفر و بیشتر و دیگران که زخمی شده اند.
پس از پایان مطالب او ما گفتیم بسیار خوب حالا بیایید برویم به کمپ اشرف و روایت طرف دیگر را بشنویم. من مدتهای طولانی قاضی بوده ام و همیشه هر دعوایی دو طرف دارد.
پس گفتیم بسیارخوب شما حرفتان را زدید حال برویم بشنویم ساکنان بازمانده درباره حمله آوریل چه میگویند. اما او گفت این طور نخواهد شد و شما به کمپ اشرف نخواهید رفت. چرا نمی شود؟ آیا آقای مالکی از حقیقت واهمه داشت؟ آیا می ترسید که ما حقیقت را دریابیم؟ دلیلش چه بود که اجازه نمی داد اعضای کنگره به کمپ بروند و مستقیماً ببینند آنجا چه گذشته است، نه فقط در آوریل گذشته، بلکه از ابتدای موجودیت این کمپ و اینکه الان چه می گذرد. اما او نگذاشت ما برویم.
به نظر من حقیقت همیشه از نخستین تلفات یک رژیم سرکوبگر است. به این ترتیب ما به کمپ اشرف نرفتیم. و نتوانستیم طرف دیگر ماجرا را بشنویم، گو اینکه میدانیم آنجا چه اتفاقی افتاده است.
پس امنیت این ساکنان اولویت درجه اول است. ما تعهد داریم، ایالات متحده تعهد دارد اطمینان حاصل کند این ساکنان در امنیت و ایمنی باشند، حال چه آقای مالکی خوشش بیاید چه نیاید.
من حقیقتاً از بابت نفوذ رژیم ایران و آن کوتوله وحشی احمدی نژاد، که دوست دارم این طور صدایش کنم، نگرانم. از اعمال نفوذ او بر دولت مالکی ودستوراتش برای رفتار با کمپ اشرف. این طور به نظر من میرسد که اگر مقامات رژیم ایران خواستار جابه جایی کمپ هستند، ما به طور اتوماتیک با آن مخالفت خواهیم کرد، چرا که احمدی نژاد دوست ایالات متحده نیست. او یک دیکتاتور سرکوبگر مردم است و می خواهد ایرانیان را در یک کشورخارجی، در عراق، نیز سرکوب کند.
خوب چرا ما نباید ازهم اکنون فعال شویم؟ این قطعنامه، این الحاقیه به لایحه کمیته امورخارجی از امنیت این ساکنان حفاظت خواهد کرد. به نظر من این هم اهمیت و اولویت بسیار بالایی دارد که ایالات متحده  به جلو گام بردارد و نام سازمان مجاهدین را از لیست حذف کند. وزارت امورخارجه نمیخواهد این کار را بکند. من تمام اسنادی را که آنها در توانشان بوده ارائه کنند دیده ام و اصلاً قانع نشده ام که سازمان مجاهدین خلق باید در لیست باقی بماند.
به همین دلیل همراه با 80 عضو جمهوریخواه و دموکرات کنگره  قطعنامه یی را مبنی بر حذف مجاهدین از لیست پیشنهاد کردم. زمان این اقدام فرا رسیده زیرا تا زمانی که مجاهدین لیست گذاری شده تلقی میشوند، حفظ آزادی ساکنان کمپ اشرف دشوارتر خواهد بود و آقای مالکی و دولتش و رژیم ایران لیست آمریکا را برای سرکوب ساکنان اشرف بهانه می کنند. هیچ لرومی ندارد  که ما همچنان چنین بهانه یی به دست آنها بدهیم.
پس من از همه شما که اینجا هستید قدردانی میکنم. به این دلیل که خانواده و دوستانتان در کمپ اشرف هستند و شما نگرانشان هستید و برای امنیتشان نگران هستید. و به آنها هم می گویم که ما در واشینگتن عده زیادی هستیم که از شرایط سخت و رنج آنها آگاهیم و میخواهیم آنها به همان چیزی برسند که در عمق وجود هر یک از ما وجود دارد، یعنی توان آزاد بودن. توان تعیین سرنوشت خود و توان زندگی در آزادی در هر جا که انتخاب کنند و اگر انتخابشان این باشد که روزی به ایران بازگردند، آن کشور در دست مردم ایران باشد نه آن کوتوله وحشی، احمدی نژاد.
اکنون می خواهم سناتور رابرت توریسلی از نیوجرسی را معرفی کنم. او مدت 14 سال عضو مجلس نمایندگان بوده و یک سناتور ایالات متحده است. از دانشگاه راتگرز لیسانس حقوق گرفت. سپس به هاروارد رفت و فوق لیسانس علوم اداری گرفت. لقب او «مشعل» است.
 من البته دقیقاً نمی دانم دلیل این لقب چه بوده اما میتوانم حدس بزنم که او مشعلدار برخی آرمانها است و یکی از آنها آرمان آزادی است. اجازه بدهید به سناتور توریسلی خوشامد بگوییم.

سناتور رابرت توریسلی
من میخواهم از همه شما برای حضورتان در اینجا تشکر کنم.
یک اصل پایه یی در سخنرانی و بحث وجود دارد که کسی نباید یک اتهام را که بی پایه است تکرار کند زیرا تکرار آن به آن پایه و مبنا میدهد و من گفته ام که در طول عمرم، موضوعی که با شما مطرح شد، تا  چه اندازه مهم است. یک بحث مشروع وجود دارد. ما می توانیم حول موضوع مجاهدین بحث کنیم، در مورد آینده قرارگاه اشرف و رابطه آمریکا با ایران بحث کنیم. ولی من نمی دانم چه چیزی بیش از این امر در مورد بحث مشروعی حول سیاست آمریکا مطرح است که تکرار همین اتهامات توخالی و دروغهای بی پایه در مورد مجاهدین است که ما آن را در روز شنبه در روزنامه نیویورک تایمز مشاهده کردیم.
من خلاصه می کنم ولی باید گفته شود. اگر شما حرفی در مورد این که چرا مجاهدین نباید از لیست خارج شوند دارید، اگر عدم حمایت از ساکنان اشرف کار درستی است، اگر ادعایی علیه مجاهدین دارید، و این به نفع منافع آمریکاست، خوب اجازه بدهید آن را بشنویم.
من به مجاهدین سمپاتی دارم من خودم یک آمریکایی هر روز هفته هستم، اگر  این امر به نفع آمریکا نیست حرفتان را بزنید. ولی این که این اتهامات مسخره را تکرار کنید، یک بحث دیگر است. مجاهدین مارکسیست نیستند. والله نیستند. شما می توانید این ادعا را بکنید. شما می توانید مستمراً این را بنویسید. شما می توانید تمام روز آن را تکرار کنید ولی مجاهدین مارکسیست نیستند.  خانم رجوی در سخنرانی اش در رم پلاتفرم و منشور سازمانش را  معرفی کرد که برنامه اش به یک نظام بازار آزاد، به حقوق بشر، به غیر اتمی بودن، روابط مسالمت آمیز با همسایگانش و یک نظام چند حزبی دموکراتیک  متعهد است.
ممکن است شما نخواهید این را بشنوید ولی بدون ارائه هیچ گونه مدرکی، صرفاَ تکذیب این واقعیت ممکن است موضع شما باشد و شما بیش از بیش احمق به نظر می رسید.
این اتهام به مجاهدین که مارکسیست هستند به خاطر این که در سال 1970 برخیها به رهبری رسیدند که گرایشات مارکسیستی داشتند مثل این است که بگوییم حزب دموکرات کماکان به جدایی بر اساس نژاد معتقد است زیرا جرج والاس زمانی عضو این حزب بود. آن مال آن موقع بود. و حال ما در این دوران هستیم. مجاهدین سازمانی است که یک آینده دموکراتیک را برای ایران می خواهد همین.
نکته دوم این که تکذیب کنیم که هیچ گونه مدرک فعالیت تروریستی برای سالهای متمادی وجود نداشته است و در دوره یی که قانون مشخص می کند، قلب کردن واقعیت است. شما می توانید غیر از این را بگویید ولی در  ماههای اخیر، من اظهارات رئیس  اداره اف بی آی، رئیس اطلاعات مرکزی رئیس دائره ضد تروریسم، وزیر دادگستری ایالات متحده، مقامات ارشد در دولتهای دموکرات و جمهوریخواه را شنیده ام که عکس این حرف را می زنند. اگر شما مدارکی دارید که آنها اشتباه می کنند، خوب مطرح کنید. چه حسن اتفاق فوق العاده یی است که همه در هر دو حزب طی 15 سال گذشته اشتباه می گویند ولی اگر شما مدارکی دارید، زمان آن رسیده است که آنها را رو کنید. ولی آیا شما خسته نمی شوید در روزنامه ها اتهامات توخالی و مزخرف را به طور مکرر بخوانید. یعنی اعتراف به این است که هیچ حرفی برای گفتن ندارید.
و بالاخره، من میخواهم با این حرف به پایان ببرم. برخی چیزها بسیار ساده هستند. ساکنان شهر اشرف چه می خواهند؟ درخواست آنها چیست؟ می دانید چیست؟ آنها حق زندگی دارند. آنها دوبار مورد حمله قرار گرفته اند. ساکنان جان خود را از دست داده اند و اگر این مشکل حل نشود، یک احتمال جدی وجود دارد که تا پایان امسال جان  تعداد بیشتری درخطر قرار بگیرد زیرا این سیاست از سوی حکومت تهران و نه واشینگتن و نه بغداد دیکته می شود.  این یک مشکل جدی است.
ولی ما چیزی را از دیپلوماسی یاد نگرفتیم. تن دادن به خواسته های ملایان در تهران هیچ دستاوردی نخواهد داشت. البته، آنها مصر هستند که قرارگاه را منهدم کنند. البته آنها میخواهند که ساکنان را جابجا کنند. البته آنها می خواهند مجاهدین منحل شوند. من این را درک می کنم ولی اگر کسی فکر میکند شما به این خواسته ها تن بدهید و ساکنان اشرف را جابجا کنید، اگر صد نفر دیگر کشته بشوند، اگر سازمان شما منحل بشود، اگر هیچ اپوزیسیونی در برابر ملاها در هیچ کجای این کره ارض نباشد، آیا باور دارید که این آخرین خواسته رژیم ایران خواهد بود؟
ما هیچ چیزی به دست نخواهیم آورد الا این که مشوق خواسته های گستاخانه بیشتری بشویم و بر سر حقوق مردم دیگری سازش کنیم. چیزهای زیادی وجود دارند که به خاطر آنها من به آمریکا می بالم ولی هیچ چیزی مانند تمایل منحصر بفرد ایالات متحده یعنی قرارگرفتن در کنار نیروی کوچکتر در برابر بزرگتر، در کنار ضعیف تر در برابر قویتر و فقیر تر در برابر متمول تر وجود ندارد. ما یک سنت بسیار غنی از این گونه عمکرد داریم.
من زور گویی رژیم ایران را میشناسم. در حال تولید تسلیحات اتمی است. نفت دارد. پول دارد و شهروندان ما را برخلاف تمامی قوانین بین المللی به اسارت گرفته است. من می فهمم که آنها اهرمهایی در دست دارند ولی من همچنین سنتها و درسهایی را  که ما آموخته ایم به یا د دارم  که روزی امواج فرو خواهند نشست.
من بسیار خوشحالم که شما همه امروز اینجا هستید. بسیار نادر است که  انسانها در زندگی خود درگیرآرمانی باشند و شما برای چیزی بجنگید که در عمل به معنی حفظ جان کس دیگری است.
آرمانهای خوب زیادی وجود دارند که شما میتوانید به تحقق آنها کمک کنید، بسیار کارها که میتوانید به پیش ببرید ولی به ندرت شما درگیر چیزی می شوید که زندگی فرد دیگری را در دستان خود دارید. اما ساکنان اشرف در دستان شما هستند. همه کسانی که اینجا هستند و برای نمایندگان کنگره کار می کنند یا نماینده کنگره یی را می شناسد، هرکس که قادر است به وزارت خارجه نامه بنویسد، یا می تواند با یک روزنامه نگار صحبت کند تا  یک موضوع را تصحیح کند، من از آنها و شما می خواهم که این کار را بکنید زیرا وقت تنگ است.
ایکاش فرصت می بود که دریابیم چه چیزی به سفیر باتلر انگیزه می دهد ولی رک بگویم، من نمی دانم. من نمی دانم چرا خبرنگاران این مقاله ها را بدون آنکه روی واقعیات تحقیق کنند، می نویسند ولی وقت نیست که علت آنرا بفهمیم.  ما باید در این جنگ به دلایل متعددی پیروز شویم قبل از اینکه شمار زیادی از افراد بیگناه آسیب ببینند. و به خاطر همین، همه ما از این که شما این جا هستید و نیز از سخنرانان که اعتبار و دانش و صدای خود را در حمایت از این آرمان  به ما داده اند تشکر می کنیم. با تشکر از همه شما.

 

معرفی ایلیانا رز لهتینن

رابرت توریسلی، با تشکر زیاد از شما.  به خاطرندارم که در زندگیم هرگز مجبور شده باشم میکروفون را به این سرعت به کس دیگری  تحویل دهم. ولی اگر قرار باشد که این کار را بکنم، این همان لحظه است.
تقریباَ از روزی که ایلیانا رزلهتینن به مجلس نمایندگان به عنوان یک عضو جدید کنگره از فلوریدا آمد، یک جنگنده بود. او همواره یک دوست بود و همواره شخصی بود که حاضر بود مواضع اصولی را بگیرد.
یک روز، در ظرف ماههای آینده، زندگی هزاران نفر از مردم تعیین تکلیف خواهد شد. و نیز یک سیاست تعیین تکلیف خواهد شد که آیا ما در برابر رژیم ایران خواهیم ایستاد یا این که در مقابل خواسته هایشان تسلیم خواهیم شد. در آن صورت، ما هیچ جنگجویی و هیچ رهبری را بهتر از رئیس کمیته خارجی مجلس نمایندگان آمریکا در کنار خود نخواهیم داشت.

 

ایلیانا رز لهتینن، رئیس کمیته خارجی کنگره آمریکا

خیلی متشکرم، من خیلی مفتخرم که آقای توریسلی مرا معرفی کرد. 
در ابتدای ورودم به کنگره در زیر کمیته نیمکره غربی، سناتور توریسلی رئیس ما بود و من  بسیار مفتخر بودم. هرگاه مسأله آزادی، دموکراسی و پیشرفت حقوق بشر در نیمکره ما  و  در خاورمیانه مطرح بود، از رهبری او بهره مند میشدم. امروز درباره مسأله بسیار مهمی صحبت می کنیم که برای تمام آمریکاییان مهم است.
این مسأله یی نیست که تنها مربوط به ایرانیان مقیم آمریکا باشد. بلکه  به تک تک ما و به همه ما مربوط است. بنابراین از باب توریسلی تشکر میکنم که این همه سال رهبری را در دست داشت. جایش درکنگره خالی است و وخوب است به کنگره برگردد!
و نگاه کنید اندی کارد، جان بولتون…
چون قراراست اینجا افراد بسیار برجسته یی صحبت کنند، من صحبتم را کوتاه می کنم، چند رأی گیری هم داریم که شما با آن آشنایی دارید. و میخواهم از قاضی «پو» هم همین جا تشکرکنم. قاضی «پو» قهرمان ما است. قاضی «پو».
به خاطر کارش در هفته پیش در کمیته خارجی ، مسائلی که ما با آن مواجهیم واقعی است و مشکل تر هم می شود، هستند کسانی که نگاهشان را برگردانده و دارند به آنچه که به آن بهار عرب گفت میشود، نگاه میکنند که ممکن است عوافبش خوب باشد و شاید هم هست عاقبتش به این خوبیها نباشد و ممکن است همان طور که نتانیاهو نگران است بهارعرب زمستان ایران را به دنبال داشته باشد و بعضیها هم نگاهشان را از نقطه  اصلی که رژیم ایران است برگردانده و توجه ندارند به نقض وحشتناک حقوق بشر و اینکه اینها به سرعت می خواهند به قدرت اتمی تبدیل شوند و اینکه دولت عراق هم در این قضیه به تعهداتش مبنی بر خود داری از رفتار غیر انسانی با ساکنان کمپ اشرف، عمل نکرده است و  تا فشاری از سوی ایالات متحده بر روی آنها  برای عمل کردن به قولشان وجود نداشته باشد، این کار را نخواهند کرد.
درعوض کاری که دولت عراق کرده این بوده که هر از گاهی به زور وارد کمپ شده و نتیجه یی که در بر داشته دهها کشته و زخمیهای چندین برابر بوده است. همه ما آن ویدیویی  را که  مو را بر اندام راست میکند بارها دیده ایم. این وحشت آور است. کجاست ابراز انزجارها و کجاست صداهای اعتراض؟ کجا هستند کسانی که به فعالان حقوق بشر بگویند بیابید تحقیق کنیم، بیایید کاری بکنیم، بیائید به  ساکنان که قربانی این رفتار هستند کمک کنیم؟
هیچ تضمینی وجود ندارد که دولت عراق و نیروهای امنیتی آن رفتار غیرقابل قبول گذشته خود را تکرار نکنند، چرا که قیمتی برای آنچه کرده اند در جامعه بین الملل پرداخت نکرده اند.
امنیت ساکنان کمپ اشرف در خطر است. همین الان، در همین لحظه در خطر است. و در خطر خواهد بود تا زمانی که جامعه بین الملل بگوید این اعمال قابل قبول نیست و نباید چنین اتفاقاتی بیفتد. اکنون زمان حساسی برای ایالات متحده آمریکا که بایستد و دست به اقدام درست و لازم بزند.
موضع آمریکا باید روشن و محکم باشد و همانطور که می دانید به یمن رهبری قاضی «پو» در کمیته امورخارجی ما هفته گذشته قانون مجوزهای روابط خارجی را تصویب کردیم و در آن این الحاقیه مهم را گنجاندیم که از وزارت امورخارجه میخواهد از دولت عراق بخواهد یک کار عجیب و غریب بکند یعنی به تعهداتش عمل کند، به تعهداتی که امضا کرده و آمریکا هم باید تمام گامهای ضروری و مناسب را جهت عمل به تعهدات خود بردارد تا تضمین شود که با ساکنان اشرف به نحو انسانی رفتار می شود و اینکه به زور به جاهای دیگری درعراق فرستاده نشوند.  و این راهم  می دانیم که اگر به ایران فرستاده شوند نتیجه چه خواهد بود.
حال دولت عراق به خوبی میداند که موضع مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا به گونه یی که توسط کمیسیون ما اعلام شده و در اجلاس کنگره هم مطرح خواهد شد، چیست. این لایحه در ماه سپتامبر به بحث و رأی گذارده خواهد شد و زمان آن است که دولت اوباما با تبعیت از آن اطمینان حاصل کند که ساکنان اشرف از محافظتی که به آنان قول داده شده و حق آنهاست، برخوردار شوند. وقتی برای تلف کردن باقی نمانده است.
من هم از این که اینجا با شما هستم در کنار این صف شخصیتهای برجسته، می توانم بگویم که همه ما ساکنان کمپ اشرف هستیم. متشکرم.     

معرفی موکیزی
اگر کسی به دانشکده نظامی وست پوینت رفته باشد متوجه می شود ژنرال کسی است که روی شانه هایش ستاره هست و شما به او سلام می دهید. اگر شما به دانشکده حقوق بروید،  ژنرال کسی است که مقام ارشد اعمال قانون در آمریکاست.  من بسیار خوشوقت بوده ام که در برخی از صحبتهایمان با وزارت خارجه وقتی وکلای جوان در باره نامگذاری تروریستی خارجی صحبت می کنند و نظر می دهند، به آنها رو کرده و گفته ام اجازه بدهید من به شما بگویم که وزیر دادگستری مایکل موکیزی در باره این موضوع چه نظری دارد زیرا هیچ شخصیت برجسته تری از وی در مورد این مسائل در کشورمان وجود ندارد.  او به عنوان یک قاضی فدرال ریاست محاکمه پرونده بمبگذاری مرکز تجارت جهانی را برعهده  داشت. وی سپس به عنوان هشتاد و یکمین وزیر دادگستری منصوب شد. او یکی از قویترین، رساترین و برجسته ترین صداها در مورد این مسأله است.

مایکل موکیزی
وزیر دادگستری آمریکا 2007
- 2009
با تشکر از شما سناتور توریسلی. میدانید وقتی شما به اطراف خود نگاه میکنید و به افرادگوش فرا میدهید، افرادی با اعتباری همچون اندی کارد، یا سفیر بولتون و سایرین در بین سخنرانان، شیلا جکسون لی و سپس نماینده بارتلت و وقتی طیفی از شخصیتها را در اینجا مشاهده میکنید و سپس به احتمالاتی که ما در ایران و سایر نقاط به آنها می نگریم، (اینها) به نوعی یادآور فصل اول رمان چارلز دیکنز، «داستان دو شهر» است. یکی بهترین دورانها  و دیگری بدترین دورانها را به تصویر می کشید.
به نوعی ما در حال حاضر در بهترین زمانها هستیم. امکانات برای آزادی انسانها امروز بیش از هر زمان دیگری در تاریخ جهان هستند. آزادی درسراسر جهان درحال گسترش است، در نقاطی که بسیار نامحتمل می نمود. و ادله یی برای امیدوار بودن وجود دارد.
ساکنان اشرف وحدت خود را حفظ کرده اند و به خاطر آنچه به آن معتقد هستند به مقاومت برخاسته اند. و آنچه آنها به آن اعتقاد دارند، همان است که شما به آن اعتقاد دارید. یعنی به سادگی، آزادی و کرامت انسانی. در عین حال، ما شاهد کشتاری هستیم که در آوریل گذشته، سربازان عراقی ـ آنها به اصطلاح متحدان ما هستند ـ با تسلیحاتی که ما دراختیارشان قرار داده ایم، با خودروهایی که ما در اختیارشان قرار داده ایم، مردان و زنان بی دفاع را می کشند.
ما شاهد یک افتضاح توسط سفیر آمریکا بودیم که می گوید ساکنان اشرف باید با من طرف حساب بشوند. من هستم که این نمایش را اداره می کنم. این فرد می توانست برای آل کاپون مشروب بفروشد و او مسئولیت خودش را عوضی گرفته است.
بنابراین، ما در بهترین دورانها هستیم و در بدترین دورانها. چطور شده که عراقیها می تا این حد می توانند گستاخ بشوند و آن اقدامات را انجام دهند و چطور میشود که یک سفیر آمریکا میتواند تا این حد ـ سخت است بتوان صفتی را به کار برد ـ کله خر باشد، تا این حد سهل انگار که آنچه را که انجام داد، انجام دهد و آنچه را که گفته است، بگوید.
من معتقدم آن چه اجازه می دهد چنین چیزهایی اتفاق بیفتند، استمرار حفظ نام مجاهدین در لیست است. این آن چیزی است که دولت عراق را گستاخ کرده است. این آن چیزی است که موجب می شود افرادی با خلق و خوی ضعیف، مانند آن سفیر، آنچه را که کردند، انجام دهند و آنچه را که گفتند، بگویند.
راه حل این امر، خارج کردن مجاهدین از لیست است و این اقدام و این درمان، خیلی مشکل نیست. پرونده حقوقی در برابر ماست. آنها شامل محورهای قانونی در لیست ماندن نمی شوند. آنها هیچ خطری برای هیچ کس طی 10 الی 20 سال گذشته نبوده اند. آنها خشونت را نفی کرده اند. آنها نه تنها خواهان یک ایران دموکراتیک و غیراتمی هستند که در آن حقوق مردم رعایت شود، بلکه وقتی از آن لیست خارج شوند، آن وقت بدترین دورانها به بهترین دورانها تبدیل می شود، ولی این عملی نخواهد شد تا آنکه نامگذاری تغییر کند.
لذا، فوق العاده مهم است که شما در اینجا فشار را حفظ کنید، فشار را روی کنگره حفظ کنید، فشار را روی وزارت خارجه حفظ کنید. زیرا این شهری است که در آن مقامات به آنچه اعمال فشار گفته می شود، واکنش نشان می دهند.
تصمیم گیری در اینجا باید بر اساس آنچه درست است انجام شود ولی خیلی اوقات اتفاق می افتد که باید واقعیتها را تحمیل کرد تا چیزی تغییر کند و شما باید قاطع باشید و برنامه هایتان را مانند این برنامه و سایر کنفرانسهایی که برگزار کرده اید، تحمیل کنید تا کنگره و وزارت خارجه بفهمند که چشمان همه روی آنها خیره شده است و  باید تصمیم گرفته شود. این تصمیم باید هرچه زودتر گرفته شود و باید تصمیم درستی باشد و وقتی گرفته شد، آنگاه این کشور آن چیزی خواهد بود که آبراهام لینکلن توصیف کرد:«آخرین و بهترین امید کره ارض».
از حسن توجه شما بسیار متشکرم.

معرفی جان سانو
من پیشتر به شما گفتم که این یک ائتلاف گسترده از چپ و راست و دموکرات و جمهوریخواه است. ولی در پایتخت یک بخش تفکیک ناپذیر هر ائتلافی وجود دارد که خود مقامات حرفه یی دولت هستند.
آنهایی که حزب گرایی نمی کنند بلکه صرفاً یک تعهد به خدمت به جامعه دارند و برخی اوقات وقتی من در مطبوعات در مورد بحث حول مجاهدین و کمپ اشرف مطلب می خوانم، برایم سؤال پیش می آید که چرا به خواندن چنین مقاله هایی اشتغال داریم، و چرا  به جای آنکه درگیر بحث حدس و گمان بشویم از کسانی که مطلع هستند، نقل قول نمی کنیم.
من بسیار مفتخرم که شخصی را به شما معرفی کنم و خواهش می کنم با دقت به ویژگیهای او گوش فرا دهید. جان سانو به مدت 28 سال در اطلاعات مرکزی آمریکا خدمت کرد و به عنوان اولین نایب رئیس بخش محرمانه که پیشتر به آن مدیریت عملیات گفته می شد، منصوب گردید. پیش از آن ، آقای سانو، رئیس بخش آسیای غربی در مدیریت عملیات در سال 2005 بود.
به عنوان نایب رئیس، سانو ریاست تیم رهبری کننده شورای امنیت ملی را برعهده داشت و بر امور جاری سرویس محرمانه ایالات متحده نظارت میکرد. علاوه براین، وی عضو تیم مدیریت اجرایی اطلاعات مرکزی آمریکا بود و مستمراَ مقامات ارشد دولت و همچنین اعضای کمیته های کنگره آمریکا را در امور امنیت ملی و عملیات محرمانه در سراسرجهان توجیه می کرد. آقای سانو  ریاست دفاتر اطلاعات مرکزی آمریکا را در دو کشور خارجی برعهده داشت. شما می توانید حزب گرایی برخی از ما را عنوان کنید به عنوان کسانی که ممکن است انگیزه هایی داشته باشند که فراتر از منافع امنیت ملی هستند. ولی امروز و در طی هفته هایی که گذشته اند، شما بازهم و بازهم اسامی برجسته ترین شخصیت های امور امنیت ملی، دیپلماسی و نظامی را خواهید شنید که یک نظر به غایت مشابهی در مورد مجاهدین خلق، ملاها و رژیمشان، قرارگاه اشرف و خروج مجاهدین از لیست وزارت خارجه دارند.
من خوشوقتم که به شما یکی دیگر از این صداهای برجسته را معرفی کنم.  

 

جان سانو
عضو مدیریت اطلاعات مرکزی و ریاست تیم رهبری کننده شورای امنیت ملی در دولت
متشکرم. عصر بخیر. واقعا خوشوقتم که اینجا باشم اگرچه کمی مایه خجالت زدگی است به خصوص در حضور چنین افراد برجسته یی در پنل.
با اشاره کمی به سابقه، شما شاید سخنرانی «موقعیت کشور» توسط پرزیدنت بوش را که ژانویه 2002 ایراد شد، به یاد بیاورید. او محور شر را رژیم ایران، عراق و کره شمالی توصیف کرد و در واحد اطلاعاتی که ما آن سه کشور و چند کشور دیگر را به عنوان اهداف سخت بازبینی می کردیم که شامل روسیه چین و چند منطقه دیگر شاید لیبی هم بود.
ولی در محور شر آن چه که جامعه اطلاعاتی هدف سخت می داند غیر قابل نفوذترین، مشکل ترین برای دسترسی و مشکل ترین است برای آنکه بتوان اطلاعاتی از آن کسب نمود. بنابراین ما میزان زیادی بودجه، نیروی انسانی و منابع را به شکستن آن اختصاص می دهیم.
برداشت عمومی همواره، بخصوص در مورد محور شر این بوده و من در عملیات اطلاعاتی، علیه همه این کشورها کار کرده ام. شما فرض می کنید که  افراد و رهبری همه یکی هستند.
این بسیار منحصر به فرد است که وقتی ما در جامعه اطلاعاتی  ـ نه فقط در اطلاعات مرکزی ـ  درباره رژیم ایران صحبت می کردیم اختلافی مطرح بود و این در رابطه با مردم ایران بود.
یک قاطعیتی بود که مردم ایران ـ و این تنها اخیراً نیست بلکه به سالها و سالهای قبل بر می گردد ـ با رهبری رژیم موافق نیستند، خودشان را در همان راستا نمی دیدند و از نظر عوامل اطلاعاتی و تحلیل گران در مورد مردم ایران تقریباً منحصر به فرد بود.
و من فکر می کنم با توجه به حوادث چند سال گذشته، و وقتی به سازمانی مثل مجاهدین نگاه می کنید، شما به آزمونها و مسائلی که در اشرف اتفاق می افتد نگاه می کنید، شاهدی بر این حقیقت است که منحصر به فرد است، همه مردم را میتوان مثل هم فرض کرد، همه مردم مشتاق آزادی هستند، آزادی از سرکوب، آزادی از شکنجه. فشارهایی که به مردم ایران اعمال شده همان میزان نتیجه نگرفته است. بنابراین این اختلاف هست.
همانطور که سناتور در معرفی اش گفت من یک افسر اطلاعاتی برای تقریبا 30 سال بوده ام که بیشتر این زمان را در کشورهای خارج از آمریکا گذرانده ام. و در طول این مدت من با چند عامل یا  افسران اطلاعاتی  از سایر کشورها در تماس قرار گرفتم. اکثریت آنها از کشورهایی بودند که الزاماً با اهداف، ایده آلها یا استراتژیهای آمریکا موافق نبودند.
این سازمانهای اطلاعاتی خارجی این اختیار را داشتند که با ابهام کامل در کشور خود و در سراسر جهان کار کنند نه مثل جامعه اطلاعاتی آمریکا که میزان زیادی قوانین و بازبینی وجود دارد که باید رعایت و حفاظت کنند.
بنابراین در اساس این واحدهای خارجی می توانند در کشور خودشان و به طور بین المللی به عنوان سلاحهای قدرتمند و مخفی برای رهبری خودشان کار کنند و هیچ کجا این بارز تر از مورد وزیر اطلاعات و امنیت ایران ساواما نبود.
من تماسهای شخصی با مأموران  وزارت اطلاعات در کادر شغلی ام در خارج از کشور داشتم ولی در مورد ساواما طبعاً آنها در سراسر ایران و سراسر جهان کار می کنند. آنها مخالفان را هدف قرار می دهند اگر باور داشته باشند یا به آنها گفته شده باشد که تهدیدات بالقوه برای رژیم هستند.
فعالیتهای آنها محدود به ارعاب، قتل و شکنجه نیست. اگرچه اینها خشن ترین کارهای آنها هستند، ولی آنها در فعالیتهای ظریف تری که به همان میزان عواقب ضررزننده سیاسی دارند، فعالیت می کنند.
در جبهه سیاسی این فعالیتها به منظور ارائه یک چهره دیگر از ایران به جهان طراحی شده تا آنهایی را که برای دموکراسی، حقوق بشر، نظیر آزادی بیان و اجتماعات، بدون هرگونه دستگیری خودسرانه و بازداشت و شکنجه، می ایستند را طور دیگری تصویر کند.
ساواما این افراد را به عنوان خرابکار و تروریست قلمداد میکند. این در یک تلاش بیحاصل برای شکل دادن به افکار عمومی جهان است. تلاش برای هدف خودشان که به وضوح در حال شکست خوردن است.
آنها این تلاشها را می کنند تا  حداقل جهان در مقابل جنایتهای رژیم چشمش را ببندد و این کارها را تنها در کشور خودشان نمی کنند،بلکه در سراسر جهان این کار را می کنند.
شرایط در کمپ اشرف و کشتار اخیر که تنها سه ماه پیش صورت گرفت یک نمونه فوق العاده از آن چیزی است که ساواما می تواند برای شکل دادن به افکار جهانی انجام دهد..
اتهام مستمر آنها به مجاهدین یک سازمان خرابکار و تروریستی است. این در تضاد مستقیم با گزارشهای اینجا در ایالات متحده و به طور بین المللی است و داستان واقعی در پشت کشتاری است که صورت گرفت و واقعیت مجاهدین را به عنوان یک سازمان مسالمت جو، صلح دوست و طرفدار دموکراسی که تنها در پی ایجاد نظامی بر اساس آزادی بیان، اجتماعات و احزاب سیاسی، جدایی دین از دولت و تساوی زن و مرد است، بیان کردند. در حالی که رژیم ایران می خواهد ما باور کنیم که کشتار در واقع تحریک شده بود یا این که اصلاً اتفاق نیفتاد.
اما هم  درکمیسیون حقوق بشر ملل متحد و هم در دادگاه اسپانیا و  همینطور در کنگره و سایر سازمانهای بین المللی  واقعیت را می دانند.
آنها کشتار را محکوم کردند و خواستار تحقیقات بین المللی و عراقی و حفاظت بیشتر برای ساکنان کمپ اشرف آن طور که در قرارداد ژوییه 2004 نیروهای چند ملیتی عراق آمده، شده اند. همینطور ماده 45 کنوانسیون چهارم ژنو ساکنان اشرف را به عنوان افراد حفاظت شده، می شناسد و در قطعنامه 322 کنگره بری آن فراخوان داده شده است.
درست یک هفته پیش در گزارش سالانه به شورای امنیت ملل متحد، دبیر کل، بان کی مون خواستار احترام به حقوق بشر ساکنان اشرف شد و خواستار راه حلی برای این مسأله گردید.
به علاوه همان طور که قبلاً اشاره شد، کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان به اتفاق آرا الحاقیه یی را برای لایحه بودجه، به تصویب رساند که این امر را به تبدیل به سیاست آمریکا می کند تا تمامی اقدامات ضروری و مناسب را  برای ممانعت از جابجایی اجباری ساکنان کمپ اشرف در داخل عراق صورت دهد و حضور قاطع هیأت همیاری سازمان ملل متحد در عراق در کمپ اشرف را تسهیل کند.
ساکنان کمپ اشرف، کمپ را از 25 سال گذشته مال خود دانسته اند با این حال قتل عام می شوند، مورد آزار قرار می گیرند، حقوق اولیه بشر از آنها سلب می شود.
عراق خواستار جابجایی اجباری ساکنان کمپ اشرف شده و تنها میشود حدس زد که اگر آنها به اجبار به نقطه دورافتاده یی در عراق خارج از دید جوامع بین المللی منتقل شوند، چه اتفاقی خواهد افتاد.
یک اظهار نظر اخیر، توسط سفیر آمریکا در عراق است که از این پیشنهاد بعد از دیدار اخیر رئیس جمهور عراق طالبانی از ایران حمایت می کند. وی وقتی از ایران برگشت گزارشی از کمپ اشرف را به سفارت آمریکا از طرف رهبر رژیم ایران داد در حالی که جامعه بین المللی هدف انساندوستانه دارد و یک اجماع جهانی خواستار راه حل انساندوستانه و مورد توافق به درخواست ساکنان کمپ اشرف شده است.
موضع کنونی آمریکا در عراق نه حق ساکنان را رعایت می کند و نه راه حل مورد توافقی ارائه می کند. در واقع برعکس است. قطعنامه 332 کنگره از رئیس جمهور ایالات متحده می خواهد که مجدداً همه اقدامات مناسب و ضروری را برای ممانعت از جابجایی اجباری ساکنان کمپ اشرف چه در داخل یا در خارج از عراق که در تضاد با ماده های مربوط به قانون انساندوستانه بین المللی است، انجام دهد.
علاوه بر این پارلمان اروپا، ملل متحد و مقامهای مستقل عراق و نیز ساکنان کمپ همگی قاطعانه جابجایی اجباری را رد کرده اند.
تنها استثنا تهران و بغداد هم دست او و آنچه که بنظر می آید متاسفانه وزارت خارجه امریکا ست.
همان طور که رئیس سابق ستاد مشترک، ژنرال هیو شلتون گفته است این یک نسخه برای فاجعه است. این یک نسخه برای پاکسازی قومی بسیار فراتر از آنچه جامعه بین المللی حالا به آن دسترسی دارد، میباشد.
رها کردن اشرف معادل دادن یک دست بسیار قدرتمند تر به رژیم ایران در عراق است. ما باید  به جای همسویی با رژیم ایران، خواستار حضور قاطع تیمهای ناظر هیأت همیاری ملل متحد در عراق شویم تا در کمپ مستقر شوند و از ساکنان در مقابل کشتار بیشتر محافظت کند، و همان طور که کمیته امور خارجی کنگره گفته است آمریکا باید از پیشنهاد شراکت اروپا برای انتقال ساکنان به کشورهای ثالث بعد از اینکه شرایط در کمپ عادی شد، حمایت کند.
این تنها طرحی است که هم به حق حاکمیت عراق احترام میگذارد و هم تضمین می کند حقوق بشر ساکنان اشرف تضمین شود.
تهران آشکارا حضور مجاهدین در عراق را یک تهدید می بیند، یک تهدید بسیار بزرگ، و در نتیجه جای تعجب نیست که رژیم نه تنها علناً از ایده جابجایی در عراق حمایت می کند، بلکه فعالانه در بغداد و جاهای دیگر برای آن لابی میکند. اکثر این به اصطلاح لابیها توسط ساواما از طریق پخش اطلاعات گمراه کننده و در واقع کاملاً غلط، آن طور که ما در جهان جاسوسی استفاده می کنیم، سازماندهی شده است، کارزار تبلیغات سوء اساساً تلاش ضعیفی برای متقاعد کردن ایالات متحده و سازمانهایش، وزارت خارجه و حتی کنگره و همچنین ناظرین بین المللی است که ساکنان اشرف باید جابجا شوند و فراتر از آن مجاهدین باید در لیست باقی بمانند.
من به برخی از گزارشها که به وزارت خارجه داده شده نگاه کرده ام که اکثر آن اصلاح شده و برخی از آنها قبلاً طبقه بندی شده بود. و در موشکافی آن شما تقریباً باید به پاورقیها نگاه کنید.
من برای تقریباً 30 سال در کار اطلاعاتی بوده ام و شما وقتی گزارشی را می گیرید اولین کاری که یک سیاست گذار باید بکند تعیین اعتبار و دقت منبع است. اعتبار و دقت اطلاعات.
با نگاه کردن به این گزارشها، هر کدام را که بررسی کردم، می گوید یا دیگر نمی شود با منبع اطلاعات تماس مجدد گرفت یا اطلاعات قابل تأیید نیست. بنابراین اساساً چیزی که شما دریافت می کنید، شایعه و اظهار نظر با انگیزه طبعاً سیاسی است.
برای یک سازمانهای اطلاعاتی که بتوانند به طور مؤثر یک سوء تبلیغات را پیش ببرند یکی دو چیز در اختیار دارند. آنها باید فضا را بدانند. خوب این برای ساواما آسان است. این حیاط خلوت آنهاست. آنها باید بدانند دشمنانشان چه کسانی هستند. در این مورد، مجاهدین، آمریکا و ناظرین بین المللی هستند.
آنها برای آنکه بتوانند از نقاط ضربه پذیر بهره برداری کنند، و نقط ضربه پذیر آنهایی هستند  که در رسانه ها دیدیم، زیرا کشورما یک جامعه باز است و بحث در مورد ادامه حضور نظامی آمریکا در منطقه بخصوص در مورد آنچه در عراق رخ داده و تهدید ایران و یک طیفی از موضوعات مطرح است.  بنابراین آنچه ساواما می کند سرهم بندی اطلاعات است استفاده از منابعی که ما آنها را رابطین اجتماعی و مطبوعاتی می دانیم و اینها افرادی هستند که یا استخدام شده اند یا یک بار یا دو بار با آنها تماس گرفته اند. آنها اطلاعاتی را که مورد استفاده خودشان است تبلیغ و پخش می کنند.
به عنوان مثال شما احتمالاً همگی داستانهای اشتباهی که در رسانه ها منتشر شده و هنوز هم در جریان است دیده اید که می گوید این گروههای تروریستی زنان را به عنوان بمبگذاریهای انتحاری آموزش می دهند که مسئول هواپیماربایی، تهدید بمب گذاری، هستند در حالی که ساواما توانایی قابل توجهی در این زمینه های جاسوسی دارد نمیتوان حقیقت را پوشاند، حقیقت اینکه مجاهدین یک ایران صلح جو، غیر خشونت آمیز، و دموکراتیک را تبلیغ می کنند و متعهد به اعلامیه جهانی حقوق بشر و سایر کنوانسیونها و  مثاقهای بین المللی هستند و یک سیاست داخلی و خارجی براساس همزیستی مسالمت آمیز را تشویق می کنند.
مدت زیادی از زمان آنکه مجاهدین باید از لیست خارج شوند گذشته است. این مجاهدین بودند که گزارشهای فوق العاده مفیدی را در مورد تهدید هسته یی ایران  افشا کردند.
همان طور که سفیر بولتون اشاره کرد، این افشاگریها بسیاری از اطلاعات دیگری را که ما داشتیم، تایید کرد و در برخی موارد اطلاعاتی را که نشنیده بودیم ارائه داد.
بنابراین همانطور که گفتم  دیرزمانی است که حذف نامگذاری باید صورت می گرفت. حد اقل به عقیده من بر اساس 30 سال خدمت، هیچ دلیل مشروعی بر اساس اطلاعات یا برآوردها یا اطلاعات جمع آوری شده وجود ندارد که ادامه نامگذاری مجاهدین در لیست سازمانهای تروریست خارجی را توجیه کند.
زمان آن بیش از حد گذشته است. به هر دلیل این باید اصلاح شود ولی باید الان صورت گیرد.
از وقت شما متشکرم.

قاضی تد پو: با تشکر زیاد. من به شما یک ائتلاف گسترده را قول دادم. ظرف 30 سالی که من در این شهر بوده ام موضوعاتی ممکن است مطرح بوده باشند که جان بولتون و من در طرف همدیگر بوده ایم و با هم برای یک تیم جنگیده ایم. من نمیدانم این موضوع چه می توانسته باشد. این عملکرد آخوندها بود که ما را با هم، هم جبهه کرد. در حالی که ما اغلب اوقات حول بسیاری از موضوعات در گذشته هم نظر نبودیم، جان بولتون یک صدای برجسته و قوی در مورد موضوعاتی است که به آنها اعتقاد دارد. او ایالات متحده را در ملل متحد به عنوان نماینده دائم ما نمایندگی می کرد. او به عنوان مدیرکل وزارتخارجه برای کنترل تسلیحاتی و امنیت بین المللی خدمت کرد و اکنون یک استاد ارشد در انستیتوی آمریکن اینترپرایز است. ما بسیار خوشوقت هستیم که صدای قوی او را امروز در اینجا در کنار خودمان داشته باشیم.

 

جان بولتون
سفیر ایالات متحده در سازمان ملل2005-2006
بسیار متشکرم. خیلی ممنون باب.
خوشوقتم که امروز اینجا در کنار شما و سایرین به خاطر این موضوع حیاتی قرار بگیرم.  تلاش میکنم که این موضوع را کمی در چارچوب قرار دهم چون فکر میکنم مهم است که تصویر بزرگتر را ببینیم و بفهمیم واقعا چه چیزهایی در گرو آن هستند و فکر می کنم نکته حیاتی که باید به آن برگردیم ماهیت رژیم کنونی در تهران است.
این یک دولت خودکامه است که مردم خودش را سرکوب می کند. به شدت دنبال سلاحهای کشتار جمعی است و برای دو دهه به عنوان بانکدار مرکزی تروریسم بین المللی عمل کرده است.
از گروههای تروریستی نظیر حماس و حزب االله حمایت می کندـ به نوعی تساوی تأمین مالی تروریسم. به افرادی در داخل عراق کمک کرده تا به نیروهای آمریکایی و سایر متحدین حمله کنند. حتی به دشمن قسم خورده اش طالبان در افغانستان در خصومتشان علیه نیروهای آمریکایی و ناتو کمک مالی و تجهیزات می کند.
بنابراین وقتی شما می بینید دولت تهران یک نفر دیگر را به تروریست بودن متهم می کند بلافاصله این را در نظر می گیرید که چه کسی دارد صحبت می کند و هدف آنها چیست.
این دولت به وضوح مایل به قبول یک انتخاب آزاد و منصفانه توسط مردم خودش نیست، درحالیکه این امر عنصر مرکزی برنامه کار مجاهدین است.
اگر شما نگاه کنید به کاری که رژیم تهران بعد از انتخابات ژوئن 2009 انجام داد و از نیروی وحشی علیه مردم ایران استفاده کرد، و اگر امروز نگاه کنید که در سوریه چه اتفاقی دارد می افتد، کما این که می دانیم افسران سپاه پاسداران به دیکتاتوری خانواده اسد در کشتار مردم سوریه کمک می کنند و همان کمکهایش به حزب الله در لبنان به طور مکرر و در طی سالیان حالا  دارد در سوریه به کار گرفته می‌شود. این است ماهیت رژیمی که مردم خودش را سرکوب می کند و در پی سرکوب مردم در سایر کشورهاست.
و این رژیمی است که فعالانه در پی دستیابی به انواع سلاحهای کشتار جمعی هسته یی، شیمیایی و بیولوژیکی است و تلاشهای جهان برای برخورد با فعالیتهای اتمی  ملاها موفق نبوده است. من فکر می کنم ما باید در این مورد  بسیار صریح باشیم. روشهای دیپلوماتیک بین المللی شکست خورده است زیرا به هیچ وجه نمی شد این رژیم را با گفتگو، از دستیابی به سلاحهای هسته یی باز داشت . تحریمهای بین المللی هم  به دلایل گوناگون ناکام  و نا موفق خواهند بود و نمی توانند این رژیم را از دنبال کردن سلاحهای هسته یی بازدارند.ما همین حالا نمونه کره شمالی را داریم که درحالی که  زیر تحریم شدید تا الان دو بمب هسته ای منفجر کرده است. بنابراین اگرچه ممکن است تحریم تأثیرات اقتصادی خود را داشته باشند، ولی  رژیم را از تلاش برای رسیدن به اهدافش متوقف نخواهند کرد.
ما حتی در چند روز گذشته شاهد بودیم که چگونه  این رژیم  از تحریم  می گریزد و  به این تلاشها  ادامه خواهد داد. دولت چین اعلام کرده است که سعی می کند راهی پیرامون تحریمهای  اقتصادی اعمال شده  توسط شورای امنیت علیه رژیم ایران  از طریق سیستم معامله پایاپای پیدا کند.
ما شاهد قراردادهای اعلام شده یی بودیم که چین موافقت کرده است سیستم مترو در تهران را  با بیش از 3 میلیارد دلار بسازد، چین با یک قرارداد بیش از 12 میلیارد دلاری می خواهد راه آهن بسازد و حالا چین موافقت کرده تا یک مجتمع پالایشگاهی بسازد.
این آن نوع معامله های پایاپایی که به رژیم اجازه می دهد تحریم ها را دور بزند. کما اینکه با دولتهایی نظیر کره شمالی، دولت هوگو چاوز و سایرین کار می کند تا به دنبال کردن سلاحهای هسته یی اش ادامه دهد.
همانطور که سناتور توریسلی گفت یکی از مسئولیتهای من در دولت پرزیدنت بوش  پیگری نگرانیهایمان از گسترش سلاحهای کشتار جمعی بود و در اینجا بود  که من اولین آگاهیم را از مجاهدین خلق ایران پیدا کردم که بارها و بارها و بارها به  افشاگریهای علنی در مورد برنامه رژیم ایران برای  سلاحهای اتمی دست زدند.
در مواردی ما از آنچه که آنها افشا می کردند، اطلاع داشتیم و در برخی موارد ما اطلاع نداشتیم ولی من نمی توانم نمونه یی را پیدا کنم که اطلاعات افشا شده مجاهدین درباره برنامه هسته یی رژیم ایران در کل با اطلاعاتی که ایالات متحده داشت ناهمگون باشد.
فکر می کنم فعالیتهای مجاهدین و توانایی شان در افشای فعالیتهای مخفی اتمی رژیم تهران و نقض قطعنامه های مکرر شورای امنیت و سازمان انرژی اتمی بین المللی توسط  این رژیم در خدمت مصالح مهم بین المللی بوده اند.
این امر ما را به سؤالی بدیهی در مورد خطراتی که  متوجه افراد بیگناه در کمپ اشرف است، می رساند و واقعاً سؤال اساسی که هنوز باقی مانده این است که چرا مجاهدین در لیست هستند.
من به این موضوع وقتی در دولت بودم با علم به افشاگریهای مجاهدین نگاه میکردم و سعی کردم بفهمم چطور شده که چنین نامگذاری صورت گرفته است و باید بگویم به پی بردم که در اواخر سالهای 1990  این تصور وجود داشت که اگر مجاهدین در لیست قرار گیرند، این امر رژیم تهران را  متمایل تر به مذاکره برای توقف برنامه سلاحهای هسته یی اش میکند.
قطعاً این سیاست چنین کارکردی نداشت ، آیا غیر از این است؟ این کار ما  نه تنها هیچ تأثیری روی آیت الله ها نداشت، بلکه من متقاعد شده ام که این کار  به این منجر شد که آخوندها  به این نتیجه برسند که آمریکا از موضع ضعف برخورد می کند و  این کار ما صرفاً آنها را تشویق به ادامه برنامه اتمیشان کرد.
حالا باید با تأسف بگویم که در پایان دولت بوش هم وقتی این نامگذاری بازبینی میشد، تصمیم گرفته شد به همان دلیل که شاید رژیم تهران را به فرارسیدن زمان  مذاکرات متقاعد کند،  مجاهدین در لیست با قی بمانند که این هم البته شکست خورد.
حالا دو سری از دلایل غیر واقعی داریم که برای نگهداشتن مجاهدین در لیست مورد استفاده قرار گرفته است. من فکر می کنم که این منطق اساساً غلط است. من فکر نمی کنم هیچکس نباید براساس دلایل سیاسی چه برای دادن امتیاز به یک سازمان و چه برای مجازات یک سازمان در لیست باشد، درست همچنانکه درمورد لیست گذاری دولتهای حامی تروریسم فکر می کنم، لیست گذاری باید براساس واقعیتها باشد.
تصمیم برای گذاشتن یک کشور در لیست باید براساس واقعیتها باشد و نباید متأثر از سیاست باشد. در مورد مجاهدین، من ادعا نمی کنم که همه اطلاعات را دیده ام،  ولی وقتی در دولت بودم هیچ چیزی ندیدم که بودن آنها در لیست را  توجیه کند.
و ما اظهارات علنی مقامات بسیار برجسته و خدمتگزار ایالات متحده را داریم که درباره کاری که مجاهدین کردند شهادت داده اند.
ما مقامات بسیار ارشدی در فعالیتهای اطلاعات و ضد تروریسم آمریکا داریم که درباره کاری که با مجاهدین کرده اند صحبت کرده اند. ما شهادتهای مکرری از مقامات نظامی آمریکا در طول حضور ارتش امریکا در عراق داریم که درباره همکاری آنها و نفی تروریسم، خلع سلاح کمپ اشرف صحبت کرده اند.
و حالا دادگاه استیناف ایالات متحده را داریم که به وزارت خارجه گفته است باید روی بازبینی جدید این مسأله اقدام کند.
از زمانی که آن تصمیم دادگاه ارائه شد زمان زیادی گذشته است و من فکر می کنم زمان آن است که وزارت خارجه یک تصمیم بر اساس واقعیت و نه اینکه این طرف یا آن طرف بچرخد، اتخاذ کند. بگذارید واقعیتها در آن جای خودش ، قرار بگیرند و بگذارید به همه واقعیتها نگاه کنیم و بگذارید این تصمیم را بگیریم و هر چقدر طول بکشد به طور مشخص این تصمیم را بگیریم و همین حالا بیش از حد طول کشیده است.
بگذارید که ایالات متحده به تعهدی که برای حفاظت از ساکنان کمپ اشرف داده، عمل کند. بگذارید لایحه الحاقی مهمی که کمیته امور خارجی کنگره هفته گذشته تصویب کرد به جریان بیفتد. بگذارید روی ملل متحد فشار بیاوریم تا برای آنچه که باید برای پناهندگانی که حق دارند به آنها حفاظت و کمک داده شود، انجام دهد. و بگذارید تأکید کنیم دولت عراق باید به تعهدی که به ایالات متحده داد تا از افراد کمپ اشرف حفاظت کند، عمل کند.
این یک بحث سیاسی نیست. این بک بحث انساندوستانه است و عالیترین سنت ایالات متحده است که چنین اهدافی را دنبال کند. این باید سنت یک دولت نماینده مردم در عراق باشد و قطعاً باید سنت ایالات متحده باشد. بسیار متشکرم.


در پاسخ به اظهارات آخوند پسند باتلر علیه مجاهدین و ساکنان اشرف که برخی ناظران سیاسی و بین المللی آن را سادیستی توصیف کرده اند، اطلاعیه ها و مقالات متعددی منتشر شده است که در مشروح خبرها برخی از آنها را به اطلاع هموطنان عزیز می رسانیم.
 بیانیه  کمیته پارلمانی بریتانیایی برای ایران آزاد، مقالات لرد کینگ و برایان بینلی اعضای مجلس اعیان و عوام انگلستان  و دکتر منوچهر هزارخانی  در این شمار است.

برخی از شما ممکن است اقدامات زیادی را در کنگره ملاحظه کرده باشید و بخشی از ائتلاف وسیعی بوده باشید. طی سالیانی که من در واشینگتن بودم، جزء تعداد زیادی از این حرکتها و ائتلافها بوده ام. ولی واقعیت این است که من به طور واقعی هرگز شاهد چیزی که در ماههای اخیر شاهد آن بوده ام، نبوده ام.
این یک شهر حزب گراست. اختلاف نظرهای فلسفی عمیقی وجود دارند. اما، به نحوی فوق العاده، طی سال گذشته یک  ائتلاف  شگفتی در حمایت از ساکنان اشرف و در واقع در حمایت از خروج مجاهدین از لیست و برخورد واقع گرایانه با ایران شکل گرفت است.
منظورم این نیست که تعدادی عضو مجلس نمایندگان و سنا در زیر یک سربرگ جمع شده باشند. من در باره  دو رئیس ستاد ارتش آمریکا، یک رئیس اطلاعات مرکزی آمریکا، یک رئیس اف. بی. آی، و برخی از برجسته ترین شخصیتها در سیاست خارجی آمریکا، دموکراتها، جمهوریخواهان، لیبرالها و محافظه کاران، و ترکیب فوق العاده یی از شخصیتها صحبت میکنم. امروز، شما شمار بیشتری از این ائتلاف را ملاحظه خواهید کرد.
مقدمتاَ این برای من افتخار است که وزیر پیشین ترابری و رئیس سابق ستاد کارمندان پرزیدنت بوش را معرفی کنم. یکی از باتجربه ترین شخصیتهایی که در سالهای اخیر در دولت آمریکا خدمت کرده است و اکنون نام و پرستیژ و صدای قدرتمند خودش را به حمایت از  این موضوع اختصاص داده است، اندرو کارد.

اندرو کارد
رئیس دفتر رئیس جمهور آمریکا 2001 - 2006
خیلی متشکرم آقای سناتور. می دانید؟ شما در ساختمانی هستید که هرچه بیشتر سیاسی شده است ولی با این حال بر اساس سیاست ساخته شده و شما در اتاقی هستید که مشی سیاسی مورد بحث قرار می گیرد.
این یک فرصت استثنایی برای ما است که جدای از وابستگی حزبی خودمان در اینجا باشیم، نه حتی به عنوان کسانی که بخواهیم مشی سیاسی را مورد بحث قرار دهیم. ما اینجا هستیم تا دربارة چیزی که بسیار فراتر از حزب گرایی یا مشی سیاسی است، صحبت کنیم. ما راجع به انسانها صحبت میکنیم. و این انسانها، ایرانیانی هستند که اعضای مجاهدین خلق می باشند و در جنگ با تروریسم متحدین بسیار بسیار سرفراز ، بسیار بسیار سرفراز هستند؛ بسیار سرفراز در ابراز این که رهبری  آنها که به جدایی دین از دولت اعتقاد دارد،  قادر به ایجاد تغییر است برای کسانیکه مورد رهبری قرار گرفته اند.
مجاهدین نشان داده اند که میدانند چگونه دولتی را بنا کنند که کارآیی داشته باشد، و این در کمپ اشرف کارآیی داشته است . آنها نشان داده اند که می فهمند ایرانی که آزاد باشد، بهترین کشور برای مردم ایران است. ایرانی که جاه طلبی سلاح اتمی نداشته باشد، بهترین کشور برای مردم ایران است.
ایالات متحده قراردادی با اعضای مجاهدین امضا کرد. آن یک قرارداد پرتنشی بود. فکر نمی کنم هیچیک از طرفین همدیگر را می شناختند.
اعضای مجاهدین و رهبران فوق العاده آنها نشان دادند که مجاهدین خلق به عنوان متحدینی در جنگ علیه ترور، قابل اعتماد هستند. به آنها میتوان اعتماد کرد که روی حرف خود بایستند. آنها  سلاحهایشان را تحویل دادند و نشان دادند که در مقابله با رژیم ایران یک نیروی سازنده هستند یا نمونه یی برای جهان عرب باشند که نشان دهد معنای رهبری خوب برای مردم چیست.
من این شانس را داشتم که در یک موضع افسانه یی به عنوان رئیس دفتر رئیس جمهور آمریکا خدمت کنم و من ناظر آن بودم که آمریکا قول داد. آن قول مهمی بود و آن قول داده شد. این مهم است که ما به قول خود وفادار باشیم.
قولی که داده شد این بود که ما مردم کمپ اشرف را حفاظت می کنیم. ما قول دادیم که آنها نه تنها توسط ایالات متحده حفاظت خواهند شد بلکه ما با سازمان ملل متحد کار می کنیم تا اطمینان حاصل کنیم آنها به عنوان اشخاص حفاظت شده نامگذاری به رسمیت شناخته شوند. ما به این قول خود وفا کردیم.
وقتی سکان مسئولیت از جانب نیروهای آمریکا و هیأت دیپلوماتیک ما به دست رهبری عراق سپرده شد، به آن قول باید وفا می شد. قول آمریکا باید توسط رهبری عراق عملی می شد، ولی آنها به آن قول عمل نکردند و من خجالت زده ام.
من امروز در اینجا به عنوان کسی ایستاده ام که بسیار مفتخرم که یک آمریکایی هستم. من مفتخرم که زیربنای کشورما دموکراسی ماست. من افتخار میکنم که میتوانم نظرات خودم را ابراز کنم. من افتخار میکنم که میتوانم از دولت بخواهم شکایاتی را که وجود دارند مورد نظر قرار دهد. من افتخار میکنم که در کنار شما ایستاده ام، زیرا نگرانیهای شما آن گونه که باید و شاید مورد بررسی قرار نگرفته است.
مجاهدین یک سازمان تروریست نیست. نباید آن برچسب را به آن زد. برای قوه مجریه آمریکا کار ساده یی است که مجاهدین را از لیستی که از ابتدا هم نباید در آن لیست وارد می شدند، خارج کند.
زمان، به روشنی نشان داده که مجاهدین یک سازمان تروریستی نیست. مجاهدین کسانی هستند که در کمپ اشرف درمحاصره هستند کسانی که در تمام دنیا حضور دارند، ولی با یک چشم انداز مشترک، چشم اندازی که در آن مردم ایران بتوانند در یک کشور مبتنی برجدایی دین از دولت زندگی کنند، مردم  به دین خود عمل کنند، برای آرزوهایشان زندگی کنند و بتوانند آن آرزوها را داشته باشند.
آمریکا باید اعضای مجاهدین را متحدین خود در آمال مردم آمریکا بداند، آمالی که میبتواند آمال ایرانی هم باشد و ما هم باید نشان دهیم که مجاهدین تبلور آینده ایران هستند.
مجاهدین، جای درستی است که ببینیم رهبری خوب چه می تواند بکند. در ضمن، رهبری مجاهدین زنانی هستند قدرتمند، قوی، مسئول، با صلاحیت و مورد احترام و میتوانند تغییر ایجاد کنند.
ایالات متحده یک مسئولیت دارد. قول ما توسط دولت ما داده شد. ما مسئولیت داریم به قول دولتمان وفادار باشیم، اما از این مهمتر، ما وظیفه داریم به اعضای مجاهدین که در کمپ اشرف درمحاصره هستند کمک کنیم.
ما مسئولیت داریم که از آنها حفاظت کنیم. ما مسئولیت داریم که وقتی آنها می ایستند و خواستار توجه هستند، دنیا گوش فرادهد و دنبال بهانه نباشد تا آنها را نادیده بگیرد، زیرا مجاهدین در لیست کهنه یی قرار دارند که از ابتدا هم نباید در آن لیست قرار می گرفتند.
لذا من با غرور در مقابل شما ایستاده ام و میگویم زمان آن فرا رسیده که اعضای مجاهدین در کمپ اشرف بتوانند اعضای جامعه جهانی باشند. آنها نباید صرفاَ در قرارگاهی باشند که خودشان با اتکا به خودشان، بدون کمک دنیا، آن را بسیار زیبا ساخته اند، آنها می خواهند شهروندان دنیا باشند و  نه  فقط شهروندان کمپ اشرف.
آنها میخواهند شهروندان ایران باشند در یک ایران آزاد. آنها میخواهند شهروندان جهان باشند. آنها توجهات را فرامی خوانند به یک رهبری خوب و معتقد به جدایی دین از دولت که تحت آن، هر کس می تواند به دین و ایمان خود عمل کند، جایی که سلاحهای اتمی مطلوب نباشد و جایی که امید و آرزوها قابل تحقق باشند.
پس زمان فرا رسیده که  واشینگتن دست به عمل بزند. شما حضار این جلسه پاسخ سؤال را میدانید. چرا نفرات وزارت خارجه پاسخ سؤال را نمی بینند و همین الان پاسخ صحیح را نمیدهند؟
متشکرم

هرچند ما صداهای قوی را در کنگره داشته ایم که در حمایت از قرارگاه اشرف و رعایت انصاف در مورد مجاهدین و خروج آنها از لیست صحبت کرده اند، من فکر می کنم همه ما از هر دو حزب باید توافق داشته باشیم که یک نفر که حول این مسأله از همان ابتدا حضور داشته است و هرگز ما را مأیوس نکرده است، نماینده کنگره باب فیلنر، دموکرات از کالیفرنیاست که رئیس مشترک مجمع  دموکراسی و حقوق بشر است.

باب فیلنر، نماینده کنگره آمریکا
متشکرم. از حضورتان در اینجا متشکرم. از این که مرا دعوت کردید متشکرم. از هیأت سخنرانها، از شما متشکرم.
همانطور که من در پاریس گفتم، جایی که برخی از ما بودیم، سفیر بولتون آنجا نبود، ولی هر گروهی که بتواند بولتون، کارد، توریسلی و فیلنر را کنار هم بیاورد و حالا باید بارتلت و پو را هم اضافه کنیم، حتما آن گروه انگشت بر نکته صحیحی گذاشته است. احتمالاً میتوان حدس زد که توسط رهبر یک کیش رهبری می شود! ! که او همه ما را گرد هم آورد.
 ولی اندی [اندرو کارد] و دیگران، من فکر میکنم ما بتوانیم بحران بدهی آمریکا را به آسانی به طور مکفی حل کنیم. اگر ما میتوانیم یک مسأله را حل کنیم، بحران بدهی را هم میتوانیم حل کنیم.
 باید بعد از این جلسه اینجا بمانیم.من هم مثل بسیاری از شما اینجا هستم زیرا ما تلاش میکنیم، اطمینان حاصل کنیم این کشور و این جهان کمپ اشرف را فراموش نمی کنند و افراد شجاعی که آنجا هستند و برای دموکراسی و حقوق بشر قیام کرده اند، فراموش نشوند.
می دانید من به اشرف فقط در خودش و از خودش نظر نمی کنم ، گرچه در خودش و از خودش هم خیلی مهم است، ولی به عنوان یک جهان کوچک از چیزهایی که این کشور و این دنیا بهتر است قبل از خروج نهایی نیروها از عراق انجام دهند، زیرا چه موافق باشیم چه مخالف که آیا باید به عراق می رفتیم یا نه و من فکر می کنم احتمالا در این زمینه با آقای بولتون اختلاف نظر داشته باشم، ولی ما آنجا رفته ایم، ما پرداخت  بسیار سنگینی از ثروت و از خون آمریکاییها نثار کرده ایم و نمی توانیم آنجا را ترک کنیم و اجازه دهیم رژیم ایران آنجا را اشغال کند.
منظور من این است که اشرف یک آزمایش است. این مسئولیت ما بود که به عنوان آمریکایی از اشرف حفاظت کنیم. ما آن مسئولیت را به عهده گرفتیم. من مطمئن نیستم به آن سادگی که تصور میکنیم بتوانیم از زیر بار این مسئولیت شانه خالی کنیم و رژیم ایران به دولت عراق دستور کار بدهد که آنها را نابود کنید.
خوب بعد از این که ما حضور کامل نظامی خود را پایان دهیم، آیا آنها خواهند گفت، رژیم ایران کنترل را بدست خواهد گرفت و به عراقیها دستور خواهد داد چکار کنند؟ این برای حقوق بشر و صلح جهانی یک شکست عظیم، یک شکست عظیم خواهد بود.
لذا اشرف یک جهان کوچک و یک مورد آزمایشی است. ما نمی توانیم اجازه دهیم اشرف نابود شود، زیرا به نظر من معنی اش این است که تمام آنچه ما سعی کردیم در عراق انجام دهیم نابود خواهد شد. من نمیدانم آیا آقای بولتون بر سر این موضوع باهم همعقیده ایم؟
جان بولتون: خیلی نزدیک هستیم.
باب فیلنر: اگر ما هم عقیده باشیم، یعنی هر دوی ما، این ممکن است آینده سیاسی مرا نابود کند!
بنابراین اگر ما اجازه دهیم اشرف نابود شود و اشخاصی که آنجا هستند و برای حقوق بشر قیام کرده اند و با افشای فعالیتهای اتمی مخفی رژیم کمک کرده اند، نابود شوند. این اساساً آنچه را  که پس از خروج کامل آمریکا از عراق به وقوع خواهد پیوست پیشگویی خواهد کرد. ما نمیتوانیم اجازه دهیم چنین چیزی رخ دهد. ما مسلماً نمی توانیم اجازه دهیم چنین چیزی رخ دهد. چه با سربازان آمریکا یا سربازان سازمان ملل، یا از طریق هر توافقنامه یی که باشد، ما باید اشرف را حفاظت کنیم.
می بینم بسیاری گفته اند که اگر ما بتوانیم به شیوه یی امن به کشور دیگری منتقل شویم و تا حد امکان جمعی، ما آن را خواهیم پذیرفت. ولی لازمه این، خارج کردن مجاهدین از لیست است که ما باید به عنوان مقدمه آن کار را انجام دهیم. ولی به رغم هر کاری که در آن زمینه انجام دهیم، اشرف به سمبل مقاومت ما در قبال نه تنها رژیم ایران، بلکه کنترل قسمتهای دیگری از خاورمیانه توسط رژیم ایران، تبدیل شده است.
ما به هیچ وجه نمی توانیم اجازه دهیم چنین چیزی رخ دهد، حفاظت ما از اشرف، حفاظت ما از عراق است و این سمبل مقاومت علیه رژیم ایران است.
به نظر من مجاهدین بهترین سیاست را برای آمریکا دارد. آنها می گویند به ایران (Persia) حمله نکنید... من یک تاریخدان هستم! راجع به 5000سال پیش فکر می کنم! ببخشید ما نمی توانیم به ایران حمله کنیم ولی ما نباید با آنهایی که هستند مماشات کنیم. بگذارید از سر راه کنار برویم و بگذاریم مقاومت داخلی آنچه را که باید، انجام دهد.
انتخابات خواهد بود، امیدواریم انتخابات آزاد باشد. ما خواهیم دید مهمترین سازمان در آنجا کی خواهد بود. به عنوان آمریکاییها، آن مسأله ما نیست. مسأله ما این است که از سر راه کنار برویم و بگذاریم رژیم ساقط شود یا بگذاریم مردم ایران، بگذاریم همه شما، آن رژیم را ساقط کنید.
ژنرال هم اینجاست.
خوب، پیام نسبتاً ساده است. فکر می کنم مردم آمریکا آن را خواهند پذیرفت. به رغم موضعمان در قبال حمله به عراق، مردم آمریکا به نظر من باید بگویند ما نمیتوانیم اجازه دهیم اشرف سقوط کند و ما نمی توانیم اجازه دهیم عراق سقوط کند و به دست رژیم ایران بیافتد. ما باید هر دوی اینها را حفظ کنیم و نجات دهیم.
بسیار متشکرم.

من نمی دانم کدام یک زودتر آمدند؟ نماینده کنگره شیلا جکسون لی یا نماینده کنگره بارتلت. ولی من از جنسیت می چینم و خیلی خوشوقتم که به خانم جکسون لی خوشامد بگویم.

شیلا جکسون لی
عضو ارشد کمیته قضایی و کمیته امنیت داخلی کنگره آمریکا
سناتور بارلت دوست گرامی من است و میدانم او من را می دید که میروم و می آیم و به خاطر حسن نیتش از او تشکر میکنم. سناتور من از حسن نیت شما تشکر می کنم. من از همه سخنرانان به خاطر حسن نیتشان تشکر میکنم و آنچه به شما خواهم گفت این است که این روز و نقطه، دوران هیجان آمیزی در زندگی ما نیست وقتی چنین دولتمردان برجسته یی در طرف چپ و راست من دارید، لیست طولانی از اعضای کنگره آمریکا که اینجا می آیند و می گویند دیگر بس است. دیگر بس است. دیگر بس است. اینها اعضای برجسته یی هستند که از موضوعات عدالت در حقوق دفاع کرده اند. آنها سیاستگذار هستند. آنها  مقامهای سابق وزارت دادگستری، دادستانها، وکلا، سناتورها و سخنگویان هستند.
این یک جنبش برای عدالت است و من فکر میکنم فوق العاده مهم است، من یادداشتهایی اینجا دارم ولی از قلبم صحبت خواهم کرد.
اول از همه اجازه بدهید به کمیته خارجی به خاطر لایحه الحاقیة همکار خوبم تد پو تبریک بگویم که یک جایی، یک نشانی برای حفاظت از کمپ اشرف ایجاد کرد و تأئیدی بر اینکه سازمان ملل متحد باید در عراق باشد تا آنها را حالا و برای همیشه حفظ کند. این مهمترین بیانیه یی است که خط مشی درست را مطرح می کند.
و این دفاع شما و رهبری شما بود که به طور مستمر و با پشتکار دفاع کرده اید و حالا وقتی صحنه های کشتار را می بینید چطور می توانید نسبت به این خشونت و بی احساسی محض به خاک نیفتید؟
همین حالا در حالی که دارم صحبت می کنم صحنه ها را می بینم. بنابراین ما باید بتوانیم این را به سایر متفکرین و سیاستگذاران و اعضای کنگره و سایر رهبران که میتوانند بخشی از راه حل باشند، منتقل کنیم.
و من فکر می کنم مهم است که دست دوستی به همه مردم جهان بدهیم ولی همچنین مهم است که ما از آن نوع بی احترامی به کرامت انسانی در نگذریم که رهبری رژیم ایران جهان را با آن آنقدر مسموم کرده که ما در ترس از توانایی بالقوه هسته یی آنها و دخالت و ارتباط میان رژیم ایران و عراق زندگی می کنیم تا هیچ کاری نتوانند بکنند حتی صلح با خود مردم عراق، آنها حتی نمی توانند صلح کنند چون آنقدر تحت تأثیر و نفوذ یک دولت خارجی قرار دارند که هیچ اراده یی  برای مقاصد خوب ندارد. بگذارید آن را این گونه تفسیر کنیم. رژیم ایران در عراق دخالت میکند و آن را کنترل می کند و باعث خشونتی می شود که همینطور داریم از آن صحبت می کنیم و به این دلیل است که کمپ اشرف در وضعیتی است که قرار دارد.
ما نیاز به یک عراق آزاد نیاز داریم تا به مردمی که در محدوده اش قرار دارند بپردازد و برای آن افراد آزادیخواه، نظیر افراد کمپ اشرف هم آزادی وجود داشته باشد.
در طرف راست من مقامهای بسیار روشنی هستند. من تازه از اتحادیه اروپا برگشتم و برای من جالب خواهد بود که با تعدادی از سخنرانان امروز صحبت کنم چون فکر می کنم ما کارهایی داریم که باید انجام دهیم تا فهم بهتری از حقیقت پیدا کنیم وقتی که درباره حقوق بشر و کرامت انسانی صحبت می کنیم.
و من به شما می گویم که همه مردم دنیا مجبور نیستند با همه اصول و اظهار نظرها درباره کمپ اشرف یا شاید مواضع افراد آنجا موافق باشند ولی میخواهم از خانواده جهانی یک سؤال بپرسم، آیا هیچکس برای خشونت و قطع عضو و بی احترامی به کرامت انسانی برمی خیزد؟ آیا آن وقت شما در موضع مقابل جهان می ایستید و می گویید من شاید با شما از نظر سیاسی، فلسفی مخالف باشم. شما هر چه می خواهید خود را بنامید ولی من علیه استبداد آنهایی که زنان و کودکان و خانواده ها را تضعیف می کنند و از مردم حق بهداشت را دریغ می کنند و انسانها را می کشند، انسانهای بیگناه را، می ایستم. آیا جهان در مقابل این می ایستد؟ این چیزی است که ما از آنها می خواهیم که در مقابل این عدم حساسیت بایستند.
ما همچنین می خواهیم که به سرعت موقعیت مجاهدین را تعیین تکلیف کنند تا توانایی دفاع داشته باشند و آزاد باشند و به نوعی قلمداد نشوند که تا الان شده اند.
ما میخواهیم دولتمان را تشویق کنیم که به سرعت بعد از رای دادگاه تصمیم بگیرد تا به مردم اجازه دهد آزادانه صحبت کنند و از نیازهای مردم خود دفاع کنند.
بنابراین من اظهاراتم را با اشاره به این پایان می برم که مهم است کمپ اشرف جابجا نشود. مهم است که سازمان ملل متحد با مسئولیتهای بسیار بسیار زیاد این را به عنوان یک مسأله و هدف هیأت سازمان ملل متحد ببیند.
مهم است که عراق نقش پیشگامی را ایفا کند. به عنوان یک کشور جدیدی که به خانواده کشورهای جهانی پیوسته با رهبرانی که امید است اکثراً کسانی باشند که به کرامت انسانی احترام می گذارند. زمان آن است که دولت عراق هدیه یی را که به آنها داده شده بپذیرد. گنجینه یی از جانهای آمریکاییها که از دست رفت، بیهوده از دست نرفت برای دموکراسی از دست رفت. از دست رفت تا مردم با انتخابهایی که می کنند زندگی کنند نه اینکه زیر دست یک دولت سرکوبگر دیگر باشند که ما فکر می کردیم این را ایجاد نمی کنیم.
بنابراین فکر می کنم مهم است عراق این چالش را از جانب همه آنهایی که در این کشور با آن عمل موافق یا مخالف بودند بپذیرد.
بنابراین من معتقدم که مهم است از قطعنامه همکارم نماینده فیلنرحمایت کنیم. من به او می پیوندم ولی همچنین معتقدم و انتظار دارم که قطعنامه یی ارائه کنیم تا بتوانیم از دادگاه بین المللی جنایی بخواهیم در مورد افرادی که جرایمی علیه کرامت انسانی و افراد کمپ اشرف مرتکب شده اند، تحقیق و آنها را متهم کند. بسیار متشکرم.
همکاران من که از آن قانون حمایت می کنند، میدانند که من یک مطالعه کننده سریع هستم. برای من زمان زیادی نمی برد که آن را بفهمم. خوشحالم که امروز با چنین اعضای برجسته یی از کنگره بایستم، همانطور آنهایی که قبل از من رفته اند می دانند ولی همینطور نماینده راسکو بارتلت.
من با گفتن اینکه ما هم ایمان داریم، صحنه را ترک می کنم. از همه شما به خاطر اینکه اینجا بودید متشکرم.

اکنون می خواهیم به سخنرانیهای اعضای کنگره آمریکا زمانی که برسند گوش فرا دهیم. و بسیار خوشوقتم که یک عضو مجلس نمایندگان را معرفی کنم که به اندازه من در کنگره بوده است و وقتی من اینجا بودم، او هم این جا بود که به این معنی است که گویی او سنگ بنای کنگره را گذاشته است. او عضو کمیته امنیت ملی و مدیریت مجلس نمایندگان از ناحیه سوم کالیفرنیاست. نماینده دن لانگرین

دن لانگرین
رئیس کمیته مدیریت کنگره آمریکا
شما راجع به «مشعل» - سناتور توریسلی، طنز گفتید.
من خیلی راجع به آن اطمینان ندارم. خوب، خیلی متشکرم. این عالیست که چنین هیأت برجسته یی از سخنرانان اینجا حضور دارند و من واقعاً از این فرصت کوتاهی  که در اینجا از آن برخوردارم  قدردانی می کنم. چون فقط چند دقیقه می توانم  اینجا باشم ولی واقعاً از این کاری که شما می کنید قدردانی می کنم.
اگر بگوییم که در دوران جالبی زندگی می کنیم، کم گفته ایم. این از جالبترین اوقاتی است که من تا به حال دیده ام، نه فقط در رابطه با آنچه که در مورد لایحه بودجه انجام می دهیم بلکه در رابطه با آنچه در امور بین المللی رخ میدهد.
من امیدوارم این برای مردم خیلی واضح باشد که ما بیش از این نمیتوانیم این حقیقت را نادیده بگیریم که برنامه اتمی رژیم ایران تهدید یک مسابقه تسلیحاتی در خاورمیانه را در بر دارد که تمامی منطقه را بی ثبات خواهد کرد.
امیدوارم مردم  دریابند که آنچه که در ایران رخ میدهد، چقدر برای آمریکا و برای شرایط جهانی مهم است.
برخی از ما در زمان رئیسجمهور ریگان اینجا بودیم. برخی از ما مدت زیادی اینجا بوده ایم تا بفهمیم این چه معنایی دارد که بگوییم واقعاً در جهان چه رخ می دهد، حقیقت را بگوییم.
هرچند که این حرف ممکن است خیلی غیردیپلوماتیک باشد ولی من این نظر را دارم که شاید باید گهگاهی حقیقت را بگوییم. به این دلیل که من به همکارانم می پیوندم برای حمایت از تبصره لایحه شماره60 کنگره. عدم تمایل وزارت خارجه که چنین عنصر مهمی از مقاومت ایران را برای بازبینی حتی در مد نظر هم قرار نمی دهد، هم کوته بینانه است و هم منافعمان را به خطر می اندازد.
بسیار جالب است که در پایان سال گذشته، دفتر من یک جلسه بریفینگ محرمانه با وزارت خارجه و وزارت دفاع درباره همین موضوع را  برنامه ریزی کرده بود و از وزارت دفاع برای توجیه ما  به دفتر من می آمدند ولی وزارت خارجه ناگهان نشست را لغو کرد.
پس آنها حتی با یک نماینده کنگره هم که نظرش با آنان متفاوت است و معتقد است باید بررسی مجدد بکنیم نه به دلایل سیاسی بلکه به خاطر دلایل متکی به واقعیتها و فاکتها، حاضر نیستند صحبت کنند.  علاوه بر این، آن تراژدی انسانی در کمپ اشرف بیانگر قصد رژیم ایران برای این است که در خارج از مرزهایش هم زور گویی کند.
لذا من مفتخرم از این که شما توانستید از نماینده کنگره  تد پو راجع به این موضوع بشنوید که کمیته امور خارجی در قانون روابط خارجی جملاتی را که توسط او نوشته شده بود، برای سال مالی جاری به کار برده است.
این بیان سیاست، بیان مهمی است برای آن گروه از ما که معتقدیم یکبار دیگر حقیقت باید دانسته شود و ما باید بر اساس آن عمل کنیم.
برای ما مهم است که کماکان سعی کنیم به کسانی که علیه رژیمشان می جنگند کمک کنیم. آن افرادی از ما که در کنگره هستند، کارهای خیلی زیادی دارند. بسیاری اوقات اتفاق می افتد که موضوعات مهمتر از دید پنهان می مانند.
اگر تلاش آن افرادی از شما در این اتاق و دیگرانی مثل شما و متحد با شما که مرتباً این موضوع را پیش می کشند و در مقابل اعضای کنگره و این کابینه قرار می دهند، درکارنبود،  ممکن بود این جنگ با شکست مواجه شود.
من  به این نتیجه رسیده ام که این جنگ شکست نخواهد خورد زیرا شما تلاشهایتان را برای به نتجیه رسیدن آنچه که فکر می کنید صحیح است، متوقف نخواهید کرد و این کشور را وادار خواهید کرد که حقیقت را بشناسد و بر اساس آن عمل کند.
من از این فرصت که در مقابل شما حضور پیدا کنم بسیار متشکرم. من واقعاً از کاری که انجام می دهید متشکرم.
می توانم بگویم که هر وقت من در ایالت و بخش خودم هستم، همیشه خوشحالم که دوستانم بیایند و مرا ببینند. چه دوست داشته باشم آنها بیایند چه دوست نداشته باشم. مهم نیست که من در کوهپایه های سرزمینهای طلا در کالیفرنیا باشم که دو روز پیش بودم یا در اینجا در واشینگتن، در هر کجا که باشم آنها حاضر هستند! آنها نمی گذارند من این موضوع را فراموش کنم و این یک انتقاد نیست، این یک حقیقت است.
من به این خاطر از شما متشکرم. من به این خاطر از آنها متشکرم. و رحمت خدا بر شما باد و رحمت خدا بر این کشور باد و رحمت خدا بر آن چ که شما برای تحقق آن تلاش می کنید.
خیلی متشکرم.

  اجازه بدهید در ایالت کالیفرنیا بمانیم. مفتخرم که به شما یک عضو کمیته قضایی و عضو زیرکمیته ضدتروریسم را معرفی کنم. نماینده جودی چو.

جودی چو
عضو کمیته خارجی و کمیته قضایی کنگره آمریکا
ظهر شما بخیر
چه جمعیت زیادی امروز اینجا جمع شده اند. من همواره تحت تأثیر اعتقاد و تعهد شما نسبت به این موضوع و میزان حمایتی که شما در کنگره برای خودتان ایجاد کرده اید قرار گرفته ام و امروز هم باز همانگونه است .
یک ماه پیش من ویدئوی آنچه را که در قرارگاه اشرف در ماه آوریل اتفاق افتاد مشاهده کردم و از این بابت وحشت کردم. من باورم نمی شد صحنه شلیک گلوله های جنگی را توسط سربازان می دیدم که مردان و زنان را به رگبار می بستند. من نمی توانستم باور کنم که 36 تن از ساکنان اشرف شامل 8 زن، جان خود را از دست دادند و بیش از 300 تن دیگر مجروح شدند.
عراق اعلام کرد که یک کمیته را مشخص کرده تا به این جنایت رسیدگی کنند. ما تا به حال هیچ چیزی در باره این تحقیقات و اینکه آنها چه یافته اند، نشنیده ایم و روشن است تحقیقاتی که در داخل عراق صورت گیرد کافی نیست. به جای این، ما به یک تحقیقات بی طرفانه و مستقل در باره این حمله نیاز داریم. تنها در آن صورت جهان راضی خواهد شد که واقعیت در مورد این جنایت فجیع به اطلاع عموم می رسد و به خاطر همین من میخواهم به شما اعلام کنم که از قطعنامه 332 در مجلس نمایندگان که به تحقیق برای روشن کردن این تراتژی وحشتناک قراخوان داده است، حمایت کرده ام و من تنها نیستم.
من در کنار همکارانم در مجلس نمایندگان، در ملل متحد و در اتحادیه اروپا و عفو بین الملل قرار دارم که فراخوان داده اند یک تحقیقات منصفانه و عادلانه در باره آنچه در آن روز صورت گرفت، انجام گردد.
ایالات متحده باید به اقداماتش برای حفاظت از ساکنان قرارگاه ادامه دهد و از هرگونه جابجایی اجباری این قرارگاه جلوگیری کند. ما نمی توانیم اجازه دهیم این مردان و زنان شجاع مجبور به ترک خانه خود شده و به دست دشمنان بیفتند. ما باید هرکاری را که ممکن است انجام دهیم تا برای آزادی آنها و آزادی مردم ایران مبارزه کنیم.
یکی از بهترین کارهایی که می توانیم بکنیم این است که مجاهدین را از لیست خارج کنیم. من تلاش زیادی خواهم کرد تا حمایت بیشتری در کنگره برای این اقدام مهم به دست بیاوریم. ما باید فشار را افزایش دهیم، استماع در کنگره داشته باشیم و موضوع را به گوش جهانیان برسانیم تا اینکه بالاخره وزارت خارجه فشار را احساس  کند و کار درست را انجام دهد.
یکی از عناصر مهم تضمین موفقیت این امر این است که شما همه در اینجا حضور دارید و به خاطر تلاشهای خستگی ناپذیر شما، اعضای پارلمان اروپا، رهبران نظامی و نمایندگان کنگره از نقض حقوق بشر و حقوق مدنی که حول و حوش قرارگاه اشرف امروزه صورت می گیرد، باخبر هستند.
به خاطر شماست که فشارهای بین المللی در حال افزایش است و  حمایت از مجاهدین و حفاظت از قرارگاه اشرف درحال افزایش است.  من می خواهم بدانید تا زمانی که شما می جنگید، من در کنار شما خواهم جنگید و با یکدیگر می توانیم حقوق برابر و دموکراتیک و رفتار انسانی با احاد ملت ایران را به دست بیاوریم.
با تشکر از همه شما
با این معرفی، تعداد نمایندگان جمهوریخواه مجلس نمایندگان که من ظرف 30 سال گذشته معرفی کرده و مورد تحسین قرار داده ام، دوبرابر می شود. من بسیار خوشوقتم دوست جامعه ایرانیان، که یکی از صداهای قوی بوده و ما روی او طی چند ماه آینده حساب می کنیم و حتی خیلی بیشتر، نماینده جمهوریخواه کنگره ترنت فرنکس از آریزونا.

سخنرانی ترنت فرنکس
من خیلی کوتاه صحبت می کنم. میدانم که برخی از شما مقداری از بحثهای تکراری را که کنگره به آنها مبادرت کرده است، شنیده اید. ولی به طور اساسی، من میخواهم از شما به خاطر شجاعتان برای ایستادگی در برابر کسانی که در ایران به دنبال بمب اتمی هستند و میخواهند با استفاده از آن تمامی جامعه بشریت را مورد تهدید قرار دهند، تقدیر کنم. و من خیلی تشکر می کنم که شما این شجاعت را دارید.
اگر کتابهای تاریخ را بخوانید متوجه می شوید ما وضعیت ناخوشایندی را در انگلستان داشتیم. ولی در حال حاضر، آنها عملاَ متحدان بالفعل ما هستند. من عمیقاَ معتقدم که بسیار مهم است وزارتخارجه تصمیماش را در مورد مجاهدین بگیرد. سؤالاتی که در برابر آن قرار دارد نیازمند پاسخگویی است.
این صرفاً به معنی تصمیم گیری حول یک گروه خاص و این که موقعیت آنها در ایالات متحده چیست، نمی باشد. این تصحیح برای این است که مطمئن شویم کسانی را که به سختی تلاش می کنند تا از دستیابی رژیم ایران به تسلیحات اتمی به منظور بی ثابت کردن جهان جلو گیری کنند و این برای آمریکا هم مهم است، سرکوب نکنیم.
من میدانم که همواره چالشهایی برای فائق آمدن بر این موانع وجود دارند ولی من توصیه ام این است که شما دوکار بکنید.
نخست آنکه تعهدات خود را به اصول دموکراتیک نشان دهید تا در کنار جامعه جهانی برای ارتقای کرامت انسانی و ارزشهای انسانی و آزادی انسانی قرار بگیرید.
و دوم به کسانی که همه کاری را می توانند انجام می دهند تا همان اهداف شما را محقق کنند، بپیوندید. برخی از ما کماکان به اعمال فشار به وزارتخارجه ادامه میدهیم برای آن که مدارک خود را اگر مخالف با مواضع ما ست، ارائه کنند.
من می دانم که این کار آسانی نخواهد بود. من میدانم که بسیاری از شما از تراژدیهای بزرگی رنج برده اید و من امیدوارم به شما بگویم که آزادی یک نیروی قوی است و شما قدمهایی برای درآغوش گرفتن آن برداشته اید و واقعاَ معتقدم که در دراز مدت، آزادی، حقیقت و زمان در یک مسیر حرکت خواهند کرد ولی الزامش این است که ما شجاع باشیم و بهترین کاری را که می شود کرد، انجام دهیم.
من میخواهم از سخنان برجسته امروز تشکر کنم. من به طور خاص از جان بولتون هرکجا که باشد تشکر می کنم. او یکی از بزرگترین متفکرین دوران ماست. او این موضوعات را بهتر از هر کسی که من نظراتشان را در رادیوها می شنوم، درک می کند و من به طور خاص از او یاد می کنم با احترام زیادی که برای سایر سخنرانان قائل هستم. من امیدوارم که به نوعی ما به هم بپیوندیم. و درک کنیم که  دشمن دشمن من دوست من است و ما در حال حاضر با چالش بزرگی در قبال رژیم ایران مواجه هستیم.
اگر رژیم ایران سلاح اتمی به دست بیاورد و این بارها تکرار شده است، این امر تمامی نقطه نظرات ما در باره جهان را تغییر خواهد داد، زیرا جهان زیر سایه یک تروریسم اتمی خواهد زیست و فرزندان ما در جهانی بزرگ خواهند شد که به نفع شان نیست.
من مایلم امروز در این راستا به شما بپیوندم و تا آنجا که می توانم از هرکس که از آزادی حمایت میکند، حمایت کنم.
خدا نگهدار شما باشد و از شما تشکر می کنم

نماینده بارتلت، شما یک شخصیت و یک استاد هستید. با تشکر از حضور شما، بفرمایید.
راسکو بارتلت:
نماینده ارشد کمیته قوای مسلح کنگره آمریکا
از اینکه من را دعوت کردید بسیار متشکرم. ما یک نمایندگی عالی از شهروندان داریم که به دفتر من آمده اند. از آمدنتان و صحبت درباره نگرانیهایتان به خاطر تلاشتان برای آزادی متشکرم.
چند سالی پیش من کتابی از ادوارد بنت ویلیامز در باره آزادی یک انسان خواندم که این نکته را میگفت، وقتی شما برای آزادی یک نفر دیگر می ایستید از آزادی خودتان حفاظت می کنید.
من بسیار خوشحالم اگرچه ما در بسیاری از موارد در کنگره اختلاف داریم، از هر دو جناح، ولی وقتی دفاع از حقوق بشر و کرامت انسانی در میان باشد کنار هم قرار می گیریم و خوشحالم که با سایر اعضای کنگره که با نگرانیهای من سهیم هستند اینجا باشم زیرا اگر ما نقض حقوق بشر و کرامت انسانی را در هر کجای جهان مجاز بدانیم حقوق بشر و کرامت انسانی خودمان را در معرض خطر قرار می دهیم.
بنابراین میخواهم از شما به خاطر صدای منطقتان تشکر کنم. بگذارید حقیقت آشکار شود و البته من فکر می کنم اکثر مردم عراق با شما هستند. ما باید محتاط باشیم  و کاری نکنیم که نتیجه اش ممانعت  از آن چیزی باشد که به اعتقاد من ندای هماهنگ برای آزادی بیشتر، کرامت بیشتر انسانی و حقوق بیشتر است.
بسیار متشکرم.

من در مورد این که ما در مراجعاتمان به وزارت خارجه وکیلی داشته ایم که دارای 25 سال سابقه در پرونده های بین المللی و میانجیگری در حل و فصل اختلافات است، به خودم می بالم. استیون اشنیبام، آخرین سخنران ماست و قبل از این که این برنامه را تمام کنیم، باید بگویم هیچ کس در کشورما به اندازه او در مورد قرارگاه اشرف و نامگذاری تروریستی مطلع نیست. استیون اشنیبام یک استاد حقوق بشر بین المللی در دانشگاه جانز هاپکینز است. او به عنوان وکیل خانواده های ساکنان اشرف در آمریکا فعالیت کرده  و دوبار به قرارگاه اشرف رفته است که آخرین مورد آن در اوت 2008 بود. من خیلی مفتخرم وکیلی را که نبرد در مورد  حدف نامگذاری مجاهدین را رهبری کرده است و در دفاع از ساکنان اشرف برخاسته است به شما معرفی کنم.

پروفسور استیون اشنیبام
استاد حقوق بین الملل در دانشگاه جان هاپکینز، وکیل مجاهدان اشرف،

متشکرم آقای سناتور و آنچه که قبل از شروع صحبتم می شود گفت عبارت است از «حال چند کلمه از وکیلمان بشنوید»! از آنجا که سخنران آخر هستم، فکر میکنم مناسب باشد خاطرنشان کنم که سناتور باب توریسلی چه حامی بزرگی برای سازمان مجاهدین و کمپ اشرف بوده و شایسته تمام تشکرات و قدردانیهای ماست.
سناتور توریسلی : متشکرم
اشنیبام: از من خواسته شده بر دو نکته در اظهارات امروزم متمرکز شوم. اول اینکه وضعیت و زمینه حقوقی بخشی از مطالبی را که امروز شنیدید توضیح دهم و دوم اینکه اطلاعات شما را درباره وضعیت کنونی، هم در ارتباط با درخواست مربوط به حذف از لیست و هم وضعیت ساکنان خوب اشرف به روزکنم.
در ارتباط با لایحه درخواست خروج ازلیست، موضوع کاملاً روشن است. برای کسانی که تاریخچه موضوع را نمیدانند توضیح میدهم که ما لایحه خود برای خروج مجاهدین از لیست را در تابستان 2008 ارائه دادیم. کادر مقررات اساسنامه به وزارت امورخارجه 180 روز وقت میدهد تا تصمیمی درباره درخواست بگیرد.
باید به شما بگویم که این در تاریخ اولین لایحه یی بود که سازمانی ارائه می داد تا از لیست خارج شود.
خوب، وزارت خارجه هم در واقع در پایان همان مهلت 180 روز پاسخ داد، شاید یکی دو روز زودتر. در ژانویه 2009 یعنی درست پیش از پایان کار دولت بوش، وزیر خارجه رایس در یک اعلام نظر لایحه ما را رد کرد، اما درعین حال توصیه کرد که تصمیم وی ظرف دو سال بار دیگر مورد بازبینی قرار گیرد.
تصمیم مزبور کاملاً بر پایه اطلاعات محرمانه یی گرفته شده بود که ما به عنوان وکیل حتی اجازه دیدن آنها را نیافتیم چه برسد به اینکه برای آنها ردیه بنویسیم. این درست مثل داستان یکی از فیلمهای قدیمی راجع به اتحاد شوروی بود، لذا همان طور که قانون اجازه میدهد، درخواستی تسلیم دادگاه استیناف ایالات متحده آمریکا در واشینگتن کردیم و دادگاه پس از یک جلسه تصمیم وزیر را نقض و لایحه را به او باز گرداند که اکنون روی میز وزیرخارجه دولت جدید قرار گرفته تا نتیجه گیریهای تصمیم را پس از دادن حقوق مندرج در آئین رسیدگی قانونی به مجاهدین مورد بازبینی قرار دهد.
و اما روند قانونی دست کم در قبال دسترسی به اطلاعاتی که مطابق آن وزارت خارجه ظاهراً آماده بود تا باقی ماندن مجاهدین را در لیست  نتیجه گیری کند، نوعی تفاهم یا حداقل اندکی امکان دسترسی به مدارک  را می دهد.
باید به شما بگویم که بحث فراوانی پیرامون لفظ تروریست بوده و عبارت فعالیت تروریستی درقانون تعریف شده است. این یک مفهوم مبهم یا بی در و پیکر نیست که بتوان طبق آن صفت تروریست را اطلاق کرد به این عنوان که ما از شما خوشمان نمی آید یا سیاستهایتان را خوش نمیداریم.
سازمان تروریستی سازمانی است که دست به کارهایی زده نظیر ترور، بمبگذاری، گروگان گیری و اشغال اماکن عمومی و از این قبیل. یعنی به طور خلاصه خشونت.  اما از سال 2001  یعنی  دست که ازده سال پیش حتی هیچگونه ادعا یا اتهامی هم  در مورد ارتکاب چنین اعمالی از سوی مجاهدین نبوده است، چه رسد به اینکه مدرکی وجود داشته باشد.
خوب، پس از آن که ما لایحه خود را بار دیگر در پایان سال 2010 ارائه دادیم، وزارت خارجه بار دیگر سوابق و پرونده ها را بررسی کرد  و نسخه های بازنویسی شده یی  را از اسناد طبقه بندی شده که مدعی است بر آن تکیه داشته دراختیار ما قرار داد. همان طورکه پیش از این شنیدید، اطلاعاتی که آنها می گویند مبنای کارشان بوده، به زبان خیلی ساده و روش« ابلهانه» هستند. به هیچ عنوان نمی شود برای آنچه که به ما نشان دادند ارزش و اهمیتی قائل شد.
مثالی برایتان نقل کنم: گویا حدود یک سال و نیم پیش یک هواپیماربایی نافرجام در مورد یک هواپیمای ایرانی روی داد. از قرار معلوم هواپیماربا دچار اختلال روانی بوده و نتوانسته کار هواپیماربایی را به پایان برساند. همان لحظه که او را از هواپیما پائین میآورند، گزارشی که فوراً انتشار می یابد حکایت از آن دارد که این فرد بیمار روانی است و  با نوعی انگیزه مالیخولیایی به این کار دست زده است.
اما یک یا دو روز بعد یک سخنگوی رژیم ایران هواپیما دزدی را به مجاهدین نسبت داد. هیچگونه نشانه یی دال براینکه فرد مورد بحث حتی نام مجاهدین را شنیده باشد، در دست نبود و در واقع این اتهام نمی چسبید. از همین رو دیگر حتی رژیم ایران هم آن را تکرار نکرد. اما آن سند به طریقی وارد اسناد و مدارکی شد که وزارت خارجه اکنون می گوید تصمیم خود برای حفظ نامگذاری را بر اساس  آن اتخاذ می کند! 
نمی خواهم بگویم که وزارت خارجه این سند را قانع کننده ارزیابی کرده اما صرف همینکه چنین فاکتی را در پرونده قرار داده به ما نشان میدهد که کفگیر تا چه حد به ته دیگ خورده است.
همان طورکه قاضی موکیزی دقایقی پیش اشاره کرد، این بسیار مهم و ضروری است که پروسه خروج از لیست را با وضعیت اشرف در پیوند تنگاتنگ ببینیم. سخنان قاضی «پو» را کمی پیش تر شنیدیم که درباره گفتگویش با نخست وزیر مالکی گفت و پیشنهاد وی برای دیدار هیأت کنگره از اشرف که عراقیها رد کردند. آنچه قاضی «پو» به شما نگفت این است که همان هنگام که به هیأت نمایندگی کنگره اطلاع داده می شد که اجازه ندارند به اشرف بروند، اظهارات نخست وزیر مالکی در مطبوعات نقل شد که گفته بود این یک سازمان تروریست است و کسی به خارجیها اجازه نمیدهد با یک سازمان تروریستی درکشورش دیدار کنند، مگر نه؟
به کلام دیگر، نخست وزیر مالکی به صراحت می گوید که حضور مجاهدین در لیست واشینگتن تا چه اندازه موجب جلب حمایت برای ساکنان اشرف شده است. و من گمان دارم که این حرف دقیقاً همان توجیهی است که سفیر لارنس باتلر که حرفهایش در دو روز آخر هفته گذشته در نیویورک تایمز روز شنبه منعکش شده است به کار می گیرد، به این ترتیب که او تقریباً تک تک کلیشه ها و عملا تک تک دروغها یا داستانهای کهنه پیرامون مجاهدین را - که همه ما شنیده ایم-  تکرار کرده است. داستانهایی که به دهه 1970 بر می گردد. داستانهایی که میگوید مجاهدین یک سازمان مارکسیستی است. داستانهایی که می گوید   افشاگریهای اتمی سازمان مجاهدین خلق ایران، که با نظر مساعد و با تایید شخص رئیس جمهوری ایالات متحده  مورد اشاره قرار گرفت،  از نظر سفیر باتلر بی ارزش است.
از نظر سفیر باتلر، پشتیبانان مجاهدین، نظیر قاضی موکیزی، یا سفیر بولتون، نظیر ژنرال وسلی کلارک  و دیگران، همگی فاسد هستند. آنها را خریده اند. خلاصه هر کلیشه و هر برچسب کهنه یی را که می شد علم کرد و از کیسه خود بیرون کشید در گزارش نیویورک تایمز روز شنبه موجود بود.
و اگر شما آن مقاله را خوانده باشید که من امیدوارم همه ما خوانده باشیم، قاعدتاً باید از خودتان از جمله بپرسید منبع اطلاعات این خبرنگار کدام بوده است؟ این مطالب را از کجا آورده است؟ به نظر میرسد همان طور که قاضی موکیزی دقایقی پیش گفت او در اشرف بوده زمانی که سفیر باتلر گفته است اگر می خواهید با ایالات متحده صحبت کنید باید به طرف من بیایید. خبرنگار چگونه از این حرف اطلاع پیدا کرده است؟
حال من به شما می گویم این حرف را از کجا آورده است. سفیر باتلر این خبرنگار را هفته پیش با خودش به اشرف برده و او را به عنوان عضو هیأت دیپلوماتیک خود معرفی کرده که نقض اخلاق دیپلوماتیک و اخلاق روزنامه نگاری محسوب می شود و نشان میدهد چگونه عده یی در وزارت خارجه، در شاخه اجرایی دولت از هیچ کاری رویگردان نیستند تا اهدافی را به نتیجه برسانند که ما میدانیم رژیم ایران در تمام این سالیان دنبال می کرده و این بسیار خطرناک است.
این برای ساکنان اشرف خطرناک است زیرا پیامی که می فرستد این است که  اگر نخست وزیر مالکی بخواهد به نحوی که تمایل دارد دست به کار شود، ساکنان اشرف مورد حفاظت ایالات متحده قرار نخواهند گرفت. مورد حفاظت سازمان ملل متحد قرار نخواهند گرفت. بلکه به حال خود رها خواهند شد. این بسیار خطرناک است.
این تلقی که گویا میتوان بدون حساب پس دادن و مجازات در اشرف مرتکب خشونت شد، همان چیزی است که به تهاجم ژوئیه 2009 انجامید.  همان چیزی است که به تهاجم 8 آوریل امسال انجامید.  این روند باید متوقف شود.
به همین دلیل است که جلساتی مانند امروز تا این حد مهم و ضروری است، زیرا  دنیا  مطلع می شود که نگرانی برای اشرف نه تنها از سوی اعضای برجسته این پنل بلکه از سوی اعضای کنگره ایالات متحده آمریکا، اعضایی از هر دو حزب، اعضایی از این سو و آن سوی کشور ابراز میشود و دنیا می شنود که  آنها در حمایت شان  از اشرف، درواقع  از ارزشهای بنیادین آزادی در این کشور دفاع میکنند. در این صورت است که  ما این پیام را به دولت عراق و به رژیم ایران و سیاست سازان کشورمان آمریکا می فرستیم که ما رها کردن رزمندگان آزادی به این شکل در عراق را نمی پذیریم. ما تا زمانی که آنها حفاظت نشوند، و ایمنی شان تأمین نشود و تا زمانی که آزاد نباشند، از پای نخواهیم نشست.
متشکرم.

توریسلی:
من می خواهم از همه شما برای حضورتان در اینجا تشکر کنم. به خاطر وقتی که گذاشته اید، به خاطر تعهداتی که داده اید و نیز از تک تک سخنرانان تشکر می کنم.