شاید این کم و بیش یک توضیح طعنه آمیز برای اجتناب از فاجعه انسانی باشد، طرح آمریکا برای جابهجایی 3400 ساکن به عمق عراق درجریان است، قرار دادن آنها در ریسک آزار بیشتر و حمله توسط ارتش عراق در همپیمانی با تهران خواهد بود.
این ادعا که شخصیتهای آمریکایی همانند تام ریچ وزیر سابق امنیت داخلی، رودی جولیانی شهردار سابق نیویورک و پاتریک کندی نماینده سابق کنگره در ردیف اجرت بگیران برای سازمانی که هنوز در لیست ”تروریستی ”آمریکا است، میباشند، بیش از حد تحقیرکننده برای افرادی با چنین شهرت و مرتبهای است.
فقط این مانده است که بگویند که آنها برای اینکه رشوه بگیرند، باز هستند (تمایل دارند) .
این یک کمپین غیرقابل قبول است و شورای ملی ایرانیان آمریکاییها باید سرش را ازشرم به پایین بگیرد.
جولیانی و کسانی مثل وی در حمایتشان برای حفاظت از کمپ اشرف توسط آمریکا و یا ملل متحد و فراخوانشان برای خروج از لیست مجاهدین خلقاز لیست سازمانهای تروریستی خارجی آمریکا تنها نیستند.
بسیاری از اعضای کنگره نیز سمپاتی دارند، کمیته امور خارجی کنگره یک ماده الحاقی را برای ادامه حفاظت ازکمپ اشرف امضا کرده است که توسط کنوانسیون چهارم ژنو تحت پوشش قرارگرفته است، در حالیکه بیش از 50درصد مقامات ارشد امنیت ملی، نظامی ، دیپلوماتیک و اطلاعاتی در چهار دولت قبلی خطری که ساکنان این کمپ با آن روبهرو هستند را بهرسمیت شناختهاند.
درهسته این جدل، طبیعت دقیق سیاست خارجی آمریکا در منطقه نهفته است.
آنها به خوبی شناخته شدهاند، اینطور نیست؟ آمریکا رژیم ایران را ابتدا بهدلیل جاهطلبی های اتمیاش و دامن زدن به احساسات ضدغربی و تروریسم بهعنوان فاکتور پایهای بیثبات کردن در خاورمیانه میداند.
دولت اوباما اخیراً گزارش کرد که ایران به قیف (کانال) مالی القاعده کمک کرده است و درپاکستان به کارگماشته است. وزارت خزانهداری، ایران را متهم به ایجاد تسهیلات یک شبکه حمایتی برای القاعده با مقادیر زیادی از پول نقد اهداکنندگان مالی خاورمیانه به رهبران گروههای تروریستی در مناطق قبیلهای، نموده است.
ایران، از این بیشتر، با جامعه بینالمللی درباره برنامه اتمیاش یک استراتژی حیلهگرانه ایی را بازی کرده است.
از آن زمان، ایران هرگونه هشداری را رد کرده است، هر معامله و هر اولتیماتوم که در مقابل وی از طرف مللمتحد و آمریکا گذاشته شده است.
اگر مللمتحد و آمریکا ازپیش فقط بهخاطر اینکه هشدارهایشان را رد کرده است با ایران مقابله کردهاند، ساکنان کمپ اشرف را بهطرز فوقالعاده ایی آسیبپذیر نموده است.
ایران پس دوست آمریکا نیست. و در واشنگتن دربین مقامات سابق امنیت ملی و کنگره پذیرفته شده است که سیاست مذاکره، مشوقها و تحریمات محدود با ملاها در تهران در پایان خط قرار دارد.
پس چرا اذعان به هرچیزی با رد کردن آسیبپذیری مجاهدین خلقمیباشد؟
مجاهدین خلقمدت طولانی است که تروریسم را رد کرده است و مهمترین صدا از مخالقان درونی علیه رژیم تهران است. این بدون هرگونه شکی همسان با منافع استراتژیکی آمریکا در اینباره میباشد.
به این علت است که چرا شخصیتهای بلندپایه آمریکا از آن حمایت میکنند. آمریکا فقط مجاهدین خلقرا بهعنوان بخشی از ژست حسننیت در مقابل تهران در لیست سیاه بهعنوان یک سازمان تروریستی قرار داده است .
امروز، فقط سه دولت است که باقی مانده است (آمریکا، ایران، کانادا) کهمجاهدین خلقرا بهعنوان یک حزب مخالف مشروع نشناختهاند.
انگلستان و فرانسه همچنین اتحادیه اروپا (ایی. سی) مجاهدین خلق را از لیست خارج کردهاند و سیاستمداران و دیپلماتها از اجتماعات مجدد ایرانیان تبعیدی در سراسر جهان حمایت میکنند.
حالا یک دادگاه واشنگتن درحال بازبینی لیست است و فقط میشود امید داشت که عدالت و شفقت موفق خواهد شد.
بعد از همه، آیا این چیزی نیست که آمریکا اغلب درباره سیاست خارجی اش اعلام میکند، که... اعلامیه درباره آزادی و دموکراسی. و مجاهدین خلقچه میخواهد؟ خیلی ساده: آزادی بهعنوان یک انسان آزاد و آزادی بهعنوان یک مخالف صلح طلب، دموکرات و مشروع شناخته شده بهصورت بینالمللی بهخاطر مبارزهاش علیه فاشیسم مذهبی.
تلاش تهران برای شلیک به پیام آوران، با شواهد بدون ارزش برای تحقق بخشیدن اظهارات مسخره، فقط این را تأکید میکند که چقدر در آوردن استدلال علیهمجاهدین خلقدست خالی هستند.
از لیست خارج کردن مقاومت ایران تنها راه برای ارسال یک پیام قوی به تهران است که یک مخالف سازمانیافته توانا برای تولید حمایت بینالمللی گسترده وجود دارد.
احترام به اعتبار هواداران آمریکایی مجاهدین خلق ضروری است، برای ایجاد یک توفان اصلی در آمریکا که واشنگتن را متقاعد میکند که آن چنان بکند.
و سپس جولیانی، کندی و ریچ میتوانند برای انجام دادن یک کار خوب و برای اثبات اصول اخلاقی شان، مواضع صادقانه به خودشان تبریک بگویند. این پیام آوران نباید مورد شلیک قرار بگیرند ولی ستایش گردند. زندگی ها به آن بستگی دارد.