برادر مقتول : یک شکایت حقوقی کرده‌ام علیه طرفی که او را بازداشت نمود و علیه جنایتهای کراده (دادگاه کراده) و در سریعترین زمان حق برادرم را می‌خواهم، این هم جلوی شما می‌بینید تصویر او است، بیگناه بود و هیچ کاری در دنیا انجام نداده بود، با هیچ‌کسی کاری نداشت، راه خودش را می‌رفت و بر می‌گشت، من حق برادرم را می‌خواهم، آنها خودشان را دولت قانون می‌نامند، این‌طور نمی‌شود من خون برادرم را در سریعترین وقت ممکن می‌خواهم، همه دنیا ببینید، بعد از افطار یک نیروی مسلح با سلاحهای سنگین آمد و برادرم را گرفته و به محل نامعلومی بردند، بعد از 22روز او را به این شکل برایم فرستادند، آیا شما این را می‌پذیرید، آیا اسلام این را قبول دارد؟ آنها خودشان را دولت قانون می‌نامند، قانون را نمایندگی می‌کنند و کشور را نمایندگی می‌کنند، خوب، حقوق‌بشر کجاست؟ کجاست دولت قانونی که مدعی آن هستند؟ این ظلم را که می‌بینید چه کسی قبول دارد؟ 4 تا بچه دارد، بیچاره هیچ کاری با کسی نداشت، آثار شکنجه را نگاه کنید، آثار شکنجه، در پزشکی قانونی به من گفتند که این بر اثر این‌که فشارخون و قند خونش بالا رفته این طور شده است، آیا این مال فشار خون و قند است نگاه کن نگاه کن، به آثار شکنجه توجه کن، او نجار بود، بیگناه بود، چه کسی این را می‌پذیرد، من کوتاه می‌کنم من حق برادرم را در سریعترین زمان ممکن می‌خواهم، من علیه طرفی که او را گرفته شکایت قضایی می‌کنم، علیه افسرانی که از او بازجویی کردند، علیه کسانی که او را شکنجه کردند، من خون برادرم را می‌خواهم، غیر از این حرفها من کسی را به‌رسمیت نمی‌شناسم.

مادر کشته شده : وای پدر وای پدر، کشتنت، ... می‌گویند افسر سر او را به دیوار کوبیده، به انگشتهایش نگاه کنید همه قطع شده است.
یک خانم دیگر: به خدا توکل می‌کنم.. شهید شد همان روزی که او را زخمی‌کردند شهید شد.
یک مرد اهل خانواده : روز پنجشنبه 8/11 به منطقه ما حمله کردند، تعدادی را گرفته و به کراده بردند از جمله همین که کشتند، انگشتهایش را قطع کردند، او را به بازداشتگاه برده و از آن‌جا به بیمارستان بردند، ورقه پزشکی را بیاور ببینند، کجا مرده در زندان یا در بیمارستان، اگر در بیمارستان بوده کدام بیمارستان، چرا مهر این بیمارستان رویش نیست؟»