انگیزه این «نوشت» مقاله خواندنی و جالبی ست از آقای دکتر منشور وارسته با عنوان “و اما هدیه ( متخصصین دیدبان نظام) به اشرافیت آخوندی . . . » که هنوز روی سایت «همبستگی ملی» می باشد. نکته قابل ملاحظه و دقیق و درستی در آن نوشتار هست که بعداً بدان پرداخته خواهد شد. پیش از پرداخت به نکته دوم لازم به تذکراست که نمی توان ونباید مسایل واشخاص سیاسی را صرفاً مقطعی واکنونی دید و بررسی کرد.
همچنانکه زمان پروسه یی ست پیوسته و جاری، محتویات زمانی هم در ارتباط و تداخل با هم می باشد ونه خلق الساعه. هر اتفاق سیاسی یا حضور شخص سیاسی در صحنه، پیش زمینه یی آشکار یا پنهان دارد. برای درک و بیان درست مسئله لازم است که پیش زمینه ها را هم دید و مورد مداقه قرار داد. اضافه براین نقش سیاسی یک عنصر ایرانی یا خارجی را باید در تمامی سطوح ذی نفوذ و ذی مدخل مدّ نظر قرار داد.
فی المثل برسر راه مقاومت و اشرف قهرمان، یکمرتبه سرو کله بابا یی بنام «باتلر» پیدا می شود. دراینجا ما فقط با رژیم منحوس و اوباش فاشیستی ملا – پاسدار و باتلر سرو کار نداریم که رژیم پول بدهد و او به مأموریت کثیفی قیام کند. باتلر نه یک ایرانی تبار که یک دیپلمات آمریکایی ست. قبلاً سفیر در مقدونیه بوده و رسیده به مقطع بازنشستگی. او از مهره های خط ایران گیتی ست. یکی از معاونان ایران گیتی وزارت خارجه آمریکا به او آخرین مأموریت ابلاغ «طرح آمریکا» برای اشرف را می دهد. طرف از هول حلیم به همت خلل ناپذیر اشرفیان قهرمان، توی دیگ می افتد و جزغاله می شود. چنان جزغاله یی که کارت طرح آمریکا هم با او می سوزد و دود می شود و می نشیند در چشم مالکی و اربابش. طبیعی ست که برای جوش دادن چنان معامله کلان و یامفتی، خامنه یی و مالکی هم موظف به پرداخت «حق العمل کاری» بوده اند و سبیل آن ناکام را چرب کرده اند. اما باتلر خدمتگزار وزارت متبوعه خود بوده و نه مستقیماً خامنه یی سرجلاد. او در پوست و گوشت دیپلمات آمریکایی خود بوده و نه این حیوان یا آن حیوان. ایران گیتی بودن خود بیانگر و روشنگر کل مسئله است. استاد منوچهر هزارخانی به درستی دریافته بودند که عنوان مقاله بسیار جالب خودرا «باتلر، دلال طرح آمریکا» گذاشته بودند یعنی مستقیم بی کژ و مژ به هدف زده بودند. با مسایل و اشخاص سیاسی را نباید با یک دید و احساسات ژورنالیستی و شتابزده برخورد کرد. اگر چیزی بنام «طرح آمریکا» در برابر طرح اروپا نبود، بزرگتر از باتلر هم با پول خامنه یی نمی توانست به چنان مأموریت رسوا و شکست خورده یی قیام کند. پول خامنه یی که در حقیقت پول مردم چپاول شده ایران است آنگاه کارساز می افتد که سیاست آمریکا با آن موافق و همراه باشد. باید مواظب باشیم که ناخواسته پازن گله گرگ ها را که خامنه یی باشد زیاده از حد بزرگ و توانمند نکنیم. اگر سیاست آمریکا نبود و یا بود و چنین نبود با آنهمه افشاگری های مقاومت ایران، به ویژه اشرف قهرمان ؛ درهمان ماه های اول اشغال عراق دم از خامنه یی هارتر و حریص تر هم قیچی شده بود. پس باید از سطح به عمق مسایل آمد.
آقای دکتر منشور وارسته به درستی دم آن سی و هفت تن آل عبا و قبای ایران گیتی را به کمپانی های نفتی و صنایع سنگین آمریکا گره زده است. ایران گیت یعنی همین کمپانی های بزرگ و متوسط آمریکا که هدفی ندارند جز برداشت سود کلان از قبـَل ایران. خطرات سیاسی آن برای آنها مطرح نیست. ایران به روس و چین و ماچین و اروپا گره خورده است و کارتلیست ها و تراست داران آمریکا یی سر خود را بی کلاه یا فقط شبکلاه می بینند. در عرصه رقابت اقتصادی ست که سیاست هم تعیین می شود. چه سیاستی ؟ سیاست سازش و ساخت وپاخت با رژیم حاکم برایران. پس بخش ایران گیتی ها و دلالان و مزدوران وزارت اطلاعات رژیم درهم گره خورده، به صحنه آمده اند. در مراسم با شکوه انتخاب مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران در اشرف قهرمان، یکی دو نفر از خواهران کاندید به درستی اشاره کردند که ارتجاع حاکم و استعمار نقشه انحلال سازمان را کشیده بودند ( نقل به معنی). این سی و هفت مأمور نه بی سواد هستند و نه افرادی نادان که فقط مشتی کتاب در کله یا بار داشته باشند.
اینان مسایل را خوب می فهمند و تمیز می دهند، نهایت آنچه لازمه انسانیت است فاقد آن هستند. رژیم های دیکتاتوری حتا نوع دینی و بدوی هم برای گذران سیاست هایشان در عرصه داخلی و بین الدول به متخصصان، تکنوکرات ها و روشنفکران خود فروخته نیازمند بوده و همچنان هستند. از قدیم گفته اند : “ملا شدن چه آسان، آدم شدن چه مشکل » مشکل این سی و هفت تن آل عبا و قبای ایران گیتی در آدم نبودنشان هست وگرنه ملای ملایند، ملا به معنی با سواد. شما فکر می کنید، اسناد محرمانه وزارت خارجه آمریکا برای ابقای نام پرافتخار سازمان مجاهدین خلق در لیست کذایی، چه هست و از کجا آمده ؟ از همین رجاله های ریز و درشت که وقت لزوم نظریات خودرا در علن هم مکتوب می کنند. وزارت خارجه اسناد طبقه بندی شده محرمانه را حتا به دادگاه و کنگره آمریکا رو نمی کند زیرا هم کارت ها می سوزند و هم دلایل ابقا بی اعتبار می شود. فقط به اشاره بگویم که برسر راه تاریخ پر تلاطم ایران زمین، امثال اینان همیشه بوده و چه بسیار هم. قهرمانان ملی ایران فقط با صف مشخص دشمن حاکم روی در روی نبوده اند. آنان ناگزیر بوده اند که در چند جبهه بجنگند. تجسم و تبلور آن دوران ها را امروز در عرصه مقاومت ایران می بینیم. امروز از دیروز و دیروز ها بسی سخت تر و دشوارتر و طاقت سوز تر است و لاجرم رهبری استوارتر طلب می کند. امروز دشمن هم چون اختاپوس چنگال هایش برای بکارگیری سلاح و امکانات تا قلب بین الدول هم می رسد. اگر این چشم انداز را در ذهن تجسم و تجسس دهیم درمی یابیم مقام رفیع مقاومت سرفراز ایران و پیشاپیش و فوق همه اشرف قهرمان را که دارد در چه جبهه هایی می جنگد و می پاید.
و اما نکته دوم مقاله جناب وارسته : برای بذل توجه نویسنده محترم و نیز خوانندگان ارجمند، لازم به تذکر است که اضافه تخصیصی «اشرافیت آخوندی» مطلقاً تناسبی با واقعیت وجودی و عملکرد ملایان حاکم نداشته و ندارد. اشراف و اشرافیت صرف نظر از چند و چون طبقاتی، به ظاهر هم که شده باشد از ظاهری آراسته، موقر و متین برخوردار بوده و هستند. تشخص از مشخصات ظاهری این طبقه است. آخوند های حاکم را فقط می توان اشرار و کاست پلید و حقیر آنان را عنوان «اشراریت آخوندی» داد و لا غیر. ثروت عظیم به تنهایی کسی را در رده اشراف قرار نمی دهد، قدرت نیز به همچنین. اگر ثروت و شوکت این گله گرگ های خونخوار به صد چندان هم رسد، بی بـُته گی و بی سرو پایی و شرارت های بی مرز و حد از چهره و سخن گفتن و اعمال وحشیانه شان داد می زند. هر گردی که گردو نمی شود، گیرم که خود آرزو به دل مانده شان ادعا کنند که به اشرافیت رسیده اند !!. آدمکشان دستاربند سرپیری می آیند پشت میکرفن و برای یک نوبت هم که شده نمی توانند، دجالیت و خونخواری و سیه دلی خود را از دید انظار پنهان کنند. اگر عبا و عمامه را از آنان بردارند، بیننده گمان برد که با سارقی کوهی و خونی روی درروی شده است. این بُنجُل فاشیست های بدوی چه چیزشان حتا به بدترین اشراف می برد که در خور آن باشند. غارت بی حساب و کتاب بیت المال و ثروت های عظیم ملی، قتل و جنایت و فساد و بی قانونی و عطش سیری ناپذیر حکمرانی، توطئه و دسیسه و زد و بند و تجاوز به حریم همسایگان و هر نقطه از جغرافیای سیاسی جهان که بتوانند ؛ از ویژگی ها و مشخصات بارز این جمع نسناس و خناس بوده وهست. کوتاه کنم، زنده یاد بزرگمرد تاریخ معاصر ایران، محمد مصدق هم از اشراف بود. او کجا و کاشانی جاه طلب پیمان شکن مرتجع کجا ؟. بنابراین بهتر می بود که جناب وارسته به جای «اشرافیت آخوندی» می نوشتند : «اشراریت آخوندی».
اشرف قهرمان جان برکف ایستاده است به انجام یک رسالت عظیم تاریخی که خواست زمان ما و ملت در بند ماست. اگر سی و هفت تن بشوند سی و هفت هزار تن، اگر نام سازمان مجاهدین خلق در لیست بماند یا نماند ؛ مقاومت ایران نه از پای درآمدنی ست و نه اهل استحاله باب طبع رژیم اوباش فاشیستی حاکم و حامیان بین الدول آن است. مطالبه مقاومت ایران یک مطالبه مشروع و برحق است که خلاصه می شود در آزادی و رشد ایران.
آنکه از جان پاک خود بگذرد از جان های آلوده به صد سلاح و تیر زهرآگین چه باک.