رهبران عربستان سعودی زیر فشارهای داخلی و خارجی مجبور خواهند شد تا سیاستهای خارجی بسا مستقلتر و جسورانه تری را اتخاذ کنند. مانند آخرین حمایت نظامی از سلطنت بحرین که آمریکا مخالف آن بود، عربستان در پی سیاستهایی خواهد بود که مخالف نظر آمریکا میباشد، شامل مخالفت با دولت نوری مالکی در عراق، و بهرغم فشارهایی که آمریکا روی عربستان میآورد از گشایش سفارت در آن کشور امتناع می ورزد.
دولت عربستان ممکن است در زمینه افغانستان و یمن هم از واشنگتن فاصله بگیرد.
مردم فلسطین شایسته یک کشور و هر آنچه را که در بر میگیرد مانند: بهرسمیت شناختن رسمی آن، با تأیید سازمانهای بینالمللی، و معامله کردن با اسراییل بر پایه تساوی هر چه بیشتر، و داشتن فرصت برای زندگی در صلح و امنیت از جمله موارد آن، میباشد.
اسراییل نبایستی این خواسته مردم فلسطین را بهعنوان تهدیدی علیه خود بنگرد، بلکه بهعنوان فرصتی برای بازگشتن به پای میز مذاکره و جلوگیری از درگیری بیشتر به آن نگاه کند.
طبق آخرین نظر سنجی، 70 درصد از فلسطینیها میگویند از نظر آنها اگر این بنبست بهزودی شکسته نشود، یک انتفاضه جدیدی در پیش خواهد بود: این اسرائیلیها را تشویق میکند در پی صلح با محمود عباس، رهبر میانهروی فلسطین باشند.
دولت اوباما فرصتهای زیادی برای راهنمایی اسرائیلیها و فلسطینی ها برای یک مذاکرات دوجانبه صلح داشته است، اما سیاستگذاران آمریکا متأسفانه از پیش بیشتر سرگرم اقتصاد داخلی خراب و صحنه سیاسی فلج شده هستند تا بهدنبال یک راهحل کارآمد برای این حماسه بیعدالتی باشند. علتش این است که واشنگتن هیچ پیشنهاد موفقیتآمیزی را ارائه نکرده، و حداقل کاری که میتواند بکند این است که کنار بایستد و مانع تلاشهای عربستان، اروپاییها و کشورهای میانهرو برای پیشبرد حقوق فلسطینیها در سازمان ملل نشود.
حتی مقامات اسراییلی اخیراً خصوصی به همتایان اروپایی خود اعتراف کردهاند که این فقط عربستان سعودی است که میتواند به فلسطینیها مشروعیت دینی، سیاسی و مالی مورد نیاز آنها را بدهد تا معامله با اسراییل را به سرانجام برسانند و تکمیل کنند. عربستان از ژوئن 2009، بیش از 5/2میلیارد دلار کمک مالی به مقامات فلسطینی تخصیص داده، که این اقدام آن را بهعنوان بزرگترین حامی منحصربهفرد از جنبش فلسطین ساخته است. اما اگر به قلسطینی ها حقوق اساسی آنها داده نشود، این پول فایده زیادی نخواهد کرد.
طرح صلح اعراب در 2002 بایستی یک نقطه شروع برای مذاکرات باشد؛ راهحل دو کشوری بر اساس مرزهای 1967، تنها راهحل بنیادین برای شروع مجدد مذاکرات، و گواه بر اثبات بیفایده بودن پروسه صلح اسلو میباشد.
ابتکار تبدیل فلسطین به یک کشور، تغییری برای جایگزین کردن اسلو با یک الگوی جدید بر اساس مذاکرات «کشور با کشور» برای یک پیشنهاد «پیروزی برای هر دو طرف» میباشد که درگیری بین طرفین را قابل کنترلتر میسازد و زمینه را برای یک راه پایدار هموار میسازد.
تنها بازنده در این سناریو کشورهای منفور سوریه و ایران خواهند بود، که سخت تلاش کردند از طریق حمایت از حماس و حزبالله پروسه صلح را تضعیف نمایند .
اخیراً عربستان نقش یک پیشتاز در انزوای دولت ددمنش بشار اسد، با درخواست پایان دادن به کشتار تظاهرکنندگان، و فراخواندن سفیر کشورش از سوریه، ایفا کرده است .
سرنگونی قریب الوقوع رژیم وحشی اسد، فرصت استراتژیک نادری برای تضعیف ایران را تسهیل میکند. تهران بدون این متحد حیاتی، با شرایط سختتری روبهرو خواهد تا به اختلافات در جهان عرب دامن بزند.
امروز فرصتی برای آمریکا و عربستان سعودی جهت مهار ایران و جلوگیری از آن در بیثبات کردن منطقه وجود دارد. اما اگر اقدامات دولت اوباما در سازمان ملل شکافی بین آمریکا و عربستان بیاندازد، این فرصت ضایع خواهد شد .
اگر آمریکا نتواند نسبت به فلسطین عادلانه عمل کند، و هر چند عربستان تمایل دارد و قادر به تعیین خطمشی جدید و مسیری انشعابی است، لیکن همکاری مستمر و حسننیت بین این دو متحد قدیمی، برای خاورمیانه بسیار مفیدتر خواهد بود.
بنابراین حمایت آمریکا از کشوری شدن فلسطین تعیینکننده و حساس میباشد و وتوی آن عواقبی عمیقاً منفی در پی خواهد داشت.
علاوه بر خسارات عظیم روی روابط آمریکا و عربستان، و تحریک آشوبها در میان مسلمانها در سراسر جهان، باعث میشود آمریکا هر چه بیشتر روابط خود با جهان اسلام را تضعیف، و ایران را قوی کند و ثبات منطقه نیز تهدید خواهد شد. بگذارید امیدوار باشیم که آمریکا مسیر عدالت و صلح را انتخاب خواهد کرد.
شاهزاده ترکی الفیصل، مدیر سابق سرویسهای اطلاعاتی عربستان سعودی، و سفیر سابق این کشور در آمریکا بوده، و همچنین رئیس مرکز پژوهش و مطالعات اسلامی ملک فیصل میباشد.