پای سخن کارگرانی که 18 ماه حقوق نگرفته اند

روزنامه مردمسالاری14 نوشت: به نظر ساده می آید که نان آور یک خانواده 18 ماه با دست خالی به خانه اش برود و در پاسخ به چشم های نگران و شکم های خالی زن و فرزندش، از وعده های مسوولان سخن بگوید.

اما با کمال تاسف این اتفاق می افتد و چنان روزگار به این انسانها تنگ می شود که به تهران می آیند و مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع می کنند تا شاید نمایندگان حاضر در خانه ملت چاره جویی کنند. این کارگران مقابل در شمالی مجلس پارچه نوشته ای نصب کرده اند که بر روی آن نوشته شده بود" ما کارگران کارخانه "آونگان اراک" 18 ماه است حقوق نگرفته ایم". به راستی معنای شرمندگی نزد زن و فرزند چیست؟ چرا یک نفر به این مهم نمی اندیشد که هزینه های اولیه و البته انسانی خانواده های این کارگران چگونه باید تامین شود؟
کارگران آونگان دل پردردی دارند و هنگامی که به عنوان یک خبرنگار با آنان نزدیک می شوم و قول می دهم تا مشکلاتشان را مکتوب کنم گویی که قلم ، نیشتری بر دمل چرکین مشکلاتشان می شود و می گویند آنچه را که در مدت 18 ماه حقوق نگرفتن تحمل کرده اند.
کامران معصومیان، که رئیس شورای اسلامی کار آونگان است و به عنوان نماینده کارگران با نمایندگان مجلس گفت وگو کرده، با خروج از مجلس به کارگران منتظر می گوید: هیچ حرف درست و حسابی نزدند. فقط قول دادند و همان چیزهایی را گفتند که بارها شنیده بودیم.
سکوت کارگران درهم می شکند و یک صدا آه می کشند.
در این رابطه معصومیان می گوید: دو سال است که در حالت بلاتکلیفی قرار گرفته ایم. کارگرانی که به بازنشستگی رسیده اند، نمی توانند از این حق قانونی استفاده کنند زیرا کارخانه حدود 3 میلیارد تومان به سازمان تامین اجتماعی بدهکار است و سازمان نیز می گوید اکنون که کارخانه فعال نیست، نمی توان کارگران آن را بازنشسته کرد.
معصومیان با اعلام اینکه در گذشته نه چندان دور، آونگان 700 کارگر داشت می گوید: اکنون تعداد کارگران این کارخانه به 130 نفر رسیده است.
نماینده کارگران آونگان با اعلام اینکه سه سال است حق بیمه کارگران به سازمان تامین اجتماعی پرداخت نمی شود می گوید: با نامه ای که از فرمانداری و استانداری اراک برای سازمان برده ایم، تنها دفترچه های بیمه را تامین اعتبار می کنند و بقیه مزایای قانونی را به کارگران نمی دهند.
وی با اعلام اینکه آونگان اولین و بزرگ ترین کارخانه تولیدکننده دکل های برق در خاورمیانه است می گوید: مواد اولیه مورد نیاز در کارخانه تولید می شود و قسمت تولید نبشی نیز داریم که علاوه بر تامین نیازهای کارخانه ، امکان فروش نبشی در بازار آزاد را نیز می دهد اما اکنون تمام قسمتهای این کارخانه تعطیل است.
نماینده کارگران آونگان با اعلام این که کارخانه 14میلیارد تومان به بانک سپه بدهی دارد می گوید: بانک سپه بابت بهره خود مبلغ 22 میلیارد تومان روی 14میلیارد تومان وام اولیه کشیده و اکنون بدهی آونگان به بانک سپه 36میلیارد تومان شده که البته به بانک های دیگر نیز بدهی دارد.
وی می گوید: این کارخانه را در قالب خصوصی سازی به قیمت 12میلیارد تومان به صورت اقساط چهار ساله واگذار کردند و از همان لحظه مشکلات این شرکت شروع شد .
نماینده کارگران آونگان می گوید: استاندار اراک اعلام کرده که حاضر است به آونگان وام بدهد تا مشکلات خود را پشت سر گذاشته و تولید را از نو آغاز کند . در نتیجه قرارشد 15 میلیارد تومان وام بدهند که ندادند اما بالاخره در قالب سفرهای استانی هیات دولت، مصوب شد که 4 میلیارد تومان به کارخانه وام پرداخت شود که آن هم با گذشت 9 ماه هنوز پرداخت نشده است.
وی با اعلام اینکه برای پرداخت این وام مبلغ 16 میلیارد تومان وثیقه تعیین شده بود می گوید : در آخرین ارزیابی که به وسیله 6 کارشناس دادگستری صورت گرفت، قیمت کارشناسی کارخانه آونگان را 47میلیارد تومان تعیین کردند و از آنجا که بدهی کارخانه 36میلیارد تومان است، هنوز می توان 4 میلیارد تومان وام را به کارخانه واگذار کرد اما با کمال تاسف بانک سپه بازی درمی آورد.
وی با اعلام اینکه از دی ماه سال 88 تاکنون مطالبات کارگران پرداخت نشده است می گوید: حدود 18 ماه است کارگران حقوق و مزایای خود را نگرفته اند و در طول شش ماه اخیر، تنها یک ماه حقوق پرداخت کرده اند.
نماینده کارگران آونگان می گوید: تصمیم گرفته بودیم برای تجمع به تهران بیاییم اما برای اینکه مقابل مجلس تجمع کنیم ، پول کرایه ماشین هم نداشتیم.
معصومیان تاکید می کند: وضعیت کارگران افتضاح است. وقتی کارگر کرایه اتوبوس ندارد، تصور کنید که چه مشکلاتی برای تامین هزینه های خانواده اش دارد! اکنون یکی از کارگران آونگان به خاطر مشکلات خانوادگی در زندان به سرمی برد. این کارگر که مدتها حقوقش را نگرفته بود ، با همسرش به مشکل خورد و کارشان به جدایی کشید .همسر او هم مهریه اش را به اجرا گذاشت و ازآنجا که همکار ما نتوانست اقساط مهریه را بپردازد، اکنون زندانی شده است.
یکی دیگر از کارگران آونگان می گوید : حدود چهار ماه قبل در یک مراسم عروسی شرکت کرده بودم که دیدم همسر یکی از همکاران من در کارخانه آونگان، مقابل تالار عروسی گدایی می کند! جلو رفتم و به او سلام کردم اما همسرم معترض شد که چرا به او سلام کرده و این گونه شرمنده اش کردم. اما به دلیل آنکه نمی توانستم بی تفاوت باشم، از دوستان و آشنایانی که در مراسم عروسی بودند، مبالغی را جمع آوری کردم و به دست پسر کوچکم دادم تا به همسرهمکارم بدهد . این را با تمام وجودم می گویم و باور کنید که به خداوندی خدا، خجالت کشیدم .
وی با اعلام اینکه 56 سال سابقه کار دارد می گوید: مدتی است که توسری خور شده ایم.
این کارگر آونگان با اعلام اینکه یکی از کارگران این شرکت چهار سال در عراق اسیر بوده است می گوید: این همکار ما در تجمع شرکت کرده بود و آقایان با افتخار او را کتک زدند، دستگیر کردند و به زندان انداختند. چونکه حقوق معوقه خود را مطالبه کرده بود؟!
وی با نشان دادن یک بسته دارو می گوید: یک آمپول دارم که 127 هزار تومان می خرم . یک بسته از این دارو را نیز 16 هزار تومان می خرم. به خاطر اینکه ناراحتی اعصاب دارم. یک نفر به من بگوید پول اینها را از چه کسی بگیرم.
یکی دیگر از کارگران با اعلام اینکه جانباز دوران دفاع مقدس است می گوید : همسر و دخترم بیماری دیابت دارند. فقط 30 تومان در ماه بابت یک فقره داروی آنان باید بپردازم و اگر این دارو را نخرم، جان زن و فرزندم به خطر می افتد. زنم می گوید مگر مرد نیستی؟ باید پول به خانه بیاوری. من چه کار کنم؟ مشکل ما را چه کسی باید حل کند؟ زندگی ام دارد پاشیده می شود. به چه کسی باید دردم را بگویم؟
یکی دیگر از کارگران بدون مقدمه وارد صحبت می شود و می گوید: صاحب کارخانه در پاسخ به اعتراض ما مطرح می کند که مال خودم است و می خواهم هر بلایی به روزش بیاورم. این آقا به چه اجازه ای می گوید اموال داخل کارخانه مال من است؟ این اموال دیگر متعلق به کارگران شده است. آن زمان که کارخانه تولید می کرد و آقایان تولیدات را می فروختند، اگر حق و حقوق کارگران را می دادند، اکنون وضع به اینجا نمی رسید. اموال کارخانه را به حراج گذاشته اند و طلبکار برای دریافت طلب خود، آهن نبشی که کیلویی یک هزار تومان قیمت دارد را به قیمت 200 تومان غارت می کند و می برد. کارگران هم که اعتراض می کنند، طلبکار حکم قاضی را نشان می دهد و صدایش را بلند می کند و می گوید اگر زیادی حرف بزنید شماها را هم به زندان می اندازم.یکی دیگر از کارگران آونگان با نشان دادن حکم دادسرا می گوید: از عید سال 88 برای گرفتن حق و حقوقمان شکایت کردیم و حکم توقیف اموال را به کارگران داده اند اما اکنون که دیگر چیزی وجود ندارد تا بخواهیم آنها را توقیف کنیم.زمین و دستگاه ها که متعلق به بانک سپه است ، کارگران باید هوا را توقیف کنند؟
وی می افزاید: با 25 سال سابقه کار در آونگان، امروز به چه کسی بگویم "هر کجا که رفتیم، توی سرمان زدند".
یکی دیگر از کارگران می گوید: تاکنون سه مرتبه مقابل استانداری تجمع کرده و التماس کردیم که استاندار به ما وقت ملاقات بدهد. آقای استاندار که روی ماه خود را به ما نشان نداد، اما به واسطه داد و فریادی که به راه انداختیم، قرار شد در راستای حمایت از سرمایه دار، تسهیلاتی اختصاص دهند تا کارخانه راه اندازی شود اما ندادند. تا اینکه در سفر استانی هیات دولت مصوب شد که یک وام 4 میلیارد تومانی برای راه اندازی دوباره به کارخانه پرداخت شود که هنوز پرداخت نشده است.
وی می گوید: اکنون هم که دستور رییس جمهور پشت اختصاص وام به آونگان است، همکاران من به استانداری مراجعه می کنند اما ساعت ها پشت در بسته می مانند و دست از پا درازتر بازمی گردند.
این کارگر آونگان تاکید می کند: همین الان که مقابل مجلس در تهران ایستاده ایم، نشان می دهد که در طول دو سال گذشته کاری برای ما نکرده اند و تلاش آنها در یک مسیر نادرست و غلط بوده است. اکنون 9 ماه از مصوبه دولت می گذرد و هنوز پولی برای راه اندازی کارخانه پرداخت نکرده اند و گمان هم نمی کنم که پرداخت کنند. امروز هم نمایندگان مجلس می گویند مشکل شما حل می شود. اما می دانیم که این وعده های حل می شود هم از آن حل می شودهایی است که دولت وعده داده و هیچ خبری نیست.
وی با انتقاد شدید از وعده های بی فایده می گوید: آیا با وعده های آقایان می توانیم جواب طلبکاران خود را بدهیم؟ آیا با این وعده ها می شود هزینه نوشت افزار و روپوش مدارس بچه ها را داد؟ خودمان به جهنم، آیا می شود هنگامی که زن و بچه مان در بیماری و تب می سوزند به دکتر و داروخانه وعده تحویل بدهیم؟ آیا می شود با این وعده ها یک لقمه نان خشک سر سفره آورد ؟ امروز کشور ما به تمام مردم دنیا کمک می کند، چرا یک نفر به داد ما کارگران نمی رسد و به این قشر محروم کمک نمی کند؟
این کارگر آونگان با اعلام اینکه شرکت ما در دوران دفاع مقدس بهترین و بیشترین خدمات را به جبهه و جنگ کرده است می گوید: در آن دوران حساس مهمات تولید می کردیم و از کم کاری خبری نبود. علاوه بر این کارگران آونگان به جبهه می رفتند. ما اکنون در کارخانه جانباز، خانواده شهید و آزاده داریم.
وی با ابراز تاسف از شرایط موجود می افزاید: اکنون کارگر آزاده ای در آونگان داریم که آرزو می کند ای کاش همچنان اسیرمانده بود و امروز به این خفت و خواری مبتلا نمی شد.
وی خطاب به مسوولان می گوید: چه کسی باید جواب گوی ما کارگران باشد؟ شما آقایان که ادعای عدالت و اسلام دارید، بیایید و به داد ما برسید. به خاطر بی دینی یک عده، داریم زده می شویم! مگر ائمه ما نگفته اند " هر کجا فقر بیاید ایمان می رود" . کار کارگران آونگان از فقر گذشته و امروز به هیچ رسیده ایم.
این کارگر آونگان می افزاید: امروز هم هر چقدر اینجا در مقابل مجلس داد و فریاد کردیم بازهم فقط به ما وعده و قول مساعد دادند! این وعده هم مثل بقیه وعده ها می شود. سوال من این است که آیا این قول مساعد نمایندگان مجلس هم مانند قول مساعد استاندار اراک است که شش ماه پیش به ما داد؟ این قول های مساعد برای طلبکار من پول می شود؟ اگر می شود، یک نامه بدهید تا من قول مساعد آقایان را به جای پول به طلبکاران بدهم .
یکی دیگر از کارگران که 13 میلیون تومان حقوق معوقه دارد می گوید: آیا می شود کسی که 13 میلیون تومان طلبکار است برای آنکه 50 هزار تومان آن را بگیرد، التماس کند و باز هم به او ندهند؟
یکی دیگر از کارگران بازنشسته آونگان می گوید : بچه من شش ماه قبل با موتور به عابر پیاده زد و پای او را شکست و چون گواهی نامه نداشت، خودم را جایگزین او کردم.
وی می گوید: پس از طی مراحل قانونی، مبلغ 8 میلیون تومان دیه تعیین کرده اند اما پول پرداخت آن را ندارم و اکنون برای من حکم زندان بریده اند و این در حالی است که 26 میلیون تومان بابت حقوق معوقه و سنوات از آونگان طلبکار هستم.
این کارگر بازنشسته آونگان با اعلام اینکه بارها به دفتر مدیریت رفته و هنوز نتیجه ای نگرفته است می گوید: به نزد قاضی رفته و از او خواسته است که 10 میلیون تومان از طلب مرا از آونگان دریافت کند و مرا به زندان نیندازد، اما قاضی می گوید حساب شما با محل کارتان موضوع دیگری است و ربطی به این پروند ندارد.
اگرچه هنوز حرف های کارگران به پایان نرسیده اما از کارگران فاصله می گیرم در حالی که این سوال ذهن مرا به خود مشغول کرده است که ندادن 18 ماه حقوق به یک کارگر، تا چه اندازه برای او و خانواده اش خطرناک و برای مسوولان و مردم تاسف آور است