مورد اول، در سال 1992 بود که سفارت اسراییل در بوئنس آیرس راهدف قرار داد و 29تن را کشت و240نفر را مجروح کرد. دو سال بعد، بمبگذاری مرکز یهودیان، 85 کشته و صدها مجروح برجای گذاشت. بعد هم، یک دادگاه آلمانی نتیجهگیری کرد که مقامات عالی در دولت ایران قتل 4 ایرانی را در یک رستوران در برلین در سال 1992 را تصویب کرده بودند.
با در نظر گرفتن چنین حملاتی در گذشته، این توطئه مشکوک که با استفاده از قاچاقچیان مواد مخدر مکزیکی برای هدف قرار دادن مقامات بالای سعودی، در خاک آمریکا، بهعمل آمد، بهنظر حیرتآور میرسد، لذا چرا باید جناحی در ایران خطر مقابله بهمثل آمریکاو عربستان را بهجان بخرد؟ در بحث پیرامون این موضوع، پروفسور ریموند تنتر مشاور امنیت ملی سابق در زمان رئیسجمهور ریگان و علیرضا نادری یک تحلیلگر سیاسی بینالمللی ازمؤسسه رند میباشد، هر دو آنها نویسنده کتابی هستند که در مورد ایران و فرار بودن وضعیت منطقه میباشند،
پروفسور تنتر ممکن است از شما سؤال کنم، کریس لارنس از کاخ سفید که گزارش میکرد، میگفت که فرمانده نیروهای قدس در مورد این توطئه اطلاع داشت. آیا ممکن است سطوح بالاتر از او هم، از آن مطلع بودند؟
پروفسور ریموند تنتر: از نظر من غیرقابلتصور است که فرمانده نیروی قدس، ممکن است یک چیزی را بداند ولی دفتر پرزیدنت احمدینژاد، یا دفتر رهبر عالی درگیر آن نباشند... جمهوری اسلامی ایران به ندرت پیش میآید که مستقیماً دست به اقدام بزند. آنها برای انجام این کارها، از نیروهای نیابتی استفاده میکنند. آنها برای زدن نیروهای آمریکایی در عراق، از نیروهای نیابتی استفاده میکنند. آنها در لبنان، برای ربودن و به گروگان گرفتن آمریکاییان، از نیروهای نیابتی استفاده میکنند. همینطور، نیروهای نیابتی در عربستان در سال 1996 -
مجری: آیا پرزیدنت احمدینژاد دستور آن را داده بود؟
تنتر: فکر نمیکنم که پرزیدنت احمدینژاد دستور آن را داده بود، اما فکر میکنم که یک چشمک و چراغی از دفتر رهبر عالی وجود داشته است. این توطئه، جدیتر از آن است که یک سوداگر سرکش، درگیر آن باشد.
مجری: آیا این توطئه، مبین تأیید بالاترین مقامات بوده؟
علیرضا نادر، مؤسسه رند: در این نقطه، نمی دانیم. اگر به نیروی قدس نگاه کنید، نسبتاً نیروی کوچکی است و تحت فرمان و نظارت مستقیم رهبر عالی است. ما باید این سؤال را مطرح کنیم که آیا خامنهای، رهبر عالی، چنین دستوری میداد که سفیر عربستان در آمریکا ترور شود؟ و اینکه چنین کاری، چگونه میتوانست در خدمت منافع ایران باشد. مشکل بتوان دید که رهبری ایران، تصور میکرده که چنین کاری به هیچ طریقی، در خدمت منافع ایران باشد.
همچنین وقتی به نیروی قدس سپاه پاسداران مینگریم، میبینیم که این نیرو، بله، تمایل به استفاده از نیروهای نیابتی دارد، اما از نیروهای نیابتی واقعی و آزمایش پس داده استفاده میکند، مانند حزبالله، یا شورشیان شیعی عراقی که در اردوگاههای ایران آموزش دیدهاند . از سوی دیگر، اقدامات تروریستی ایران حول اهداف خیلی مشخصی میباشند. فکر میکنم در این نقطه، سؤالات بیپاسخ زیادی وجود دارند.
مجری: اما اگر دستور آن از بالا نیامده باشد، پس دستور آن، از چه سطحی در داخل نظام، آمده است؟ اگر فرمانده نیروی قدس، آن را تأیید کرده، آیا به تصمیم خودش بوده؟
علیرضا نادر: گفتن آن در این نقطه، بسیار مشکل است، زیرا خیلی از شواهد هستند که علنی نشدهاند و فکر میکنم با روشن شدن ابعاد آن، بیشتر در جریان قرار خواهیم گرفت...
مجری: در مورد دست داشتن کارتل مکزیکی مواد مخدر چطور؟
ریموند تنتر: یک بار، یک نفر بانکی را زد. از او پرسیدند که چرا بانک را زدی؟ او گفت، خب، بهخاطر اینکه آنجا جایی است که پولها قرار دارند. اگر شما بپرسید، چه نیروی نیابتی میتواند وارد آمریکا شود، تروری را انجام دهد، و بعد به آنسوی مرز برگردد، این نیرو، همان کارتل مواد مخدر است. چرا؟ برای اینکه آنها میدانند این کار را چگونه انجام دهند. آنها میدانند چگونه وارد و خارج شوند و میدانند چگونه آدمها را به قتل برسانند. در نتیجه، فکر نمیکنم که آنقدرها هم عجیب باشد، فکر نمیکنم که اصلاً عجیب باشد که دفتر رهبر عالی در آن دست داشته باشد. در رستوران میکونوس در برلن، دفتر رهبر عالی، احتمالاً مجوز کشتن 4 یا 5 ایرانی مخالف که بیشتر آنها، کردهای ایرانی بودند، را داده بود. در نتیجه، فکر میکنم احتمال زیادی وجود دارد که خامنهای گفته باشد، اکنون زمان آن است که به سعودیها در خانه شیطان بزرگ، ضربهای وارد آوریم...
علیرضا نادر: ایران میداند که تحت فشارهای شدید بینالمللی است و با بیثباتی های داخلی زیادی مواجه است، و اختلافات زیادی در سیستم سیاسی آن وجود دارد. در نتیجه باید پرسید، چرا ایران باید برای فشارهای بینالمللی بیشتری، کارت دعوت بفرستد...