ظاهراً تحت این دیدگاه مشکوک، کتاب قوانین رسمی تروریسیم هرگونه خلاقیت و نوآوری را ممنوع اعلام میکند و حداقل بعضی از اعضای جوامع اطلاعاتی از اینکه کاراگاهان اف بیآی و دی اییای این توطئه را افشا کردهاند، دلخور شده و میگویند اینها متخصصان ”واقعی“ نبودهاند. در حقیقت این ناباوران، خیلی ساده لوحی خود را نسبت به خباثت تهران اثبات میکنند.
در واقع، ایده کشتن یک مقام ارشد سعودی و تحقیر آمریکا با انجام این کار در خاک خودمان، و خارج کردن ما از تعادل از طریق استفاده از یک شبکه گسترده جنایتکار خارجی که هنوز قادر به خنثی کردن آن نبوده ایم، برای رژیم تهران یک امر عالی است. تنها شگفتی این است که چه کسی در واشنگتن از گسترش گستاخی ایران شگفتزده شده است.
برای مثال، مقامات دولت در برابر پتانسیل نقض نرم های بینالمللی حفاظت دیپلماتها با ناباوری واکنش نشان دادند. برنامه سلاحهای هستهیی ایران، حملات مرگبار به نیروهای آمریکا در عراق و افغانستان و نقش آن بهعنوان بانکدار مرکزی تروریسم رئیسجمهور اوباما را ترغیب نکرده است که یک واکنش قوی و قاطع علیه تهران اتخاذ کند، اما تهدید دیپلماتها ضربان نبضش را بالا برد .
با این وجود دقیقاً از آنجایی که رئیسجمهور معتقد بود این شواهد، غیرقابل انکار و مقاومت ناپذیر بوده و تعقیب جنایی را در پی خواهند داشت، ما باید فکر کنیم که این دعاوی واقعاً جدی بودهاند. دادستانهای حرفهیی وزارت دادگستری، که پرنسیپهای اخلاقی و امانت داری- و نیز احکام صادره پیشینشان- در خطر است، معتقدند که میتوانند ورای یک شک منطقی این اتهام را ثابت کنند. این یک داستان جاسوسی در یک مجله فکاهی نیست. …
واقعیت آزاردهنده، ولی غیرقابل اجتناب، این است که رژیم ایران بشکل فزایندهیی گستاخ میباشد زیرا او آمریکا را تحت مدیریت کنونی دمدمی مزاج و بیتوجه نسبت به مسائل تلقی میکند. متأسفانه ممکن است باز هم بهخاطر واکنش شل و ول رئیسجمهور به این نسخه دیپلوماتیک از قتلعام خیابان شیکاگولند در روز والنتین (diplomatic version of chicagoland`s st valentine`s day massacre)، ملاها در شرف اثبات اظهاراتشان قرار داشته باشند..
تهدید اوباما به ”اعمال قویترین تحریمها“ علیه ایران، تهران را به سادگی متقاعد خواهد نمود که او فاقد جدیت واقعی است . اول اینکه تحریمات اضافی توسط واشنگتن و بروکسل فقط باعث افزایش در هزینه تهران در تجارت و طفره رفتن از همین تحریمهای موجود با کمک روسیه، چین، ونزوئلا و دیگران خواهد شد. دوم اینکه احتمال بهدست آمدن تحریمهای جدید قابلتوجه از سوی شورای امنیت ملل متحد مورد تردید قرار خواهد داشت…
آنها تلاش میکنند بهمحض پایان روند قضایی و مجرم شناخته شدن یک یا تعداد بیشتری مدافع، بگویند زمان تحریمها دیگر بهسر آمده است.
در حقیقت با تمرکز زیاد فقط روی توطئه ترور، اوباما در حال نادیده گرفتن استدلالهای وسیعتر و سرسختتر است.
اهمیت طرح و نقشه ایران بیشتر بهخاطر چیزی است که طبیعت و کاراکتر حکام تهران افشا میکند، و نه بهخاطر افشا نمودن مهرههای مشخص این طرح، هر چند هم که انزجار آور باشد. یک رژیم حامی تروریسم با توانایی قرار دادن یک سفیر در خطر مرگ، به قدر کافی افراط گرا است که دستیابی احتمالی آن به سلاح هستهیی در آینده نزدیک، تهدید آن را دستکم برای کشورهای کوچک اطراف تا حد تهدید در برابر موجودیت افزایش بدهد.
این سلاح اتمی است که باید در واقع توجهات ما روی آن متمرکز باشد، چون آنها ما را به ورطه مرگ خواهند انداخت. ما باید این سراب که ممکن است رژیم بر سر یک ”راهحل “ قابلقبول در رابطه با برنامه سلاح اتمیاش مذاکره کند، یا اینکه صرفاً تحریمهای اقتصادی به یک نحوی ایران را مجبور به مذاکره میکند را رها کنیم . سرابی که اوباما هنوز به آن چنگ میزند. جای تعجب نیست که رژیم ایران ما را بهخاطر ضعفمان و اشتیاقمان به کوری مصلحتی دست انداخته است. حتی یک حمله تهدیدآمیز در خاکمان که میتوانست صدها آمریکایی را به قتل برساند کافی نبوده که به اوباما سیخی بزند تا یک عمل قاطع از خود نشان بدهد .
واقعیت نامطبوع این است که تنها آلترناتیو در برابر یک ایران هسته یی، ضربه به برنامهایران از طریق نیروهای نظامی هدفمند توسط اسرائیل، ایالات متحده و یا هر دو آنها است. این مطمئناً یک گزینه خطرناک، نا مطبوع و غیرجذاب است، این راهحل نسبت به تنها راهحل موجود - - که فوراً داریم به آن نزدیک میشویم - - یعنی یک ایران مسلح به سلاح اتمی، بسا مرجح است . اگرچه تمایلی به اعلام علنی این موضوع وجود ندارد، ولی عربستان سعودی و دیگر کشورهای عرب بهطور خصوصی امیدوار به نابود کردن برنامه اتمی ایران هستند. با علنی شدن توطئه ترور ایران، آنها ممکن است حتی آشکارا لبخند بزنند.»