وقتی ما بچه بودیم و یک ده شاهی درکف دست ، می توانستیم از سوراخ جعبه یی ، شهرفرنگ را تماشا کنیم و برویم به عالم رؤیا و شگفتی ها . تصویر مناظر واماکن بود ولی تصویر دولتمردان فرنگ نه . صدای صاحب جعبه جادویی دوره گرد با تصاویر رنگی همراه می شد : « شهر فرنگه از همه رنگه » . البته درآن عهد کودکی به مخیّله هفت پشتمان هم خطورنمی کرد که روزی روزگاری مقیم فرنگ ازهمه رنگ بشویم آنهم به دلیل ارتکاب گناهان کبیره ، بصورت تبعیدی . پیرانه سر که به دنیای سیاست معاصرنگاه می کنم ، می بینم حق با آن پیرمرد کاسب نان شکمی یا به قول شیرازی ها « نان کـُمی » بود که با داشتن چند عکس ، توی کوچه ها داد می زد : « شهرفرنگه از همه رنگه » . آن بیچاره نه از الوان سیاست آن دیاران خبری داشت ونه از ملک و دیار خود . پدرسخت سیاسی بود ومن هم که فرزند خلف او بودم ازمیان همهٌ استعدادها ، استعداد سیاسی و تحمل اثرات و عواقب آن ؛ نصیبم شده بود . بی خود نبود که از عوام می شنیدیم : « یا نصیب یا قسمت » ! . روزی ازآن جادوگر پرسیدم : اسم شاه ایران را می دانی ؟ انگار که حرف گنده تراز دهان و قد وقواره ام زده باشم ، نگاه تیزی کرد و گفت : یه وجبی ! این فضولی ها به من وتو نیامده ... خب معلومه که پادشاه ما اعلیحضرت قدرقدرت رضاشاه کبیره . بیچاره نمی دانست که متفقین آن قدرقدرت را به جزیره موریس درآفریقای جنوبی تبعید کرده اند و پسرش محمد رضا را به جای او نشانده اند .
این را گفتم تا با نگاه کردن فقط به یک گوشه جغرافیایی سیاسی جهان ونوع تمرکز سیاسی برآن ، ترجیع بند آن پیررا بیاد آوریم و به مطابقه بگذاریم . آن گوشه ، یک گوشه پس افتاده و بی اهمیت نیست . هم دراقتصاد استراتژیکی ست و هم در سیاست که محکم سوار بر مصالح آن است . همین پریروز یعنی دوشنبه سی ویکم اکتبر، وزیرخارجه رژیم تروریست – فاشیستی ملا ، پاسدار به عراق آمد تا دردیدار با نخست وزیر غاصب ودست نشانده مالکی ، ابلاغیه جدید بزرگ عمامه داران فرمانده خامنه یی جلاد را تقدیم کند . الحق والانصاف چه دنیای سیاسی قشنگ و عادلی داریم . ساعت یازده همان شب که اکثر جنبندگان سیاره زمین یا درخوابند یا آماده خواب ؛ خاصه بیماران و مجروحان ؛ گردان های ارتش و پلیس عراق سمعاً و طاعتاً با رعایت قول وقرارهای بین الدول وبین الملل درنهایت احترام به حقوق و موازین انسانی ، با نورافکن های قوی و سروصداهای گوش نواز حقوق بشری به قهرمانشهراشرف شبیخون می زنند . برای آنکه حرف مالکی ودولتمردان ذی مدخلش دررعایت کردن موازین انسانی دروغ درنیاید ، رجاله مزدورهای جلو درب ورودی هم ، ازروی عرق و غیرت خانوادگی و تعصب قومی و ملی و احساس شدید بشردوستی ؛ شروع می کنند به غوغا و ناسزاهای متناسب با اصول بشری !! . شبیخون واحدهای قتـّال به اشرف قهرمان ، صرف نظر از اهداف شوم و تبعات درراه آن ؛ یک دهن کجی آشکارو وقیحانه به بین الملل است که ما پشتمان به دولت های شما گرم است پس هرچه می خواهید کنفرانس بگذارید ، هرچه می خواهید بیانیه بدهید ولی جای کوه ا ُحُدی که ما برآن تکیه زده ایم ، نخواهد گرفت .
همین چند روز پیش بود که آقای « استیونسن » به جامعه جهانی فراخوان دادند برای یک اقدام عاجل به خاطر پیشگیری از یک قتل عام مهیب دیگر در اشرف قهرمان . تلاش و حمایت ایشان و تمامی پارلمانترها ، شخصیت های حقوق بشر، وکلا و روزنامه نگاران بشردوست ؛ جای سپاس و قدردانی داشته ودارد . اما تجربه دوسال اخیر نشان داده است که همچون امروز ، خامنه یی و مزدورش درعراق مالکی درعمل اعتنایی به آنهمه حمایت واعتراض های بین المللی ندارند . وقت کم و بس ضیق است . دیگر وقت یک اقدام عاجل است که آقای استیونسن بدان اشاره داشته است . جنایتکاران را فقط توسط بین الدول ــ آنهم دولت های قدرتمند غرب ــ می توان مهارو متوقف کرد . دولت ها سکوت که علامت رضاست کرده اند و انگار که نه انگار . حقوق بشررا در مناطقی دربوق می کنند و درجایی دیگر نه می بینند ونه می شنوند . راه حل عاجل این است که مجموعه متعهد به حقوق و شئون بشری یعنی همان شخصیت ها و پارلمانترها روی دولت های خود با فشار متمرکز شوند . افکار عمومی را ازفاجعه با خبرکنند . درغرب دموکراسی حاکم است آنهم برای نمایندگان ملت ها . گمان نمی برم که درصورت تمرکز کامل ، دولتی بتواند از مسئولیت شانه خالی کند . دیگر فرصت آن نیست که دوتا سئوال از فلان مسئول دولتی بشود و او مسئله را با یکی به میخ ویکی به سندان زدن از سر واکند . مردم ایران به ویژه خانواده هایی که عزیزانشان دراشرف قهرمان است از بشردوستان غرب ونیز ایرانی چشم حمایت کارساز دارند . غربی های متعهد باید دردولت های خود را بکوبند وبه تذکری و اظهاری قانع نشوند . بشردوستان متعهد ایرانی هم پیش ازآنکه فاجعه هولناک رخ بدهد ، باید برکنار از اختلافات عقیدتی و دیدگاه سیاسی به هرگونه که می توانند صدای خود را به گوش بین الدول و بین الملل برسانند . متعهدان با هراختلاف و فاصله دید ، در برابر دشمن مشترک نمی توانند محافظه کارانه یا مصلحت جویانه سکوت اختیارکنند . تاریخ ناظر براعمال ماست و آن را برای نسل های آینده به ثبت می رساند . تا آنجا که به مجموعه نفیس و کمیاب اشرفیان قهرمان برمی گردد ، آنان ننگ و خفت تسلیم را نخواهند پذیرفت . آنان چشم دارند تا جهان را چراگاه امن و امان درندگان نبینند و دولت با نفوذی پیدا بشود که آستین ها را بالا بروبد و به وظیفه عمل کند . مالکی حتا به انجام پروسه پناهندگی هم رضایت نمی دهد چون رضای او رضای ارباب است . کوتاه ترین و کارآمد ترین راه این است که بیست وهفت کشور اتحادیه اروپا اعلام پذیرش فرزندان برومند ایران زمین کنند . درپناه امنیت ، پروسه پناهندگی طی شود . ساکنان قهرمانشهراشرف همه صاحبان استعدادهای درخشانی هستند که درشرایط طاقت فرسای سال های اخیرهم ازجوش و جلا نیافتاده اند . سازمان پرافتخارمجاهدین خلق ایران هم که دیگر در لیست سیاه اتحادیه اروپا نیست ، پس مشکل کجاست ؟ دلخورو عصبی شدن خامنه یی و مالکی یا به خطرافتادن منافع اقتصادی ؟ آخر این پسندیده دولتمردان جهان غرب نمی باشد که جلو مشتی اشرار بی همه چیز تا بدین حد خود را خوارو حقیر کنند . خامنه یی ومالکی بیشتر به دول غرب نیازمندند تا دول به آنها . نهایت آنقدر طی سال ها آن رجاله ها را لوس و پررو کرده اند که شاید اکنون خودشان هم درآن گیر و بی تکلیف مانده اند . آخر شجاعت اخلاقی و سیاسی تا به کجا به ترس و احتیاط حول منافع و مصالح ، مبدل شده است ؟
در آخر باید تکرار کرد که این برگزیدگان متعهد بین الملل هستند که می توانند با فشار جدی خود ، بین الدول را برای یک اقدام عاجل و مؤثروادار کنند .