روز20آبان کنفرانسی در کلوپ مطبوعات سوئیس برای حفاظت از اشرف توسط ملل متحد و محکومیت ضرب الاجل مالکی به ریاست اریک سوتاس برگزار شد. در این کنفرانس شخصیت های حقوقی و سیاسی زیر شرکت داشتند:
ـ جفری رابرتسون وکیل برجسته انگلستان با رتبه مشاورت ملکه -اولین قاضی دادگاه ملل متحد برای سیرالئون -متخصص حقوق بین الملل و نظریه پرداز حقوق
ـ پروفسور اریک داوید-متخصص حقوق بینالملل بشردوستانه
ـ کریستین پرگو-عضو شورای قانونگذاری ژنو
- پروفسور آلفرد زایاس-استاد حقوق بین الملل در ژنو
گی متان-نماینده پارلمان ژنو
ژان شارل ری ال-نماینده پارلمان فدرال سوئیس
اریک وورو-نماینده پارلمان فدرال سوئیس
ـ اریک سوتاس-سازمان جهانی علیه شکنجه
ـ جیا فرانکو فاتورینی-جنبش مراپ
ـ استاندار ایو بونه-رئیس سازمان اطلاعات فرانسه در دوران پرزیدنت میتران
اریک سوتاس، سازمان جهانی علیه شکنجه
کنفرانس را شروع می کنیم. تصمیم داریم که پس از خاتمه کنفرانس، همگی به میدان ناسیون برویم، جایی که خانواده های قربانیان از 200 روز پیش متحصن شده تا تضمینهایی را برای حفاظت جان افرادی که در اشرف هستند، بدست آورند. من در این مقدمه قصد ندارم که به تفصیل صحبت کنم زیرا سخنرانان امروز به گونه یی دقیق، موضوع را از زوایای مختلفی که شاید شما با آن آشنایی داشته باشید، از زاویه وضعیت حقوقی اشرف، و وضعیت سیاسی در منطقه، مورد بررسی قرار خواهند داد.
مایلم تنها این نکته را بیان کنم که من به عنوان دبیر سازمان جهانی ضد شکنجه نامه یی به مقامات آمریکا و سازمان ملل ارسال کرده و از آنها خواستار تضمین حفاظت ساکنان اشرف شدم. این مسأله نه یک موضوع سیاسی بلکه موضوعی در رابطه با قانون بشردوستانه می باشد. رزمندگانی که سلاح خود را تحویل داده اند، تحت حفاظت کنوانسیون های بین المللی هستند و قدرت اشغالگر، در اینجا یعنی آمریکا، را موظف می سازد که جان و امنیت آنها را تضمین کند. در صورتی که قدرت مزبور نیروهای خود را خارج سازد، نه تنها از چنین وظیفه یی معاف نمی شود، بلکه باید از تضمین تمام عیار آن اطمینان حاصل کند. این در حالی است که با توجه به شرایط سیاسی و دخالتهای بی وقفه رژیم ایران در امور عراق جدید، آشکار بود ریسکی که متوجه ساکنان اشرف میشود، بسیار بالاست.
در ماه اوت ما کنفرانسی برگزار کردیم و پس از آن خرسند بودیم زیرا ما خواستار این شدیم که یک روند سریع به منظور ثبت نام آنها به عنوان پناهجو شروع شود و پس از مصاحبه با هر کدام، استاتوی پناهندگی شان توسط کمیساریای عالی پناهندگان موردتایید قرار گیرد.
این امر مورد موافقت کمیساریای عالی پناهندگان قرار گرفت. ما فکر میکردیم این اقدام وضعیت را ثبات خواهد بخشید. متاسفانه در تحولی جدید و نگران کننده، به خاطر موانعی که مقامات عراقی ایجاد میکنند، مثلاً در رابطه با مکانی که مصاحبه ها باید انجام گیرند و غیره، این مصاحبه ها در حال حاضر بلوکه شده اند.
بنابراین، چیزی که ما خواهانش هستیم، این است که مقامات نهادهای بین المللی و دولتی، بر روی انجام وظایف خود به صورت تمام عیار، پافشاری کنند. و اینکه عراق تسلیم قوانین بین المللی در این زمینه شود و از بازی کردن کارت رژیم ایران دست بردارد. رژیم ایران که از ماه ها پیش در پیرامون کمپ دست به تهدید می زند و علاوه بر آن، در پشت تهاجمات شدیدی هستند که قبلاً اتفاق افتاده و چندین کشته بر جای گذاشته است.
اولین سخنران، جفری رابرتسون می باشد. او یک حقوقدان برجسته در حوزه حقوق بشر و همچنین یکی از اعضای بسیار برجسته شورای سازمان ملل عدالت. وی نخستین رئیس دادگاه ویژه سیرالئون بوده و نظریه های حقوقی در مورد اشرف و در مورد قتل عام های زندانیان سیاسی در ایران در سال 1988 نوشته است.
گی متان، نماینده کانتون ژنو
میخواستم به شما خوش آمد بگویم و فقط میگویم کلوپ مطبوعات سوئیس همیشه آماده است هر بار که شما نیاز دارید به شما خوشآمد بگوید و امیدوارم این سخنان، انعکاس مطلوبی در مطبوعات و در نزد مسئولین سیاسی که مورد خطاب هستند، داشته باشد.
http://www.youtube.com/watch?v=bw7Cc1Y1BK8
جفری رابرتسون، نظریه پرداز و حقوقدان برجسته
من از وکلای دارای رتبه مشاورت ملکه در انگلستان و همانطور که گفته شد اولین رئیس دادگاه سیرا لئون هستم؛ دادگاهی که اکنون در آستانه صدور حکم پرونده چارلز تیلور به خاطر جنایات جنگی است. بنابراین تجربه قابل توجهی در بخشی از گسترش قانون بین الملل داشته ام، که در مواردی قادر است به غیر نظامیانی که درمعرض تهدید کشته شدن یا شکنجه و بدرفتاری واقع هستند، نوعی حفاظت ارائه دهد. از این بابت است که من امروز با شما صحبت می کنم. من گزارش قتل عام زندانیان مجاهدین در سال 1988 به دستور کسانی که بسیاری از آنها امروز در موقعیتهای بالایی حکومتی یا حتی بالاتر از قبل هستند منتشر کرده ام که در دسترس است. من همواره این قتل عام زندانیان را به عنوان یکی از جنایات بزرگ منحصر بفرد در قرن بیستم، و شاید یکی از بزرگترین جنایاتی که ناشناخته مانده است، دیده ام. این قطعاً هم تراز بربریت و رژه های مرگ زندانیان جنگی ژاپن در پایان جنگ جهانی دوم است. این جنایت در نوع خود از سربرنیتسا که در آن 7000 مرد و پسر مسلمان کشته شدند، بدتر است. بدتر است چرا که هزاران تن از جوانان که در قتل عام زندان سال 1988 بدون محاکمه منصفانه کشته شدند در بسیاری از موارد زندانیانی بودند که محکومیت خود را تمام کرده بودند، زندانیانی که هفت یا هشت سال قبل از آن در تظاهرات علیه خمینی بازداشت شده بودند. البته میتوان گفت، آنها پیشینیان مجاهدینی هستند که در حال حاضر در قرارگاه اشرف هستند. شکی نیست که نگرش رژیم ایران در خونخواری، مطالبات توهین آمیز مرگبار رفسنجانی و خمینی و خامنه ای که در حال حاضر رهبرنظام است و در آن زمان معاون بود منعکس است. اینها هنوز در موقعیتهای بالا هستند، و من میگویم، از مجاهدین کینه دارند و میخواهند آنها را بکشند به این خاطر که ا اعتقادات مذهبی آنها از بنیاد برخلاف آن چیزی است که توسط جمهوری و انقلاب اسلامی آنها اعمال شده است. بنابراین شکی نیست که فارغ از هر زمینه و هر بحثی ما با این و اقعیت مواجهیم که مجاهدین حملاتی تا سال 2001 انجام داده اند، به عنوان یک نیروی مسلح مخالف رژیم ایران که جای شکی در آن نیست.. آنها یک سازمان سیاسی مشروع هستند و روشن است که در انگلستان، دادگاه های ما، تصمیم گرفتند که نمی توان آنها را به عنوان یک سازمان تروریستی طبقه بندی کرد. اتحادیه اروپا نیز حاضر نیست آنها را به عنوان یک سازمان تروریستی طبقه بندی کند. این یکی از طنزهای بزرگ است که ایالات متحده با وجود حکم دادگاه آمریکا که می گوید لیست گذاری آنها بدون طی مراحل قانونی صورت گرفته، هنوز طبقه بندی آنها را بازبینی نکرده و این شکستی بزرگ برای آمریکاست که رژیم ایران درحال حاضر از آن برای اعمال فشار بر عراقیها از آن استفاده می کند، فشاری که آنها آگاهانه به آن تن داده اند تا ساکنان کمپ اشرف را اخراج کنند. حالا اجازه دهید به عنوان یک وکیل بین المللی بگویم براساس قوانین بین المللی آنها نمیتوانند این کار را انجام دهند. قوانین بین المللی آنچه را که رفولمان نامیده می شود ممنوع می کند؛ بازگشت به کشوری که پناهندگان در آن تحت آزار و اذیت قرار میگیرند. شکی نیست که قوانین دولت عراق را از پاکسازی این قرارگاه و اخراج ساکنان آن به ایران منع می کند. در صورتی چنین کاری، ساکنان در معرض خطر همان قتلهای بدون محاکمه، بی رویه و بیرحمانه یی قرار می گیرند که به زندانیان سیاسی در سال 1988 (67) روا شد. آنها در معرض خطر آزار و شکنجه خواهند بود. بنابراین این مردود است، اما دولت عراق خودش سابقه وحشتناکی در رابطه با قرارگاه اشرف دارد، در حالی که نیروهای آمریکایی منصفانه و به درستی و محترمانه با ساکنان اشرف که سلاحهای خود را تحویل دادند برخورد کردند و آنها را در سال 2004 افراد حفاظت شده اعلام کردند. این یک واقعیت بسیار مهم در این مورد است که نیروهای آمریکایی رسماً آنها را به عنوان افراد حفاظت شده در سال 2004 اعلام کردند. وقتی آمریکاییها شروع به عقب نشینی کردند، دولت عراق شروع به بارز کردن خشونت واقعی بر ساکنان کمپ اشرف کرد، نخست در سال 2009 که به قرارگاه حملات مسلحانه کردند، آنها در صحنه 9 تن را کشتند و بسیاری دیگر را مجروح کردند.
http://www.youtube.com/watch?v=bq6E1Ve4LZY
آنها گفتند که تحقیقات می کنند که هرگز انجام ندادند، من هرگز نشنیده ام، و بعد البته اخیراً همانطور که می دانید، حمله کاملاً بی رحمانه، غیر قابل توضیح و غیر قابل توجیه به کمپ اشرف صورت گرفت که 36 کشته شامل 8 زن برجای گذاشت. این یک رویداد شیطانی بود که در سراسر جهان محکوم شده است.
آیا فکر میکنید مالکی کاری برای توضیح آن انجام داده است؟ آیا فکر میکنید عراقیها قوانین بین المللی را دنبال کرده اند و تحقیقاتی انجام داده اند؟ آنها میگویند که تحقیقات میکنند، اما آنها دروغگو هستند. مالکی یک دروغگو است چرا که او قوانین بین المللی را رعایت نمیکند و همه می دانند که به فرمان رژیم ایران ، افرادی را که دارای موقعیت حفاظت شده هستند و با هر دیدگاهی پناهنده هستند، به قتل می رساند. بنابراین واقعاً موقعیتی که در آن هستیم این است. ما 3400 پناهنده در کشوری داریم که حکومتش مصمم است با جنایت و فریبکاری آنها را از میان بردارد و تاکنون تقریباً 50 تن از آنها را بیرحمانه به قتل رسانده است؛ قتل دولتی. و این دولتی است که وجود خود را مدیون غرب است، زیرا اگر غرب، آمریکا و بریتانیا، مسلماً به اشتباه اما به هرصورت، این یک حقیقت بود صدام حسین را با رژیم وحشی او جایگزین نکرده بود، هنوز این کشور تحت حاکمیت صدام حسین می بود.
وضعیت خطیر است، زیرا مالکی تاریخ 31 دسامبر را که به طرز مشکوکی مصادف با تاریخ خروج نهایی آمریکاست، مشخص کرده است... باید به خاطر داشت در سال 1986 زمانی که این گروه از فرانسه را ترک کرد، به این علت بود که فرانسه آنها را به دلیل فشار رژیم ایران اخراج کرد و این فرانسه بود، واقعاً، که به فشار رژیم ایران در سال 1986 اولین بار تن داد و آنها را مجبور به آمدن به عراق کرد و البته آنها مورد استقبال صدام حسین قرار گرفتند. رژیم او به درستی به آنها پناهندگی داد. قرارگاه اشرف، یک جا در صحرای بایر به آنها داده شد، و آنها میلیونها دلار هزینه نوسازی، ساخت جاده ها ، ساختن مدرسه ، ساخت امکانات کتابخانه یی کردند. همه اینها داراییهای آنهاست و حق دارند جبران خسارت شوند، و من بحثی نمی کنم و نمی دانم که چگونه همکاران من آن را می بینید، اما من قوانین بین المللی را بسیار روشن میبینم. با توجه به اینکه به مدت 25 سال آنها روی آن زمین ساختمان ساخته اند، باید از حق غرامت برای آن برخوردار باشند. هرچند که در این لحظه به نظر می رسد تقاضای بیش از حد بزرگی است، زیرا آنها الان نگران حفاظت خود هستند. جامعه بین المللی، اگر مسئولیت حفاظت معنی دارد، این یک مورد کلاسیک برای اجرای آن است. سازمان ملل متحد اصل مسئولیت حفاظت از افراد غیرمسلح بی گناه را که در معرض خطر هستند امضا کرده است. اینجا ما پناهندگانی داریم، افراد حفاظت شده ای را داریم که به وضوح در معرض خطرند. چه باید کرد؟ من فکر میکنم ایالات متحده مسئولیت سنگینی دارد چون وقتی هر کسی را یک فرد حفاظت شده اعلام کرد، انتظار مشروعی را ایجاد کرد. این انتظار مشروع را ایجاد کرده و باید به آن احترام بگذارد. پس این اولین نکته است. نکته دوم این که سازمان ملل متحد عمیقاً درگیر است و به نظر من وظیفه دارد از اصل مسئولیت حفاظتش اطمینان حاصل کند. من یک نظریه حقوقی نوشتم که امیدوارم امروز در دسترس باشد و از نظر حقوقی نتیجه گیری کردم که سازمان ملل متحد مسئولیت حفاظت مجاهدین خلق را دارد چون آنها پناهنده هستند. رهبران آنها و گروه اولیه یی که به عراق آمدند چون در سال 1986 از فرانسه اخراج شدند. آنها طبق قانون بین المللی نمیتوانند به ایران برگردانده شوند و کمیسر عالی پناهندگان مسئولیت دارد حقوق اساسی انسانی شان از جمله حق برخورداری از شرایط قابل قبول زندگی را تضمین کند. بنابراین شرایط این است و من معتقدم در قانون بین المللی آمده است. یک نیروی سازمان ملل متحد، ، نیرویی که در عراق هست. البته این یونامی است. بنابراین سازمان ملل متحد باید نیروهایش را، کلاه آبی هایش را، در نزدیکی کمپ مستقر کند تا آن را تا زمانی که این فوریت حل شود یک پناهگاه امن اعلام بکند. در همین حال کمیساریا عالی پناهندگی باید پرونده 3400 نفر را بررسی کند. حالا ما اینجا عجیب و غریب ترین برخورد بوروکراتیک توسط کمیساریا را داریم که به رغم کار عالی که این سازمان انجام می دهد باید اعتراف کنم آن را بسیار خطرناک و فوق العاده و بوروکراتیک و اشتباه می دانم. آنها می گویند "خوب ما باید به صورت فردی در بیرون کمپ اشرف مصاحبه کنیم." خوب آن لحظه یی که شما افراد را به بیرون کمپ ببرید ضربه پذیر خواهند بود، این از چیزی که در دو سال گذشته مشاهده شده روشن است. برای کمیساریا احمقانه است که این شرط را بگذارد. همه ما می دانیم که این افراد، 3400 تن، پناهندگان واقعی هستند. تمامی تاریخچه آنها داد میزند که آنها پناهندگان واقعی هستند و کمیساریا با این برخورد احمقانه، پرت افتاده و بوروکراتیک میخواهد با همه افراد در بیرون کمپ اشرف مصاحبه کند. باید مصاحبه ها را در چهار هفته آینده در کمپ انجام دهد و همانطور که واضح است برای همه آنها، تأییدیه ای بدهد که پناهندگان واقعی هستند. و بعد نوبت کشورهای اروپایی بخصوص فرانسه است چون فرانسه به نظر من به اشتباه سالها پیش در 1986 به فشار ایران گردن گذاشت که آنها را اخراج کند و به این دلیل است که آنها اصلاً به عراق آمدند. بنابراین وظیفه بر دوش فرانسه و سایر کشورهای اروپایی است. و من بارونس اشتون را که میدانم درباره این موضوع و حقوق بشر نگران است فرا میخوانم که از دفاتر معتبرش استفاده کند - با کمک کمیساریا که باید کمتر بوروکراتیک و بیشتر واقع گرایانه باشد- تا اطمینان یابد این شرایط اضطراری در حال وقوع، به سرعت حل می شود. متشکرم.
ژان شارل ری یل، نماینده مجلس فدرال سوئیس
یک بار دیگر ما خودمان را در حال گفتن بحثهایی می یابیم که به وضوح توسط افرادی که وظیفه و مسئولیت اجرای احترام به قوانین بین المللی را دارند بندرت شنیده میشود.
بله در هر صورت، ما در برن، از شورای فدرال میخواهیم که در نزد دبیرکل سازمان ملل متحد برای فرستادن نیروهای کلاه آبی و ناظران سازمان ملل به اشرف، برای حفاظت از ساکنین کمپ دخالت فوری بکند و در مورد ضرب الاجل موضع بگیرند تا اینکه ساکنین بتوانند به کشورهای ثالت منتقل شوند. من فکر میکنم که این واقعاً حداقل چیزی است که ما میتوانیم درخواست کنیم. و سازمانها و کمیسیونها کمیساریای عالی این صدا را برسانند.
http://www.youtube.com/watch?v=LYin4U_WKzo
پروفسور اریک داوید، متخصص حقوق بینالملل بشردوستانه
می خواهم به دو مسأله حقوقی بپردازم. واقعاً از بُعد فنی. ابتدا استاتوی ساکنان اشرف که اولین سخنران ما با شما در این باره صحبت کرد. و سپس مسأله دوم که حفاظت این ساکنان است آن هم مسأله یی است که به شکل مبسوطی توسط سخنران سمت چپ من مطرح شده
و اما استاتوی ساکنان اشرف. شما میدانید می توان اینطور تلقی کرد که ساکنان اشرف از زمانیکه در سال 1986 در عراق پذیرفته شدند، دارای یک استاتوی پناهندگی سیاسی هستند. درست است که متنی در این رابطه وجود ندارد. سندی وجود ندارد که این استاتو را گواهی کند. ولی، از طرف دیگر میدانیم که اعضای مجاهدین خلق که در عراق هستند مشمول استاتوی پناهندگی سیاسی بوده اند، یعنی با همان تعریفی که شما در کنوانسیون ژنو درباره استاتوی پناهندگی مورخ 1951 می یابید و میگوید پناهندگان، افرادی هستند که بدنبال پناه جستن در کشوری هستند زیرا بخاطر عقاید سیاسی، یا بخاطر تعلقشان به یک گروه اجتماعی خاص، مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند و این دقیقاً در مورد اعضای مجاهدین خلق صدق میکند. ودر عین حال، چیزی که اندکی خاص است، این است که این پناهندگان از سال 1986 به بعد، زمانیکه در اشرف بودند، در این مکان مستقر شده اند، و به رغم هر شرایطی با رژیم ایران جنگیده اند. بنابراین آنها درعین حال، به لحاظ حقوقی، دارای یک استاتوی پناهندگی هستند که ناشی از یک متن قانونی نیست، ولی از یک پراتیک نشأت می گیرد، از یک نوع رضایت ضمنی از سوی دولت عراق، یعنی می توانیم امروز بگوییم یک نوع «استوپل» و تعهد قبلی برای عراق وجود دارد و نمیتواند ادعایی در مورد نفی این استاتو داشته باشد.
بنابراین با توجه به این مانورهای ایذایی که از یک طرف دلایل سیاسی دارند، و از طرف دیگر به خاطر تعلق ساکنان اشرف به مجاهدین خلق صورت می گیرند، باعث می شود ما در وضعیتی قرار بگیریم که سرکوب محسوب میشود و میتواند این را توجیه نماید که، مستقل از این استاتوی پناهندگی که آنها قبلاً از سال 1986 به بعد در عراق بدست آورده بودند، امروز هم دارای یک استاتو بر اساس کنوانسیون 1951 شوند که همچنان یک استاتوی پناهندگی است، ولی این بار نه فقط در برابر رژیم ایران، بلکه در برابر عراق نیز همینطور. این وضعیت جالب توجه است، و این وضعیتی است که امروز می توان در نظر گرفت.
نکته دوم که میخواستم در زمان کوتاهی که داریم مطرح کنم، مسأله حفاظت از ساکنان اشرف است. در این مورد نیز من فکر میکنم که اولین سخنران خیلی خوب توضیح داد. باید متوجه بود که عملیات مستمر ایذایی بر ساکنان اشرف در عراق، سرکوب علیه این ساکنان محسوب می شود، به این معنا نقض حقوق بشر است. این موارد نقض، در کادر یک تهاجم سیستماتیک و عمومی، علیه یک جمعیت غیرمسلح، با همان کلمات استاتوی دادگاه کیفری بین المللی عنوان می کنم، در چارچوب یک حمله سیستماتیک یا عمومی علیه یک جمعیت غیرمسلح، در کادر سیاست دولت عراق صورت میگیرد و بنابراین دقیقاً جنایت علیه بشریت است. و در برابر این جنایت، البته یک الزام عمومی حفاظت وجود دارد که مبتنی بر دو نوع متن قانونی است. از یکطرف متون عام، و از طرف دیگر متون خاص. در مورد متون عام، راه دوری نرویم، منشور ملل متحد پاسخگوست، شما می دانید که در ماده اول پاراگراف3 از منشور ملل متحد، کلیه دولتها ملزم به احترام به حقوق بشر و آزادیهای اساسی برای همه هستند، این یک الزام است که هم سازمان ملل متحد و هم دولتهای عضو را در برمیگیرد. شما همین را در مقدمه بیانیه جهانی حقوق بشر مورخ 1948 نیز دارید، از طریق این تعهد دولتها به گردن گرفته اند که به حقوق بشر احترام بگذارند. و البته مسئولیت حفاظت هم وجود دارد که اولین سخنران به آن اشاره کرد، با سند نهایی آن در سال 2005، پاراگرافهای 138و 139 که به روشنی این الزام را برای همه دولتها اعلام میکند، این تعهد رسمی و جدی همه دولتهاست، که مراقبت کنند که هیچگونه جنایت علیه بشریت، جنایت جنگی و یا نسل کشی رخ ندهد. این مورد مشخص جنایت علیه بشریت است و علیه مردمی صورت میگیرد که تحت حاکمیت قضایی این دولتها هستند. این مربوط به تعهد عمومی حفاظت است. بنابراین، الزام خاص حفاظت به هیأت مساعدت ملل متحد در عراق بر می گردد. میدانید که این در قطعنامه های 1438، 1500، و 2001 شورای امنیت ملل متحد ذکر شده و حتی در قطعنامه مورخ ژوئیه 2011 که در آن هر بار شورای امنیت، چارچوبهای کار یونامی را یادآوری کرده است که مشتمل بر ارتقا حقوق بشر نسبت به همه مردمی که در خاک عراق هستند، می باشد. همه مردم، البته که این شامل ساکنان اشرف هم می شود.
بنابراین به عنوان نتیجه گیری، ساکنان اشرف به طور غیرقابل انکاری مشمول استاتوی پناهندگی هستند که در محتوا آن را در سال 1986 در برابر رژیم ایران بدست آوردند، ولی امروز، بایستی یک استاتوی ثانوی هم در برابر عراق بدست بیاورند، و از سوی دیگر الزام قضایی وجود دارد. وقتیکه می گویم قضایی، کلماتم را می سنجم که سازمان ملل متحد الزام قضایی دارد که حفاظت این اشخاص را در کادر یونامی تضمین کند. اگر این الزام رعایت نشود، میتواند در زمینه حقوقی مسئولیت آور باشد. یعنی مسئولیت قضایی سازمان ملل به خاطر خودداری از اقدام، به خاطر سهل انگاری در اقدام، همانطور که چند سال پیش زمانی که دبیرکل ملل متحد، از این جنبه هنوز کاملاً آسوده نبود، البته این باعث نشد که جایزه صلح نوبل را دریافت نکند، او آقای کوفی عنان بود، ولی نباید فراموش کرد کوفی عنان در سال 1994 رئیس عملیات حافظ صلح بود و وضعیت رواندا تحت مسئولیت او بود، رواندا هنگامی که خواست مسئولیت سازمان ملل متحد را در خودداری مفتضحانه از اقدام در رواندا زیر سؤال ببرد، بدنبال آن، دبیرکل توانست با ایجاد یک کمیسیون تحقیق گُل خود را بزند. ضمن اینکه مدعی بود به لحاظ حقوقی به سئوالاتی که در زمینه مسئولیت سازمان ملل مطرح شده است پاسخگو نیست و نتیجه گرفت که اگر نه در عرصه حقوق، ولی صرف بیان واقعیتها خودش در واقع یک امر حقوقی است ولی این از واقعیت دور نیست که سازمان ملل متحد مسئولیت سنگینی در خودداری از اقدام به موقع هنگام نسل کشی در رواندا داشته است. این فصلی است که هنوز هم بسته نشده است و امیدوارم که در مورد کیس اشرف به این شکل پیش نرود و سازمان ملل متحد واقعاً مسائل را در دست بگیرد، برای اینکه نتوان آنها را متهم کرد از تعهدات خود سر باز زده اند.
http://www.youtube.com/watch?v=nlIN5gkTmgc
استاندار ایو بونه
مثل هر پروندة دیگری، یک وجه داستان «حقوق» است و وجه دیگر «وقایع». در کنار «حقوق»، «سیاست» هم هست. ولی من میخواهم به «وقایع» بپردازم و از فرصت استفاده کنم و ابایی نداشته باشم از اینکه از اپورتونیسم در وقایع بگویم. آخرین باری که به اشرف رفتم سه سال پیش بود. فکر میکنم یکی از آخرین نفراتی بودم که توانست آزادانه از اشرف بازدید بهعمل بیاورد.
مالکی به وضوح اسیر ریشههایش و اسیر رژیم ایران است که به آرامی ولی با گستردگی تمام در عراق نفوذ کرده است. عراقی که تا قبل از این کاملاً غیرقابل نفوذ برای رژیم ایران و نهادهای ایرانی بود، درهایش را کاملا به روی این نهادها باز کرده است تا جایی که برای مثال، میبینیم اطراف اشرف تعدادی مستقر شدهاند که خلص مأمور واواک یعنی وزارت اطلاعات ایران هستند.
حالا آیا آقای مالکی حق دارد که بدین صورت خودش را به دستورات و ارادة ایران وابسته کند؟ قطعاً و حتماً نه!
در مراوده با حکومت ملاها رابطه فقط یکطرفه است. پس ما باید با قدرت تمام عمل کنیم.
باید اقداماتمان را با دولت آمریکا ادامه دهیم و باید به آنها یادآوری کنیم که امضاء، امضاست و ایالات متحده نه تنها به لحاظ اخلاقی، بلکه به لحاظ قضایی تعهد دارند و پروفسور داوید هم این موضوع را به خوبی تمام در سخنرانیش تکرار کرد.
و اما نکتة آخر. امروز خیلی از خطر هستهیی رژیم ایران صحبت به میان میآید. این خطر واقعی است، شدت دارد و بحث روز است. باید بدانیم که صرف داشتن یا نداشتن بمب اتمی تفاوت زیادی ایجاد نمیکند. مهم این است که رژیم ایران رسما خود را خارج از جرگة ملل متحد اعلام کرده.
صحبتم را با سخنانی از ژنرال دوگل به اتمام میرسانم. او یکی از متفکرین شهیر سیاسی فرانسه بود وی گفته: «هر چیزی ممکن است پیش آید و رسیدن به آینده زمان زیادی میخواهد. در نهایت اقدامی شرافتمندانه و جوانمردانه میتواند سرمایهگذاری سیاسی خوبی بهشمار آید».
کریستین پرگو، عضو شورای قانونگذاری ژنو
میخواستم در اینجا سخنگوی کوچکی برای زنان و مردان ایرانی باشم که از 200روز پیش در تحصن در میدان «ناسیون» بهسر میبرند تا انظار عمومی شهر ژنو و انظار جهانی را از طریق سازمان ملل متحد با خطری که در حال حاضر اشرف با آن مواجه است آشنا کنند. این واقعیتی است که بیش از شش ماه تحصن موضوع اشرف را در قلب شهر ژنو و در دروازههای سازمان ملل قرار داده تا پیام خود را به گوش همگان برساند. شما می بینید خانواده های ساکنان اشرف که تحصن میکنند و در اینجا هم حضور دارند، پلاکاردهایی حمل میکنند که روی آن نوشته شده «توقف کشتار در اشرف»، «200روز تحصن در ژنو برای اشرف»، «سکوت را بشکنید، 200روز تحصن در ژنو».
شاید این سؤال به وجود آید که ضرورت تحصنهایی با این طول و عرض چیست، ولی من معتقدم که امروز دیگر زمان عمل کردن فرا رسیده، زمان عمل فوری هم فرا رسیده چون وقت کمی در دست داریم. و پیامی که من در قلب تحصن ژنو میبینم این است که باید ضربالاجل 31 دسامبر را لغو کرد. باید حتما این مهلت زمانی را لغو کرد تا کمیساریای عالی پناهندگان بتواند کارش را پیش ببرد. ما از موانعی که عراق پیش رو میگذارد صحبت کردیم ولی الآن دیگر باید حتما سازمان ملل متحد و سازمانهای وابسته به ملل متحد مسئولیتهایشان را به عهده بگیرند.
ولی جا دارد از خودمان سوأل کنیم که اشرف چه کسی را اینقدر میترساند؟ اشرفیها چه کسی را اینقدر میترسانند که وضعیت به چنین نقطة تعیین کننده ای رسیده است؟ واقعیت این است که در این داستان به خوبی میبینیم چه کسی خواهان از میان برداشته شدن این کمپ است: قبل از همه رژیم ایران که عراق فقط سخنگوی آن است.
نکتهیی که یادآوری آن برای اپوزیسیون ایران و برای همة ما که به یک ایران دموکراتیک اعتقاد داریم بسیار مهم این، این است که اشرف یک دیدگاه جدید و یک دیدگاه دیگر از ایران را نمایندگی میکند: یک ایران دموکراتیک. برای حاکمان ایران امروز، این سمبل ایران دموکراتیک باید از میان برداشته شود، و مفهوم مبارزه هم این است که این نماد ایران دموکراتیک را در اشرف و سایر نقاط، باید زنده نگاه داشت.
به هر حال، وقت کمی در دست داریم. این چیزی است که آنهایی که در میدان «ناسیون» هستند هر روزه به ما یادآوری میکنند. باید همة سازمانهای بینالمللی که در فاصله ای کم و در اطراف این تحصن حضور دارند به آنها گوش بدهند و مسئولیتهای خود را بر عهده بگیرند و اشرف را حفظ کنند. با تشکر.
اریک ورو، نماینده مجلس فدرال سوئیس
من نمیخواهم آنچه را که گفته شد تکرار کنم. صرفاً با آنچه که نمایندگان، دیپلوماتها و حقوقدانان بین المللی گفتند کاملاً موافق هستم.
به عنوان نماینده فدرال، الان 4 سال است که من یا ما پرونده اشرف را دنبال میکنیم. آنچه که گفته شد، در واقع ضرب الاجل اعمال شده توسط دولت عراق، خلاف قوانین و بر خلاف کنوانسیونهای ژنو هست. و ما باید از آنجا که سوئیس و ژنو، کشور کنوانسیون های حقوق بشر است، در اینجا در سوئیس ما باید با روح و همچنین با روح حقوق بین المللی از همه اقلیتهایی که در جهان هستند دفاع کنیم.
من همچنین این خشونت ملاها را با آنچه که امروز در سوریه بر علیه مخالفین جریان دارد، برابر میدانم.
این موضوع قابل توجهی است، چرا که بر ملا شده که پاسداران رژیم ملاها برای حمایت از رژیم سوریه و برای سرکوب مخالفین، به سوریه رفته اند. به عنوان سوئیسی نمیتوانم چنین موضوعی را بپذیرم. اینها مواردی بود که میخواستم بگویم.
پروفسور آلفرد زایاس، استاد حقوق بین الملل در ژنو
به عنوان یک حقوقدان با اظهارات جفری رابرتسون، اریک داوید و ایوبونه موافقم. و در مورد استاتوی افراد حفاظت شده برای تمام ساکنین اشرف، در مورد اصل نان رفولمان (عدم بازگشت) در مورد دکترین مسئولیت حفاظت، در مورد جنایت علیه بشریت. از طرف دیگر با نظریه حقوقی گودوین گیل، اریک داوید و خانم ورا گولاند موافقم. بنابراین میخواهیم که همه این موارد را بخوانند، از جمله همکاران ما در کمیساریای عالی حقوق بشر، و گاهی اوقات، احساس میکنم که درک نمیکنم که در آنجا چه میگذرد.
قطعنامه مجمع عمومی مورخ 20 دسامبر 1993 برای ایجاد دفتر کمیساریای عالی حقوق بشر، خیلی روشن است. یک قدرت ابتکار عمل از طرف کمیسرعالی وجود دارد. به این معنی که خانم کمیسر عالی البته میتواند اظهار نظر کند، میتواند بیانیه بدهد، میتواند از بانکیمون بخواهد و به او بگوید که این وضعیت اضطراری است، بایستی کاری کرد
بنابراین ما فراخوانی به سازمان ملل متحد، به مقامات کنفدراسیون و به جامعه بین المللی میدهیم، بطور خاص ما دبیر کل سازمان مل متحد، بانکیمون را فرامیخوانیم که اظهاراتش واضح باشد. همانطور که گفتید بایستی کلاه آبی ها را به عراق بفرستید برای حفاظت این افراد که در خطر هستند.
http://www.youtube.com/watch?v=hfqZpl_tkMA
ابوالقاسم رضایی، معاون دبیرخانه شورای ملی مقاومت
قبل ازهرچیز از طرف ساکنان اشرف و خانواده های آنها، از همه شخصیتهایی که در این شرایط خطیر به دفاع از اشرف قیام کرده اند، تشکر میکنم.
بعد از گذشت 200 روز از تحصن خانواده ها و حامیان اشرف، مایلم یک بار دیگر بر مواضع ساکنان اشرف تأکید کنم:
1ـ همانگونه که مطلع هستید دو ماه قبل کمیساریای عالی پناهندگان روز 13سپتامبر اعلام کرد ساکنان اشرف «پناهجو» هستند. پس از آن قرار بر این بود که کمیساریا با تک تک افراد مصاحبه کند و موقعیت پناهندگی هر فرد را مورد بازتائید قرار دهد. با وجود گذشت دو ماه از آن تاریخ هنوز این پروسه شروع نشده است و دولت عراق در مسیر کار کمیساریا کارشکنی میکند و با موانعی که ایجاد میکند، میخواهد این پروسه را به عقب بیاندازد.
1. اما رژیم و عراق با دجالگری و دروغپردازی گناه این تأخیر و کارشکنی را به گردن مجاهدین و رهبری کمپ می اندازند.
2. من اینجا صریحاً اعلام میکنم بر خلاف دروغهای رژیم ایران و عراق: ساکنان اشرف، رهبری کمپ و رئیس جمهور مقاومت بارها تاکید کرده اند که ساکنان اشرف هیچ مشکلی برای مصاحبه های تکی ندارند. ساکنان اشرف تنها سه درخواست مشروع دارند.
- اولاً مصاحبه ها سریعتر انجام شود و استاتوی پناهندگی افراد زودتر تأیید شود.
- ثانیا اگر مصاحبه ها در بیرون اشرف صورت میگیرد، حفاظت آنها کاملاً توسط ملل متحد بر اساس استانداردهای خودشان تأمین شود.
- ثالثا تضمین شود پس از مصاحبه به اشرف باز گردند.
- ساکنان اشرف هیچگاه نخواسته اند مصاحبه ها در داخل اشرف انجام شود. آنها برای اینکه کار سریعتر پیش برود پیشنهاد کرده اند کمیساریا بخشی از اشرف را که از بقیه مناطق اشرف ایزوله است کاملاً در اختیار خود بگیرند، از بقیه قسمتها جدا کنند و پرچم سازمان ملل متحد را در آنجا نصب نموده و کارشان را در آنجا تکمیل کنند.
دوستان عزیز
ما از کمیساریا میخواهیم تن به فشارهای دولت عراق ندهد و از جامعه جهانی، سازمان ملل متحد، آمریکا و اتحادیه اروپا میخواهیم به کمیساریا کمک کنند تا فشارهای دولت عراق را کنار بزند
جیا فرانکو فاتورینی، جنبش علیه نژادپرستی و برای دوستی خلقها(مراپ)
متشکرم آقای رئیس، از سالها پیش در کنار شورای ملی مقاومت و مجاهدین خلق ایران بوده ایم، چون نیروی امید برای تغییر و دموکراسی در ایران هستند.
بنابراین امروز در اینجا نیستم برای قضاوت در مورد اعمال گذشته، ما در اینجا هستیم برای دفاع از حقوق بین الملل، برای دفاع از 3400 شهروند بدون سلاح که در یک کمپ تحت تهدیدات دولت عراق محبوس شده اند. وضعیت فعلی این ساکنان ناشی از عدم تعهد دولت آمریکا از یک طرف، و از طرف دیگر به دلیل فشارهای رژیم ایران روی دولت فعلی عراق است.
. بنابراین بر عهده جامعه بین المللی است که امروز برای حفاظت 3400 شهروند اقدام کنند. پراکندگی در قلمرو عراق یک راه حل نیست. به این معنی که هیچکس نخواهد دانست که این 3400 نفر کجا هستند و نمیتوان آنرا به عنوان یک راه حل پذیرفت.
رفولمان (بازگشت) ممنوع است، و ما تا پایان خواهیم جنگید برای اینکه هیچکدام از ساکنین اشرف به ایران فرستاده نشوند.
ما یک فراخوان به کمیساریای حقوق بشر فرستاده ایم که در ماه آوریل گذشته، بعد از حمله به کمپ بر لزوم یک تحقیقات شفاف بی طرفانه و کامل تأکید کرده بودیم، ما امروز به کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل فراخوان میدهیم که ازحق ابتکار عمل خود استفاده کند و این تحقیقات را شروع کند.
بالاخره بایستی که کمیساریای عالی پناهندگی کار خودش را انجام بدهد، کمیساریا در 13 سپتامبر گذشته به طور رسمی اعلام کرد که ساکنان اشرف را به عنوان پناهجویان میداند. مراحل این کار میتوانند فوراً انجام شوند، امروز یا فردا، اگر این کار بلوکه شده به دلیل دولت عراق است. بایستی این انسداد برداشته شود بایستی که دولت عراق بفهمد نمیتواند قوانین بین المللی را نقض کند. بفهمد که این 3400 تن حق دارند توسط مقامات کمیساریای عالی پناهندگی مصاحبه شوند، برای اینکه از حق پناهندگی خود دفاع کند.
اریک سوتاس، سازمان جهانی علیه شکنجه
ما به پایان این اجلاس رسیده ایم. مایلم از مرکز مطبوعات سپاسگزاری کنم، همینطور به طور خاص از همه سخنرانان، به ویژه کسانی که از خارج آمدند تا یک بار دیگر همبستگی خودشان را با ساکنان اشرف ابراز دارند و یادآوری کنند که خواستار رعایت قانون می باشند. امری که در نبرد ما عنصری اساسی میباشد.
و ما مایلیم که در صورتی که میتوانید، همراه ما به دیدار متحصنین که از 200 روز پیش تلاش دارند تا صدای خود را به گوش سازمان ملل متحد برسانند، برویم. از همگی متشکرم.