قرنها پیش سعدی شیرین سخن گفته بود: ”بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند” فرقی نمی کند با چه اندیشه و عقید ه سیاسی. مرز انسان و انسانیت است. و این عبارت هیچ مرزی در حفاظت و حراست از ارزشهای انسانی را برسمیت نمی شناسد. در نقطه مقابل این بیان زیبا و عمیق و شاعرانه از مفهوم انسان بودن و انسان زیستن، رژیمهای دیکتاتوری ضد انسانی و ضد بشری مانند رژیم ولایت فقیه قرار دارند که براستی دشنامی به بشریت معاصر هستند.
از همین روست که در این برهه تاریخی دفاع از اشرف و حقوق انسانی ساکنان آن، تعهد هر انسان با وجدانی است.
فراموش نکرده ایم که وقتی مجاهدین و آزدیخواهان این مرز وبوم دسته دسته اعدام می شدند , بسیاری بخاطر حفظ منافع سیاسی خودشان سکوت پیشه کردند. بسیاری شریک جنایات رژیم بودند و یا توجیه گر این جنایات و در حالیکه حقوق بشر اصلی جهانشمول و انسانی است و احترام به آن و رعایت آن شاخص و معیاری برای محک ادعاهای سیاسی و اعتقادی هر فرد و جریان سیاسی می باشد.
امروزدیگر کیست که نداند که رژیم جمهوری اسلامی با چالش ها و تضاد های جدی داخلی و بین المللی مواجه است .
از جمله ی این تضادها علاوه بر وضعیت انفجاری جامعه که نتیجه نقض ابتدایی ترین حقوق اولیه مردم ایران می باشد, تضاد وچالشی است که در راس حاکمیت رژیم وجود دارد و نفس رژیم و ولی فقیهش را بریده است. همچنین طراحی ترور سفیر عربستان در خاک امریکا و افشای این توطئه توسط بالاترین مقامات این کشور، انتشار گزارش آژانس بین اللملی انرژی اتمی درباره اینکه رژیم دنبال دست یافتن به بمب اتمی است، چالش نقض حقوق بشر و گزارش گزارشگر سازمان ملل، ازسویی بهار عربی و درراس همه آنها بحران سرنگونی بشار اسد دیکتاتور متحد رژیم که منجر به تعلیق عضویتش در اتحادیه عرب شد، این رژیم جنایتکاررا گامی به سرنگونی نزدیکتر کرد. رژیم ملایان حاکم را در موقعیت بسیار دشواری قرار داده است. کابوس سرنگونی خواب را از چشمان ولی فقیه ارتجاع و همه دارو دسته داخلی و خارجی اش ربوده است تا آنجا که با جارو جنجال جنگ طلبانه تلاش میکنند این بحرانها را لاپوشانی کند . امادیگر برای سفید کاری و یا دجال بازی های مرسوم ملایان قدری دیر است و دیگر زمان از دست رفته را نمی تواند بازگرداند,
در چنین شرایطی است که فشار رژیم به دولت مالکی در عراق برای بستن « اشرف» کانون اصلی جنبش مقاومت مخالف رژیم و قلب تپنده انقلاب مردم ایران برای سرنگونی این رژیم، فهم می شود. و واقعیت نهفته در پس این هیاهو و جار وجنجال رژیم را برملا می کند که کابوس و خطر اصلی که رژیم را تهدید می کند مجاهدین و نیروی متمرکزشان در «اشرف » است.
لذا بی سبب نیست که آخوند خامنه ای با تمام قوا به رفع این خطر و بستن و کشتار و قتل عام نیروهای مستقر در آن مزدورانش را بسیج و بخیال خود با بستن قرار گاه اشرف فکر می کند و در خوابی پنبه دانه ای تصور میکند که می تواند بزرگترین و مقاومترین اپوزیسیون خود را از دور خارج کند تا چند صباحی بیشتر به حیات ننگین خود ادامه دهد.
طبعا برنامه اتمی رژیم نگرانی همه ما ایرانیان و همه مردم دنیا باید باشد و دست یابی به اتم برای رژیم حیاتی و استراتژیک است و از این روست که جنبش مقاومت ایران در افشای پرونده اتمی رژیم نقشی تاریخی و بی بدیل را داشته و دارد. از جار وجنجال دروغین رژیم و ایجاد فضای جنگ و حمله که بگذریم مواضع روشن وقاطع را باید حفظ کرد و مسئولیت هرگونه جنگ افروزی را متوجه رژیم باید بکنیم که بر خلاف خواست مردم ایران که خواهان صلح و آزادی و آبادی هستند برای دست یابی به سلاح کشتار جمعی با سرمایه های به یغما رفته مردم ایران تلاش می کند, که بقای خود را برای سرکوب و غارت و چپاول و فساد و نهایتا ریختن همه سرمایه ها در چاه ویل سلاح اتمی حفظ کند.
اما بیایید به راه حل مناسب بیاندیشیم وهم صدا با مقاومت ایران بگوییم راه حل نه جنگ و نه مماشات و سازش , بلکه سرنگونی ملایان توسط مردم و مقاومت ایران است , راه حلی که مقاومت ایران سالهاست که بر آن تاکید داشته و دارد و مورد قبول همه ایرانیان آزادیخواه و میهن پرست می باشد.
اما خطر ناکتر از دست یابی رژیم به سلاح اتمی از بین بردن جنبش مقاومت مردم ایران و تسلط بر عراق می باشد . امروز تعهد و مسئولیت اصلی ما باید دفاع از حق و حقوق مخالفین این رژیم در هر کجا بویژه در راس آن حقوق انسانی ساکنین اشرف باشد. اینجاست که ادعای دفاع از حقوق بشر محک می خورد و اینجاست که باید بخود آئیم که اگر رژیم و مزدوران و حامیانش بتوانند از روی اجساد مجاهدین عبور کنند از روی اجساد همه آزادیخواهان و مردم ایران عبور خواهند کرد .
بنابر این مبارزه و مقابله با بسیج دیوانه وار رژیم برای بستن اشرف و کشتار مجاهدان یک وظیفه ملی , میهنی و انسانی و جهانشمول است که فراتر از مرزهای جغرافیایی ایران و عراق یک موضوع بین المللی است که سازمان ملل و کمیساریای ملل متحد و سایر نهاد ها و ارگانهای حقوق بشری و نیز احزاب و سازمانها و شخصیت ها و حتی دولتها را نیز در بر می گیرد که ما شاهد دخیل شدن آنها در این موضوع بوده و هستیم.
لذا ما باید با چنگ و ناخن و دندان هم که شده از جنبش مقاومت مردم میهنمان دفاع و با تلاش و کوشش شبانه روزی و خستگی ناپذیر در مسیر ضعیف کردن و به عقب نشاندن رژیم ایران و نوری المالکی, دولت دست نشانده اش در عراق با اتحاد و اجماع بر روی دفاع ازحقوق انسانی ساکنان اشرف خامنه ای جنایتکار و رژیم پوسیده و فرتوطش , این جنایتکاران و ناقضان حقوق بشر را بر سر جایشان بنشانیم . حاصل این اتحاد انسانی بی درنگ و به دور از هر گونه چرتکه اندازی حمایت معنوی ومادی حقوق اشرفیان است پس بیایید با آگاهی و با افتخار به چنین اقدامی دست بزنیم. و مانع سرکوب و قتل عام این فرزندان از خودگذشته وفدا کارمردم ایران شویم و اینگونه مسیر مقاومت مردم ایران را به سوی سرنگونی تام وتمام این حاکمیت ظالم با همه جناحهای ریز و درشتش , سوق دهیم تا در فردای آزادی ایران شرمنده تاریخ و نسلهای بعد ازخودمان نباشیم .
اگر تا بن استخوان اعتقاد به آزادی داریم .اگر قبول داریم که رژیم آخوندی و ولایت فقیه و نوری المالکی مزدور و جیره خوار خامنه ای ماهیتا ضد آزادی و ضد بشر و ضد ایرانی و ایران هستند پس نباید این در حد حرف باقی بماند بر ماست که به حمایت از اشرفیان بر خیزیم . بستن اشرف و قتل عام اشرفیان را نباید به هیچ بهانه ای بپذیریم . گذشته از این که چگونه فکر می کنیم چگونه می اندیشیم و چه تضادی با سازمان مجاهدین داریم یا نداریم بحق است یا به ناحق . درست یا غلط . زیرا آنچه که مهم است و اهمیتی خاص دارد باید ببینیم چرا این 3400 نفر رژیم ملایان با پشتوانه 1400سال ارتجاع و تحجرو 32 سال سرکوب و کشتار را, در تمامیتش اینگونه به چالش کشیده اند واو را تا آنجا به وحشت انداخته اند که خواب راحت ازچشم همه سرمداران ریز ودرشتش ربوده اند. وقتی خامنه ای و تمامیت حکومتش شخصا پشت بستن اشرف و قتل عام یا استرداد اشرفیان اند , این خود حکایت از این دارد که زیر گوش او و رژیم اش در چند کیلومتری مرزهای ایران , نیرویئ فوق العاده مصمم و پایدار حتی بدون سلاح و محصور, برای سرنگونی اش عزم جزم کرده اند هرچند که برای من و شما این احساس خطر به جدیت آنها ممکن است احساس نشود زیرا ما ازآنها نیستیم .
خامنه ای با شم ضد مردمی اش و بحرانهای لاعلاجی که از سرتاپای رژیمش با آن روبروست, وخشم و نفرتی که سوی مردم ایران او را احاطه کرده است , خوب میداند که خطر اصلی کجاست , او تا بن استخوان به این اشراف دارد که سرنگونی از این کانون مقاومت استراتژیک مردم ایران و این نماد ملی استارت خواهد خورد .
او و سران رژیم خوب می فهمند اگر به بستن اشرف و متلاشی کردن منظم ترین و متشکل ترین و جدی ترین تشکیلات مجاهدین, یعنی ارتش آزادیبخش دست پیدا کند, دیگر چه تهدیدی جدی تر از اشرفیان بر سر راه جنایاتش باقی خواهد ماند ؟
پاسخ به این سئوال مهم را البته به هموطنان عزیزو خوانندگان این سطوروا میگذارم باشدکه لطف کرده و بضاعت ناچیز قلمم رادر بیان این مهم ببخشایند .فقط در خاتمه یادآوری می کنم: مباد روزی که بی توجهی و بی عملی ما ایرانیان ودیگرانسانهای آزادیخواه در این دهکده کوچک جهانی , با به خاک و خون افتادن شماری از اشرفیان , بار دیگر باعث شادمانی این حکومت خونریز و دشمن ترین دشمن آزادی مردم ایران و و ارزشهای ولای انسانی شود!