پیام تاریخی دانیل میتران برای اشرف به تاریخ 30شهریور1390: «حصارهای اشرف»

خانم میتران بانوی اول فرانسه در دوران 14 ساله ریاست جمهوری فرانسوا میتران 2 بامداد سه شنبه 1آذر، در 87 سالگی درگذشت.خانم میتران در پیام تاریخی خود تحت عنوان حصارهای اشرف، مجاهدین را با ایقان به پیروزی قطعی به پایداری هر چه بیشتر فراخواند.

خانم میتران برای مجاهدین و مقاومت ایران،یار و یاور روزگار سختی ها و نخستین شورشگر در فرانسه علیه برچسب های آخوند پسند تروریستی و سکتاریستی بود و پیوسته مجاهدین را اندرز میداد که برای این قبیل برچسبها پشیزی ارزش قائل نشوند و به مبارزه رهایی بخش  خود محکم و استوار ادامه بدهند
خانم میتران در آخرین نامه خود در حالت بیماری که بیست روز قبل از درگذشت به تاریخ 2 نوامبر ( 11 آبان1390) به طالبانی رئیس جمهور عراق با یادآوری حمایتهای بی دریغ خود از مردم کردستان در دهه های متوالی پیشین ،نوشت:اصرار مالکی برای بستن اشرف در پایان امسال ، حاکی از آماده سازی برای تهاجم و یک درگیری بزرگ دیگر.این نشان دهنده قصد عمدی برای سنگ اندازی در برابر راه حل مسالمت آمیز است از شما میخواهیم که  این اولتیماتوم تحمیلی و این فشارها و شکنجه های فیزیکی و روانی و رنج مستمری که برزندگی روزانه اشرفی ها تحمیل میشود، خاتمه یابد.

پیام تاریخی دانیل میتران: حصارهای اشرف  21 سپتامبر2011 (30 شهریور1390)

پیامی از دانیل میتران: دوستان عزیز و نازنین اشرفی من!  تدارک آینده به بهای فداکاری  شما به دست می آید
«در دوران اشغال فرانسه از سوی نازیها، ما هزاران جوان سرکوب شده، اسیر و خاموش بودیم که رویایمان ساختن آینده یی بود در یک اروپای بدون مرز که در آن هر کس بر حسب فرهنگ و زبان خود و درعین وفاداری و دلبستگی به سرزمین زادگاهش جایگاه حقه خویش را بیابد.
ما را در آن زمان تروریست می نامیدند. در همین دوران بود که من درک کردم که تنگترین و سخت و سیاه ترین حصارها، دیوارهای بتونی، سنگی یا آهنین زندانها نیست بلکه حصارهایی است که یک دیکتاتوری ما را به حمل آن درخودمان مجبور می کند، حصارهای تحقیر، وادادگی و فرسودگی، حصارهایی تحمیلی تا آنجا که همه چیزمان و حتی هویتمان را نفی کنیم.
برای اشرف همه گونه حصار های تازه مجازی یا نامریی اختراع کرده اند. ابتدا حصار فراموشی، سپس حصار دروغ، بعد سکوت و بعد حصار ممنوعیت غذایی و بهداشتی. و نهایتاً حصارهای صوتی و دکلهای شنود و اخلال الکترونیک.
پیشرفتهای تکنولوژیک همواره قوه تخیل دژخیمان را تحریک کرده است. کشتن و زجرکش کردن، رها کردن مجروحان و ربودن گروگانهای بیگناه و بی دفاع.
چنین است که تصور می کنند می توانند به مقاومت یک خلق پایان دهند. اما در اشرف، امید به فوریت باز می گردد زیرا به رغم دیوارها و حصارها، تک تک آنان میدانند که هزاران تن از برادران و خواهران پناهنده شان در چهار گوشه جهان دراین امید سهیم هستند و شما، مریم رجوی عزیز، اینجا آن امید را نمایندگی می کنید.
پس انرژی همراه با عشق به زندگی و رویای جهانی عادلانه که درآن صلح و امنیت برای تک تک افراد تضمین شده باشد، باز می گردد و آیا مضمون اصلی گردهمایی امروز ما چیزی جز اینست؟
دریک کمپ مسأله زنده ماندن به خاطر خود مطرح نیست، بلکه برای دیگران زیستن است. این مشابه فداکاری روزمره مادران به خاطر فرزندانش است. ما همه این الگوی زیبا را که شقایق کوچولو در نامه اش به خانم پیلای تصویر کرده می شناسیم.
و اینست وجه تمایز دژخیم از قربانی، و زندانبان از زندانی: این آینده را تدارک می بیند درحالی که آن تلاش می کند حال را نابود کند. تدارک آینده، دوستان عزیز و نازنین اشرفی من، به بهای فداکاری شما به دست می آید، اما تنها این نیست: همه باید الگویی را که شما برای تمام ستمدیدگان ترسیم می کنید و پیام امیدی که با خونتان خطاب به بشریت می نویسید همواره مد نظر داشته باشند.

 

 

« Les murs d'Achraf »


« Pendant l'occupation nazie en France, nous étions des milliers, jeunes opprimés, séquestrés et silencieux, qui rêvions notre avenir dans une Europe sans frontières où chacun se reconnaîtrait selon sa culture et sa langue, en attachement et fidélité au territoire qui l'a vu naître.
Nous étions alors des terroristes. C'est à cette période que j'ai compris que les murs les plus contraignants et les plus violents ne sont pas les murs de béton, de pierre ou de fer des prisons, mais ce qu'une dictature force à porter en vous-même, ces murs d'humiliation, de renoncements et d'épuisement ; ces murs qui vous privent jusqu'à votre identité.
On a inventé pour Achraf toutes sortes de nouveaux murs immatériels. Tout d'abord le mur de l'oubli, puis celui du mensonge, puis celui du silence, puis celui du blocus alimentaire et sanitaire. Enfin, le mur de décibels et le mur de l'écoute et du brouillage électronique.
Le progrès technique a toujours enflammé l'imagination des bourreaux. ; tuer et laisser mourir ; abandonner des blessés et prélever les otages innocents et impuissants.
Quand le calme revient, il ne reste plus aux survivants qu'à pleurer leurs morts et les mettre en terre.
C'est ainsi que l'on croit pouvoir venir à bout de la résistance d'un peuple. Mais à Achraf, l'espoir revient vite car malgré les murs, chacun sait que cet espoir est partagé par des milliers de frères et de sœurs réfugiées à travers le monde : vous en êtes ici, chère Maryam Rajavi la représentante.
Alors l'énergie revient avec le désir de vivre et le rêve d'un monde juste assurant la paix et la protection de chacun, et n'est-ce pas le thème de notre réunion aujourd'hui ?
Dans un camp, il ne s'agit pas de survivre pour soi mais pour les autres. Les mamans, les mères ont la pratique quotidienne de ce sacrifice. Nous connaissons tout l'exemple magnifique que nous donne la petite Chaghayégh dans sa lettre à Mme Pillay.
Et voilà ce qui distingue le bourreau de la victime, le geôlier de son prisonnier : les uns préparent l'avenir tandis que les autres détruisent le présent. Préparer l'avenir, chers et tendres amis d'Achraf, c'est le prix de votre sacrifice mais ce n'est pas le seul : il faut compter aussi avec l'exemple que vous donnez à tous les opprimés, et le message d'espoir écrit avec votre sang que vous adressez à l'humanité.
Je vous remercie. »

http://www.youtube.com/watch?v=RzKlQuCm1C8

 

http://www.youtube.com/watch?v=BCYHctx2CA8