تلاشهای بی وقفه و همه جانبه برای تامین حفاظت جانی، در پروسه پناهندگی اشرفیان که هر روز ابعاد وخیمتری به خود می گیرد، از طرف مقاومت ایران و حامیان آن ادامه دارد. کمپین عظیم دادخواهی ایرانیان مخالف رژیم حاکم بر ایران - در این مورد - در نقاط کلیدی جهان و هرجا که قطره ای انسانیت جاری است، بی تابانه، با شور و هیجان توام با نگرانی، به پیش می رود. فریادهای بلند هواداران مقاومت ایران در سراسر دنیا عرصه را بر محافلی که انگشت بر لب همه را به سکوت و آرامش دعوت می کنند، تنگ کرده است. سکوت پیشنهادی آنها و سعی در بی اهمیت جلوه دادن خطر مرگ قریب الوقوع دلاوران اشرف، همان چیزی است که مالکی دست نشانده بی مقدار ولی فقیه به آن نیاز مبرم دارد تا توطئه نابودی اشرف و اشرفیان را عملی سازد.
موضوع اشرف در همه ابعاد آن چه انسانی و چه سیاسی و چه حقوق بشری، با تلاشهای مقاومت ایران به موضوعی بین المللی تبدیل شده است. از دولت آمریکا تا دولت عراق و بخصوص مالکی مزدور چاره ای بجز پذیرش این واقعیت ندارند. البته پذیرش یا عدم پذیرش این مهم از طرف آنان ماهیت امر را عوض نمی کند. در حال حاضر هیچکس در دولت اوباما و هیچ مزدور نقاب بر چهره ای در عراق نمی تواند ادعا کند که از موضوع خبر نداشته و لابد ندارند.
مساله اشرف و حفاظت جان ساکنان آن بسیار ساده و روشن در زیر نورافکنهای قوی قرار دارد و اگر کسی بخواهد ببیند و بفهمد، نه احتیاج به ذره بین دارد نه چشم عقاب.
موضوع از این قرار است که اشرفیان هم بصورت رسمی و کتبی و هم با تمام قوا فریاد زده اند که برای حل مساله استقرار خود در هرکجای عالم، از همه راههای «ممکن» که به آنها پیشنهاد داده می شود استقبال می کنند. تنها خط سرخ آنها تسلیم به ولایت فقیه و عوامل آن در عراق و دست برداشتن از مبارزه با رژیم حاکم بر ایران و البته انحلال و پراکندگی در پرخطرترین نقطه جهان است.
یعنی «نه سازش، نه تسلیم، نبرد تا رهایی» مردم ایران و کندن شر این رژیم ددمنش از سر آنها. این تصمیم و خواست اشرفی ها با تمامی قوانین بین المللی و کنوانسیونهای مربوط به حقوق انسان، همخوانی دارد.
موضوع مورد اختلاف - اگر بشود نام آنرا اختلاف گذاشت - اینست که مالکی نخست وزیر عراق، می خواهد هرجور شده کلیه راههایی که به حل مسالمت آمیز مساله اشرف راه می برند را سد کند و با رسیدن به موعد ضرب الاجل آخر سال میلادی جاری، اشرفیان را به قتلگاه بکشاند.
قرار بود کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد و ناظرین و دست اندرکاران مربوطه در مرحله اول برای احراز هویت ساکنان اشرف در محلی که روی آن با اشرفیان توافق می کنند، کار خود را شروع کنند.
از همان لحظه ای که روشن شد این محل قرار است در جایی باشد که دست تعرض مالکی و نظامیان مزدورش به جان اشرفیان را کوتاه کند، کارشکنی ها و سنگ اندازی های نمایندگانش آغاز شد. نتیجه اینکه سرانجام بعد از کلی کش و قوس، براساس یادداشتهایی که بین طرف حسابهای مربوطه رد و بدل شد، «همه باهم» تصمیم گرفتند که اشرفی ها بعد از خروج از خانه خود برای مصاحبه، به جاهای دیگری منتقل شوند و به اشرف برگردانده نشوند.
اشرفیان پیشنهاد دادند که هرکس که مایل به انتقال به جای دیگری باشد می تواند در مرحله احراز هویت، آنرا اعلام و هرجا می خواهد برود. و آنهایی که مایل به بازگشت به اشرف هستند توسط نیروهای سازمان ملل به اشرف برگردانده شوند تا پروسه پناهندگی و انتقال آنها به کشور ثالث انجام پذیرد. این پیشنهاد هم توسط عوامل مالکی بشدت رد شد و نشان داده شد که اراده ای برای حل مسالمت آمیز این مساله در طرف عراقی وجود ندارد و جابجایی اجباری و خونین اشرفیان هدف شماره یک مالکی است.
نماینده مالکی و ارگانهایی که برای بستن اشرف تا آخر امسال تشکیل داده اند، اصرار دارند محل استماع در بغداد باشد و علنا اعلام می کنند بازگشتی در کار نخواهد بود و اشرفیان به محض خروج از اشرف برای طی مراحل قانونی کار پناهندگی خود، در نقاط مختلف عراق پراکنده شده و منتظر پیدا کردن کشوری ثالث - که فعلا وجود خارجی ندارد - باشند. نماینده ملل متحد هم طبق یادداشتی که ارسال کرده در یک گردش صدوهشتاد درجه ای، برخلاف نص صریح کنوانسیون چهار ژنو مبنی بر عدم جابجایی اجباری، با مالکی همآوا شده است. باید پرسید اینبار دیگر چه توطئه ای و توسط چه کسانی در بین است؟ آیا واقعا تصمیم گرفته اند اشرفیان را قتل عام کنند؟
در منطق جنایتکارانه مالکی و خونخواران پیرامونش، کشتن آزادیخواهان ایرانی بی مکافات باقی می ماند و آنها براحتی می توانند از عواقب آن بگریزند. همچون همه دیکتاتورهای کوتوله و نفهم، از سرنوشت «هم پالگیهای» خود درس نمی گیرند. آنها به حمایت اربابان خود بهای زیادی می دهند. نمی فهمند که سراشیب تاریخ بسیار تند است و دیر یا زود، خواه و ناخواه دماغ آنها را به خاک خواهد مالید.
اشرفیان با تمام قوا با گروگذاشتن جان و هستی خود برای آزادی میهنشان تلاش می کنند و نشان داده اند مشکلاتی از این دست را کمترین مشغولیت فکری خود می دانند. مبارزانی حرفه ای و انقلابی اند که به رسم تاریخ سازان، مرگ را به زانو در آورده اند و مبارزات انقلابی در سراسر جهان را تحت تاثیر خود قرار داده، به غنای آن کمک کرده و به آسمان غرور و افتخار، سرمی سایند. حامیان اشرف در سراسر دنیا در تلاشند تا پیام این زنان و مردان استثنایی را به گوش جهانیان برسانند.
در این ماجرا - اگر بشود آنرا فقط «ماجرا» دانست - یک موضوع برای همه ما روشن است. در صورت تکرار فاجعه ای مشابه فجایع قبلی، مجاهدین اشرف بجز نثار جان خود و از دست دادن زندگی پرافتخارشان در راه آزادی میهنشان با سد کردن نفوذ رژیم آخوندی در عراق و کل منطقه خاورمیانه، هیچ مسئولیت و «گناه» دیگری ندارند. این موضوع از طرف تعداد کثیری از مقامات و شخصیتهای سیاسی دولتی و غیر دولتی، شخصیتهای فرهنگی و حقوق بشری، حقوقدانان برجسته، رهبران مذهبی در پنج قاره جهان، مهر تایید خورده است.
دولتهایی که بخاطر منافع اقتصادی یا ملاحظات ژئوپلیتیک یا تسلیم طلبی و کرنش در مقابل تروریسم مهیب رژیم آخوندی در منطقه خاورمیانه و بخصوص عراق، وقوع این جنایت علیه بشریت را انتظار می کشند، باید بدانند در مقابل مردم خود و وجدانها و عدالت بین المللی جز ننگ و نفرت هرچه بیشتر عایدی نخواهند برد. انکار و واژگونه جلوه دادن این امر که اشرفیان با تمام توان سعی دارند این مساله را بصورت مسالمت آمیز حل کنند، از طرف هر مقام یا هر فرد ایرانی یا غیر ایرانی خوردن آبرو و ننگ تسلیم و قی کردن شرم و حیا معنی می دهد. نفی و لجن مال کردن ارزشهای انسانی و مبارزاتی، افتخار برای کسی به ارمغان نمی آورد.
عزیز پاک نژاد 2 آذر 1390 23 نوامبر 2011