حول وضعیت اشرف دو نکته ثابت و تغییر ناپذیر وجود دارند. یکی اراده اعضای سازمان مجاهدین خلق مستقر در اشرف در دفاع تمام عیار از حیثت مبارزاتی اشان و دیگری خواست و احتیاج رژیمآدمخوار آخوندی برای از بین بردن و یا حداقل وارد کردن ضربه سنگین به دشمن اصلی، یعنی ساکنان اشرف.
زمانیکه محمد حنیف نژاد در زندان رژیم دیکتاتوری شاه بود به او سه شرط پیشنهاد کرده بودند تا با قبول یکی از آنها از اعدام ناگزیر خلاصی یابد. کسانیکه محمدآقا را می شناختند مطمئن بودند که او در برابر تسلیم و مرگ شک نخواهد کرد و با پای خود در برابر جوجه حاضر خواهد شد و برای مبارزه و سازمان تازه تأسیسش آبرو خواهد خرید. با این وصف تمام هراس بنیان گذار سازمان مجاهدین خلق این بود که نکند رژیم سلطنتی حیله کند و او را اعدام نکند و بعد شایعه کند که او در ازای دربردن جانش تسلیم خواستهای رژیم شده است. محمد حنیف نژاد مثل تمام انقلابی ها زندگی را به غایت دوست می داشت اما در آن زمان مرگ با شرف را در مقابل تسلیم انتخاب کرد. دارم می گویم که عنصر جدی انقلابی، محمد حنیف نژاد برای به جلو انداختن مبارزه از چیزی واهمه نداشت و با آگاهی کامل، فعالیت بالنسبه راحت در جبهه ملی آنروز را رها کرده و به مبارزه معنای تازه ای داد.
در کنار اشرف وضعیت دولتمرد تازه به دوران رسیده، نوری المالکی اما از همه وخیمتر می باشد. این عنصر بی مقدار با پشتیبانی بی دریغ آخوندانه، بدون داشتن کمترین لیاقت در مکانی قرار گرفت که تا ابد خودش را به پدر خوانده اش در تهران بدهکار می داند. میگویم وخیمتر چرا که این موجود حتی برای درنده خوئی از خود اختیاری ندارد و تماما گوش به فرمان صاحبانش می باشد. این امر ذره ای از مسئولیت او کم نمی کند، فقط از او عنصری خطرناک و یا تسلیم پذیر می سازد؛ می توان او را با فشاری بالاتر از فشار آخوندی پس زد. آقای نخست وزیر دولت عراق باید بداند که همکاری با رژیم آخوندی آغازی دارد اما پایانی نه. این رژیم غیرمتعارف با "اسلام عزیز" اش حتی از تفاله کسانیکه به او تسلیم میشوند نیز دست برنمی دارد.
شخصیت دیگر کنار اشرف دولت ایالات متحده امریکاست. دولت معلم درس اخلاق و سیاست و اقتصاد با فرد فرد رزمنگان اشرف در ازای تحویل سلاحشان قرداد امضاء کرده و متعهد شده است که تا پایان تعیین تکلیف نهانی آنها مسئولیت حفاظتشان را بر عهده بگیرد. اما این دولت، که تازه به رئیس آن نوبل هم داده اند، زیر قولش زده و چون خرش در عراق در گل مانده می خواهد تاوانش را از جان اشرفی ها بپردازد. معروف است که کشور گُنده امریکا بعد از امتحان تمام راهکارهای عوضی از روی ناچاری در مقابل راه درست تسلیم خواهد شد. آقای رئیس جمهور دولت امریکا که مرتب دم از مردم ایران می زند باید بداند که ساکنان اشرف مردم ایران هستند.
به زبان خلاصه در سرنوشت اشرفی ها اراه ساکنان در مقاومت و دفاع از هویت حیثتشان انسانی اشان و اجبار رژیم آدمخوار برای شکستن آنان دو نقطه ثابت و عملکرد المالکی و دولت امریکا، که تا به امروز هر دو تعهد ناپذیرجلوه کرده اند قابل تغییر می باشند. طبق اصل هندسه مسطحه از دو نقطه ثابت فقط یک خط می گذرد. تمام تلاش اشرفی ها در هر کجا که باشند می بایست خط مقاومت تمام عیار، که مناسبترین راه رسیدن به پیروزی است را تقویت و به کرسی بنشاند.
۱۸ آذر ماه ۱۳۹۰
esmail.mohades@tiscali.it