روز 10دسامبر2011برابر19آذر1390 به مناسبت روز جهانی حقوق بشر، حفاظت از مجاهدان اشرف و لغو ضرب الاجل سرکوبگرانه، کنفرانس بین المللی در پاریس با حضور رئیس جمهور برگزیده مقاومت و شخصیت های سیاسی و حقوقی آمریکا و اروپا به ریاست پائولو کازاکا، برگزار شد.
پائولو کازاکا، نماینده پارلمان اروپا 1999- 2009
خانم رئیس جمهور مریم رجوی و آقای شهردار، آقای وزیر، نمایندة کنگره عزیز، فرماندار عزیز، همه شخصیتهای برجسته شرکت کننده که از اروپا و آمریکا آمده اند.
دوستان عزیز، من بسیار خوشوقتم که در اینجا هستم و مدعوین را در این روز معرفی کنم. این روز را در شهر پاریس که قبلاً در سال 1789 اولین اعلامیه جهانی حقوق بشر در آن صادر شد و یک بار دیگر در سال 1948 یک اعلامیه جهانی دیگر صادر شد و امسال در 2011 اعلامیه دیگری درشمار دو اعلامیه قبلی و در همبستگی با مردم ایران که در ایران و کمپ اشرف هستند صادر میکنیم و این روز را برای آن گرامی داریم. ما یک برنامه بسیار بزرگ با سخنرانان متعدد داریم ، الان میکروفن را به آقای ژان فرانسوآ لوگاره، شهردار پاریس می سپارم تا سخنرانی خود را شروع کنند. بفرمایید
ژان فرانسوا لوگاره، شهردار منطقه یک پاریس
من از همة فرانسویان میخواهم که برای فشارگذاشتن روی دولت عراق به پا خیزند و از شورای امنیت ملل متحد بخواهند نیروهای بین المللی کلاه آبی را برای حفاظت ساکنان اشرف اعزام کند.
خانم رئیس جمهور، آقای وزیر، همکاران منتخب گرامی، خانمها و آقایان،
من شهردار منطقه یک پاریس، وفادار به آرمان شما و مثل همة شما به آن چه که بر 3400 تن از ساکنان اشرف می گذرد، حساس هستم. آنها هر روز زیر شکنجه های غیر قابل تحملی هستند. امروز اولتیماتومی غیرانسانی مستقیماً جانشان را تهدید میکند، نه فقط آزادی و حفاظت آنها را، که تا امروز هم رعایت نشده، بلکه جانشان هم مورد تهدید است. در این مدت، رژیم ایران به خاطر همه نقضهای حقوق بشر برای پنجاه و هشتمین بار توسط ملل متحد محکوم شد. سالی که گذشت، در 2011، دولت ایران بیش از 600 تن را به دار آویخت. خانم کاترین اشتون، کمیسر عالی امور خارجه اتحادیه اروپا نگرانی عمیق خود را در مورد وضعیت ساکنان اشرف ابراز کرد و از تمام کشورهای عضو ملل متحد خواست که روی دولت عراق با تمام قوا فشار وارد آورند تا بتوان موقعیت لازم را فراهم آورد برای آن که سازمانهای حقوق بشری بین المللی مثل کمیساریای عالی پناهندگی و یونامی بتوانند اقداماتشان را به اتمام برسانند و ساکنان اشرف را به عنوان پناهندگان سیاسی ثبت نام کنند.
نماینده ویژة دبیر کل ملل متحد در عراق، آقای مارتین کوبلر، در برابر شورای امنیت ملل متحد نگرانیهایش را ابراز نمود. او از دولت عراق خواست اولتیماتومی را که بر ساکنان اشرف تحمیل کرده، به عقب بیاندازد. وزرای خارجه چندین کشور اروپایی از جمله هلند، انگلستان علیه این اولتیماتوم موضع گرفتند و محکوم کردند. آقای بان کیمون، دبیرکل ملل متحد، در گزارشش یک راه حل صلح آمیز برای ساکنان اشرف که حفاظت آنها را هم تضمین کند، تقاضا کرد. دولت عراق جابجایی اجباری ساکنان را در این کشور در نظر دارد که فقط پیش درآمدی برای تهدید به کشتار در یک منطقه ناشناخته می باشد و ساکنان اشرف بدون تضمین حفاظتی توسط نیروهای غیر عراقی، منطقاً نمی توانند آن را قبول کنند. به عنوان یک منتخب فرانسه، ما همیشه حمایتمان را از مقاومت ایران و شهر اشرف ابراز نموده ایم. ما از دولت فرانسه می خواهیم مسئولیتهایش را به عهده بگیرد. ما از رسانه های فرانسه، رسانه های اروپایی میخواهیم وظیفه اطلاع رسانی و به صدا در آوردن زنگ خطر افکار عمومی را انجام دهند، چون این یک رژیم غیرانسانی و درحال ارتکاب جنایتهای مکرر است. این ارزشهای جامعه متمدن است که در اشرف پایمال میشوند و برای اعمال این تروریسم روانی روزانه از اقدامات غیرانسانی در اشرف استفاده میشود. فرانسه تاریخاً و به صورت جهانی از اینکه مهد حقوق بشر است به خود می بالد. من از همة فرانسویان میخواهم که برای فشارگذاشتن روی دولت عراق به پا خیزند و از شورای امنیت ملل متحد بخواهند نیروهای بین المللی کلاه آبی را برای حفاظت ساکنان اشرف اعزام کند. حیات آنها در خطر است و همة ما باید بهپاخیزیم. در هر صورت از حضور وفادارانه شما متشکرم.
پائولو کازاکا
با سپاس فراوان از آقای شهردار ناحیه اول پاریس ، حالا از خانم مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت ایران می خواهیم برای ما سخنرانی کنند.
سخنرانی مریم رجوی :
شخصیتهای والامقام، صاحبنظران محترم،
دوستان عزیز
امروز روز جهانی حقوق بشر است. شصت و سومین سالگرد روزی که مجمع عمومی ملل متحد اعلامیه جهانی حقوق بشر را به عنوان «آرمان مشترکی برای تمام ملتها» تصویب کرد.
نسبت به همه زنان و مردان شجاعی که برای این آرمان مبارزه کردند، ادای احترام میکنیم.
امروز صدای پروفسور کاظم رجوی، شهید بزرگ حقوق بشر ایران را دوباره میشنویم که گفت ما تاریخ حقوق بشر را با خون خود مینویسیم.
شجاعان و قهرمانانی همچون 120 هزار از بهترین فرزندان مردم ایران که در سه دهه گذشته توسط آخوندها اعدام شدهاند، و از جمله30هزار زندانی سیاسی سرفرازی که در سال67قتلعام شدند، از حقوق بشر، آرمانی رزمآور و پیشتاز ساختهاند.
زنان و مردانی که در اشرف در سختترین اوضاع و در شرایط مرگ و زندگی پایداری میکنند، پرچمداران سرفراز همین آرمان حقوق بشر هستند.
پیام مقاومت کنندگان در اشرف و پیام به پاخاستگان در سوریه و سراسر خاورمیانه این است: دیگر دیکتاتورها نمیتوانند به بهانه حق حاکمیت، مردم تحت سلطه خود را در خون و فاجعه غرق کنند.
اما پیشرفت آرمان حقوق بشر در جهان امروز با دیوار قطور سیاستها و منافع عقبمانده روبه رو است. از یک طرف دیکتاتوریهایی که قدرت خود را با سرکوب و جنایت حفظ میکنند. از طرف دیگر دولتها و زمامدارانی که از سر وادادگی و یا به دلیل منافع حقیر در برابر این توحش سکوت میکنند.
حلق آویز جوانان ایرانی در خیابانها، شکنجه بیرحمانه زندانیان سیاسی توسط دژخیمان خامنهای، محاصره ضدانسانی ساکنان اشرف هم چنین شکنجه روانی 24 ساعته آنها با 300 بلندگوی گوشخراش در برابر انظار همگان است. سکوت نسبت به این فجایع دیکتاتوریهای لرزان را جری ترکرده است. به این سکوت باید خاتمه داده شود. این نیاز جامعه بشری در سطح بین المللی است.
دوستان عزیز
به رغم تمام توطئهها و فشارهای رژیم ملاها و دولت دست نشاندهاش در عراق، امروز جهان در کنار ساکنان اشرف است.
چهار روز پیش در اجلاس شورای امنیت، نماینده ویژه دبیر کل ملل متحد خواستار به تعویق افتادن ضربالاجل سرکوبگرانه دولت عراق شد. او خواستار حفاظت جانهای ساکنان اشرف شد و تاکید کرد هیچ راه حلی بدون موافقت ساکنان اشرف قابل قبول نیست.
سه روز پیش هم چنین نمایندگان کنگره آمریکا، در یک جلسه استماع بسیار قوی و دو حزبی با انتقاد شدید به بیعملی دولت آمریکا، یک صدا ضربالاجل دولت عراق و ایده جابهجایی اجباری آنها را محکوم کردند. هم چنین روز گذشته بارونس اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا بر اولویت امنیت ساکنان اشرف تأکید کرد.
در روزهای اخیر، شمار فزایندهیی از دولتها شامل هلند، کانادا، بلژیک، انگلستان و استرالیا خواهان تمدید ضربالاجل دولت عراق شدهاند.
پیش از این، پارلمان اروپا، مجمع پارلمانی شورای اروپا، بسیاری از پارلمانهای جهان، کمیسیون حقوق بشر پارلمان عراق و 85 عضو این پارلمان، شماری از مقامهای ارشد عراق مثل معاون رئیس جمهور و معاون نخست وزیر عراق این ضربالاجل را مردود شناخته و قویاً جابهجایی اجباری را محکوم کردهاند.
در بیانیهیی که شمار امضاکنندگان آن تا کنون به یک میلیون و پنجاه هزار نفر رسیده، مردم عراق تصریح میکنند که «ضرب الاجل بستن اشرف و جابجایی اجباری ساکنان آن در داخل عراق زمینه ساز یک حمله و یک فاجعه دیگر است».
بله؛ جهان یک صدا به مظلومیت و حقانیت ساکنان بیدفاع و مقاوم اشرف گواهی میدهد.
اگر مواضع مقاومت ایران و ساکنان اشرف بر اساس آزادی و حقیقت و عدالت نبود، آیا جهان را این چنین، به حمایت برمیانگیخت؟ قطعا که نه. اما به راستی ساکنان اشرف و همه مدافعان آنها چه میخواهند؟ علاوه بر مردود شناختن ضربالاجل جنایت آمیز دولت عراق، آن اصول غیر قابل اغماضی که حداقل حفاظت ساکنان اشرف را تأمین میکند. کدام است؟
نخست این که اصل اساسی حفظ جان و امنیت ساکنان اشرف است.
در هر طرحی، باید حفاظت ساکنان اشرف، با تضمینهای قابل قبول از جانب ملل متحد و آمریکا و اتحادیه اروپا، از جمله با نیروهای کلاه آبی ملل متحد، یا نیروهای آمریکایی و اتحادیه اروپا ، تأمین شود.
دوم این که مجاهدین هیچ نیروی مسلح عراقی را در داخل کمپ خود نمی پذیرند. مخصوصاً برای امنیت و آرامش 1000 زن ساکن اشرف. زیرا تا به حال دو بار آنها را قتل عام کرده اند و تهدید به انواع و اقسام شکنجه و اعمال ایذایی. نیروهای عراقی نباید هیچ مداخلهیی در زندگی آنها در خلال انتقال به کشورهای ثالث بعمل آورند.
سوم این که مطابق تصریحات گزارش دبیرکل ملل متحد به شورای امنیت، هر راهحلی برای اشرف باید با توافق هر دو طرف یعنی ساکنان اشرف و دولت عراق باشد.
و چهارم: محاصره و همه اقدامات محدود کننده و تهدید کننده از جمله کلیة احکام و درخواستهای دستگیری و استرداد، باید لغو شود.
دوستان عزیز
ساکنان اشرف تا به حال بارها اعلام کردهاند برای هر راه حلی جز نابودی و تسلیم آمادهاند.
آنها طرح پارلمان اروپا برای بازاسکان در کشورهای ثالث را پذیرفتند.
آنها 7 طرح جایگزین، ارائه کردند. از نو تقاضای پناهندگی دادند و در حال حاضر از نظر ملل متحد پناهجو محسوب می شوند. و همواره آماده مذاکره بوده و هستند و مانند ماههای گذشته برای همکاری با ملل متحد آمادهاند. آنها هر هزینهیی برای تأمین نیروهای حفاظتی خود را بر اساس کمک هموطنانشان بر عهده میگیرند، حاکمیت ملی عراق را محترم می شمارند اما این به معنی آن نیست که با پای خود به قتلگاه بروند.
همچنانکه نماینده دبیرکل در جلسه روز سه شنبه شورای امنیت گفت حاکمیت هرگز نمی تواند بهانه ای برای نقض سیستماتیک حقوق بشر بین المللی، حقوق انساندوستانه بین المللی و حقوق پناهندگی شود. حقوقی که بطور سیستماتیک و وحشیانه و خشن در طول سه سال گذشته در مورد ساکنان اشرف نقض شده است.
از طرف دیگر تمام انعطافهای ساکنان اشرف و تمام ابتکارات دولتها و سازمان ملل متحد و تمام فراخوانهای عفو بینالملل و هم چنین سایر سازمانهای مدافع حقوق بشر را تا به حال دولت عراق با کارشکنی بیوقفه، با تخریب و توقف پروسة کمیساریا، با تلاش برای تعویض جای جلاد و قربانی و مقصر جلوه دادن ساکنان اشرف به عنوان عامل اصلی این نابسامانی و این محاصره و این خشونتها.
بله دولت عراق این چنین پاسخ داده است. دولت عراق تا به حال نشان داده است که هیچ یک از قولها و تعهداتاش درباره همکاری با ملل متحد و جامعه بین المللی قابل اعتماد نیست. زیرا از سه ماه پیش از تلاش سازمان ملل برای بازتأیید پناهندگی ساکنان اشرف جلوگیری کرده است.
زیرا موضع ملل متحد در خصوص به رسمیت شناختن ساکنان به عنوان پناهجو و برخوردار از حفاظتهای پایهیی را به کلی انکار میکند،
زیرا درخواست کمیساریای عالی پناهندگان و درخواست نماینده دبیرکل ملل متحد برای به تعویق انداختن ضربالاجل را نادیده گرفته است،
زیرا درخواست کمیسر عالی حقوق بشر را برای انجام یک تحقیق بیطرفانه درباره کشتار 19 فروردین گذشته نپذیرفته است. به همین دلیل در هر گونه راه حلی برای آینده ساکنان اشرف، موضوع حفاظت از جان و امنیت آنان باید توسط جامعه جهانی تضمین شود.
دوستان گرامی
دولت عراق تلاش میکند حملات وحشیانه مکرر خود به ساکنان اشرف از جمله دو بار قتل عام در اشرف را با شعار حق حاکمیت بپوشاند و توجیه کند.
آیا 300 بلندگوی نصب شده در اطراف اشرف توسط وزارت اطلاعات آخوندها، یا ایستگاههای شنود و پخش پارازیت که آرم سپاه پاسداران، آرم سپاه پاسداران بر آن حک شده، علامت حاکمیت عراق است؟
آیا این واقعیت که به قول فرماندهان ارتش آمریکا سیاست در عراق توسط فرمانده سپاه قدس تعیین میشود، علامت حاکمیت چه کسی است؟
از هنگام تحویل مسئولیت حفاظت اشرف به دولت عراق، ورود کلیه نیازهای ساکنان به داخل کمپ با کنترل شدید و چند باره ماموران امنیتی صورت می گیرد.
اما دولت عراق به بهانه اعمال حاکمیت مقررات یک زندان را بر اشرف حاکم کرده است.
دولت عراق به بهانه اعمال حاکمیت، بیمارستان عراق جدید در مجاورت اشرف را به یک شکنجهگاه تبدیل کرده است.
همین دیروز رژیم آخوندی یکی از باندهای منفور خود را که بخشی از سپاه قدس است، تحت حمایت دولت عراق به کنار اشرف فرستاد تا دست به تظاهرات بزنند، به سوی اشرفیها سنگ و آجر پرتاب کنند و نسبت به حمایتهای جهانی از ساکنان اشرف واکنش نشان دهند.
در چنین وضعیتی اگر حاکمیت عراق بهانهیی برای اجرای خواست رژیم ایران و از بین بردن ساکنان نیست، پس دیگر چه معنایی دارد؟
به همین دلیل است که ما پیوسته بر مسئولیت آمریکا در بحران اشرف تأکید میکنیم و از ایالات متحده میخواهیم که بر طبق قوانین بیالمللی حفاظت ساکنان اشرف را تأمین و تضمین کند. و از آنها می خواهیم از جابه جایی اجباری ساکنان بی دفاع اشرف نیز جلوگیری کنند، زیرا این هم در مسولیت و هم در توان آمریکاست. باید تاکید کنم که به خصوص بعد از سفر مالکی به آمریکا، هر جنایتی که دولت عراق در حق ساکنان اشرف به عمل آورد، آمریکا به طور مضاعف در آن سهیم خواهد بود.
آمریکا مسئولیت دارد، زیرا بحران کنونی اشرف محصول بلافصل جنگ آمریکا در عراق است،
آمریکا مسئولیت دارد، زیرا با تک تک ساکنان اشرف برای تأمین حفاظتشان قرارداد امضا کرده است و ما امروز شاهدی از اشرف از فرماندهان ارتش آمریکا داریم که برای شما توضیح خواهد داد.
آمریکا مسئولیت دارد، زیرا حفاظت اشرف را به دولتی سپرد که دشمنی آن با ساکنان اشرف روشن بود،
آمریکا مسئولیت دارد، زیرا سند مصوب ملل متحد درباره آرتوپی را امضا کرده و باید برای ممانعت از جنایت علیه بشریت در اشرف دخالت کند،
آمریکا مسئولیت دارد، زیرا در شکلگیری دولت کنونی عراق سهم عمدهیی دارد
و آمریکا مسئولیت دارد، زیرا از نظر اخلاقی و انسانی نباید در برابر یک جنایت قابل پیشگیری دست روی دست بگذارد و سرانجام باید یادآوری کنم که اگر آمریکا باز هم به مسئولیت قانونی اخلاقی خود عمل نکند، این مطلوبترین امتیاز برای ملاهاست.
این چیزی است که بیشک مردم آمریکا در انتخابات آینده از آن نخواهند گذشت.
حفظ جان ساکنان اشرف، حفظ جان ساکنان اشرف امر روشنی است. حق آنها برای حیات چیزی نیست که بتوان آن را بغرنج و نشدنی جلوه داد.
همچنان که در جلسه اخیر شورای امنیت، نماینده ویژه دبیرکل تأکید کرد جان ساکنان اشرف باید حفاظت شود.
وزارت خارجه آمریکا باید ارزیابیهای بیپایه، کهنه و کوته بینانه کارشناسان خود را که مطلوب فاشیسم مذهبی است، دور بیندازد. بیعملی در مقابل اراده شوم آخوندها و وابستگان عراقی آنها را باید کنار بگذارند.آنها به بهانه حاکمیت عراق، میخواهند حق ارتکاب جنایت علیه بشریت را برای خود به کرسی بنشانند.
در مقابل خواست آنها تسلیم نشوید، در ریختن خون فرزندان مردم ایران خود را سهیم نکنید و به تعهدات خود و به قوانین بینالمللی و اصل «مسئولیت حفاظت»عمل کنید!
این ضروری است. این لازم است و این در توان شماست.
دوستان عزیز!
در روز جهانی حقوق بشر، در حالی که رنجهای طولانی مردم سرکوب شده در زندانها و سراسر جامعه ایران ادامه دارد، ایمان داریم که مقاومت و پایداری مردم ایران دیو اختناق را مقهور خود خواهد کرد، فرشتة به بند کشیده شده آزادی رها خواهد شد و حقوق بشر خیانت شده ایران احیا میشود.
سخنانم را با درودهای بیپایان به ایرانیان شجاعی به پایان میبرم که ماههاست در ژنو و در واشنگتن برای دفاع از اشرف در حال تحصناند. آنها ماههاست که در حال تحصن اند یا در سراسر جهان در این کارزار شب و روز نمیشناسند و هر آن چه که در توان دارند انجام می دهند.
به آنها سخنان مسعود رجوی رهبر مقاومت را یادآوری میکنم که گفت: «شما شعلههای شرف و مقاومت یک خلق در زنجیر را نمایندگی میکنید». و چنان که او گفت:« نیروی وجدان و مقاومت ملت ما سرانجام پیروز میشود».
از همه شما متشکرم.
پائولو کاساکا:
خانم رئیس جمهور از شما بسیار سپاسگزارم.
گمان می کنم همة ما اظهارات و کلمات شما را در ذهن خودمان ثبت کردیم. فکر میکنم چارچوبی که ساکنان اشرف مطرح کرده اند، به طور مطلق روشن و واضح است و آنها به قولهایشان عمل کرده اند. به تازگی از سوی سازمان ملل متحد هم اعلام شده و بسیار مهم است. باید همچنان کوشید و پای فشرد، همچنان که خانم رجوی دقیقاً اشاره کردند، مانند کسانی که هر روز در ژنو و در آمریکا برای اشرف تلاش می کنند و چنین روحیه یی دارند، مطمئن هستم که ما پیروز خواهیم شد. باز هم برای این سخنان از شما متشکرم.
الان بجاست فیلم کوتاهی را در مورد نقض حقوق بشر، که همچنان در ایران و اشرف ادامه دارد، ببینیم. همانطور که همه می دانند و خانم رجوی هم گفتند حاکمان عراق، هرگز این حقوق را رعایت نکردند و این مزدوران و نیروهای امنیتی رژیم ایران هستند که در آنجا قانون وضع میکنند و ساکنان اشرف را هدف حمله و خشونت قرار می دهند. از شما دعوت میکنم این فیلم کوتاه را باهم ببینیم.
بیل ریچاردسون، کاندیدای ریاست جمهوری، وزیر انرژی آمریکا 1998ـ 2001
به شرایط در کمپ اشرف نگاه میکنیم. در شش ماه گذشته اوضاع بهتر نشده، فکر میکنیم این مهمترین موضوع حقوق بشر است که بر جامعه بین المللی تأثیر میگذارد.
نمایندة ویژه دبیر کل روز سه شنبه گفت «"کمیساریای حقوق بشر باید پروسة خود را به پایان ببرد تا زمان کافی برای بازاسکان ساکنان اشرف به کشورهای ثالث فراهم شود. دولت عراق اما مخالف باقی مانده است».
امیدوارم که رئیس جمهور من، اوباما که هفتة دیگر با نخست وزیر مالکی در واشینگتن دیدار خواهد کرد قوی و باور دارم که محکم خواهد بود.
من بسیار خوشحالم که در اینجا در میان شما هستم. در این شهر عالی با چنین پنل برجسته یی، گروه بین المللی از وزرای خارجه، دانشمندان، رهبران سیاسی، فیلسوفها، اروپایی، آمریکایی...جمعی از انسانهای فوق العاده. به عنوان یک آمریکایی میخواهم از دو آمریکایی دیگر نام ببرم که خیلی مرا سربلند میکنند؛ یکی پروفسور درشویتز از دانشگاه هاروارد. اگر او حامی شما است بنابراین و فرشتگان آمریکا هم حامی شما هستند، و من بسیار خوشحالم که او اینجا حضور دارد. وقتی من ابتدا وارد سیاست شدم، مردی که سبب شد در مبارزة انتخاباتی حیاتی در ایالت نیو مکزیک برنده شوم سناتور تد کندی بود. بسیار سربلندم که پسر او عضو کنگره پاتریک کندی اینجاست.
من افزایش حمایت از همة طرفها را دیده ام؛ رهبران اروپایی، رهبران آمریکایی در کشور خودم، جمهوریخواه و دموکرات. اندی کارد از دولت بوش، و خودم از دولت کلینتون، و بسیاری از دیپلوماتهای برجسته که اینجا حضور دارند و زیردست رؤسای جمهور از هر دو حزب خدمت کرده اند، اکنون برای یک هدف مشترک متحد شده اند. میزان حمایت افزایش داشته و این خیلی مثبت است. پارلمان اروپا وارد عمل شده است. در کنگره آمریکا حمایت برای این هدف افزایش یافته است. همچنین جامعه بین المللی، که به خاطر شما، فعالان حقوق بشر در سراسر جهان به پا خاسته اند و تحت تأثیر این موضوع قرار گرفته اند. به طور خاص در اروپا. اما در عین حال، می بینیم که حکومت ایران رو به جامعه بین المللی متخاصم تر میشود. میگویند به هر قیمتی سلاح هسته یی را میسازند. تازگی به سفارت انگلستان یورش بردند. به دولت عراق فشار وارد میکنند تا به کمپ اشرف حمله کند. ما صحنه های کشتار در کمپ اشرف را دیده ایم و شما تصاویر را مشاهده کرده اید. ما رژیم ایران را می بینیم که جامعه بین المللی را به تمسخرمی گیرد و میگوید «بگذارید حول کم کردن انبارهای هسته یی شما، به راه حل برسیم».
بنابراین تخاصم رو به رشد را مشاهده میکنید. گروگانها، گروگانهای آمریکایی یا خارجی، را برای منفعت سیاسی وسیله قرار میدهند. به تازگی یک گروگان آمریکایی را دیروز در فیلمی دیدیم. همزمان به شرایط در کمپ اشرف نگاه میکنیم. در شش ماه گذشته اوضاع بهتر نشده، فکر میکنیم این مهمترین موضوع حقوق بشر است که بر جامعه بین المللی تأثیر میگذارد. چون 21 روز دیگر، آنهایی که در کمپ اشرف هستند ممکن است با جابجایی مواجه شوند. ما باید جلوی این جابجایی را بگیریم، باید پشت آنها را داشته باشیم.
نمایندة ویژه دبیر کل روز سه شنبه گفت «"کمیساریای حقوق بشر باید پروسة خود را به پایان ببرد تا زمان کافی برای بازاسکان ساکنان اشرف به کشورهای ثالث فراهم شود. دولت عراق اما مخالف باقی مانده است».
امیدوارم که رئیس جمهور من، اوباما که هفتة دیگر با نخست وزیر مالکی در واشینگتن دیدار خواهد کرد قوی و باور دارم که محکم خواهد بود.
سازمان ملل متحد و اتحادیة اروپا هم هستند که باید به مسئولیت خود قیام کنند. آنها باید جان 3400 مخالف ایرانی را حفظ کنند و از قدرت خود برای جلوگیری از جابجایی اجباری استفاده کنند. بنابراین شرافت و ارزشهای جامعه بین المللی مطرح است. باید به دولت عراق هشدار دهیم تا خشونت به کار نبرد و تعهدات بین المللی آن دولت را گوشزد کنیم. باید ضرب الاجل را برداریم. باید حقوق ساکنان را به رسمیت بشناسیم. باید ایدة جابجایی داخل عراق را به فراموشی بسپاریم. باید به آن دولت بگوییم «باید با جامعه بین المللی همکاری کنی، با سازمان ملل متحد». من چون خودم سفیرآمریکا در ملل متحد بودم میدانم که 5 قدرت جهانی هستند که تاثیر میگذارند. آنها اعضای شورای امنیت هستند. کشورهای مهم دیگری هم در سازمان ملل متحد هستند ولی کشورهایی که قدرت «وتو» دارند، آمریکا، انگلستان، فرانسه، روسیه و چین باید رهبری بیشتر اعمال کنند. آنها باید پشت ساکنان اشرف را داشته باشند. بنابراین امروز به اینجا آمده ایم تا در بارة آنچه باید انجام شود صحبت کنیم.
بگذارید سازمان ملل متحد پروسه خود را با این افراد طی کند. من ترجیح میدادم که کمپ اشرف همانجا که هست بماند. ولی بگذارید بازاسکان شوند، فکر میکنم که بسیاری از کشورهای اروپایی آنها را خواهند پذیرفت. حتی اینجا در این میهن بزرگ. ولی الان با این مواجه هستیم که جان 3400 انسان در خطر است. و خیلی خوشحال شدم که شعارهای «زنده باد اشرف» را دیدم. فکر کردم در تظاهراتی در نیومکزیک هستم چون «ویوا» (زنده باد) یک کلمه اسپانیایی است.
میخواهم به شما بگویم که به همراهی در این تلاش مفتخر هستم. مفتخرم که با رهبران دیگری که امروز اینجا هستند بنشینم. میخواهم به همة شما بگویم که هر کاری میتوانید انجام دهید. اگر پیامی از امید در اینترنت به کسی در داخل ایران میدهید، اگر دعایی است، اگر تماسی با رهبری مذهبی یا رهبری سیاسی خودتان دارید، الان زمان عمل کردن است. ما همه میتوانیم سخنرانیهای خوبی ارائه دهیم، سخنرانی هم خوب است. ولی فراخوان به عمل است که تعیین کننده خواهد بود. میخواهم از رهبری این جنبش، خانم رجوی، بابت شجاعت و رهبری شما، تشکر کنم. سخنرانی شما هم عالی بود و هر بار بهتر . به همکارانم هم میخواهم بگویم که، ما در آمریکا، چه جمهوریخواه و چه دموکرات، ژنرالها و رؤسای امنیت ملی، اعضای کنگره جمهوریخواه و دموکرات، ما باید نقش خود را ایفا کنیم. همچنین سازمان ملل متحد، و اتحادیه اروپا و جامعه بین المللی.
متشکرم
سفیر میچل ریس، مدیر سیاستگذاری وزارت خارجه آمریکا 2003 ـ 2005
نماینده ویژه در ایرلند شمالی تا 2007
ما می توانیم فشار بر نخست وزیر مالکی برای تأخیر در بستن کمپ را ادامه دهیم.
وقتی هفته آینده به واشینگتن می آید، رئیس جمهور اوباما باید به او بگوید کمپ را باز نگه دارد و به کمیساریا اجازه دهد کارش را بکند.
اگر بنغازی آری چرا اشرف نه؟ جامعه جهانی مسئولیت حفاظت از ساکنان بیگناه کمپ را دارد.
خانمها، آقایان، مهمانان عالیقدر، حضار محترم و همه کسانی که در سراسر دنیا آزادی را پاس میدارید، متشکرم که من را در این روز ویژه برای حقوق بشر دعوت کردید. افتخار می کنم که با شما و با بسیاری از خدمتگزاران برجسته دولتی در این پنل باشم. همانطور که می دانید این اولین بار نیست که ما با هم جمع شده ایم تا با ساکنان کمپ اشرف اعلام همبستگی کنیم. این اولین بار نیست که ما با هم جمع شده ایم تا از طرف آنها صحبت کنیم. این اولین باری نیست که ما با هم جمع شده ایم تا از دولت اوباما بخواهیم کار درست را انجام دهد و مجاهدین خلق را از لیست خارج کند.
ما میدانیم که به شورای امنیت سازمان ملل متحد اخیراً در مورد شرایط کمپ از جمله احتمال بسیار واقعی خشونت هشدار داده شده است. ما درباره محاسبات دولت بغداد میدانیم. از نخست وزیر نوری مالکی که همین هفته گذشته به ساکنان با عنوان تروریست و شورشی اشاره کرد و تصمیمش برای بستن کمپ تا پایان امسال را تکرار کرد.
ما می دانیم که ساکنان بیدفاع کمپ اشرف همه سلاحهایشان را تحویل دادند و خودشان را تحت حفاظت آمریکا قرار دادند. ما همچنین میدانیم که ایالات متحده روی رژیم مالکی در بغداد نفوذ دارد. به رغم بیرون کشیدن همه نیروهای رزمیمان تا آخر امسال، ایالات متحده به آموزش نیروهای عراقی و به ایجاد امنیت، کمک به توسعه و اقتصاد عراق ادامه می دهد. ما اهرم برای تأثیر روی رفتار عراق داریم، اگر بخواهیم از آن استفاده کنیم. تهدید معلق کردن حمایت آمریکا و کمک پولی به بغداد برای ما از نظر جان آمریکاییها و پول هیچ هزینه یی ندارد.
رئیس جمهور سابق بیل کلینتون در خاطراتش با جزییات دردآوری ناراحتی عمیق خود را برای کنار ایستادن و بی عملی، تعریف می کند.
با چند هزار نیرو و کمک متحدینمان، ما می توانستیم جانها را نجات دهیم. تلاش نکردن برای توقف فجایع رواندا یکی از بزرگترین تأسفهای ریاست جمهوری من شد. چقدر عجیب که حالا همسر رئیس جمهور کلینتون، وزیر خارجه است و قدرت تصحیح بی عدالتی وجنایات در حال وقوع در کمپ اشرف را دارد. هیچکس از وزیر کلینتون نمی خواهد که نیرو بفرستد یا کمک متحدین اروپاییمان را به دست آورد. تنها کاری که باید بکند این است که مجاهدین را از لیست خارج کند و تضمین کند که ساکنان عبور سالمی به خارج از عراق می کنند.
آیا این تصمیم را خواهد گرفت؟ و آیا ظرف چند هفته آینده این را خواهد کرد؟ قبل از اینکه خیلی دیر شود. یا در چند سال آینده به همسرش می پیوندد و ابراز تأسف از آنچه میتوانست باشد، می کند. آیا ما بخش مشابهی در خاطرات او خواهیم خواند که چطور عمل نکردن برای توقف حمله نهایی به اشرف یکی از بزرگترین تأسفهای او در طول دوره تصدی سیاست خارجی آمریکا توسط وی شد.
همانطور که همه می دانیم زمان کوتاه است و نیاز به عمل فوری است. الان چکار می توانیم بکنیم؟ ما می توانیم فشار بر نخست وزیر مالکی برای تأخیر در بستن کمپ را ادامه دهیم و اجازه دهیم کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد کارش را بکند. باید به کمیساریا اجازه داده شود ساکنان را ثبت نام، تعیین هویت و مصاحبه با آنها را شروع کند. ایالات متحده و اتحادیه اروپا راههایی برای تأثیر گذاری روی این تصمیم گیری را دارند و ما می دانیم او میتواند تحت تأثیر قرار گیرد. ما میدانیم که او نسبت به تبلیغات منفی حساسیت دارد، با ادعای او در مقاله واشینگتن پست در هفته گذشته که در پی به اصطلاح یک راه حل مسالمت آمیز برای کمپ اشرف است. وقتی هفته آینده به واشینگتن می آید، رئیس جمهور اوباما باید به او بگوید کمپ را باز نگه دارد و به کمیساریا اجازه دهد کارش را بکند.
ما همچنین باید ضربه پذیری ساکنان کمپ را تبلیغ کنیم. سکوت، دشمن امنیت و آزادی آنهاست. اوایل امسال جامعه جهانی با هم جمع شدند که از ساکنان بنغازی در لیبی در مقابل کشتار قریب الوقوع حفاظت کنند. آنها تصمیم گرفتند که دیگر هرگز جهان نمی ایستد و قتل شهروندان بی گناه را تماشا نمی کند در حالی که می توانند عمل کنند و جانها را نجات دهند. بنابراین آنها به هم پیوستند و مسئولیت حفاظت جامعه بین المللی را اعمال کردند. اگر بنغازی آری چرا اشرف نه؟ جامعه جهانی مسئولیت حفاظت از ساکنان بیگناه کمپ را دارد. صرفاً ممکن نیست که کنار بایستیم و کاری نکنیم. اگر «دیگر هرگز نه» به ساکنان بنغازی اطلاق می شود به ساکنین کمپ اشرف هم می شود.
جامعه بین المللی نمی تواند ادعا کند خطری را که ساکنان کمپ هر روز با آن مواجهند، نمیداند. نه بعد از حوادث 8 آوریل امسال که ما اینطور به وضوح در آن ویدئو چند دقیقه پیش دیدیم. به ما بستگی دارد که اطمینان یابیم همه صداهایمان کماکان شنیده می شود. نهایتاً دولت اوباما باید ترغیب شود که نقش فعالتر و تهاجمی تری علیه رژیم ایران بگیرد. همه ما گزارش ماه گذشته سازمان انرژی اتمی بین المللی درباره بلندپروازیهای مستمر هسته یی رژیم ایران را دیدیم و ما توطئه رژیم ایران برای قتل سفیر سعودی در یک رستوران در واشینگتن دی سی را چند ماه پیش خواندیم. دهها شهروند آمریکایی در این حمله کشته و مجروح می شدند، اگر موفق می بود.
به عبارت دیگر این یک اقدام به جنگ بود. همانطور که همة ما میدانیم ایالات متحده مسئولیت ویژه یی برای حفاظت از ساکنان کمپ اشرف دارد. این مسئولیت در 31 دسامبر تمام نمیشود. وقتی آخرین سرباز آمریکایی عراق را ترک می کند، این مسئولیت تمام نمی شود. این مسئولیت تنها وقتی تمام می شود که تمام ساکنان کمپ در امنیت و حفاظت باشند. و بتوانند زندگیشان را در صلح و با کرامت ادامه دهند. سریعترین، آسانترین و بهترین راه برای رسیدن به این هدف، خارج کردن فوری مجاهدین از لیست است. بسیار متشکرم.
پائولو کازاکا:
همانطور که سفیر ریس گفت. اگر بنغازی بله، پس چرا اشرف نه؟ این واقعاً نکته دقیقی بود. حالا افتخار این را خواهیم داشت که به سخنان ژنرال سرتیپ دیوید فلیپس گوش دهیم. او یکی از شخصیتهای غربی است که شناخت کاملی از اشرف دارد. او در سال 2004 مسئولیت حفاظت از ساکنان اشرف را بر عهده داشت، زمانی که من برای اولین بار به آنجا رفتم، افتخار دیدار با شما را نداشتم ولی نوشته های شما را مطالعه کردم. شما نماد درستکاری در ارتش آمریکا هستید و افتخار بزرگی است که شما را اینجا می بینیم.
ژنرال دیوید فلیپس، فرمانده ارشد نیروهای حفاظت اشرف 2004ـ 2005
فرمانده ارشد نیروهای حفاظت اشرف 2004ـ 2005
فرمانده پلیس نظامی آمریکا 2008 ـ 2011
مشاور ارشد ژنرال پترائوس در فرماندهی نیروهای ائتلاف در عراق
من شاهد دست اول حقوق و اعمال متساوی در کمپ اشرف بودم. زمان قابل توجهی را صرف زندگی و کار در کمپ اشرف کردم. من افتخار این را داشتم که تقربیاً تمامی رهبران ارشد کمپ اشرف و تعداد قابل توجهی از اعضای جوان آنها را بشناسم. بعد از این که تحقیقات لایه به لایه تمام شد، من پیام را به خانم پارسایی و فرمانده زهره، (که اکنون خانم خطاب میکنم)، آقای داوری و بسیاری از رهبران دادم که اکنون آنها عنوان افراد حفاظت شده تحت کنوانسیون ژنو را دارند. من شخصاً مسئول سلامت و امنیت آنها بودم. مأموریتی که بسیار جدی تلقی میکردم و میکنم. بله، حتی الان، هرچند مسئولیت مستقیم برای سلامتی و امنیت کمپ اشرف ندارم ولی کماکان احساس مسئولیت اخلاقی میکنم.
ژنرال دیوید فلیپس
خانم رجوی، میهمانان برجسته، و مهمتر از همه اعضای خانواده های کسانی که در اشرف مجروح شدند یا هنوز داخل کمپ حضور دارند. افتخاری است که امروز اینجا باشم. من بیش از سه دهه سرباز بودم. کمی بیشتر از 10سال پیش برای اولین بار از وجود یک گروه ایرانی مطلع شدم. کسانی که زندگی خود را وقف دموکراسی در ایران کرده اند. دربارة این گروه تحقیقات کردم. نمیدانستم که بعد از اندکی، خودم شخصاً با این گروه، رهبران آنها و مشکلاتشان در ارتباط قرار خواهم گرفت. ولی اول بگویم که من خودم قربانی تروریسم بودم. در 11سپتامبر من مدیر امنیت ارتش در پنتاگون بودم. کمی بعد از آن به عنوان افسر ارشد پلیس مسئول مأموریتهای بسیاری در عراق بودم. به نظرم مهمترین مأموریت سلامت و امنیت بیش از 3 هزار تن از اعضای مجاهدین خلق در کمپ اشرف بود. بله، افراد حفاظت شده در کمپ اشرف. وقتی آنها داوطلبانه سلاحهای خود را تحویل دادند، من آنجا بودم. وقتی همگی در کمپ اشرف سرجمع شدند، من آنجا بودم. من سایر مقرهای آنها را بعد از غارت و نابودی دیدم. من هنگام شناسایی فیزیکی تک تک مجاهدین خلق در آنجا بودم؛ شناسایی، تحقیق، اسکرین آنها و به صورت فردی مصاحبه شدند. آیا ما تروریست یا مجرم یا فرد ناخوشآیند در بین هزاران مرد و زن پیدا کردیم؟ خیر. هر فرد به طور کامل مورد تحقیق قرار گرفت و حتی یک نفر هم با اعمال جنایی مرتبط نبود. چند نفر جریمه پارکینگ پرداخت نشده داشتند. ممکن است کمی خنده دار به نظر برسد، ولی آن را گفتم تا اثبات کنم که با چه دقتی تمامی اعضای مجاهدین خلق را ما بررسی کردیم.
به عنوان یک فرمانده باید کمی فاصله بگیرم و بیندیشم. چرا آنها را تروریست تلقی میکنند؟ من تلاش خودم را کردم، خیلی سخت تلاش کردم یک ادعای معتبر پیدا کنم. یک جرم آشکار یا پنهان، عمل جنایی، چیزی که نامگذاری مایوس کنندة این گروه را توجیه کند. چیزی پیدا نکردم. سربازهایم از من سؤال کردند: «قربان آنها حامی دموکراسی، آزادی و به طور خاص حقوق متساوی زنان هستند». جوابی برای سربازان خود نداشتم. بحث لفاظی نبود، من شاهد دست اول حقوق و اعمال متساوی در کمپ اشرف بودم. زمان قابل توجهی را صرف زندگی و کار در کمپ اشرف کردم. من افتخار این را داشتم که تقربیاً تمامی رهبران ارشد کمپ اشرف و تعداد قابل توجهی از اعضای جوان آنها را بشناسم. بعد از این که تحقیقات لایه به لایه تمام شد، من پیام را به خانم پارسایی و فرمانده زهره، (که اکنون خانم خطاب میکنم)، آقای داوری و بسیاری از رهبران دادم که اکنون آنها عنوان افراد حفاظت شده تحت کنوانسیون ژنو را دارند. من شخصاً مسئول سلامت و امنیت آنها بودم. مأموریتی که بسیار جدی تلقی میکردم و میکنم. بله، حتی الان، هرچند مسئولیت مستقیم برای سلامتی و امنیت کمپ اشرف ندارم ولی کماکان احساس مسئولیت اخلاقی میکنم.
از سال 2003، هر کاری که از مجاهدین خلق طلب کردیم آنها همکاری کردند، همه چیز. ما روش کارهایی برقرار کردیم تا خودکفا باشند. تا بتوانند برخی از آماد خود را تهیه کنند. ولی مهمتر از هر چیز، این که توان پذیرش میهمان را داشته باشند. به طور خاص اعضای خانوادة خود را و قادر باشند آنها را ملاقات کنند. آیا در دورة من برخی از افراد مجاهدین خلق خواهان خروج بودند؟ بله البته تعداد اندکی، چند تن بلند شدند و رفتند. بقیه را به نیروهای ما تحویل دادند و ما به آنها پناه دادیم تا نقل مکان آنها تعیین تکلیف شود و جایی برای آنها پیدا کنیم. در آن زمان که اتهامات مبهمی در باره شکنجه و اینکه افراد خلاف میلاشن توسط مجاهدین نگهداری میشوند وجود داشت. این اتهامات نادرست هستند. من دسترسی باز و بدون محدودیت به تمامی مکانهای کمپ اشرف را داشتم و از آن استفاده کردم. من بازرسیهای مستقل و بدون اعلام از قبل برگزار کردم و هرگز، هیچگاه مدرکی دال بر شکنجه یا نگهداری کسی بر خلاف میل خود پیدا نکردم. تازه تلاش کردم این اتهامات را اثبات کنم. ولی تنها چیزی که میتوانستم بدون شک و تردید اثبات کنم این بود که اتهامات کذب بودند. بعضی از اعضا که میخواستند خارج شوند، با خودرو توسط مجاهدین به در پایگاه عملیاتی من منتقل و پیاده میشدند. آیا مسائلی بین نیروهای من و مجاهدین خلق در اشرف وجود داشت؟ البته. ولی خیلی به ندرت بود و همة آنها با بحثهای ساده و تفاهم برطرف شدند. من بیش از یک سال کار کردم تا به یک راه حل قطعی برای کمپ اشرف برسیم. بسیاری از فرماندهان ارشد نیروهای چند ملیتی را به اشرف بردم تا نتیجه گیری خودشان را بکنند و همگی شگفت زده بودند که چرا اینقدر آنها را در برزخ نگهداشته ایم. در حالت ناامیدی عراق را ترک کردم و سال بعد که برگشتم دیدم چیزی تغییر نکرده است. هیچ راه حل قطعی نبود. در طول خدمت، مأموریت بازسازی پلیس عراق به من ابلاغ شد. در عین حال مشاور تخصصی ژنرال پترائوس در تمامی عملیات پلیس و امنیت، از جمله امنیت کمپ اشرف بودم. راه حل چیست؟ بعد از این چه اتفاقی خواهد افتاد؟ ما به فشار خود ادامه میدهیم. 3400 ساکن کمپ اشرف بعد از تحقیقات کامل، یک قول حفاظتی دریافت کردند. این را خودم میدانم چون شخصاً به دیدار خانم پارسایی رفتم و این تعهد را ارائه دادم. خیلی بر سر آن تعهد، احساس مسئولیت میکنم، به قدری که حتی الان حاضر به بازگشت به اشرف هستم. تا بین مجاهدین خلق و عراقیها، که بسیاری از فرماندهان ارشد آنها را میشناسم، میانجی باشم. به قدری با به اصطلاح «تروریستها» احساس امنیت میکنم که دختر خودم را هم با خودم میبرم. او یک فعال حقوق بشر و حقوق زنان است. خیلی هم برای رفتن هیجان زده است. من بیم دارم که بدون میانجیگری، بدون ابتکار عمل سریع، جنایتی دیگر رخ خواهد داد. ما در گذشته شاهد حملة بیرحمانه به اعضای این سازمان بوده ایم. و در چند هفته اگر این ضرب الاجل به تعویق نیافتد دوباره شاهد آن خواهیم بود. «کمپ اشرف را ببندید»، این خیلی شوم به نظر میرسد، خصوصاً برای نفرات آنجا. وقتی صحبتهای دیگران دربارة مجاهدین خلق و کمپ اشرف را میشنوید، چه کسانی هستند یا نیستند؟ باید سؤال کرد: «آیا واقعاً اطلاع دارند؟ آیا به اشرف رفته اند؟ آیا این افراد را میشناسند؟ یا خبر دارند که در آن مقر 36 کیلومتر مربع چه اتفاقی می افتد؟ یا این که لفاظی ها را تکرار میکنند»؟
من ساکنان کمپ اشرف را میشناسم. آنجا بوده ام. آنجا زندگی کرده ام. در سال 2004 وقتی ما به آنها قول سلامتی و امنیت را دادیم، به ما اعتماد کردند. چند مکان در دنیا وجود دارد که زیر نظر من قرار دارند. کمپ اشرف یکی از این مکانها نیست. می ترسم که کمپ اشرف به سرعت به یکی از این مکانها تبدیل شود. خشونت میتواند متوجه این افراد بی سلاح بشود، میدانم بی سلاح هستند چون خودم شاهد تحویلدهی سلاحهای آنها بودم! مردان و زنان، جوانان، افراد مسن.
باید بلند و رسا فریاد زد که ما تن به خشونت علیه ساکنان حفاظت شده کمپ اشرف نمیدهیم. این ضرب الاجل باید به عقب بیافتد. شرارت در تاریکی پیشرفت میکند، بنابراین بگذارید بر کمپ اشرف نور بتابانیم. من تلاش کردم در اشرف تروریست پیدا کنم ولی نتوانستم. تلاش کردم در کمپ اشرف شکنجه کشف کنم ولی نتوانستم. تلاش کردم افرادی را پیدا کنم که خلاف میلشان در کمپ اشرف نگهداری میشدند، ولی نتوانستم. فقط آرزو میکنم که دنیا گوش بدهد. خانم رجوی، بابت این فرصت کم، بابت تواضع و فروتنی شما در این شرایط نگران کننده متشکرم و از فرصتی که توانستم با این گروه برجسته سخن بگویم از شما تشکر میکنم.
دکتر سینتیا فلوری، فیلسوف و استاد دانشگاه
از بنیانگذاران شبکه بین المللی زنان فیلسوف
سلام به همگی.
ما میدانیم که آزمایش اعتبار حاکمیت ملی نه مصونیت از تعقیب بلکه مسئولیت حفاظت از کسانی است که در هر خاکی زندگی می کنند. بسیاری هستند که درمقابل فشارهای دردناکی که به اشرف وارد می آید، برانگیخته نمیشوند،در حالیکه ساکنان این قرارگاه بر اثر تشدید صداهای کرکننده بلندگوهای کارگذاشته شده توسط مزدوران محلی و ماموران واواک شکنجه شده، مضروب شده و بسیار آزار دیده اند. مأموران محلی و واواک به شکل مرتب به این کار ادامه می دهند، آتش گشودن به روی افراد بی دفاع،
و چرا در قبال آن چه در اشرف رخ میدهد سکوت می شود؟ چرا اینقدر محافظه کاری؟ چون اشرف، اساساً تشکیل شده از مجاهدین خلق، سازمانی که مدتها لیست گذاری شده بود. البته از سال 2009 دیگر در اتحادیه اروپا دیگر با این برچسبت تروریستی شناخته نمی شود، و امیدواریم و به نظرمی رسد و بسیار اصرار داریم، که در هیچ جای دیگر تروریست تلقی نشود و به طور خاص در آمریکا.
باید پرسید مریم رجوی طی بیست سال چه کرده است؟ جز اینکه به میزانی که قدرت را به دست آورده زنان را در مواضع مسئولیت و فرماندهی قرار داده و قوانین دیکته شده توسط ملایان برای تسلط مطلق مردان بر زنان را به هیچ گرفته است؟ زنانی که بخشا در زندانهای ایران قربانی بی شرمی قرار گرفته ولی از تن دادن به آنچه کامو آن را عادت به نومیدی، بدتر از خود نومیدی، می نامد خودداری کرده اند. از 1993، شورای رهبری مجاهدین از زنان تشکیل شده، و زنان در ارتش آزادیبخش 30% نیروها و بیش از 50% افسران را تشکیل می داده اند.
کافی است اصولی که مریم رجوی مدافع آنهاست به یاد داشته باشیم. زیرا به نظر من این اصول بدون شک بهتر از هر نوع ضد تبلیغ کار می کنند. رأی مستقیم، آزادی تحزب و تجمع، احترام به آزادیهای فردی، آزادی بیان، آزادی مطبوعات، ممنوعیت تفتیش عقاید، سانسور، لغو حکم اعدام، جدایی دین از دولت، تحمل گرایی، تحمل تمامی ادیان، بدون فراموش کردن برابری کامل زن و مرد، در حقوق مدنی و سیاسی، همچنانکه در حقوق اقتصادی و اجتماعی. البته، شرکت فعال زنان در امور عامه و انتخاب آزادانه لباس. استقلال قضات، اصل برائت، لغو شکنجه و مجازاتهای تحقیر آمیز. به رسمیت شناختن اقتصاد بازار، سیاست خارجی ساخته شده بر مبنای همزیستی مسالمت آمیز بین کشورها، محکومیت فعالیت اتمی نظامی و حتی صرف ریسک آن. این ایران، همانی است که اشرف امروزه سمبل آنست. آن را در مقابل کشتار دولت ایران و عراق تنها نگذاریم.
آخرین کلام، طی روزهای آینده توماری در مطبوعات منتشر خواهد شد که از همه شما دعوت می شود از آن حمایت کنید، خواهش می کنم همه آن را امضا کنید و در میان نزدیکان خود پخش کنید. این تومار خواهان لغو ضرب الاجل بستن قرارگاه اشرف، حمایت از پیاده کردن طرح پارلمان اروپا و بالاخره ممانعت از جابجایی اجباری ساکنان آنست. نخستین امضا کنندگان این تومار ریمون اوبراک، الیزابت بدنتر، روبر بدنتر، اینگرید بتانکور حاضر در اینجا، اود دو توئن حاضر در اینجا، آندره گلوکسمن حاضر در اینجا، فرانسواز اریتیه، هانری لوکلرک، ژان زیگلر- صرفا نفرات اصلی ذکر می شوند - اسقف گایو می باشند، و به زودی تومار مذکور در مطبوعات منتشر خواهد شد. بر شما و بر همة ماست که این تومار را به شکل گسترده توزیع و امضا کنیم. متشکرم.
پروفسور آلن درشویتز، معرفترین وکیل جهان در پرونده های جنایی
از برجسته ترین وکلای مدافع آمریکا
صاحب کرسی فیلیکس فرانکفورتر در دانشکده حقوق دانشگاه هاروارد
برنده جایزه ویلیام داگلاس، به خاطر رهبری مبارزه برای حقوق مدنی و انسانی
راه حل در دست این دولت است. در دست رئیس جمهور ایالات متحده است که با رئیس دولت عراق ملاقات میکند. و اگر رئیس جمهور ایالات متحده در طول آن ملاقات ساکت بنشیند، رئیس دولت عراق با این برداشت جلسه را ترک خواهد کرد که او اجازه دارد کمپ اشرف را ببندد. بنابراین سکوت برای رئیس جمهور یک گزینه نیست. سکوت شراکت در جرم است.
یک انسان نمیتواند افتخار، امتیاز یا مسئولیت بیشتری از جلوگیری از مرگ یک انسان دیگر داشته باشد. معمولاً کار ما به عنوان وکیل نشان دادن واکنش به چیزی است که قبلاً اتفاق افتاده است. امروز اینجا ما فرصتی داریم که از پیش عمل کنیم، اینکه در یک ظرفیت پیشگیرانه کار کنیم که مانع از وقوع جنایتی هولناک بشویم. سنت مذهبی من و همچنین سنت مذهبی اسلامی در این عقیده مشترکند که کسی که حتی یک انسان را نجات می دهد، مثل این است که تمام جهان را نجات داده است.
همان طور که قبلاً توسط افرادی که بیش از من میدانند، گفته شد. آنچه ایالات متحده می تواند بکند بسیار ساده و واضح است و ما قدرت جلوگیری داریم. ما قدرت این را داریم که مانع از بسته شدن کمپ بشویم. ما قدرت این را داریم که دولت عراق را وادار کنیم مسئولانه عمل کند.
الی ویزل به ما یاد داد که درس اصلی هولوکاست همیشه این است که تهدید دشمن را بیشتر باورکنیم تا قولهای دوست را.
و ما می بینیم که امروز همین امر به صورتی فوق العاده دارد رخ می دهد و تهدید دشمنان ساکنان کمپ اشرف آنقدر روشن است که چیزی را سعی نمیکنند مخفی کنند. گوش کنید! به بلندگوها گوش کنید به آنچه می گویند گوش کنید. آنها اغراضشان را مخفی نمی کنند. و قولها چطور؟ ایالات متحده قول داد. کشورهای بزرگ قولشان را نگه می دارند. افراد معتقد قولشان را نگه میدارند. ما تعهد داریم که قولمان را به افرادی که سلاحشان را تحویل گرفتیم، نگه داریم. وقتی به آنها گفتیم که هر سلاحی دارند را تحویل دهند به آنها قول حفاظت دادیم. قول دادن، تعهداتی می آورد. تعهدات بر طبق قانون، تعهدات بر طبق دیپلوماسی، تعهدات بر طبق اخلاق. با در نظر گرفتن این ملاحظات من جمعه گذشته به لاهه مسافرت کردم و با دادستان کل دادگاه جنایی بین المللی ملاقات کردم. من به او یک پیش نویس حکم جلب ارائه کردم، علیه افراد و نامهای مشخصی در ایران به خاطر انجام جنایات جنگی، جنایات علیه بشریت، تحریک به نسل کشی، درخواست برای نسل کشی.
او این حکم جلب را از من گرفت و به آن نگاه کرد و آن را خواند و من گفتم آقای کامپو آیا می دانید شاهدان این جنایات چه کسانی هستند؟ او گفت آیا شما شاهدی دارید؟ من گفتم بله. و من 24 شهادتنامه به او دادم، شهادتنامه های افراد در کمپ اشرف. و گفتم آیا میدانید بر سر این شاهدان چه دارد می آید؟ همانطور که مافیا شاهدانش را می کشد، ملاهای ایران، مافیای ایران، قتل شاهدان جنایات علیه نسل کشی را برنامه ریزی میکنند، شاهدان جنایاتشان علیه بشریت و جنایاتی که تحریک کرده اند، را می کشند. و این یکی از دلایلی است که چنین علاقه زیادی در ملاهای ایران وجود دارد تا اطمینان پیدا کنند شاهدان، شاهدان قتل، شاهدان شکنجه، شاهدان نسل کشی، شاهدان در کمپ اشرف آنجا را زنده ترک نکنند و من گفتم شما آقای کامپو به عنوان دادستان وظیفه دارید شاهدانتان را حفاظت کنید.
راههای بسیار زیاد دیگری نیز وجود دارد که می شود اعمال کرد و می توانم به شما بگویم من توسط دادستان کل در لاهه تشویق شدم که هر کاری می شود را انجام دهیم. اختیارات دادگاه را گسترش دهیم، تا جنایات بالقوه وحشتناک را شامل شود، برای یک دادگاه هیچ کاری نمی تواند بهتر از تلاش برای جلوگیری از یک کشتار و جنایت علیه بشریت باشد. بنابراین گزینه ها برای دادگاه جنایی بین المللی چه هستند؟ اولین گزینه البته این است که ایالات متحده را متقاعد کنیم کار درست را انجام دهد. جالب است که سفیر ریس به درستی به کتاب عالی سامانتا پاور اشاره کرد «مشکلی از جهنم». سامانتا دانشجوی من در دانشکده حقوق هاروارد بود. و من به او مرخصی دادم که برود و کشورهای مختلف خارجی را ببیند و او دانشجوی من بود که آن نوع اطلاعات را جمع آوری کند که جمع کرد. و من یک کپی از آن کتاب را به پرزیدنت کلینتون وقتی اولین بار منتشر شد ارائه کردم. و بعد از اینکه او کتاب را خواند به من گفت چقدر تأسف می خورد که کار بیشتری نکرده که مانع از آن نسل کشیها شود. میدانید سامانتا پاور الان کجاست؟ او در کاخ سفید است. رئیس جمهور ایالات متحده به او گوش میکند. وزیر خارجه به او گوش میکند. و من به شما قول میدهم وقتی امروز اینجا را ترک کنم قبل از جلسه دوشنبه به سامانتا پاور تلفن خواهم زد و به او کتابش را یادآوری میکنم.
و به سامانتا پاور خواهم گفت من نمی خواهم مجبور باشم کتابی بنویسم که «مشکلی از ناکجا آباد» نام داشته باشد چون این مشکلی از جهنم نیست. این مشکلی است که به آسانی قابل حل است. و راه حل در دست این دولت است. در دست رئیس جمهور ایالات متحده است که با رئیس دولت عراق ملاقات میکند. و اگر رئیس جمهور ایالات متحده در طول آن ملاقات ساکت بنشیند، رئیس دولت عراق با این برداشت جلسه را ترک خواهد کرد که او اجازه دارد کمپ اشرف را ببندد. بنابراین سکوت برای رئیس جمهور یک گزینه نیست. سکوت شراکت در جرم است. سکوت تسهیل کردن است. سکوت اجازه دادن است.
و سکوت در چارچوبهایی، جنایت است. بگذارید توضیح دهم. قانون جنایی، نادیده گرفتن است، قانون جنایی، عمل نکردن در جایی است که مسئولیت برای عمل کردن وجود دارد. جنایات فقط اعمال نیستند، بی عملی هم هستند. قانون بین المللی قبلاً به آنهایی اعمال شده که با بی عملی منجر به کشتار یا تسهیل آن شده است. و دولت ایالات متحده در موقعیتی هست که با سکوتش می تواند شریک جرم بشود. کشور ما نمی خواهد اینطور باشد. ما یک کشور عالی هستیم. ما یک رئیس جمهور معتقد داریم. یک وزیر خارجه معتقد داریم ما افراد معتقد با اختیارات داریم. ما میخواهیم کار صحیح را بکنیم. عمل نکردن آسان است. ولی عمل نکردن به روشنی مسئولیتی است که انجیل می گوید بی تفاوت در مقابل خون همسایه تان نایستید. این می تواند امروز کمپ اشرف را توصیف کند. ما نمی توانیم در برابر ساکنان این کمپ بی تفاوت بایستیم.
کارهای دیگری هم هست که می شود کرد، علاوه بر رفتن به شورای امنیت و خواستن از شورای امنیت در بارة این موضوع که بر سر رژیم ایران به دادگاه جنایی بین المللی اختیارات بدهد. تحت پیمان رم این اجازه داده شده است و من فکر می کنم اگر یکی از کشورهای امضا کننده چنین درخواستی بکند، دادستان لاهه تشویق خواهد شد. همچنین حوزه اختیارات بین المللی برای برخی از انواع جنایات و بی عملیها وجود دارد. حتی کشورهای امضا نکرده میتوانند مسئول شناخته شوند، آنها می توانند حتی در دادگاههای داخلی خودشان مسئول شناخته شوند. و من می دانم همین حالا شکایاتی علیه ایالات متحده در دادگاههای آمریکا جریان دارد که آن را مسئول می شناسد و می خواهد که به تعهداتش عمل کند. می تواند بالقوه یک ادعای غرامت در دادگاه بین المللی عدالت علیه دولت آمریکا ، رژیم ایران و دولت عراق باشد. غرامتهای پیشگیرانه، درخواست اعمال اختیارات برای آنکه بخواهد کمپ بسته نشود. و بالاخره به این دلیل است که ما اینجا هستیم و آن دادگاه افکار عمومی است. بنابراین ما نباید ساکت کنار بنشینیم. ما سالها پیش گفتیم «دیگر هرگز نه» و آنچه می بینیم دوباره و دوباره و دوباره است. ما نباید ببینیم این دوباره اتفاق بیفتد. ما باید برای حفاظت از این افراد بیگناه اقدام کنیم. اگر کاری نکنیم خون بیگناهان مشترکا روی دست جمع ما خواهد بود. زمانی برای صبر کردن نیست.
متشکرم.
اندرو کارد، رئیس دفتر رئیس جمهور آمریکا 2001 ـ 2006
وزیر راه و ترابری 1992 ـ 1993
رئیس جمهور اوباما با نخست وزیر عراق ملاقات میکند، من دعا میکنم که رئیس جمهور اوباما ساکت ننشیند. آمریکا به ساکنان کمپ اشرف قول داد که طبق قانون کنوانسیون ژنو از حفاظت برخوردار باشند. آمریکا مسئولیت دارد که به پیمانش عمل کند و مطمئن شود که نخست وزیر مالکی به خوبی میداند اگر به تعهداتش عمل نکند عواقبی برایش در بر خواهد داشت.
خانم رجوی، سخنرانان برجسته، خانمها و آقایان که در مورد کمپ اشرف نگران هستید، هفته آینده آمریکا دویست و بیستمین سالگرد الحاق متمم قانون حقوق بشر به قانون اساسی آمریکا را جشن میگیرد که یکی از مهمترین اسناد موجود در تاریخ بشر است. این قانون به من اجازه میدهد که اعتقادتم را بیان کنم، آزادانه سخن بگویم و با همفکرانم که در نگرانیهایم سهیم هستند در یک جا جمع شوم، اجازه میدهدکه به دولت اعتراض کنم و به مطبوعات آزادی کامل میدهد. این سالگرد احتمالاً در آمریکا زیاد جشن گرفته نمیشود، ولی فکر میکنم که در کمپ اشرف به خوبی برای آن جشن گرفته شود.
هفته آینده رئیس جمهور اوباما با نخست وزیر عراق ملاقات میکند، من دعا میکنم که رئیس جمهور اوباما ساکت ننشیند و دعا میکنم که از حق قانونی اولین مصوبه قانون اساسی آمریکا «قانون آزادی بیان» استفاده کند، دعا میکنم که او تجمع شما را به رسمیت بشناسد، دعا میکنم که از دولت عراق حسابرسی کند و دعا میکنم که او سکوت نکند و آگاهی و شجاعت داشته باشد. چون همان طور که شما میدانید ایالات متحده آمریکا مسئولیت غیرقابل انکاری دارد. آمریکا تعهد کرده است که از ساکنان کمپ اشرف حفاظت کند. آمریکا به ساکنان کمپ اشرف قول داد که طبق قانون کنوانسیون ژنو از حفاظت برخوردار باشند. آمریکا مسئولیت دارد که به پیمانش عمل کند و مطمئن شود که نخست وزیر مالکی به خوبی میداند اگر به تعهداتش عمل نکند عواقبی برایش در بر خواهد داشت.
دلائل زیادی وجود دارد که ساکنان اشرف سزاوار آن هستند مورد حفاظت قرار بگیرند، آنها افرادی قوی هستند، نه اینکه به واسطه قدرت فیزیکی شان قوی هستند، بلکه به واسطه نمونه بودنشان در شجاعت، با قدرت دادن به زنان، با احترام گذاشتن به حقوق و قوانین، با پذیرا شدن از آزادی، با آزادی بیان، با به رسمیت شناختن همة مذاهب، با در نظر گرفتن حقوق و منافع مساوی برای تمام مردم، نه عده یی معدود.
ساکنان کمپ اشرف پایداری به تعهداتشان را نشان داده اند، آنها با موفقیت بر بدبینی آمریکا به آنها غلبه کردند. آنها همگی حتی بیشتر از دولت آمریکا معتقد به قوانین هستند.
آمریکا موظف است تعهدش را عملی کند. آمریکا همچنین وظیفه دارد ارتقای موقعیت قانونی و به رسمیت شناخته شدن سازمان مجاهدین را به عنوان گروهی که تروریست نیست، بپذیرد. دادگاه در آمریکا آن را بیان کرده است و وزارت خارجه را به چالش طلبیده است که تصمیمش را بگیرد و زمان تصمیم گیری فرا رسیده است، در واقع خیلی از زمان آن هم گذشته است و این باید قبل از ملاقات نخست وزیر مالکی با رئیس جمهور اوباما اعلام شود. وزارت خارجه باید بگوید که سازمان مجاهدین خلق ایران یک سازمان تروریستی نیست و آنها باید از لیست خارج شوند.
پس من نمیخواهم این خبر را در هفته آینده بشنوم که آمریکا سکوت کرده است یا از این وضعیت که حقوق بشر نقض می شده، رضایت داشته است. در عوض من مایلم هفته آینده، هفته یی باشد که آمریکا ماده اول قانون اساسی که در مورد حفاظت از آزادی سازمان مجاهدین خلق ایران در اشرف است را، جشن بگیرد.
خیلی متشکرم .
پائولو کازاکا:
اکنون خوشبختم که بگویم آقای دوست بلازی، وزیر خارجه پیشین فرانسه طی سالهای 2005 تا 2007 وزیر بهداشت طی سالهای 1993 تا 1995 ، وزیر فرهنگ طی سالهای 1995 تا 1997 و اکنون معاون دبیر کل سازمان ملل متحد.
فلیپ دوستبلازی، معاون دبیرکل ملل متحد، وزیر خارجه فرانسه 2004 ـ 2005
با تشکر
خانم رجوی،
آقای نخست وزیر،
ژنرال،
خانمها و آقایان نمایندگان پارلمان،
و به خصوص دوستان عزیز،
اگر امروز بعد ازظهر، اینجا با شما هستم، به این دلیل است که کمتر از 21 روز به پایان موعد اعلام شده غیرقانونی و ناعادلانه برای بستن اشرف باقیمانده است. اگر امروز در کنار شما هستم به این دلیل است که به عنوان معاون دبیرکل ملل متحد، نمی توانم بپذیرم دولت عراق به اعمال فشار برای اخراج ساکنان اشرف ادامه دهد. به این دلیل که این دولت در همه تلاشهای کمیساریای عالی پناهندگی و یونامی برای حل این بحران و جلوگیری از یک فاجعه جدی انسانی سنگ اندازی میکند. اگر امروز با شما هستم برای یادآوری وضعیت است، و بالاخره برای درخواست از مطبوعات تا به جنایتی که زیر چشم ما انجام میشود توجه کنند.
بله، ساکنان اشرف پذیرفته اند که در کشورهای ثالث مستقر شوند و طرح پارلمان اروپا را قبول کرده اند. بله در سال 2011 ساکنان اشرف درخواست پناهندگی بین المللی و شخصی خود را برای تأیید مجدد موقعیت پناهندگی شان به کمیساریای عالی پناهندگی داده اند. بله، در تاریخ 13سپتامبر 2011 کمیساریای عالی پناهندگی اعلام کرد کلیه ساکنان اشرف به عنوان پناهجو شناخته میشوند و این را به صورت بین المللی به رسمیت شناخت و آنها را مورد حفاظتی قرار داد که دولت عراق باید به رسمیت بشناسد.
در همینجا میخواستم به شجاعت دوستمان گوترز ـ مسئول کمیساریای عالی پناهندگی ـ درود بفرستم. بله کمیساریای عالی پناهندگی اخیراً درخواست کرده است که ضرب الاجل به 6ماه دیگر تمدید شود، برای اینکه ساکنان اشرف بتوانند توسط کمیساریای عالی مصاحبه شوند.
بله، اگر امشب در کنار شما هستم، برای کمک به باز کردن چشمان جهانیان در مورد خطر جابجایی ساکنان اشرف در داخل عراق است.
نه، جهان نمی تواند یک چنین جابجایی را بپذیرد. چرا که این جابجایی نه تنها موجه نیست، بلکه غیرقانونی نیز هست.
پراکنده کردن ساکنان در کل کشور به معنی ممانعت از هر گونه ارتباط آنها با جهان خارج است و ما چنین چیزی را نخواهیم پذیرفت.
و اگر امشب اینجا هستم، ژنرال، برای یادآوری این است که وقتی ایالات متحده در سال 2009 حفاظت اشرف را به دولت عراق سپرد، آنها با صدای بلند و علنی اعلام کردند دولت عراق به آنها تضمین کتبی برای حفاظت از حقوق بنیادین ساکنان اشرف داده است.
پس، بله، اگر با شما هستم، برای این است که بگویم، همان طور که دو قتل عام ژوئیه 2009 و آوریل 2011 گواه آنست، دولت عراق به تعهداتش عمل نکرد.
اگر کنار شما هستم، همچنین برای این است که من یک پزشک هستم و به نظرم فضاحت بار و ضد حقوق بشر است که از ورود پزشکان متخصص به کمپ اشرف برای درمان بیماران ممانعت شود. یا از خروج بیماران از کمپ جهت درمان ممانعت به عمل آورند. امری که باعث جان باختن تعدادی شد، در حالیکه اجتناب پذیر بود. این یک عمل ضدانسانی است. و امروز، به عنوان روز جهانی حقوق بشر، باید این را علناً اعلام کنیم که این یک عمل غیرانسانی است.
دوستان من، زمان آن فرا رسیده است که از اینجا در پاریس بگوییم:
اولاً، هرگونه جابجایی غیر قابل قبول است، مگر تحت حفاظت کلاه آبیها
ثانیاَ، همچنان که دبیرکل سازمان ملل متحد اخیراً یادآوری کرد، هیچ تصمیمی بدون توافق ساکنان اشرف و نمایندگان آنها نباید گرفته شود.
ثالثاَ، ثبت همه ساکنان اشرف از سوی کمیساریای عالی پناهندگی باید حتماً در داخل اشرف و نه در خارج از آن صورت بگیرد.
چهارم، هر گونه انتقال هر یک از اشرفیها باید حتماً پس از ثبت نام توسط کمیساریای عالی پناهندگی باشد.
و پنجم، اتحادیه اروپا، دولت فرانسه و همچنین دولت آمریکا، باید برای ممانعت از جابجایی ساکنان به دولت عراق فشار بیاورند. برای تمدید ضرب الاجل، برای اینکه کمیساریای عالی پناهندگی بتواند کار خود را به طور طبیعی در کمپ تحت حفاظت جامعه بین المللی انجام دهد.
خانم،
دوستان عزیز،
در این روز جهانی حقوق بشر، من بیش از هر زمان دیگر در کنار شما هستم. در کنار دلیران و قهرمانانی که شما ـ خانم ـ میگفتید، آنهایی که برای دموکراسی، برای آزادی و برای صلح مبارزه می کنند. بله در کنار کسانی که علیه دیکتاتورهای تشنة جنایت و شکنجه فیزیکی و روانی، پیکار می کنند.
من حضور خواهم داشت که به دبیرکل ملل متحد بگویم در عزمش برای این امر مهم تردید نکند، چرا که ما در کنارش هستیم.
با تشکر
پروفسور جفری رابرتسون، وکیل برجسته انگلستان با رتبه مشاورت ملکه
اولین قاضی دادگاه ملل متحد برای سیرالئون
متخصص حقوق بین الملل و نظریه پرداز حقوق
هیچ شکی نیست که مالکی فردی بود که دستور حمله در 2009 را صادر کرد. هیچ شکی نیست که او فردی بود که دستور حمله در 2011 را صادر کرد. او برای انجام جنایت علیه بشریت، در قوانین بین المللی متحمل مسئولیت فرماندهی است. پیشنهاد من این است هفتة دیگر که خواست به واشینگتن بیاید نباید از او استقبال کرد، بلکه باید او را دستگیر کرد.
آنچه که به ما امروز یادآوری شده است، دهم دسامبر، سالروز امضای اعلامیة جهانی حقوق بشراست. جمع شده ایم تا از جان انسانها محافظت کنیم چون به دلیل رفتار عراق در سالهای اخیر، آنها در معرض مرگ یا جراحتهای جدی جسمی قرار دارند.
آنها پناهجو از ایران هستند و جهان مسئولیت حفاظت آنها را بر دوش میکشد. من اول وارد این قضیه شدم تا تحقیقاتی را به عنوان قاضی سابق سازمان ملل متحد تحقیقاتی در باره قتل عام زندانیان سیاسی در سال 1988(1367) انجام دهم. من با بازماندگان بسیاری مصاحبه کردم و بدون تردید نتیجه گیری کردم که یکی از بزرگترین سبعیتهای جهان بعد از جنگ جهانی بوده است. بدتر از راهپیماییهای مرگ ژاپن در اواخر جنگ جهانی دوم بود. بدتر از سربنیتسا بود چون هزاران زندانی سیاسی کشته شدند. بسیاری از آنها حکمشان را تمام کرده بودند، جوانانی که در اوایل 1980 بدلیل تظاهرات ضد رژیم آیت الله ها دستگیر شده بودند. آنها قتل عام شدند، کمیته های مرگ آنها را بدون محاکمه در دادگاه محکوم کردند. آنها را در گروه های 6 نفره در حیاط زندان از جراثقالها دار میزدند. یک جنایت هولناک که عاملان آن هرگز مجازات نشده اند. امروز در بنگلادش یک دادگاه برای محاکمة مجرمین در سال 1971 شکل گرفته است. دادگاه سازمان ملل متحد پرونده کامبوج و جنایتهای 1979 را بررسی میکند. ما هرگز وارد تحقیق یا کیفر جنایت علیه بشریت توسط رژیم ایران نشده ایم، مردانی که اکنون رهبر و ولی فقیه هستند. رفسنجانی مثلاً. در گزارش من نتیجه گیری شده که بسیاری در حکومت فعلی رژیم دست در جنایت علیه بشریت 1988 داشتند. حالا مسألة خاص کمپ اشرف را داریم که به نوعی استمرار همان سوء نیت بیرحمانه ملاها است. .شهادت ژنرال فلیپس را امروز شنیدیم که تأیید میکند آنها به طور رسمی به عنوان افراد حفاظت شده تحت کنوانسون ژنو شناخته شده بودند.
خُوب بگذارید به شما بگویم که وقتی به عنوان یک فرد حفاظت شده تحت کنوانسیون ژنو شناخته و ثبت میشوید، این امر مشروط به زمان نیست. تا زمانی اعتبار دارد که دیگر نیاز به حفاظت نداشته باشید و آنها امروز نیازمند حفاظت هستند. بنابراین نه تنها تحت کنوانسیون ژنو حفاظت شده محسوب میشوند، بلکه در سال 2003 بررسی و مورد تحقیق قرار گرفتند و در نتیجة آن، معاون فرمانده نیروهای چند ملیتی، ساکنان کمپ اشرف را، به خاطر روح همکاری آنها برای بشریت، مورد ستایش قرار داد و بر تأییدیة نیروهای چند ملیتی در برخورداری ساکنان از حفاظت در برابر خشونت و حق آنها به عنوان پناهجو که به ایران استرداد نشوند و اعدام نشوند، تأکید کرد. بنابراین به نظر میرسید سلامتی آنها محفوظ بود، بعد از افشای مراکز مخفی اتمی رژیم ایران در نظنز و کمکی که به جهان کردند، این سلامتی تضمین یافت. و البته این کار کینه رژیم را نسبت به مجاهدین، عمیقتر کرد و رژیم فشار خود را برای نابودی اشرف بر دولت عراق شروع کرد.
نخست وزیر مالکی گفت: «من مصمم هستم به سازمان مجاهدین خلق ایران پایان دهم». و به محض این که نیروهای رزمی آمریکا شروع به ترک عراق کردند، او طرح خود را برای پایان دادن به آنها آغاز کرد. کشتار و حملة ژوئیه 2009 به وقوع پیوست که با نا امیدی توسط ناظران نظامی سازمان ملل متحد تماشا میشد. ظاهراً طراحی شده بود تا ساکنان را بترسانند و آنها را مجبور به ترک داوطلبانه کنند. اما به جای آن، عزم آنها را استوارتر کرد. بنابراین به رغم سر وصدای بین المللی در سال2009 مالکی محاصره کمپ را ادامه داد و از ورود تدارکات غذایی و دارویی جلوگیری میکرد. و بعد البته در سال 2011 بعد از ترک کمپ "گریزلی توسط آمریکا، مالکی دستور آن حملة وحشیانه را صادر کرد. حمله یی در آوریل با 36 کشته و بیش از 300 مجروح در اثر گلوله یا نارنجک. و اولین کسی که به عراق تبریک گفت کی بود؟ رژیم ایران بود که تبریک میگفت: «این قدمهای مثبت است که روابط فیما بین را تقویت میکند». احتمالاً قدمها مثبت بود چون دربرگیرنده کشتن افراد بیگناهی بود که هر دو رژیم از آنها بیزار بودند. البته فریادهای بین المللی سر داده شد، در کاخ سفید به گفتة خودشان «عمیقا از تلفات نگران شدند» ولی به اندازه کافی «نگران» نشدند که بخواهند برای حفاظت ساکنان، سرانجام با خارج شدن نیروهای آمریکایی کاری انجام دهند. ضرب الاجل مالکی 31دسامبر است.
این کمپ میلیونها دلار خرج برداشته. کتابخانه، ساختمانها، مدارس...یک کمپ زنده و در حال کار است. بدون جبران خسارت نمیتوان آن را بست. و نمیتوان آن را به نحوی بست که پناهندگان را در شرایط خطیری قرار دهد. قانون واضح است. ساکنان اشرف پناهنده هستند، آنها باید در برابر حملات نیروهای مالکی حفاظت داشته باشند.
مسخره است که دولت اوباما دست باز به دشمنان کمپ اشرف میدهد و برای لغو نامگذاری تروریستی اقدامی نمیکند. در انگلستان، دادگاه نه تنها نامگذاری تروریستی را لغو کرد بلکه گفت این کار غیر «عقلانی» بوده است. در اروپا هم نامگذاری لغو شده است.
بیش از یک سال است که دادگاه آمریکا به وزارت خارجه دستور بازبینی داد چون نامگذاری بدون طی مراحل لازم صورت گرفته بود. شکست وزارت خارجه برای بررسی این حکم، به آزار دهندگان ساکنان اشرف، یعنی رژیم ایران و دولت عراقی طرفدار ایران، بهانة صوری برای انکار حقوقشان میدهد.
هیچ شکی نیست که مالکی فردی بود که دستور حمله در 2009 را صادر کرد. هیچ شکی نیست که او فردی بود که دستور حمله در 2011 را صادر کرد. او برای انجام جنایت علیه بشریت، در قوانین بین المللی متحمل مسئولیت فرماندهی است. پیشنهاد من این است که هفتة دیگر که خواست به واشینگتن بیاید نباید از او استقبال کرد، بلکه باید او را دستگیر کرد.
آیا برای اعضای نیروهای چند ملیتی توهین آمیز نیست که رفتار سرکوبگرانه این چنینی، از دولتی که خودشان بر سر کار آورده اند دریافت کنند؟ بنابراین به این دلایل، پیشنهاد من این است، کمپ اشرف باید همچنان باقی بماند تا آخرین نفر از 3400 نفر طی یک پروسه مناسب بعنوان یک پناهنده تحت قانون بین المللی شناخته شود. باور دارم که باید به آنها امکان عبور امن به خارج از عراق داده شود، رژیم ایران، امروز همان رژیمی است که در سال 1988 هزاران زندانی بی دفاع مجاهدین خلق را اعدام کرد. و بزرگترین مخالفتی که با دستیابی رژیم ایران به تسلیحات اتمی میشود، این واقعیت است که این رژیمی است که پیشاپیش به خودش تضمین معافیت از مجازات شدن بخاطر کشتار جمعی داده است و در صورتیکه به پای عدالت کشانده نشود، ممکن است بار دیگر به کشتار جمعی دست بزند.
پاتریک کندی
از رئیس جمهورم، اوباما میخواهم از فرصت دوشنبه (دو روز دیگر) در واشینگتن استفاده کند و برای نوری المالکی روشن سازد که موضوع فقط به عراق مربوط نیست. موضوع ققط به ایران مربوط نیست. این موضوع مربوط به حقوق بشر است و آمریکا میخواهد جانب حقوق بشر را بگیرد
از همة شما بسیار بسیار متشکرم. خیلی مهربان هستید، متشکرم. افتخاری است که امروز اینجا با شما و رهبر شما خانم رجوی باشم. یک و نیم ماه پیش خواهرم «کارا» به ناگهان از پیش من رفت. مرگی نبود که کسی از ما انتظار آن را داشته باشد. یکی از اولین نامه های تسلیت که دریافت کردم از طرف خانم رجوی بود و از صمیم قلبم از او تشکر میکنم.
میتوانم امروز در باره رژیم ایران و این که چطور به دنیا تمکین نمیکند، صحبت کنم. چطور میخواهد با تولید بمب اتمی بقیة دنیا را تهدید کند. میتوانم از این که رژیم ایران تنها نیروی اصلی تروریسم در جهان بوده بگویم، چه از طریق صدور تروریسم با حزب الله یا صدور بسته های انفجاری که سربازان آمریکایی را در سراسر جهان میکشند. میتوانم از تهدید رژیم ایران برای ترور یک رهبر در خاک آمریکا و کشتن آمریکاییها بگویم. میتوانم تاریخ را مرور کنم که چطور رژیم ایران در صحنة بین المللی الگوی تجاوز بوده است؛ ولی به این دلیل امروز اینجا حاضر نشدم. امروز آمده ام چون خانم رجوی گفتند «اولویت اصلی برای همة ما این است که موضوع را ساده کنیم». ما 3400 جان در خطر داریم و اولین مسئولیت ما همانطور که بقیه گفته اند بحث سیاسی نیست، چون این یک جدال سیاسی نیست. این یک پروندة حقوق بشر است. در بارة انسانهای بیگناهی است که جانشان در خطر است، مگر این که کاری انجام دهیم. بنابراین من مانند سخنرانان قبلی، از رئیس جمهورم، اوباما میخواهم از فرصت دوشنبه (دو روز دیگر) در واشینگتن استفاده کند و برای نوری المالکی روشن سازد که موضوع فقط به عراق مربوط نیست. موضوع ققط به ایران مربوط نیست. این موضوع مربوط به حقوق بشر است و آمریکا میخواهد جانب حقوق بشر را بگیرد و نمیگذارد این کشتار صورت گیرد.
میخواهم به تمامی مشاوران رئیس جمهور از وزارت خارجه که او را برای ملاقات با نوری المالکی آماده میکنند بگویم، مقدم بر هر چیز دیگر جمله یی از بحث امروز جا مانده که مناسب است، «اگر از تاریخ نیاموزی، تاریخ محکوم به تکرار است». وزارت خارجه! ما آموخته ایم! قبل از حملة 27 و 28 ژوئیه2009، وزیر گیتس با نوری المالکی دیدار کرد. دولت عراق به او اطمینان داد که اقدامی نخواهند کرد، ولی کردند. در 7 آوریل وزیر گیتس بار دیگر با نوری المالکی دیدار کرد و اطمینان حاصل کرد که اتفاقی نمی افتد، و روز بعد مالکی فرمان حملة سربازان به اشرف را صادر کرد.
«یک بار گولم بزنی، شرم بر تو باد! دو بار گولم بزنی، شرم بر من باد!» این بر وجدان مردم آمریکا سنگینی میکند. نباید بگذاریم نوری المالکی یک بار دیگر، به ما دروغ بگوید. دو بار این کار را کرده، وقتی با وزیر گیتس در ژوئیه 2009 و 7 آوریل 2011 دیدار کرد. آقای رئیس جمهور نگذارید این اتفاق دوباره بیافتد چون اگر نوری المالکی در تاریخ 12 دسامبر با شما دیدار کند، و سه هفته بعد مرتکب یکی از بزرگترین تجاوزات حقوق بشر و جنایت علیه بشریت با حمله به 3400 پناهندة بی سلاح کمپ اشرف بشود، این دیگر برای کشور ما خیلی زیاد است، کشور ما نمیتواند بگوید که «از چنین رخداد و قتلی اطلاع نداشتیم». به ما گفته شده! دو بار شاهد آن بوده ایم! نگذارید از این بهانه استفاده کنیم که «ما خبر نداشتیم که این قرار بود اتفاق بیفتد».
50 سال پیش، او جایی در اروپا از آزادی دفاع کرد. عموی من رئیس جمهور کندی سخنرانی ماندگار خود را ایراد کرد که «من یک شهروند برلین هستم». منظورش این بود که تمامی انسانهای زمین به آزادی، که آن زمان در مردم برلین تداوم پیدا میکرد، اهمیت میدهند. من بارها گفته ام و دوباره میگویم، همان شعار ولی به زبان امروزی ما «من ایرانی هستم». آزمایش برای تمامی بشریت آزاد، چه آمریکا، یا فرانسه یا آلمان یا هرکجا باشند. آزمایش تمامی بشریت این خواهد بود: «من اشرفی هستم».
با تشکر فراوان
آندره گلوکسمن، نویسنده و فیلسوف از فرانسه
«ببینید من اگر اینجا هستم نه به عنوان هوادار است و نه همراه و همرزم یا هر چیز دیگری از این قبیل. از نظر من سخنان خانم رجوی بسیار بسیار خوب و ارزشمند است، و اگر عکس این را میگفت، من با او موافق نمی بودم، اما مسأله این نیست، مسأله اشرف است. مسأله ارتکاب جنایتی است به نام «بی تفاوتی».
کافی است اظهارات مسئولان عراقی را بخوانیم که می گویند ساکنان اشرف از ملاحظات و حفاظتهای پیش بینی شده در قوانین جنگ برخوردار نیستند، زیرا سرباز و جنگجو به حساب نمی آیند و غیر نظامیان خلع سلاح شده هستند. از سوی دیگر، دولتیان عراقی به ما میگویند: اما درعین حال آنها از قوانین بین المللی تضمین کننده حفاظت غیرنظامیان، نظیر کنوانسیونهای ژنو، نیز برخوردار نیستند. پس هیچ حقی ندارند، هیچ تضمینی برایشان وجود ندارد. تنها نکته یی که عراقیها روی آن انگشت می گذارند این است که می گویند آنها تروریست هستند. به عبارت دیگر نه تنها آنها را از هیچ ضمانت حقوقی برخوردار نمیدانند، بلکه به آنها انگ هم می زنند. به همین دلیل است که ما می توانیم نتیجه گیری کنیم وقتی تا این حد سوء نیت وجود دارد، از لحظه یی که بتوانند ساکنان اشرف را این سو و آن سو پراکنده و از انظار ناپدید کنند، به نحوی که افکار عمومی جهانی نتواند بر آنچه درحال وقوع است، متمرکز شود، آن چیزی که دولت عراق به دنبال آن است. بله این را میگویم که خطرات بزرگ واقعی در کمین خواهد بود. دقیقاً به همین دلیل است که می گویم آری تنها مسأله یک وضعیت اضطراری خطرناک مطرح نیست، بلکه ریسک بزرگی برای خود ما نیز وجود دارد، که عبارتست از ریسک بی تفاوتی از ناحیه ما، بی تفاوتی مجرمانه، بی تفاوتی جنایتکارانه. و این امری است که به رغم تمام اعلامیه ها و سخنرانیها ممکن است روی دهد.
هنگامی که قومی به خود مختاری میرسد، چنانچه جشن آزادی خود را با یک قتل عام آغاز کند، این شروع مبارکی برای بقیه قضایا نیست.
همه می دانند که ریسک رخدادهای خشونت بار در عراق بالا است. و اگر اجازه دهیم دولتی دست به کشتار زنان، کودکان وشهروندان بی سلاح بزند، پس وای بر عراق و آینده غم انگیزی که پیش رو دارد.
نکته آخر اینکه وقتی از جنایت بی تفاوتی صحبت می کنم، نقل قولی است از یک نویسنده اتریشی به نام هرمان بروگ هنگامی که درسال 1945 از آمریکا به اتریش بازگشت، به این ترتیب مورد پرسش خبرنگاران قرار گرفت که: «اما واقعاً شما فکر می کنید ما همه نازی بودیم، هیتلری بودیم؟» و هرمان بروگ با لبخندی پاسخ داده بود: «به هیچوجه. در اروپا هیتلری ها اقلیتی بیش نبودند. اما جنایت بزرگ تری و جود دارد که راه را برای جنایات هیتلر هموار کرد و آن جنایت بی تفاوتی بود. هنگامی که اعمال خشونت بار علیه غیر نظامیان در آلمان، اتریش و سراسر اروپا بالا گرفت، آری در همان هنگام همگی ما با هیتلری ها همدست شدیم.»
اینجاست که من می گویم این درس تاریخ هنوز باقی است، هنوز زنده و واقعی است. چنانچه ما اجازه دهیم جنایتی در اشرف روی دهد، به این ترتیب یک چک سفید امضا به دست تمام دیکتاتورهای دنیا داده ایم و به خصوص دیکتاتوری که در همسایگی [عراق] است یعنی تئوکراسی ایران.
درخاتمه بگویم که یک جنبش عملی جهانی علیه جنایت بی تفاوتی وجود دارد. این جنبش را خود ایرانیها آغاز کرده اند با «بهار ایران». و تظاهراتی که علیه جعل و تقلبات انتخاباتی بر پا کردند. و ادامه آن را با «بهار عرب» دیدیم، که در آن مورد هم بر بی تفاوتی در قبال استبداد قلم بطلان کشیده شد. به دیکتاتور گفتند : «برو پی کارت»! در نهایت هم امروز دهها هزار نفر در مسکو تظاهرات کردند و به این وسیله آنها نیز با مقاومت در برابر تقلب انتخاباتی، بی تفاوتی را رد می کنند. همین جنبش علیه بی تفاوتی است که من از دولت آمریکا می خواهم به آن بپیوندد. در غیر این صورت خود را در طرف رژیم ایران، سوریه و رژیم عراق قرار خواهد داد در حالی که جلوی این رژیم را به سادگی می تواند بگیرد، اما اگر جلویش را نگیرد، خود به همدست قاتل مبدل شده و در طرف پدرخوانده های رژیم ایران و دیگر رژیم های مستبد قرار خواهد گرفت. دو پدرخوانده این رژیم ها شناخته شده هستند : نامشان روسیه و چین است. پس امروز هم مسأله نجات جان انسان ها در بین است و هم انتخاب اردوی خود.»
اینگرید بتانکور، گروگان فرانسوی ـ کلمبیایی ـ کاندیدای ریاست جمهوری کلمبیا
مبارزه برای اشرف یعنی مبارزه برای آزادی
مبارزه به خاطر اشرف مبارزه به خاطر امکان فکر کردن بگونه یی دیگر است. حق زیستن به نحوی دیگر. حق فعالیت به نحوی دیگر، متفاوت با چیزی که آخوندها قصد تحمیلش را به همة جهان را دارند
این من هستم که از بودن در میان شما خوشحالم، نه فقط خوشحال، بلکه مفتخر، از بودن با شما، همگی شما، در میان سخنورانی این چنین استثنایی، به همان اندازه انگیزاننده. و بعد بودن در میان شما، در میان کسانی که رنج می برند، و انتظار می کشند، و دلبستگی عمیقی با اشرف دارند. این ضرب الاجل - چه کلمه منزجر کننده یی است:
این یک استراتژی است، زیرا رژیم تهران به دموکراسی علاقهیی ندارد. چون انتقاد را نمیپذیرد، چون اعتراض را نمیپذیرد. چون سر می برد، چون صداها را در گلو خفه می کند، چون ترس می پراکند. چون قبلاً اینکار را کرده، و سخنرانان قبل از من به این موضوع اشاره کرده اند، از بین بردن سی هزار تن در سال 88، ما کجا بودیم؟ ما کجا بودیم که اقدامی نکردیم؟ امروز مشکل است همان سؤال را مجدداً از خودمان بکنیم، چون اینترنت وجود دارد، ارتباطات وجود دارد، دقیقه به دقیقه، فیلمی که در آغاز این کنفرانس پخش شد، تصاویری که دیروز گرفته شده اند، در مورد آنچه در اشرف رخ می دهد شهادت می دهند. دنیا دیگر نمیتواند بگوید چیزی در این مورد نمی داند، نمی تواند بگوید ما آن را مطلع نکرده بودیم و خبر نداشته است. بدین ترتیب امروز بودن در اینجا یعنی بودن درجایی که باید بود. مبارزه برای اشرف یعنی مبارزه برای آزادی. اشرف شاید تنها جزیره باقیمانده مردان و زنان آزاده باشد، در این قاره، و در خاک نزدیک به ایران. شما در اینجا ایرانیان آزاده هستید، ولی دور از خاکی که به آن عشق می ورزید، خاکی که دلتان به سویش پر می کشد، خاکی که آرزوی دیدن مجدد آن را در دل می پرورانید. و واقعیت این است که این مردان و زنان اشرف کسانی هستند که شما را نمایندگی میکنند، در این امیدتان، نه تنها برای شما، بلکه برای مردم ایران که به زنجیر کشیده شده اند. مردمی که در نزدیکی مرز ایران و در داخل ایران به زنجیر کشیده شده اند و قدرت بیان حرفهایشان را ندارند.
مبارزه به خاطر اشرف مبارزه به خاطر امکان فکر کردن بگونه یی دیگر است. حق زیستن به نحوی دیگر. حق فعالیت به نحوی دیگر، متفاوت با چیزی که آخوندها قصد تحمیلش را به همة جهان را دارند. بدین ترتیب مبارزه برای اشرف، همانگونه که به خصوص پاتریک کندی اظهار داشت، عبارت است از مبارزه برای هر یک از ما، برای آنچه ما از این جهان انتظارش را داریم، آنچه در زندگیمان انتظارش را داریم.
ما حق نداریم منتظر شویم. ما دولتی در مقابل خود داریم که به ما می گوید آنها، به دلائلی نامعلوم، جابجا خواهند شد، دلائلی که با زندگی ساکنان اشرف رابطه دارد. دولتی که می گوید جوابگوی زندگی کسانی است که متهمشان می کند هیچ استاتویی ندارند و هیچ حقی. کسانی که به تروریست بودن متهمشان می کند، تروریستهای فاقد سلاح، تروریستهایی که توافقنامه با ایالات متحده آمریکا امضا کرده اند. آمریکا با تروریستها توافقنامه امضا نمی کند. تعجب آور است.
دولت مالکی می گوید جوابگوی حیات آنهاست. همانگونه که طی سالهای گذشته و به خصوص در دو مورد پاسخگو بوده است. در سال 2009 می گفت مسئول حیات است. در زمانی که ساکنان اشرف مشغول مذاکره با دولت عراق بودند، سرمیز مذاکره با دولت عراق، تانکها وارد شدند. و کشتار شروع شد. در 2011، چند ماه پیش، فقط چند ماه پیش، همان سناریو تکرار می شود. سفیر آمریکا یک پیام به وسیله ایمیل برای مسئولان اشرف می فرستد و به آنها اطمینان خاطر می دهد، از جانب دولت عراق، که خشونتی در کار نخواهد بود. و چند دقیقه بعد تانکها وارد می شوند. و ما تصاویر را دیده ایم، تصاویر این سربازان عراقی، که مانند تک تیراندازان به دنبال این هستند که چه کسی را به قتل برسانند. آیا این متجاوز است که می خواهد به ما اطمینان بدهد از جان 3400 تن، که ما در اینجا برای دفاع از آنها گرد آمده ایم، محافظت خواهد کرد؟
بدین ترتیب بسیار متعجب میشوم، زمانی که با دیپلوماتهایی مواجه می شوم که وانمود می کنند می توان به قولهای دولت مالکی اعتماد کرد. شاید این راحت تر باشد، شاید سهل تر باشد، اینکه به خود اطمینان خاطر داد در زمانی که انسان دچار ترس است، زمانی که انسان منافعی دارد، منافعی سوای زندگی انسانها. متأسفانه در جهانی زندگی می کنیم که بعضاً منافع دیگر، به خصوص زمانی که به اقتصاد راه می برند، از زندگی انسانها اهمیت بیشتری پیدا می کنند. اما اینجا هم باید نگاهی به عقب انداخت، و از تاریخ فرا گرفت. سیاست مماشات را ما قبلاً آزموده ایم. میدانیم کارآیی ندارد، در مقابل خودکامگی، در مقابل خودرأیی، در مقابل جنون قدرت، سیاست مماشات، نشانه ضعف تلقی میشوند، نشانه جبن، و کاری فراتر از جری کردن طرف مقابل برای انجام جنایتش صورت نمی دهند، انجام جنایتی مصون از تعقیب در سایه جبن طرف مقابل. خیر، ما این کاره نیستیم. ما در طرف سکوت، جبن و مماشات نیستیم. ما اهل ضعف نیستیم. ما اهل قانون، عدالت و روشنایی هستیم.
اود دوتوئن، بنیانگذار فوروم زنان برای اقتصاد و جامعه
خانم رجوی، اینگرید که از دیدنش در اینجا خوشحالم وکسی چه می داند که او از چه چیزی سخن خواهد گفت، کسی که سرکوب شده و محبوس شده بود.
خانمها وآقایان: امروز تصمیم گرفتم در میان شما باشم وخودم را شریک مسأله شما بدانم و به خصوص زنان کمپ اشرف را مخاطب قراردهم. زیرا می دانم که آنها دارند سخنان ما را گوش میدهند. بنابراین سخنانم به خصوص خطاب به آنهاست.
پرواضح است که جابجایی ساکنان کمپ اشرف به مکانهای دیگر در کشور عراق، بدون حفاظت سازمان ملل متحد و بدون اینکه کمیساریای عالی پناهندگی بتواند با آنها مصاحبه کند، بسیار خطرناک است. به نظر می رسد که اگر درخواست دولت عراق فقط خروج آنها از کمپ اشرف بود، این دولت باید تسهیلات لازم برای کار کمیساریای عالی پناهندگی را فراهم می کرد.
از روز سیزدهم سپتامبر کمیساریای عالی پناهندگی سازمان ملل متحد موافقت خود را برای شروع تأیید پناهندگی ساکنان اشرف، اعلام کرد. این عمل می بایست سریعاً انجام میگرفت تا ساکنان اشرف در اسرع وقت به کشورهای ثالت و امنی، منتقل شوند.
آنها شعلة امید برای آینده تمامی جوانان ایرانند. برای این رژیم بنیادگرا آنچه که خیلی غیرقابل تحمل و خطرناک است، وجود همین مقاومتی است که در آن زنان نقش برتر دارند. به همین دلیل است که می خواهند آن را نابود کنند. به مدت سه سال با سیصد بلندگو آنها را تهدید کرده و به آنها به خصوص به زنان فحاشی می کنند تا بدینوسیله آنها را تحقیرکنند. راستی چرا ملاها اینقدر از زنان می ترسند؟ درمجموع، چرا همه دیکتاتورها از زنان میترسند؟
بله این موضوع جالب و مورد تحقیق امروز ماست. در نظر بگیرید حکومتی را که اگر زنان با اتحاد خود آن را به دست آورند. اگر زنان به قدرت برسند باید امواج تغییراتی را که به دنبال خواهد آورد، به نظاره نشست. هرگز نباید فراموش کرد که نصف انسانیت را زنان تشکیل می دهند و این دلیلی بر مشروعیت ما برروی کره خاکی است. حق حیات بر روی کره خاکی برای زنان و مردان، یکسان است. بنابراین چطورمی توان نصف بشریت را مطیع، دهان بسته و تحقیر کرد. برتری جنسی باید متوقف شود. این نه تنها به نفع زنان، بلکه به نفع بشریت است. در شروع قرن بیست ویکم بر کره خاکی نسیم دموکراسی درحال وزیدن است. زنان با مطالبه عدالت بیشتر، مساوات بیشتر و آزادی بیشتر، پرچمداران آن هستند.
این حق من است که در این روز جهانی حقوق بشر، در مقابل شما شجاعت بی نظیر خانم مریم رجوی را ستایش کنم. سرسختی و شهامت او برای شما دارای یک پیام متفاوت است. برای اینکه او یک زن است و به رغم برتری جنسی که در ابتدای این قرن حکمرانی می کند با این حال او شهامت دارد. در سیاست و اقتصاد این مردان هستند که حاکمند و جایگاهی که برای زنان قائلند، زیردست بودن است. حکمرانی از آن آنان و فرمانبری از آن ماست. با خانم رجوی از این شوخیها نمیتوان کرد. اگر فکر میکنیم چیزی را که ایشان از آن دفاع می کند حق است، صادقانه است، خیری برای بشریت دارد، به نفع ساکنان کمپ اشرف به خصوص به نفع زنان اشرف است، ماهم که درغرب زندگی خیلی راحتی داریم باید خطر را به جان خود بخریم. گرچه زندگی عادی روز به روز سخت تر می شود ولی ما هم باید تعهداتی را به گردن بگیریم. من بنوبه خودم احساس می کنم هرچه بیشتر خود را متعهد می کنم خود را بهتر حس می کنم. درخاتمه، موضوع اطلاع رسانی، من را به طور طبیعی به ایران می برد. عدم اطلاع رسانی وسیله یی است که ملاها برای خفه کردن صدای جنبش اشرف به کارمی برند. چون اشرف تنها شانس برای مردم در مقابل دیکتاتورمذهبی است، همان اندازه که قدرت حاکم در ایران از این زنان و مردان می ترسند، به همان اندازه جامعه بین المللی وظیفه دارد که از آنها حفاظت کند.
از همة شما متشکرم.
نخست وزیر سید احمد غزالی
خانم رئیس جمهور، خواهر محترم مریم رجوی، دوستان عزیز، برادران و خواهران عزیز، سلام بر شما.
من آخرین سخنران هستم. از آنجایی که باید زمان را ذخیره کرد، من از آن چیزی که همراه با شما شنیدم استفاده میکنم
پس من سخنم را به این دو تصویر خلاصه میکنم ولی قبل آن میخواستم یک نکته بگویم ـ با اجازه شما خانم ـ در مورد آن چیزی که ژنرال دیوید فیلیپس گفت.
همچون شما، ساعتی پیش سخنان این ژنرال را شنیدم، سرهنگ سابق، فرمانده سابق که معرفی شد به عنوان یک سرباز سابق.
وی در یک شهادت تکاندهنده، از جمله به ما گفت که او دوست داشت که دخترانش به اشرف بروند که ببینند جامعه ایرانی با دیدگاه مقاومت ایران چطور کار میکند و اینکه ببینند در این جامعه زن ایرانی چه جایگاهی دارد
ژنرال دیوید فلیپس که در سمت راست من نشسته بود، من با احترام و با تمام وجود به شما درود میفرستم، چرا که سقف اخلاقی شهادت شما، صداقت و شجاعت شما این چهره یی که ما از مردم آمریکا دوست داریم را روشن میکند. و خدا را شکر که شما تنها نیستید.
از دهه های پیش، مردم ایران اولین قربانی تصویر کاملاً غلطی هستند که در مورد واقعیت مقاومت ایران و در مورد واقعیت رژیم ملاها منتشر شده است.
خوشبختانه شما تنها نیستید، حتی اگر یکی از شروع کنندگان هستید و من نام همه را نمیگویم. من با افتخار سخنان پاتریک کندی را شنیدم، کسی که به خوبی این نام را حمل میکند، این چنین سرفرازانه و همه سخنرانان دیگر، چون تقریباً سه سال است، یعنی سه سال پیش، زمانی که آمریکا ـ طبق توافقات سوفا ـ میخواست مسئولیت را به طور عام و حفاظت از اشرف را به طور خاص به ارتش عراق منتقل کند، که ما به صورت روزانه این تهدید را لمس کردیم. یک تهدید چند جانبه که هر روز بیش از پیش سنگین تر و خطرناک تر بر روی ساکنان اشرف سنگینی میکرد. هر روز، تأکید دارم هر روز، گاهی اوقات هر ساعت. از محاصره ضد بشری میگذرم، از تمام اقدامهای شکنجه روانی میگذرم و فقط به دو کشتاری که تنها صحنه هایی از آن را دیدیم اشاره میکنم : ژوئیه 2009 و آوریل 2011.
این تهدیدات افزایش پیدا کردند ولی شکر خدا آگاهی بین المللی در مورد خطر هم افزایش پیدا کرد و به یمن مداخله بخشهای وسیع جامعه مدنی و جامعه سیاسی در اروپا و در ایالات متحده آمریکا، در نهایت موضوع اشرف به صورت کاملاً متفاوت نسبت به سه ماه پیش یا نسبت به سه سال پیش مطرح میشود.
آیا باید از این راضی شد و کوتاه آمد؟ نه
جنایت علیه بشریت شروع شده است. برای مثال در سال 1988 شروع شده است. وقتی که طبق دو فتوا، خمینی کادر قانونی «محارب» یعنی دشمن خدا را به وجود آورد و فتوای دوم که اعلام میکرد هر مخالف رژیم، دشمن خداست.
در این کشور فتواها به معنی قانون هستند. و با استناد به این دو قانون، او در سال 1988 در کمتر از سه ماه، سی هزار عضو مقاومت ایران را اعدام کرد. کسانی که قبل از آن از دادگاههای همین رژیم حکم گرفته بودند. برخی حکم سه سال، برخی ده سال، برخی هشت سال، احکام زندان. و دقیقه یی بعد، این احکام زندان تبدیل به حکم اعدام شد و به اجرا گذاشته شد.
مشکل دولت عراق نیست، مشکل رژیم ایران است. برای اینکه دولت مالکی چیزی نیست جز مجری سیاستهای رژیم ایران که دستگاه قضاییه آن، همه کسانی را که مخالف رژیم محسوب می شوند، محکوم کرده است، به ویژه ساکنان اشرف را.
دولت عراق چیزی جزی یک مجری نیست، من نسبت به دولت عراق حتی در حد صفر هم اعتماد ندارم. برای اینکه پیش از این قراردادی را که با آمریکاییها برای حفاظت از اشرف امضا کرده بود، نقض کرد. و به جای حفاظت از ساکنان اشرف، این دولت اولین حمله کننده به اشرف بود. بنابراین، چنین دولتی که اکنون می گوید آنها را تحت حفاظت خود می گیرم، اصلاً نمی توانیم اظهاراتش را باور کنیم. و اگر آن را باور کنیم، به همدست آن تبدیل می شویم. می گویند ریگان، رئیس جمهور وقت آمریکا وقتی که با شوروی سابق در حال گفتگو برای خلع سلاح بود، فرمول پرآوازه یی را پیش کشید و گفت: من اطمینان می کنم، اما بررسی می کنم. برای ما، اما بررسی کردن کردن جایی ندارد، چون برای بررسی خیلی دیر است،
بنابراین اعتماد به دولت عراق، در حد صفر است.. برای اینکه اولاً، از یک طرف احکام اعدام را داریم که از سال 1988صادر شده و هربار به مناسبتهای مختلف اجرا شده است. دوم، اینکه ما با دولتی سروکار داریم که با دو دیکتاتور رابطه دارد. یکی دیکتاتوری مذهبی ایران، و یکی هم دیکتاتوری غرب خود در سوریه، که ما رفتار آن را با همه موانع می بینیم. در نتیجه، می بینیم، همزمان که 31دسامبر را به عنوان ضرب الاجل مشخص می کند، دلایلی از سوی دولت مالکی مطرح می شود و در همین حال، آشکارا دروغ هم می گوید. وقتی می خواهد برای اخراج اشرفیها دلیل بتراشد، مدعی حق حاکمیت مردم عراق می شود. یعنی حضور اشرفیها معادل حاکمیت یک کشور بیگانه در یک ناحیه عراق است و نقض حاکمیت من است و تصمیم گرفتم شما را اخراج کنم. اما کجا؟ اگر گفته بود: من شما را به آلاسکا یا جای دیگر اخراج می کنم، مشکلی نبود. می خواهد آنها را در یک صحرای دوردست در عراق اخراج کند. یعنی همچنان در حاکمیت عراق. می بینیم که اینها دلایل افرادی است که همه جا پارس می کنند. سراسیمه و گیج که مطلقاً هیچ ارزشی قضایی ندارد.
در نتیجه، دومین نکته این است که تصور می کنم، بسیار خوشحال هستم از پیشرفتهای قابل ملاحظه یی که در صحنه بین المللی صورت گرفته است. شانس کمی هست که بتوانند دوباره همان را علم کنند،گمانم این است که باید به راه حل تضمین حفاظت راه ببرد و تنها راه حفاظت هم با کلاه آبیها است یا حفاظت از سوی نیروهای آمریکایی که همچنان به لحاظ اخلاقی و سیاسی و همچنین قانونی مسئول این وضعیت هستند. گمانم در نهایت پیروز خواهیم شد. اما موفق خواهیم شد که بتوانیم یک مهلت بگیریم. برای ما، نه برای یک مهلت شش ماهه یا دوازده ماه، برای ساکنان اشرف. آن به جای خود. من باز هم اینجا روی موضوع دردسر آفرین رژیم ایران، باید که دولتمردان آمریکایی، وجدانا برگردند بر سر موضوع دردسر آفرین رژیم ایران. تا زمانی که این رژیم هست، تا زمانی که این رژیم هست، هیچ راه حلی برای هیچ یک از مسایل امنیتی، ثبات و دموکراسی وجود نخواهد داشت، نه تنها برای ایران بلکه برای تمام جهان مسلمان، به خصوص و به ویژه در ارتباط با بهار عربی. و متوجه می شوید وقتی از سه سال قبل شمار زیادی از مسئولان ارشد و سابق آمریکایی، قضات بزرگ و بقیه را می بینم، پشت گرمی میشویم، که هر روز هم بیشتر می شوند و در اظهاراتشان اشاره می کنند، همچنانکه اکثریت اعضای کنگره آمریکا موضوع اشرف را معادل موضوع شرافت تلقی می کنند
پائولو کازاکا:
دوستان عزیز
یک اطلاعیه شورای ملی مقاومت ایران به دستم رسیده است که آن را برای شما میخوانم. شورای ملی مقاومت ایران اطلاعاتی را به دست آورده است که بر طبق آن وزارت اطلاعات ایران، واواک و نیروهای قدس از سپاه پاسداران انقلاب از تفنگهای بادی علیه اشرف استفاده کرده است. ساعت 2بعدازظهر به وقت محلی یکی از ساکنان اشرف مورد اصابت قرار گرفته و مصدوم شده است. این عناصر رژیم ایران بدون لباس فرم با پشتیبانی نیروهای عراقی عمل میکنند. من عکس گلوله بادی که علیه اشرف شلیک شده است را دارم.
دوستان عزیز، این، یک معنایی دارد، تصویرهایی که دیدیم متعلق به دیروز بود و حالا وضعیت شکل سنگین تری به خود گرفته است. یعنی عوامل رژیم ایران در حال حمله با نیروی بیشتری به اشرفیها هستند و فکر میکنم که این کنفرانس در زمان درستی برگزار میشود و به این معنا است که وظیفة دبیر کل سازمان ملل متحد و رئیس جمهور آمریکا و رئیس جمهور فرانسه است که
باید بلادرنگ دست به اقدامی عاجل بزنند و به طور واضح بگویند آنچه در حال وقوع است، غیر قابل قبول است و فکر میکنم این نتیجه گیری همه ماست. باید گفت و تکرار کرد، تمامی اقداماتی که ضروری است، باید انجام داد و این هدفی است که ما آن را بازهم یادآوری خواهیم کرد.