استماع سرهنگ وسلی مارتین در کمیته خارجی پارلمان کانادا

پارلمان کانادا- کمیته خارجی: اجلاس  زیرکمیسیون حقوق بشر، استماع سرهنگ وسلی مارتین فرمانده جیاتیف و نیروهای حفاظتی اشرف

اسکات رید رییس جلسه
امروز جلسه چهاردهم سوکمیسیون حقوق بشر کمیته امور خارجی است. در نظر داشته باشید که برنامه امروز بصورت تلویزیونی پخش می شود. ما امروز بعنوان شاهد سرهنگ وسلی مارتین از ارتش امریکا را داریم که با ما در مورد مطالعه مان در مورد شرایط کمپ اشرف صحبت کند. سرهنگ مارتین فرمانده حفاظت کمپ بوده و تجربیات بیشتری در عراق و سایر جاها داشته است و در موقعیتی است که ما را در این موضوع بطور قابل توجهی روشن کند. بدون توضیح بیشتر سرهنگ مارتین صحبت را به شما می دهم.
 

سرهنگ مارتین:
آقای رییس خانمها و آقایان سپاسگزاری می کنم. من بعنوان اولین افسر ضد تروریسم برای همه نیروهای ائتلاف در عراق، بعنوان افسر سابق عملیاتی بازداشت نیروی وظیفه 134، و بعنوان اولین سرهنگ که در کمپ اشرف فرماندهی کردم نمی توانم بدون تاکید کافی نگویم که مجاهدین خلق یک سازمان تروریستی نیست.
همانطور که مطلع هستیم آوریل گذشته یک حمله وحشیانه به کمپ اشرف رخ داد که به خوبی در ویدئو مستند شده است. امیدوارم همه فرصت این را داشته اند که ویدئو را ببینند و اگر ندیده اید تقاضا می کنم و پیشنهاد می کنم که نگاه کنید. در این ویدئو ما شاهد بودیم که افراد بی سلاح ، خودروهای زرهی امریکایی از روی آنها رد می شود، و توسط سربازان عراقی به قتل می رسند. یک چیز دیگر هم بود که من مشاهده کردم. ساکنان اشرف برای رفقای به خاک افتاده شان به کمک می شتابند بدون توجه به گلوله ها و خودروها با آگاهی از اینکه آنها ممکن است نفر بعدی باشند که کشته میشوند.
فوریه گذشته سفیر جفری در مقابل سناتور لوین و سناتور مک کین شهادت داد و ابراز  اطمینان کرد که مالکی به تعهدش عمل میکند و از ساکنان اشرف حفاظت می کند. نیروهای مالکی تا آن زمان یک بار به اشرف حمله کرده بودند. دوماه بعد حمله آوریل صورت گرفت. همین الان که صحبت می کنیم مالکی ساکنان اشرف را بصورت مستمر بطور روانی با بلندگوها شکنجه می کند و ساکنان را از خواب محروم و آنها را مجبور به شنیدن تهدیدها  و تبلیغات خود می کند. اقلام پزشکی و لجستیکی از ورود به کمپ منع شده اند. مجروحین حمله با زخمهای باز و پاهای شکسته باید بخاطر نبود  دارو برای جلوگیری از عفونت درد بکشند. ماه گذشته مالکی اهداف خود را بصورت مکتوب به اتحادیه اروپا نشان داد. کپی آن سند همراه با شهادتم ارائه شده است. سازمان ملل ساکنان اشرف را بعنوان پناهجو به رسمیت شناخته است. ولی مالکی مانع از انجام هر اقدامی شده، همانطور که مانع دیدار هیات نماینده کنگره روهراباکر از اشرف شد. یک ابزار اصلی که او مستمرا برای توجیه اعمالش استفاده می کند نامگذاری مجاهدین در لیست است. مالکی اعلام کرده است کمپ اشرف تا پایان سال از مجاهدین خلق تخلیه خواهد شد. او این مجموعه را همین حالا کمپ عراق جدید نامیده است. افراد زیادی از مالکی خواسته اند که ضرب الاجل 31 دسامبر را بردارد و به نمایندگان کمیساریای عالی پناهندگی اجازه ورود به کمپ بدهد تا آنها بتوانند کارشان را تکمیل کنند و ساکنان را باز  اسکان کنند. تا آن زمان نیروهای حافظ صلح باید در محل باشند تا از آنها حفاظت کنندحملات 2009 و 2011 بلافاصله بعد از دیدار وزیر دفاع امریکا گیتس بود. بعد از برگشتن از امریکا مالکی  می تواند اینطور بنمایاند که این یک عملیات مورد تایید امریکا است. متاسفانه ما بدون داشتن درک خوبی از منطقه به عراق رفتیم. این دفعه دولت بیش از پیش با رژیم ایران همسو است. خمینی زمانی گفت که راه قدس از کربلا می گذرد. ما یک نقش حیاتی برای بازکردن این راه بازی کرده ایم. ما اشتباهات زیادی کردیم و افراد زیادی نهایتا بهای آن اشتباهات را پرداخته اند. مگر اینکه قدمهای مثبت سریعی برداشته شود، من از دعوت برای سخنرانی متشکرم و منتظر سوالهای شما هستم.

 

 


اسکات رید رئیس جلسه
بسیار متشکرم سرهنگ مارتین. من سوالات را با طرف دولت شروع می کنم.

راس هیبرت نایب رئیس سو کمیسیون حقوق بشر
متشکرم سرهنگ. از شهادت شما قدردانی می کنیم. خوب است کسی که در صحنه بوده را داریم و همه چیز را دست اول دیده است. در شهادتتان شما درباره اظهاراتی که بقیه می کنند صحبت کردید. می توانید برای کمیته ما درباره اظهاراتی که شده که آنها باید لیست گذاری شوند، این نگرانیها را توضیح دهید.
به نگرانیهای که عنوان شده بپردازید و بگویید نظر شما در آن زمینه چیست.

 

سرهنگ  وسلی مارتین فرمانده جیاتیف و نیروهای حفاظتی اشرف
مجاهدین در سال 1965 توسط گروهی از دانشجویان که مطالعاتی کرده بودند تاسیس شد. آنچه به آن رسیدند این بود که باید بین آنها که رهبری می کنند و رهبری می شوند برابری باشد. روحانیان نباید حرف آخر را در مورد تفسیر قرآن بزنند و روحانیان نباید انتظار اطاعت کورکورانه از طرف پیروانشان را داشته باشند. خوب این مثل مارکس و لنین بنظر می آید، ولی در ضمن مثل جفرسون و مدیسون در نوشتن استقلال خود ما و قانون اساسی خود ماست. یکی از اظهاراتی که می شود بخصوص در مورد کمپ اشرف این است که آنها همه یک جور لباس می پوشند. ولی ما درباره ارتش آزادیبخش ملی صحبت کردیم. البته همه ارتش ها لباس یک جور می پوشند. بعد این مساله پیش آمد که آنها طلاق گرفتند و از همدیگر جدا زندگی می کنند. با توجه به اینکه در حال حاضر با مجاهدین در کمپ اشرف چه چیزهایی می گذرد، این چیز خوبی است و مسعود رجوی شدت مشکلات در نبرد پیش رو را می دید و اگر تعدادی کودک در آنجا حضور می داشتند که مساله آنها را حل کند، با همه این حملات بالقوه و چیزهایی که پیش آمده مشکل را حتی پیچیده تر می کرد. و ما خوشوقت هستیم که کودکی در کمپ اشرف نیست ما داریم درباره نوجوانان صحبت می کنیم شاید یکی از زنان جوانی که کشته شد 20 ساله بود ولی این بطور کلی بخش جوانتر آن است. کشیشها هم ازدواج نمی کنند ولی ما آنها را فرقه نمی نامیم. بنابراین وقتی ما این لایه های اتهامات علیه آنها را کنار می زنیم، این تقریبا بطور کامل کنار می رود. بنابراین وقتی این لایه ها را کنار می زنیم این کنار می رود. یک شایعه دیگر وجود دارد که آنها بر خلاف میلشان نگه داشته می شوند. من در همه مجتمع ها می رفتم و دست می دادم و بازدید می کردم و بعضی وقتها این دیدارها اطلاع از قبل زیادی نداشت و الان یکی را توضیح می دهم. و من با حد اکثر نفرات ممکن دست می دادم. و اگر می خواستند ترک کنند می توانستند دست من را بگیرند. و ما خارج می شدیم. همینطور ما دو توافق کتبی داشتیم. مجاهدین نمی خواستند افرادی را که می خواهند بروند نگه دارند. و آخرین شایعه ای که به آن بپردازم و من خودم باید شخصا می رفتم و آن را رد می کردم من پیامی از وزارت خارجه گرفتم . من تازه از آلمان برگشته بودم و اینکه مجاهدین یک مرکز آموزشی در مجموعه شان دارند و دقیقا در این محل خاص است و در آن زمان عراقیها را استخدام می کردند که در آن باشند. من به تفنگدارانم دستور دادم که سوار شوند و آماده رفتن مستقیم به آن محل بودیم. یکی از افسران رابط گفت سرهنگ شما هر وقت می خواهید به هر مجموعه ای بروید می توانید نیازی نیست تفنگدارانتان را بیاورید. گفتم باشد من یک سرهنگ دوم با خودم می آورم و حالا به آن مجموعه می رویم. و اگر آنچه وزارت خارجه به من می گوید واقعیت داشته باشد بقیه تفنگداران هم می آیند.
ما به آن مجموعه رفتیم و چیزی که یافتیم این بود که محلی بود که کارگران زندگی می کردند و آنها کارگران محلی زیادی را استخدام کرده بودند. کارگران محلی دوشنبه می آمدند و کل هفته را کار می کردند. اگر هر شب می آمدند و می رفتند احتمال این زیاد بود که یکی از سازمانهای ترویست القاعده، ارتش مهدی، تیپ بدر انها را بگیرند و اعدام کنند. بنابراین برای امنیت خودشان یک محل استقرار برای خودشان درست کرده بودند. و من رفتم صدها نفر نبودند بین 50 تا 80 نفر حداکثر بودند. من وارد تمام ساختمانهای آن مجموعه شدم. بجز یکی.  و حالا دارم بر می گردم و بعد افسر رابط گفت سرهنگ شما این ساختمان را چک نکردید گفتم به اندازه کافی دیده ام. می دانم اینجا چه چیزی صورت نمی گیرد. او گفت سرهنگ می شود لطفا ساختمان را چک کنید بنابراین من رفتم و ساختمان را چک کردم و البته تنها جایی بود که به کارگران اجازه داده می شد در سلامت زندگی کنند تا خود را در برابر مخاطرات بیشتر، در برابر 5 بار خطر بیشتر قرار ندهند. و اگر آنها چیزی برای مخفی کردن داشتند نمی آمد بگوید سرهنگ بیایید آن ساختمان را هم چک کنید. من برگشتم و احساس حماقت کامل کردم که گزارش وزارت خارجه من را وارد این کرد که تفنگدارانم را جمع کنم و آماده یورش به ساختمان بشوم من آن شب خیلی چیزها یاد گرفتم.

اسکات رید رئیس جلسه
حالا به سوال بعدی می رویم. آقای مارستون.

وین مارستون نماینده پارلمان 
متشکرم سرهنگ من واقعا از شهادت شما قدردانی می کنم چون با شهادتی که قبلا شنیده ایم هماهنگی دارد. یکی از چیزهایی که اینجا عنوان شد و شما اوایل اظهاراتتان به آن اشاره کردید نفوذ سنگینی است که حالا رژیم ایران در این منطقه دارد و وقتی ما به مجاهدین بر می گردیم به انقلاب بر می گردیم که چطور دانشجویان بودند و برداشت من این است که این یک انقلاب به رهبری دانشجویان بود که توسط روحانیون ربوده شد. آیا شما شکافی بصورت قبیله ای می بینید که قبیله ای در ایران می خواهد با همتای قبیله ایش در عراق متحد بشود. آیا چنین مسیری دنبال می شود؟

سرهنگ  وسلی مارتین فرمانده جیاتیف و نیروهای حفاظتی اشرف
با توجه به آنچه من دیده ام این مساله قبیله ای در ایران یا عراق نیست ولی در این مقطع زمانی مذهبی است. و در این مقطع زمانی فرصت طلبان زیادی هستند من به نقش خودم بعنوان افسر ضد تروریسم در همه عراق برمی گردم. ایالات متحده قبل از اینکه حمله کند، اول از همه وزارت خارجه ما به چلبی 33 میلیون دلار داد که اطلاعاتی در مورد صدام حسین و سلاحهای کشتار جمعیش و تکنولوژیهای دیگرش بدهد. سازمان اطلاعات دفاع نیز به او عدد دو رقمی میلیون دلاری داد. چلبی حدود 100 میلیون دلار از مالیات دهندگان امریکایی بدست آورد که به ما اطلاعات گمراه کننده بدهد. بعد وزارت خارجه چلبی را وادار کرد به تهران برود که اطمینان حاصل کند برای آنها (رژیم ایران) بلامانع است که ما به عراق حمله کنیم و صدام حسین را ساقط کنیم. البته که بلامانع بود، ولی یکی از شرایطی که وزارت خارجه دولت امریکا (از رژیم ایران) دریافت کرد، این بود که در ضمن به مجاهدین خلق حمله کند. در حالی که نیروهای امریکایی و نیروهای انگلیسی وارد شدند، و من این را شخصا دیدم که رژیم ایران آماده شد و آنها سپاه بدر حکیم را آن موقع داشتند، مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق، از قبل در کشور مستقر شده بودند، من می دیدم که رژیم ایران دارد می آید و جایگزین دولت می شود. ما درباره مثلث فلوجه صحبت می کنیم اساسا از تکریت تا فلوجه و تا بغداد، من یک اصطلاح دیگر درست کردم که شاهد آن بودم و  آن اهرم رژیم ایران بود که از کوت تا دیوانیه تا نجف تا کربلا و تا حله و برگشت همین مسیر بود و این شبیه به یک موج بود که در آن منطقه در آن زمان  درگیر نبرد بود. و دیوانیه در واقع نقطه ثقل بود چون رییس طوایف آنجا مصمم بود که نمی خواهد تحت کنترل رژیم ایران باشد. او همچنین تحت کنترل القاعده قرار نمی گرفت او قبیله اش را بسیج کرد که سعی کنند امنیت شهر را برقرار کنند. متاسفانه این موفقیت ادامه نداشت. ولی این منطقه اصلی بود که من باید با نفوذ رژیم ایران بعنوان افسر ضد تروریسم برخورد می کردم. بعد به امریکا برگشتم و بعد از من خواسته شد به عراق برگردم و افسر عملیات بازداشت J3 بشوم. و دیدم که حالا نفوذ از ایران به بغداد بسیار زیاد شده است و حالا در استان دیالی هم جنگ افروزی می شود. بنابراین تا آن وقت تا زمانی که من برگشتم جمعیت شیعه به خوبی کنترل بیشتر بغداد را داشت. حالا داریم می بینیم که آنها دنبال استان دیالی هستند. همینطور چیزی که در یافتیم و باید چند بار با آن برخورد می کردم و یک بار بطور مشخص ما شنیدیم که وزارت کشور عراق که یک اداره بسیار فاسدی است نیروها را به دهکده ها می فرستاد و به افراد دهکده می گفت شما یک ساعت وقت دارید که اینجا را ترک کنید.

وین مارستون نماینده پارلمان 
می توانم یک لحظه شما را قطع کنم چون بیشتر می خواهم بیشتر به کمپ اشرف برسم و یکی از نگرانیهایی که از شهادت اینجا وجود دارد و این احساس را در من گذاشت که یک کارزار برنامه ریزی شده وجود دارد که آنها را بدنام کند دومین چیزی که پیش آمد ما از تعداد مقامات امریکایی که می گویند آنها باید محافظت شوند و دولت امریکا بنظر می رسد نادیده می گیرد متعجب شدیم افرادی از تمام طیفها که مساله را می فهمند، شدت مشکل را می فهمند

سرهنگ  وسلی مارتین فرمانده جیاتیف و نیروهای حفاظتی اشرف
من با احساس درد لبخند می زنم. بسیار خوشحالم که شما بطور کامل آن را مورد توجه قرار دادید. اجازه بدهید نکته دوم را اول بگویم. افرادی که دفاع می کنند تام ریج وزیر سابق امنیت داخلی می گوید حتی یک مدرک (در مورد مجاهدین) در تمام مدت تصدی ام نبود. لویی فری مدیر سابق اف.بی.آی، خودش به من گفت وقتی من مسئول اف.بی.آی بودم وزارت خارجه سعی کرد اداره من را درگیر تایید لیست گذاری مجاهدین کند و من امتناع کردم. جان سانو، یک مدیر سابق دراطلاعات مرکزی شخصا به من گفت و من وقتی علنا آن را گفت با او موافق بودم که مجاهدین خلق یک سازمان تروریستی نیست و این لیست گذاری اشتباه بود بعد شما به همه این ژنرالها می رسید، سه رییس سابق ستاد ارتش نامگذاری مجاهدین را رد میکنند وسلی کلارک و فرمانده سابق تفنگداران دریایی نیز موضع مشابهی دارند،

وین مارستون نماینده پارلمان 
ببخشید من دوباه وسط می پرم چون ما شهادت و لیست اسامی را شنیده ایم و یک جایی شاید بخاطر تهاجم به عراق و داستانی که در مورد سلاحهای کشتار جمعی ساخته شد، برخی افراد باور داشتند که وجود دارد و سایرین باور داشتند که وجود ندارد، شواهد بنظر می رسد از آنها حمایت می کند، تقریبا بنظر می رسد که مجاهدین در این کارزار اطلاعات گمراه کننده در دوره بوش  کنار رانده شدند و آنچه برای من شوکه کننده است این است که بنظر می رسد این به دولت کنونی منتقل شده است.

سرهنگ  وسلی مارتین فرمانده جیاتیف و نیروهای حفاظتی اشرف
و این نکته خوبی است و من بارها علنا گفته ام واقعا آنچه من می بینم مشکل حول وزارت خارجه متمرکز است. من گفته ام وزارت خارجه به هیلاری کلینتون بهتر از آنچه برای کالین پاول خدمت کرد خدمت نمی کند، وقتی آنها او را به آن سخنرانیهای سلاحهای کشتار جمعی فرستادند. و مجاهدین به کنار رانده شدند و همانطور که اشاره کردید همه اطلاعات غلط درباره آنها و من به همه شایعات و چیزهای دیگر درباره آنها اشاره کردم، و اطلاعات غلط زیادی بوده است و بسیاری از آن برای راضی کردن رژیم ایران بوده است و من هنوز نفهیمده ام چرا وزارت خارجه اینقدر مصمم است رژیم ایران را راضی کند. ولی بطور مستمر این کار را می کنند. و هر شایعه ای که رژیم ایران درباره مجاهدین می گوید بعنوان واقعیت پذیرفته می شود بجز آخرین آن و خوشحالم که بالاخره وقتی نیروی قدس برای طرح ترور سفیر سعودی در یک رستوران شلوغ شناخته شد، و این کشف شد، و اولین چیزی که توسط رژیم ایران گفته شد این بود که این مجاهدین خلق بودند. نهایتا امریکا برگشت و گفت نخیر نبوده اند. این اولین بار بود که به  این تهمت اجازه داده نشد

دیوید سویت نماینده پارلمان 
پس آیا شما با مجاهدین خلق بصورت هفتگی سر و کار داشتید؟

سرهنگ  وسلی مارتین فرمانده جیاتیف و نیروهای حفاظتی اشرف
وقتی من فرمانده کمپ شدم من تقریبا هر ساعت با آنها سر و کار داشتم.

دیوید سویت نماینده پارلمان 
می توانم بپرسم چون می خواهم تجربه عالی شما را اینجا ثبت شده داشته باشیم. آیا هیچ گروه دیگری 1000 یا 2000 یا 3000 نفره بوده که بتواند شما را گول بزند در طول خدمتتان که بعد متوجه شوید تروریست بوده اند در حالی که فکر می کردید افراد بیگناه هستند.

سرهنگ  وسلی مارتین فرمانده جیاتیف و نیروهای حفاظتی اشرف
من افراد تکی داشته ام که من را گول زده اند، ولی سازمانی با این ابعاد که من شخصا با آن برخورد کرده ام، در این دوره زمانی، نه.

دیوید سویت نماینده پارلمان 
متشکرم سرهنگ. ما همچنین از منابعی شنیده ایم که این افراد کماکان و تا همین امروز مسلح هستند. آیا شما سر و کار داشته اید که به کمپ بروید و سلاحهای مخفی بوده شرایط مجاهدین چیست؟

سرهنگ مارتین:
من معذرت خواهی می کنم این یکی از شایعاتی است که من یادم رفت اشاره کنم. ما این شایعات را داشتیم که آنها هنوز مسلح هستند. من قادر بودم همه کمپ را بازرسی کنم و حتی قبل از اینکه من وارد شوم بازرسیهایی از همه کمپ بود. و ما شایعاتی داشتیم که آنها انبار زیر زمینی سلاح دارند. هر دفعه که ما یک شایعه ای را رد می کردیم یک نوع دیگر وارد می شد که خوب باید اینطور باشد. بهترین شاهدی که من می توانم پیشنهاد کنم، نه تنها بازرسیهای خودم بلکه این واقعیت که آنها مسلح نیستند، ویدئوهای 2009 و 2011 هستند. واقعیت این است که اگر سلاح داشتند می رفتند و آنها را می آوردند. و حد اقل امکان جنگیدن را داشتند. و اگر اجازه دهید یکی دیگر اینکه آنها بر خلاف میلشان نگه داشته می شوند، حملات 2009 و 2011 ثابت می کند که آنها بر خلاف میلشان نگه داشته نشده اند چون چه زمانی بهتر از وسط یک حمله برای فرار؟ و آنها فرار نکردند آنها محکم با هم ایستادند. ولی نه آنها مسلح نبودند.

ایروین کاتلر نماینده پارلمان  
سرهنگ به نظر میرسد کسی نمیتواند بگوید: "ما از آنچه تا الان برای ساکنان کمپ اتفاق افتاده خبر نداریم." و هیچکس نمیتواند بگوید: "ما نمیتوانیم پیشبینی کنیم که چه اتفاقی برای ساکنان کمپ اشرف رخ خواهد داد." فکر میکنم شهادت امروز شما یک هشدار متقن دیگر برای نیاز به عمل فوری است، تا جلوی این فاجعه را بگیریم. و باید بگویم که ما بعنوان نمایندگان پارلمان کانادا باید در به صدا درآوردن آژیر شریک شویم و هر کاری که از دستمان بر میآید را باید انجام دهیم. چرا که ما مسئولیت پیشگیری و حفاظت داریم. همچنان باور دارم که آمریکا توانایی و مسئولیت اساسی را بر عهده دارد. و امیدوارم که عملی که نیاز است را پیش بگیرد، همانطور که در جلسه کنگره بوده و گفتید. یعنی یا اوباما بطور واضح موضوع را با مالکی تعیین تکلیف میکند و به او هشدار میدهد که مسئول شمرده خواهد شد. مسئولیت هر اتفاق با او خواهد بود. حتی فکر میکنم آمریکا میتواند، اگر نیاز باشد، موضوع را برای بررسی به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع دهد.

سرهنگ  وسلی مارتین فرمانده جیاتیف و نیروهای حفاظتی اشرف
قربان شما با اظهارات خود به خال زدید و من با شما کاملاً موافق هستم، صد در صد. برای اینکه به شما نشان دهم که مالکی چقدر پشت این قضیه رفته است، این مجله حزب سیاسی اوست. تیتر مقاله وسط نوشته: "سازمان مجاهدین خلق، تروریسم داخلی و بین المللی از دیکتاتوری سابق و عمق ریاکاری غربی". و ادامه میدهد و نه تنها مجاهدین خلق را زیر ضرب میبرد بلکه به غرب، اروپا و آمریکای شمالی هم میزند. عراقی ها به این تکیه میکنند که اکثر آمریکاییها متون عربی مطالعه نمیکنند، و اگر هم میکنند سراغ این نوع معلومات نمیروند. تا جایی که به میهن من برمیگردد، اشتباه است. شما درست میگویید. ما مسئولیت داریم. آنها سلاحهایشان را واگذار کردند، امضاءهای آمریکایی روی این اسناد قرار دارد. و کار من این بود که قراردادهای پیشینیان خودم را اجرا کنم. برای همین نسبت به این وفاداری کردم و آن را اجرا کردیم. مجاهدین خلق هم با من از نزدیک کار کردند.

رابرت چیس حولم:
با تشکر از شما آقای رئیس، با تشکر از شما سرهنگ. قطعا شهادت شما خیلی سودمند بوده. ولی سر سئوال این که "چه کاری انجام میشود؟ و چه کاری سر وقت انجام نمیشود؟" شما اشاره کردید که نگرانیها را در آمریکا بیان کردید ولی آنجا کسی گوشش بدهکار نیست. میتوانید به من بگویید که اگر آمریکا گوش ندهد و عمل نکند، انتخابها چی هستند؟ آیا امکانی برای مداخلة سازمان ملل وجود دارد؟ و آیا کانادا میتواند برای طرح این مسأله کاری انجام دهد؟

سرهنگ  وسلی مارتین فرمانده جیاتیف و نیروهای حفاظتی اشرف
با سازمان ملل راه حل وجود دارد، و تام ریج بیشتر از هر کس دیگر آن را بیان کرده است که "ما باید کلاه آبی ها را روی زمین مستقر کنیم". من خیلی مشتاقم تا همراه این مأموریت بروم. همانطور که گفتم، ما باید سازمان ملل را درگیر تلاش برای حفاظت این افراد بکنیم. کمیساریای عالی پناهندگان تلاش میکند کاری انجام دهد، باید دیوارهای مالکی را، دیوارهای ساختگی او را، خراب کنیم تا همکاری کند.

اسکات رید رئیس جلسه:
به اندازة کافی مسأله را فهمیدم و با موضوع آشنا شدم. خُب ما از شهادت شما خیلی متشکریم. باعث افتخار ماست که شما اینجا حضور دارید. خیلی روشنگر بود. خیلی ممنون.

سرهنگ  وسلی مارتین فرمانده جیاتیف و نیروهای حفاظتی اشرف
با تشکر از شما آقایان و خانمها