کنفرانس پایانی هفتة همبستگی با اشرف در ویلیه آدام

در کنفرانس پایانی که به مناسبت «هفته همبستگی با اشرف» برگزار شد شهردار برونو ماسه شهردار ویلیه دام، ژان پیر بکه شهردار اور سور اواز ،  تعدادی از حامیان فرانسوی اشرف،  مادر ابراهیم پور و  رضا اولیاء هنرمند مجسمه ساز به سخنرانی پرداختند. اگر میخواهیم نوئل و سال نو برای همه زمین مبارک باشد، ضروری است در مورد آنچه که در اشرف اتفاق می افتد صحبت کنیم.  شهر ایرانیان در قلب عراق، امروز را صرف شنیدن شهادتها خواهیم کرد شهادت کسانی که آنجا زندگی کرده اند یا به آنجا رفتند و از شما خواهیم خواست که به این موضوع فکر کنید. برای اینکار افراد شهادت خواهند داد ولی در ابتدا سخن را به ژان پیر بکه، شهردار اور سور اواز – جایی که جامعه ایرانی در آن مستقر است - میدهم.

سخنان شهرداران اور سور اواز و  ویلیه دام وحامیان فرانسوی اشرف
برونو ماسه، شهردار ویلیه آدام

ژان پیر بکه، شهردار اور سور اواز
خانمها و آقایان، من خیلی خوشحالم که امروز در میان شما هستم. میخواستم در ابتدا به همکارم برونو ماسه درود بفرستم و از اینکه این برنامه سمبلیک و قوی را تدارک دیده است تشکر کنم: برگزاری هفته همبستگی حول وقایع اشرف.
 همچنین به همکار دیگرم درود میفرستم: ژان لویی دولانوا که رئیس گردهمایی شهرهای دره اواز و نقاشان «امپرسیونیست» است و ما را به هم وصل میکند.
بله، مهم است که توضیح داده شود، مهم است که شهادت داده شود، و  مهم است که نشان بدهیم چه چیزی دارد در آن قسمت از دنیا اتفاق میفتد. در پی وقایعی درسال 1986 ایرانیهای تبعیدی زیادی، در محلی که اشرف نام دارد – و در میان کویر خشک بود – گرد هم آمدند. ایرانیها این محل را از هیچ تبدیل به یک شهر کردند. در آنجا خانه ساختند، دانشگاه ساختند، تجهیزات ورزشی، چند استخر، فروشگاه، ... یک شهر واقعی با حدود 4000 نفر جمعیت. آنها به طور کاملاً مسالمت آمیز آنجا مستقر شدند. در پی آن، همانطور که از وقایع عراق مطلع هستید، عملیات آمریکایی ها، پایان صدام حسین و تلاش آمریکاییها برای برقراری یک نوع دولت جدید. آمریکایی ها به این منطقه آمدند، سپس تدریجاً آنرا ترک کردند، اخیراً، چند روز پیش دیدیم که آخرین سربازان آمریکایی خاک عراق را ترک کردند. همزمان قرار بود که زندگی در اشرف، تحت حفاظت کنوانسیونهای بین المللی، ادامه داشته باشد. تصریح میکنم که آنها امروز موقعیت پناهنده سیاسی دارند و تحت حفاظت کنوانسیون های بین المللی ژنو هستند. با این وجود، از چند ماه و چند سال پیش، از 2008، 2009 آنها از طرف دولت عراق مورد حمله قرار میگیرند. از طرق مختلف : سرکوب، تهدید، ارعاب. در یک اقدام، آب اشرف قطع شد، در اقدامی دیگر، کانالهای صوتی برای پخش صدا در جهت ایجاد مزاحمت نصب شد. امکان درمان بیماران در بیمارستانهای مناسب قطع میشود، در یک کلام برای آنها مشکل ایجاد میکنند. تازه این خارج از حمله بلدوزرها در 2011 است. در آوریل 2011، یک حمله باعث جان باختن بیش از 30تن و مجروح شدن 300-400 تن شد. یک حمله واقعی برای مرعوب کردن آنها تا شاید آنجا را ترک کنند.
چند روز پیش در واشنگتن یک تظاهرات بزرگ برگزار شد. همچنین در ژنو یک زنجیره انسانی تشکیل شد که توجه همه سازمانهای بین المللی از جمله سازمان ملل متحد را جلب کند، در همه جا فعالیت وجود دارد، منتخبین، از جمله خودم، هزاران شهردار، ما در فرانسه چندین هزار هستیم. بنابراین موضوع خیلی مهم است و همه تلاشها ارزشمند است. از جمله اقدامات ویلیه آدام، همانند ژنو، همانند واشنگتن، همانند هر کاری که بتوانیم انجام دهیم.: امکان اینکه کل این مسائل با مذاکرات حل شود، نه تحت اجبار، تحت فشار و زور نظامی و با وحشیگری، به صورتی که برخی از رژیمهای دنیا قادر به انجام آن هستند. بله، من برای همین شهادت آمده بودم که بگویم ما مسلماً در همبستگی کامل با مقاومت ایران، با شورای ملی مقاومت ایران که در اور سور اواز مستقر است هستیم.
بسیاری از سازمانهای غیر دولتی، همانند عفو بین الملل، همانند فدراسیون بین المللی حقوق بشر و همانطور که گفتم بسیاری  از منتخبین ، بسیاری پارلمانترها، اکثریت اعضای پارلمان در تعداد زیادی کشورها در اروپا و در جهان موضع گرفتند. من فکر میکنم که باید به این کارزار ادامه داد، باید به مبارزه ادامه داد. این کاری است که به صورت کاملاً فروتنانه،  شهر ویلیه آدام امروز انجام میدهد و من این را بسیار تقدیر میکنم.  هرکار کوچک، هر اقدامی در مسیر آزادی و حقوق بشر مهم است. بنابراین کاری که شما امروز میکنید مهم است، همانند اقداماتی که تک تک ما، هر روز، انجام میدهیم. پس با هم ادامه دهیم. و کاری کنیم که از جان 4000 عضو مقاومت ایران که در اشرف مستقر هستند، حفاظت کنیم.

برونو ماسه، شهردار ویلیه آدام
خانمها و آقایان منتخبین، خانمها و آقایان،
میخواستم قبل از  هر چیز از تمام کسانی که اینجا حضور دارند تشکر کنم. منتخبین، اعضای مقاومت ایران، اهالی ویلیه آدام و تمام کسانی که به دعوت ما پاسخ مثبت دادند که به پیامها در مورد شرائط و وضعیت در اشرف گوش دهند. این کنفرانس پایان بخش یک هفته نمایشگاه در شهرداری میباشد. نمایشگاهی که در عین حال که تکان دهنده است فضایی را برای معرفی هنر و مردم ایران ایجاد کرده است. چون که هدف ما همین بود: بشناسانیم، اطلاع رسانی کنیم و توضیح دهیم. تعداد ما، منتخبین، شهرداران و اعضای پارلمان که از فعالیت مقاومت ایران برای برقراری یک دموکراسی در کشوری با تاریخی بسیار غنی دفاع میکنیم، زیاد است، با شرکت اعضای شورای شهر و با شرکت ضروری مخاطبانمان ما این هفته همبستگی را برگزار کردیم و امروز دور هم هستیم.
پس از حمله 8 آوریل گذشته به اشرف که 36 نفر کشته و 350 نفر دیگر مجروح شدند، درهمین حال محاصره – از جمله محاصره پزشکی – بیش از دو سال است که ادامه دارد و جان بیماران را به خطر میندازد، این وضعیتی است که ما خواهان تغییر آن هستیم.
شما شهادت 4 تن از کسانی که اینجا با ما حضور دارند را خواهید شنید.

http://www.youtube.com/watch?v=Z2BRELoC3dA

خانم گلوتا
خانم ها و آقایان سلام، از حضورتان برای دفاع از «ایران، اشرف، آزادی» تشکر میکنم.
من، همراه با چند تن از اهالی اورسوراواز این خوشبختی را داشتم که در سال 2008 به اشرف بروم. من یک تجربه فوق العاده و حتی غیر قابل وصف داشتم. افرادی هستند با اراده و شجاعتی نمونه. برای من درس بسیار بزرگی بود. از وقتی که به اشرف رفته ام، دیگر همان آدم نیستم. چون که وقتی چنین جوانانی را می بینم که با امکانات کمی چه کارهای فوق العاده میکنند و از یک تکه کویر یک شهر کامل میسازند، این فوق العاده است.
این کافی نیست، این کلمه کافی نیست که اشرفی ها را توصیف کند. امیدوارم که این ضرب الاجل برای پایان سال وجود نداشته باشد. من در حال حاضر همانند دوستان دیگر در اور و دیگران، برخی از دختر خوانده هایمان را  در این فیلم دیدیم، که به شدت مجروح شده بود، کما اینکه سایر مجروحین، جمله تکمیل شود. و امیدوارم که این کشتار مجدداً تکرار نخواهد شد و این فجایع تکرار نخواهد شد. امیدوارم با تمام کسانی که فعالیت میکنند و تمام کارهایی که میکنیم
از حضورتان خیلی تشکر میکنم، چرا که برای مقاومت ایران بسیار مهم است، از گرایشهای چپ و راست، از همه شهرداران، ما در اور یک شهرداری داریم که واقعاً عالی است و خیلی حمایت میکند و خیلی کارها کرده است. و همچنین شهرداران زیادی از همه فرانسه که این بیانیه ها را امضا کردند

مانوئل ریسکز
آقای شهردار، خانمها، آقایون، آقای شهردار مریل،
 من این خوشبختی عظیم را داشتم که به اشرف بروم. در سال 2005 همراه با همسرم و دخترم به آنجا رفتیم. عبور کردن از بغداد کار ساده ای نبود، چرا که شرایط نیمه جنگی بود.
ولی هنگامی که به اشرف رسیدیم، نمیتوانید تصور کنید. این تکه کویر 38 کیلومتر مربع تبدیل به یک شهر شده است، یک آبادی واقعی. گرمای انسانی که از اشرف میتابد، هرگز قادر به فراموش کردن آن نیستیم. هرگز.
امروز، آنها برای من اعضای خانواده ام هستند، خواهرانم و برادرانم.
برادران و خواهران اشرفی عزیزم.
ما اینجا هستیم، از شما حمایت میکنیم.
از صمیم قلب امیدواریم که همه چیز درست شود و به زودی دور هم جمع میشویم. من به این باور دارم.
به زودی در یک ایران آزاد یکدیگر را خواهیم دید.
متشکرم.

ژوزیان ریسکز
سلام آقایان و خانمها،
من چیز زیادی به صحبتهای همسرم اضافه نمیکنم. ولی اشرف... نمیتوان قبل از رفتن به آنجا آن را تصور کرد ....
وقتی که از اشرف باز میگردیم... به خصوص اینکه ما دو بار به آنجا رفتیم. ما دو بار در آنجا ماندیم. و تمام ساکنان اشرف که ما با آنها آشنا شدیم و مشاهده اینکه آنها مجروح شدند، مثل الهام که به طور وخیمی مجروح شده است. الهام که هر بار که ما آنجا رفتیم به ما رسیدگی میکرد. طوری که در یک خانواده، کسی انقدر به شما رسیدگی نمیکند . آنقدر که کلمه ای وجود ندارد که آن را به اندازه کافی، قوی بیان کند. و حالا من در میان فضای جشن های آخر سال اصلاً ذهنم اینجا نیست، مستمر به آنها فکر میکنیم، چرا که نگران آنها هستیم
من به همه دوستانمان، برادران و خواهرانمان در اشرف سلام میکنم. خوشحالم که میتوانم با شما صحبت کنم متشکرم

خانم لوگران
با ایرانیهای اور آشنا شدم. افرادی دوست داشتنی و واقعاً خواستار صلح و از آن زمان هر کار که از دستم بر آید برای حمایت از آنها انجام میدهم.
با تشکر

آقای تارتاس
سلام آقایان و خانم ها،
من هم این شانس را داشتم که در سال 2005 به اشرف بروم. و وقتی به اشرف رسیدیم، استقبالی که از ما شد، خودش تکاندهنده بود. و به مدت 6 روز از ما پذیرایی شد. ما را با هنرمندان آشنا کردند، همچنین با بخشی از گروه کُر ارکستر. ما از این متعجب شدیم که از آنها سلاحهایشان را گرفته بودند ولی آنها سلاحهای دیگری پیدا کرده بودند: سازهای موسیقی و آنها از این ابزار با همان مهارت یا حتی بهتر از سلاحهایشان استفاده میکنندهمانطور که همه دوستانم که قبل از من صحبت کردند، گفتند: ما هنگام ترک اشرف، گویی که  خانواده خودمان را ترک میکردیم.
تا آنجایی که به خود من برمیگردد، من هم مثل همه دوستانی که به اشرف رفتند، فکر میکنم که ایرانیها، اشرفیها یک چیز قوی به من دادند و آن شجاعت است. شجاعت برای ادامه دفاع از آنها. به همین دلیل بود که ما در همه تظاهرات شرکت کردیم: ویلپنت، سرژی، ... همه تظاهرات ، بروکسل، نیویورک، ... برای حمایت از آنها همه جا رفتیم چون احساس میکردیم و میدانستیم که باید این کار را انجام دهیم. با رفتن به اشرف این آن چیزی بود که آنها به ما دادند.
میخواستم همچنین به دوستان اشرفی ام بگویم که خیلی به فکر آنها هستیم به فکر همه آنهایی که این مهربانی را به ما دادند وچنان استقبالی از ما هنگام سفرمان  به عمل آوردند.

برونو ماسه، شهردار ویلیه آدام
 به این ترتیب، این کنفرانس شهادتها در مورد زندگی اشرف و در مورد خطری که آنرا و آینده اش را تهدید میکند به پایان میرسد.
کتاب یادبود نمایشگاه هم اینجاست اگر مایل هستید در آن چند کلامی بنویسید. اینها پیامهای تشویق است که به اشرف منتقل خواهند شد بنابر این از همه شما ساکنین و منتخبین، شهردار مریل بابت حضورتان تشکر میکنم.

در کنفرانس  هفتة همبستگی با اشرف در شهر ویلیه آدام  فرانسه، مادر ابراهیم پور از مادران شهیدان و زندانیان سیاسی درباره فرزندان شهیدش به دست دژخیمان خمینی  درشمال کشور و در جریان قتل عام زندانیان سیاسی وهم چنین در باره فرزندان مجاهدش دراشرف توضیحاتی ارائه داد.

http://www.youtube.com/watch?v=FxT8YI8FUvA

هم چنین رضا اولیا، هنرمند مجسمه ساز عضو شورای ملی مقاومت  ایران که تندیس قهرمان شهید اشرفی، صبا هفت برادران، را ساخته است دراین باره سخنانی ایراد کرد.